eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
یا فاطمه محبوبه کبریا فاطمه ممدوحه انبیا فاطمه مظلومه اولیا فاطمه یا فاطمه باز فاطمیه رسید روضه به پا می‌کنم من هم تو رو این شبا مادر صدا می‌کنم وای مادرم جونم فدات بودی چقدر فکر ما بچه‌هات ای کاش یه کاری می‌کردیم برات حیف شد نبودیم بسوزیم به جات جونم فدات سینه برات میزنیم بیعت میشه با علی هر بار تو رو میزدن گفتی فقط یا علی وای مادرم جرمت چی بود انداختنت بین آتیش و دود اون قدر زدن سرتاپات شد کبود بعد از بابات کشتنت خیلی زود جرمت چی بود توی جوونی شدی دل خسته از زندگی مجبور شدی پشت در فضّه خُذینی بگی دلگیر شدی آزرده اهل تزویر شدی از زنده بودن دیگه سیر شدی بیست سالتم نیست ولی پیر شدی دلگیر شدی این روزا حالت بده فضّه خودش شاهده عجّل وفاتی می‌گی زینب می خواد جون بده وای مادرم دل می کنی فکر تموم کردن پیرهنی حرف از گلوی حسین می زنی یعنی که آماده رفتنی دل می کنی حالا شده دیدنی ساعات نون پختنت زل می زنی تو تنور بالا می ره شیونت وای حسین منبع : سایت عقیق ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اجر رسالت نبی ادا شد یک آیه از کوثر او جدا شد محسنِ زهرا پشت در فدا شد بقیة الله آجرک الله **** یک دسته با سکوت خود نشستن یک دسته در سقیفه عهد بستن تا پهلوی فاطمه را شکستن بقیة الله آجرک الله **** یاس رسول الله شد خزانی پامال شد کتاب آسمانی فاطمه را کشتن در جوانی بقیة الله آجرک الله **** زهرا کند تا دامن قیامت حمایت از نبوت و ولایت بر دست و بازویش بُوَد علامت بقیة الله آجرک الله ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
1400092609.mp3
12.55M
| اجر رسالت نبی ادا شد شب شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها جمعه۲۶آذر۱۴۰۰ | ۱۲جمادی‌الاول۱۴۴۳ مداح : کربلایی حسین طاهری @majmaozakerine
ای جان بر لب آمده جانی برای من پا رو به قبله تاب و توانی برای من خیلی توقع علی از تو زیاد نیست تنها همین که زنده بمانی برای من یک ذره ام به فکر خودت باش فاطمه بس نیست این همه نگرانی برای من من بی قرار لحظه ای آرامش توأم اما تو فکر پختن نانی برای من دنیای مهر و عاطفه ای که گذاشتی نه سال عاشقانه جوانی برای من در پاسخ سلام فقط سعی می کنی تا پلک ها بهم برسانی برای من من که گله ندارم از این وضع بگذر از تغییر شکل کمانی برای من ممنونم اگر نروی می میرم اگر نروی .... ای مسیحای علی اعجاز کن مشکل مشکل گشا را باز کن این سخن ورد زبان ها افتاد دیدی آخر علی ازپا افتاد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
1400092610.mp3
11.19M
| ای جان بر لب آمده شب شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها جمعه۲۶آذر۱۴۰۰ | ۱۲جمادی‌الاول۱۴۴۳ مداح : کربلایی حسین طاهری @majmaozakerine
تب داره شبا بیداره دعاش اما الجار ثم الداره تو حرفاش پیش بچه هاش میگه بارالها ازم راضی باش دلگیره داره میمیره نفس میکشه از تنش خون میره گریونه دلش پر خونه میگیره روشو از همه تو خونه ای مادر مرو ای مادرالهی بمیرم برات ای مادر ای مادر مرو ای مادربمیرم برات ای مادر ای بود و نبود من ای یاس کبود من زهرا زهرا تنها تکیه گاهه من عشق بی گناه من زهرا زهرا از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا ماه محکم علی تنها همدم علی برخیز از جا بی تو می خورم زمین آه و زاریم ببین بین غم ها بانوی صف شکن در سنگر باش حرف از سفر مزن با حیدر باش از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اين روزها نواي دلم مادري تر است هركس كه يار من بشود يار حيدر است گاهي شما شبيه بمن گريه مي كنيد در فاطميه اشك شما فاطمي تر است اي صاحبان ناله خدا خيرتان دهد سوز شما هماره تسلّاي مادر است در خيمه ام اقامه – عزايش كه مي كنم مهمانِ روضه ام ز علي تا پيمبر است ياد شكسته پهلوي او مي كُشد مرا زهرا فرشته اي است كه بي بال و بي پر است تا گريه مي كنم كه چرا قامتش خميد احساس مي كنم كه چنان سايه بر سَر است آري خودش تسلّيِ غمديدگان شود با اينكه چشم پر گُهرم حوض كوثر است هرگاه ياد درد دل مجتبي كنم اسرار او به پيش نگاهم مُصَوّر است مادر! هنوز خيمه نشينِ تو مانده ام گويي هنوز معركه ی كوچه و در است اي مادرم! دعا كن و يا منتقم بخوان اَمَّن يجيب گو كه مُجيب تو داور است طي مي كنم ز كعبه مسير مدينه را از كربلا شروع كنم زخم سينه را محمود ژولیده @marsiyeeh
