#حضرت_ام_البنین__س__روضه
چه عزادار شدم! در دلم افتاده شرر
خبر آوردی و شد دلهره سوغاتِ سفر
کاش می آمدم و محض تسلّایِ رباب(س)
میزدم گریه کنان از غم ِ شش ماهه به سر
میزدم بوسه بر آن پایِ پُر از آبله تا-
چشم ِ کم سویِ رقیه(س) نشود تیره و تر
خبر آوردی و تا مضطر و گریان گفتی:
پاره شد مشک! فقط دست گرفتم به کمر
علَم افتاد زمین! آب به خیمه نرسید!
آیه الکرسیِ من کاش که میکرد اثر
شدم از روی علی(ع) تا به ابد شرمنده
پس نگویید به من أمّ بنین، أمّ قمر
نان-خورِ سفرۂ حیدر شدم و با سختی
ساختم از پسرانم همۂ عمر سپر-
تا فدایِ پسر حضرت زهرا(س) بشوند
تا که در واقعه زینب(س) نشود خون به جگر
نگرانِ پسرانم نشدم!! وای...بشیر...
نگرانم! بگو از حالِ حسینم چه خبر؟!؟
مرضیه عاطفی
حضرت ام البنین (س)
روضه
#امام_باقر__ع__سرود
بارون الهي مي باره – سپاه ملك رهسپاره
رسول خدا از تو ابرا – آقامون و رو دست مياره
شب اول ماه – ماه كامل من دراومد
( دوباره تو عالم – آيينه دار حيدر اومد ) 2
مولا ابا جعفر مدد
*
اين آقا ز نسلي شريفه – وصفش اومده تو صحيفه
هر كي در اين خونه رو زد – تمومي كاراش رديفه
نمي مونه غصه – با عنايت امام باقر(ع)
( رسيدن رسولان – به زیارت امام باقر(ع) ) 2
مولا ابا جعفر مدد
*
رسيده يه چشمه ز كوثر – با صداي الله اكبر
داره ميده بعد تولد – جواب سلام پيمبر
مه آسمونا – حالا ديگه روي زمينه
( ببينید رو دست – دلاور ام البنينه )
مولا ابا جعفر مدد
شاعر : رضا تاجیک
امام باقر (ع)
سرود
#حضرت_زهرا__س__میلاد
به دنیا آمده اما به دنیا دل نمیبندد
ببین این کودکِ زیبا چه با اکراه میخندد
اگرچه آمده باید به سمت عشق برگردد
گُلی که بانسیمی هم رُخَش آزرده میگردد
اسیرِ دلخوشی های کمِ دنیا نخواهد شد
یقینأ با وجودِ او علی تنها نخواهد شد
مبادا شعله ی شمعی بگیرد دامنِ او را
مبادا گرمی آهی بسوزاند تنِ او را
به یُمنِ مَقدَمش حالا شده حالِ پدر عالی
سیاهی نعره خواهد زد شبیه طبلِ توخالی
قسم بر هستی بابا قسم بر سوره ی کوثر
پیمبر دختری دارد ولی مادرتر از مادر
شده او هستی مولا ؛علی هم عشق ناب او
شده او مادرِ آب و علی هم بوتراب او
از این رو عاشقِ بوی دل انگیز نمِ خاکم
ازاین رو مست و مشتاقِ حدیث ناب لولاکم
علی شد فاتح خیبر ؛جهان در کار او مانده
یقینأ پشتِ او زهرا دمادَم چار قُل خوانده
به دنیا آمده اما ندارد حالِ دنیا را
نمیفهمد به جز مولاکسی اوصافِ زهرا را
چه زیبا می شود زهرا دعاگوی علی باشد
و بازوبندِ "یازهرا "به بازوی علی باشد
علیٌ حُبه جُنّهَ قَسیمُ النار و الجَنَه
وَصیُ المُصطَفیٰ حَقّا اِمامَ الاِنسِ وَ الجِنَه
شاعر:
محسن کاویانی
حضرت زهرا (س)
میلاد
#حضرت_زینب__س__سرود
ذکر ملائک شده قدر و تبارک
ولادت عمه ی سادات مبارک
دختر مولا آمد،ثانیِ زهرا آمد
خواهر سلطانِ عشق،زینب کبریٰ آمد
صلّی علیٰ محمد،دخت علی خوش آمد
صلّی علیٰ محمد،زینب کبری آمد
عصمت حقّ و گلِ گلشن احمد
دلبر شاه عالمین آمد خوش آمد