حسرت اینبار مرا از نفس انداخته است شوق دیدار مرا از نفس انداخته است از فراقت چه بگویم؟که نگفتن بهتر زخم بسیار مرا از نفس انداخته است آمدم جمعه ی این هفته نفس تازه کنم دیدم انگار مرا از نفس انداخته است ندبه های سحری شاهد غم هایم شد دوری از یار مرا از نفس انداخته است روضه خوان روضه بخوان...مادرسادات چه شد؟؟ خون مسمار، مرا از نفس انداخته است یاد زهرا که می افتم دل من می لرزد در و دیوار مرا از نفس انداخته است وسط روضه ی زهرا غم سنگین علی صد و ده بار مرا از نفس انداخته است با دل خسته ی خود مادر ما مهدی گفت درد خود را همه شب فاطمه با مهدی گفت اسماعیل شبرنگ @marsiyeeh
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده ای؟ یَرضی شنیده ای لِرضاها شنیده ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده ای؟ حتی توَرّمت قدَماها شنیده ای؟ أمّن یُجیب، اینهمه مضطر نیامده یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا لِیذهبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یکباره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ زهرا هنوز گریه ی بی گاه می کند مولا هنوز سر به دل چاه می کند پاییز ادعای أنا الله می کند صبح بهار از آمدن اکراه می کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ مهدی جهاندار @marsiyeeh
حسبی الله مرا یار بس است غصه ی دوری دلدار بس است خسته از تیرگی ام، صبح کجاست؟! ظلمت عمر و شب تار بس است بی ولی ماندن و آواره شدن این همه غربتِ دشوار بس است تا به کی هفته به هفته دوری جمعه هایم شده تکرار، بس است ظرف ما کوچک و غم ها دشوار لحظه ای دست نگهدار، بس است اشتباهات خودم یادم رفت شده ام باز طلبکار!!! بس است بر منی که همه طردم کردند نجف حیدر کرار بس است شیر حق گفت به زهرای بتول از رُخت پوشیه بردار، بس است هستی من، چقدر آب شدی گریه با این تن تب دار، بس است جان حیدر، طلب مرگ نکن جان من، این همه اصرار بس است خواست زینب که بیاید بغلت باز شد ملحفه گلدار، بس است... محمدجواد شیرازی @marsiyeeh
مبین ز فاطمیه شورشی در عالم نیست به روضه راه ندارد دلی که محرم نیست اگر مصائب زهرا نبود می گفتم غمی عظیم تر از ماتم محرّم نیست دوباره سفرهٔ اشک و به لطف صاحب عزا برای اهل مصیبت غذا و نان کم نیست هزار شکر که در روضهٔ خصوصی تو نشسته ایم و به تن جز لباس ماتم نیست دلم به لطف تو پیوند خورده با روضه مرا ببخش که این رشته گاه محکم نیست مگر تو گریه کنی زخم دست و پهلو را به درد فاطمه جز گریه ی تو مرهم نیست بیا بگو که نیفتاد بین کوچه ی تنگ بیا بگو که رخش نیلی و قدش خم نیست محمدعلی بیابانی @marsiyeeh
تصویرِ هجرِ تو که به ذهنم خطور کرد آهِ فراق،آینه ام را نَمور کرد جز "اشک" چیست چاره ی یوسف‌ندیده ها! یعقوبِ چشم هایِ مرا گریه کور کرد ‌ بین من و تو پرده ی عصیان حجاب شد ما را گناه‌کاریِ مان از تو دور کرد یک بار هم گناه مرا رویِ من بیار آخر خدا چِقَدر شما را صبور کرد در راه دوست هرچه هزینه دَهی..،کم است اصلاً به پای یار نباید قصور کرد تمرین "سوختن" به تماشا نمی شود باید میان شعله همین را مرور کرد مست از شرابِ عشق به آغوش شمع تاخت پروانه سوخت..،مِیکده را غرق نور کرد گاهی صلاح طفل به تنبیهِ والد است باید به سر به راه شدن گاه زور کرد دست از "تَعَلُّقات" بِکش..،"وصل" را بگیر رودی به "بحر" ریخت که از "شِن" عبور کرد شرط ورود وادی حق..،پابرهنگی است باید کلیم‌وار عزیمت به طور کرد هجران بس است ای پسر فاطمه..،بیا شاید که مرگ جسم مرا سهم گور کرد! ما را به حق روضه ی "زهرا"..،درست کن حوریّه ای که در دل آتش ظهور کرد آئینه ی زلال نبی پشت در شکست این شیشه را چگونه علی جمع و جور کرد!؟ بردیا محمدی @marsiyeeh
تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است من در میان جمع و دلم جای دیگر است من در میان جمع و دلم سمت سامراست آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است دیری است رفته است و دگر و برنگشته است دیری است آسمان دلم بی‌کبوتر است او پیش رو نشسته و من کورم از گناه او می‌زند صدایم و ما گوش‌مان کر است آواره‌ایم در هیئات و شنیده‌ایم در روضه احتمال حضورش قوی‌تر است شاید صدای گریه‌ی آقا بلند شد چون روضه‌های مادر او گریه‌آور است در فاطمیه پهلوی او تیر می‌کشد او نیز زخمی غم دیوار و آن در است آقا سری بزن به مدینه نگاه کن کوچه بدون تو صحرای محشر است آقا بگو چگونه تحمل بیاورم؟ یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است انگار در گلوی شما بغض می‌شود آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است اینجا برادران همه در فکر خنجرند شکر خدا که یوسف ما بی‌برادر است گرچه پر از گناه ولی در رکاب‌تان آخر شهید می‌شوم، این حرف آخر است عباس احمدی @marsiyeeh
دستم بگیر تا که بهشتم بنا شود شاید سرم قبول کنی خاک پا شود بالی بده که بال بگیرد اسیر تو شاید کبوترِ حرمِ کربلا شود بی‌تو میان غفلت خود غوطه خورده است نوری که با مسیر شما آشنا شود زنگار بسته سینه‌ام از عمر رفته‌ام اشکم بریز خانه‌ی آئینه‌ها شود پیراهن سیاه من از جنس شال توست امشب نشسته‌ام نفسی خرج ما شود حسن لطفی @marsiyeeh
یک عمر، عار ماندن، اصلا روا نباشد سربارِ یار ماندن، اصلا روا نباشد با کفر و ناسپاسی، با این همه معاصی چشم انتظار ماندن اصلا روا نباشد وقتی نگار تنهاست، مظلوم مثل مولاست... دور از نگار ماندن، اصلا روا نباشد هرجا ولی وسط بود، حرف علی وسط بود از حق کنار ماندن، اصلا روا نباشد می سوخت قلب مولا، فرمود علی به زهرا چون لاله زار ماندن، اصلا روا نباشد ای ذوالفقار حیدر، بر شیر مرد خیبر بی ذوالفقار ماندن اصلا روا نباشد خیره به خون دیوار، خیره به سوی مسمار با چشم تار ماندن، اصلا روا نباشد بانوی زخمی من، در آرزوی رفتن روزی سه بار ماندن اصلا روا نباشد بعد از حسین و عباس، وقتی عقیله تنهاست با نیزه دار ماندن، اصلا روا نباشد محمدجواد شیرازی @rozeh_1
غایبی و پیدایی سیدی و مولایی صورتی و معنایی سیدی ومولایی هر طرف درخشیدی مثل قرص خورشیدی ماه انجمن هایی سیدی ومولایی هم تو منجی عالم هم تو مصلح عالم هم تو صاحب مایی سیدی ومولایی هم کلیم موسایی هم مسیح عیسایی هم عزیز زهرایی سیدی ومولایی دور غربتت تا کی طول غیبتت تاکی عاقبت تو می آیی سیدی ومولای قوم فیل در کعبه خادم الحرم گشتند کعبه را تو آقایی سیدی ومولایی دست ما به دامانت جمله تحت فرمانت تاچه حکم فرمایی سیدی ومولایی کار دوستان آه است چشم کعبه درراه است تا تو چهره بگشایی سیدی ومولایی نور دیده زهرا قبر مادر خودرا کی به شیعه بنمایی سیدی ومولایی نیست چشم میثم را تاب دیدن رویت تو همیشه پیدایی سیدی ومولایی استاد حاج غلامرضا سازگار @rozeh_1
صاحب نفسا وقت سحر ياد زما کن در بين قنوتت من آلوده دعا کن در هم بخر اين بارِ به هم ريخته ام را کمتر گل زيباى خود از خار جدا کن کشکول گداى سر راه تو گرفتم که گاه کريمانه نگاهى به گدا کن از دست گنهکارى خود خسته شدم من اين مرغک پر بسته ز هر دام رها کن دل مرده ام اى يار مسيحا نفس من هوئى بکش و حاجت اين خسته روا کن آخر بشود دورى تو قاتل جانم با يک نظرى درد نفس گير دوا کن جا مانده ام از قافله ى سرخ شهيدان راهى دل ما را به مسير شهدا کن اى زائر شش گوشه بيا يک سحرى را ما را ز کرم در به در کرببلا کن قاسم نعمتی @rozeh_1