جلوه ی نورِ خدای حیّ سرمد
خواهرِ اربابم حسین آمد خوش آمد
به چشم آل عبا،گریه شادی آمد
گلِ بهشتِ حق در،ماهِ جمادی آمد
صلّی علیٰ محمد،دخت علی خوش آمد
صلّی علیٰ محمد،زینب کبری آمد
ازین توسّل،به زیر عَلَمِ تو
فیض ببرن مدافعان حرم تو
یا زینب از این،عطا و کرم تو
فیض ببرن مدافعان حرم تو
فیض ببرن شهدا،همّت و باکری ها
آتش نشان ها و هم،عبداللهْ باقری ها
صلّی علیٰ محمد،دخت علی خوش آمد
صلّی علیٰ محمد،زینب کبری آمد
حضرت زینب (س)
سرود
#حضرت_زهرا__س__زمینه
چی شده از حیدر
چندروزه داری همش روت می گیری زهراجون
نیمهٔ شب دیدم
وقتیکه راه میری پهلوت می گیری زهراجون
چی شده بی بی جون
تامی بینی منو گوشه ای می شینی تنهایی
چندروزه که حتی
پیش علی نمی شینی یه مدت کوتاهی
واسه اشکای نیمه شبهات...علی بی قراره
توبری بعدتوعزیزم...علی کیو داره؟
مگه ازمن چی دیدی زهرا...چرانمی مونی
بی تومیشه تموم روزام...همه پریشونی
((مرو مرو زهرا وااااا ))
داری میری زهرا
بااینکه میدونی صبرو قراردلم هستی
حالتومی دونم
آخه دیدم که بادرد موی زینبت وبستی
همه قرارم ؛باش
توبری من بی توفاطمه زنده نمی مونم
سنگ صبورمن
داری میسوزی توتب جلوچشمای گریونم
مثه توحیدرم شبارو...دیگه نمی خوابه
تونباشی یه لحظه پیشم...فکرشم عذابه
چی میشه پاشی و دوباره...بگی رو براهی
نزن اینقدر برام عزیزم...حرفای جدایی
((مرو مرو زهرا وااااا ))
پاشوبرام بازم
یه باره دیگه قدم بزن آروم آروم شم
پاشوبگیرمادر
اشکای زینب وکه می ریزه توی آغوشم
پرغمه سینم
داری باخس خس هرنفست می کشی مارو
براعلی درد
ببینه لکهٔ خونای رو درو دیوار ومسمارو
حالاکه داری میری مادر...علی روحلال کن
تورو آزردنت باحیدر...علی روحلال کن
توخودت که می دونی زهرا...همه غریبیمُ
چجوری طاقتش بیارم...این غم عظیم و
((مرو مرو زهرا واااا ))
شعروسبک: کربلایی مجتبی نامور
حضرت زهرا (س)
زمینه
#حضرت_زهرا__س__زمزمه
(به سبک ای گل بهشتیه من)
پاشو از جا یاور من
گل سرخ پرپر من
پاشو تا از هم نپاشه
آیه های کوثر من (سپر من)
میون کوچه – ببین زهرا
یه عده بی حیا به ما می خندن
روزگارم رو – ببین چی شد
پیش بچه ها دستامو می بندن
گل یاسم 4
یه روزی تو باغ عصمت
گل یاسی بود و آتیش
می سوزه دلم به یاد
صورت کبود و آتیش (دود و آتیش)
سینه و مسمار– در و دیوار
روی بازوی مادر یه نشونه
پشت در افتاد – توی آتیش
دیگه مادر خسته نیمه جونه
گل یاسم 4
با تموم اینکه خونش
می چکید از زخم سینه
می دوید دنبال حیدر
توی کوچه ی مدینه (زخم سینه)
امون از غربت – غم و محنت
روی بازوی مادر یه نشونه
با همون ضربه – که ثانی زد
دیگه مادر خسته نیمه جونه
گل یاسم 4
شاعر : احسان پیریابی
حضرت زهرا (س)
زمزمه
#حضرت_زهرا__س__روضه
فاطمه سرچشمهی وحی است، کوثر شاهد است
باء بسماللهِ قرآن تا به آخر شاهد است
فاطمه سوغاتی عرش است، در تندیس سیب
لیلةالمعراج، میداند؛ پیمبر شاهد است
«اشهد انَّ علیّاً حجة الله» است، نیست ؟!
فاطمه آیینهی مولاست، حیدر شاهد است
شأنش از هر مأذنه گویاست، با شعرِ اذان
نیست بالاتر از آن؛ اللهاکبر شاهد است
روضهاش اشکِ قلم را ریخت، کاغذ گُر گرفت
داغش آتش زد به جانِ شعر، دفتر شاهد است
لشکرِ هیزم به دستان آب را آتش زدند
آتش از هرمِ خجالت آب شد؛ در شاهد است
سنگهای کوچه بارِ شیشه را انداختند
غنچهی نشکفته پرپر؛ روزِ محشر شاهد است
گریهاش انداخت، مسجد را به هقهق عاقبت
شانهی محراب هم لرزید، منبر شاهد است
بالهایش ریخت، در شمعِ مریضی ذوب شد
محو شد خاکسترِ پروانه؛ بستر شاهد است
تا نوشتم کاشکی این روضهها افسانه بود
روضهخوان فریاد زد «نه نیست»، مادر شاهد است
رضا قاسمی
حضرت زهرا (س)
روضه
#حضرت_ام_البنین__س__روضه
رودها چشمان خیست را برابر داشتند
آسمان ها را نفس هایت مکدّر داشتند
دست هایت در میان خانه ی مولا وزید
کودکان فاطمه انگار مادر داشتند
موج ها از بستر چشمان تو برخاستند
ابرها ازسوز دامان تو سر برداشتند
خانه بی سقّا و چشمت خیس و اندوه تو را
آن سحرگاهان بی فانوس باور داشتند
بی علمدار است صف های خیالت سال ها
سال هایت حال و روزی گریه آور داشتند
اشک هایت هفت دریا را به جان آورده بود
ناله هایت را زنان هفت کشور داشتند
مادر پروانه های بی قرار نینوا
سنگ ها پروانه ات بودند اگر پر داشتند
شاعر:حمیده رضایی
حضرت ام البنین (س)
روضه
#حضرت_زهرا__س__روضه
باز هم ای دختر ِ پیغمبر ِ اکرم بمان
مَرهَم ِ دردِ علی ، ای دردِ بی مَرهَم بمان
زندگیِّ رو به راهی داشتم چشمم زدند
کوریِّ چشم ِ همه با شانه هایِ خم بمان
دستهایِ تو شکستَش هم پناهِ مرتضاست
تکیه گاهِ محکم ِ من پیش ِ من محکم بمان
تو نباشی پیش ِ من اینها زمینم میزنند
ای علمدار ِ مدینه پایِ این پرچم بمان
این نفس هایِ شکسته قیمتِ جانِ من است
زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان
کم ببوس دستِ مرا دارم خجالت میکشم
من حلالت میکنم اما تو هم یک کم بمان
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار ِ هجده ساله ، هجده سالِ دیگر هم بمان
رفته رفته کار ِ من دارد به خواهش میکشد
التماست میکنم پیشم بمان پیشم بمان
علی اکبر لطیفیان
حضرت زهرا (س)
روضه
🌹ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)
🌹سبک :عقیلة العرب
عقیلة العرب (یا زینب)3
اشکای شادی داره میباره
فصل بهاره دل بی قراره
تو آسمونا شد نام زینب
پیشونی بنده ماه و ستاره
کوثر هل اَتی...