       تحمل غم هجران برایمان سخت است بیا عزیز دلم روزگارمان سخت است شبِ فراق و غمِ انتظار طولانیست به دوستان ندهی گر رُخی نشان سخت است شروع روضه به شعر فراق خورده گره عجیب نیست اگر کار روضه خوان سخت است جلوی صاحب عزا روضه خواندن از پهلو خودِ تو حق بده یا صاحب الزمان سخت است یکی غم علی اکبر یکی غم زهرا عجیب بود ، اصولاً غم جوان سخت است برای فاتح خیبر همین که فاطمه اش فقط ، زمین بخورد پیش این و  آن سخت است به دست ، گردشِ دستاس و آرد کردنِ جو شکسته باشد اگر چند استخوان سخت است کبودیِ تن خود را نهان کنی شاید ولی نهان شدنِ قامت کمان سخت است به موی دخترکانش برای شانه زدن مگر که فضه بیاید ، نفس زنان سخت  است .....  سفر برای کسی که برادرش هم نیست کنار حرمله و خولی و سنان سخت است مگر که نثر نویسند در بحار و لهوف که نظم گفتن از انگشت و ساربان سخت است مهدی مقیمی @rozeh_1
تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است من در میان جمع و دلم جای دیگر است من در میان جمع و دلم سمت سامراست آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است دیری است رفته است و دگر و برنگشته است دیری است آسمان دلم بی‌کبوتر است او پیش رو نشسته و من کورم از گناه او می‌زند صدایم و ما گوش‌مان کر است آواره‌ایم در هیئات و شنیده‌ایم در روضه احتمال حضورش قوی‌تر است شاید صدای گریه‌ی آقا بلند شد چون روضه‌های مادر او گریه‌آور است در فاطمیه پهلوی او تیر می‌کشد او نیز زخمی غم دیوار و آن در است آقا سری بزن به مدینه نگاه کن کوچه بدون تو صحرای محشر است آقا بگو چگونه تحمل بیاورم؟ یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است انگار در گلوی شما بغض می‌شود آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است اینجا برادران همه در فکر خنجرند شکر خدا که یوسف ما بی‌برادر است گرچه پر از گناه ولی در رکاب‌تان آخر شهید می‌شوم، این حرف آخر است عباس احمدی @marsiyeeh
🔰 🔰 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
ا ﷽ ا وَ قَالَ [امیرالمومنین] عليه‌السلام: وَ أُتِيَ بِجَانٍ وَ مَعَهُ غَوْغَاءُ فَقَالَ لاَ مَرْحَباً بِوُجُوهٍ لاَ تُرَى إِلاَّ عِنْدَ كُلِّ سَوْأَةٍ. جنايتكارى را بخدمتش آوردند. و عده‌اى اوباش (اغتشاشگر) همراه او بودند، فرمود: درود بر شما نباشد اى كسانى كه چهره‌هاى شما جز بهنگام بديها ديده نمى‌شود. 📗نهج‌البلاغه، حکمت ۲۰۰. @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا قلب زائر را تب ِ میخانه ای برداشت رزق شهادت آمد و پیمانه ای برداشت حال و هوای پر کشیدن داشت در سجده از مُهرِ تربت بوسهٔ جانانه ای برداشت زائر زمین خورد و سلامی داد بر ارباب فرش حرم را خونِ مظلومانه ای برداشت شیراز شد لبریز از عطر گل لاله لبخند را اشک از گلِ ریحانه ای برداشت رفت و پدر بعدِ نمازش تیرباران شد داغی سرآسیه ستون از خانه ای برداشت یک مادر و فرزند عاشقانه جان دادند پیمانهٔ آماده را دردانه ای برداشت دست قضا محض تبرک خواستن آمد از چادری غرقِ به خون پروانه ای برداشت بر شانه اش دست خدا حس میکند امروز با هر زبان هر که غمی از شانه ای برداشت لعنت به هر که بر حماقت ها فراخوان داد لعنت بر آنکه بیرقِ بیگانه ای برداشت! 🔸شاعر : https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
بی‌خبر، بی‌پناه، کشته شدند به کدامین گناه کشته شدند؟ همه پروانه‌های شاه‌چراغ دور آن شعله، آه! کشته شدند حرم امن است، امن، امّا آه زائران را نگاه! کشته شدند عاشقان نماز شام حرم غرق در نور ماه کشته شدند لحظۀ گفتن تشهّد بود وسط «لا اله...» کشته شدند زیر چادرنمازهای سفید گیسوان سیاه کشته شدند کودکان و عروسکان آنجا به کدامین گناه کشته شدند؟ 🔸شاعر : https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————