بانوی کربلا...
خورشید عشقه،ماه دمشقه
هرستاره تو مدارشه
عالم و آدم، کوثر و زمزم
زائر خاک مزارشه
عقلیة العرب (زینب)3
واسه غرورم تنها دلیله
زینت مولا فخر قبیله
آرام روحه اوج شکوهه
میلرزه دل با نام عقیله
هستیه مادره..
زینت حیدره..
دختر مولا میشناسی من رو
من که گدای هر شبیم
میون عشقا، تو همه دنیا
خدا میدونه زینبیم
عقلیة العرب (زینب)3
🌹ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)
✍شاعر: رضا طالبی
بگو یا زینب ۲
دلتو پربده سمت کربلا امشب
بگو یا زینب۲
شبیه اینه که داری میخونی یارب
بگو یا زینب۲
حضرت عقیله شد ناجی این مکتب
ضربان زینب
شور وهیجان زینب
نور آسمان زینب
شور بیکران زینب
حرکت زینب
نور وبرکت زینب
باحسین فقط زینب
عشق خط به خط زینب
هرچی بگم از وصف تو کمه
کنیز تو حوا ومریمه
فرموده زین العابدین تویی
عالمه ی غیر معلمه
یازینب مدد یازینب
بگو یا زینب۲
عاشقی یعنی که از حسین تا زینب
بگو یا زینب۲
که علم به دوش بعد کربلا زینب
بگو یا زینب۲
توی خطبه هاشه تیغ مرتضی زینب
مقتدا زینب
نص انما زینب
یار مجتبی زینب
رایه الهدی زینب
شیرزن زینب
حق مسلما زینب
یاس و یاسمن زینب
مرتضی سخن زینب
جای تو در خط مقدمه
به فاطمه هستی تو فاطمه
فرموده زین العابدین تویی
عالمه ی غیر معلمه
یازینب مدد یازینب
السلام علیک یا زینب الکبری
دلبران را دل اسیرِ دلبری زینب است
عاشقان را سر فدایِ سروری زینب است
جن و انسان و ملائک را نگر چون یک به یک
بر کف آنها مدال نوکری زینب است
جای بحثی در مقام او نمی ماند دگر
تا خداوند تبارک مشتری زینب است
بر سر کل خلایق از ازل تا به ابد
سایه ی چادر سیاهِ مادری زینب است
چادر او پرده ی عرش و حجاب عرش شد
ای بسی فرش بهشتی پادری زینب است
هر که نزدش مس رَوَد درجا طلایی می شود
یک نگاه ویژه ای در زرگری زینب است
جنس او از نور و روح پاک او روح خداست
این نشان از امتیاز و برتری زینب است
حضرت طاها، علی، زهرا، حسن، زینب، حسین
در میانِ خانواده محوری زینب است
او فقط از نان دست فاطمه نان می خورد
ورنه..اطعام بهشتی حاضری زینب است
ساقی کوثر اگر چه حضرت حیدر بُوَد
لیک حیدر مست جام کوثری زینب است
در کلاس فضل و جود و غیرت و عشق و ادب
حضرت عباس هم پامنبری زینب است
نطق او ترفند او، انوار او شمشیر اوست
این روش شیواترین جنگ آوری زینب است
کِی شود در جنگ با کفر و ستم مغلوب، کِی؟
تا رقیه همدم و همسنگری زینب است
حیدرِ زهرا تبارِ کوفه و شام بلاست
اعتبارش هم صدای حیدری زینب است
قافله سالارِ بعد از کربلا زینب شده ست
قافله تحت پناه و رهبری زینب است
باعث پیروزی روز دهم جز این نبود
خطبه هایی که همه روشنگری زینب است
از مقاماتش بُوَد بوسه به رگهای حسین
از محالاتش همین بی معجری زینب است
ارث شاه بی کفن از فاطمه پیراهن و..
ارث او هم صورت نیلوفری زینب است
زَد به محمل سر زِ داغ سرورش سر را شكست
سرّ اين صحنه گمانم بی سری زینب است
پیکر پاک برادر را بغل کرد و بگفت:
بارالها این جزای خواهری زینب است
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#حضرت_زینب_س_مدح
#حضرت_زینب_س
السلام علیک یا عقیلة العرب یازینب
بی قرارِ عقیلة العربم
روضه دارِ عقیلة العربم
می زنم جار، جارِ يا زينب
مستِ جارِ عقيلة العربم
در مسيرش نمی شوم گم تا
در مدارِ عقيلة العربم
كار من نوکریِ اجدادش
گرمِ کار عقیلة العربم
شكر حق از تولّدم همه دم
جيره خوار عقيلة العربم
مادر من كنيز و بابم عبد
از تبار عقيلة العربم
چون تمام مدافعان حرم
سر بدارِ عقيلة العربم
تا نفس می کشم چونان اکبر
در كنار عقيلة العربم
جان زِ كف می دهم بِپای غمش
جانثارِ عقيلة العربم
مثل عباس نه..، مثال حبیب
پیرِ دارِ عقيلة العربم
حيدريم به عشق او، زِ وفا
ذوالفقار عقیلة العربم
هر کجای جهان که باشم در
سایه سار عقیلة العربم
سرخوش و خرم و شكوفايم
در بهار عقيلة العربم
سرفرازم به روز محشر هم
من که خوار عقیلة العربم
پر زدم چون کبوتری به دمشق
در جوار عقیلة العربم
گر شدم گریه کن برای حسین
افتخار عقیلة العربم
همچو مهدی به بَندِ غربت او
لاله بار عقیلة العربم
چشمه ی اشک و خون فشان غمِ
چشم تار عقیلة العربم
در غم كوفه و جسارت شام
سوگوار عقیلة العربم
«ملتمس» بر عقيله، شاکر آن
كردگار عقیلة العربم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#حضرت_زینب_س_مدح
#حضرت_زینب_س
السلام علیک یا عقیلة العرب یازینب
بی قرارِ عقیلة العربم
روضه دارِ عقیلة العربم
می زنم جار، جارِ يا زينب
مستِ جارِ عقيلة العربم
در مسيرش نمی شوم گم تا
در مدارِ عقيلة العربم
كار من نوکریِ اجدادش
گرمِ کار عقیلة العربم
شكر حق از تولّدم همه دم
جيره خوار عقيلة العربم
مادر من كنيز و بابم عبد
از تبار عقيلة العربم
چون تمام مدافعان حرم
سر بدارِ عقيلة العربم
تا نفس می کشم چونان اکبر
در كنار عقيلة العربم
جان زِ كف می دهم بِپای غمش
جانثارِ عقيلة العربم
مثل عباس نه..، مثال حبیب
پیرِ دارِ عقيلة العربم
حيدريم به عشق او، زِ وفا
ذوالفقار عقیلة العربم
هر کجای جهان که باشم در
سایه سار عقیلة العربم
سرخوش و خرم و شكوفايم
در بهار عقيلة العربم
سرفرازم به روز محشر هم
من که خوار عقیلة العربم
پر زدم چون کبوتری به دمشق
در جوار عقیلة العربم
گر شدم گریه کن برای حسین
افتخار عقیلة العربم
همچو مهدی به بَندِ غربت او
لاله بار عقیلة العربم
چشمه ی اشک و خون فشان غمِ
چشم تار عقیلة العربم
در غم كوفه و جسارت شام
سوگوار عقیلة العربم
«ملتمس» بر عقيله، شاکر آن
كردگار عقیلة العربم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#حضرت_زینب_س_مدح
#حضرت_زینب_س
السلام علیک یا زینب الکبری
دلبران را دل اسیرِ دلبری زینب است
عاشقان را سر فدایِ سروری زینب است
جن و انسان و ملائک را نگر چون یک به یک
بر کف آنها مدال نوکری زینب است
جای بحثی در مقام او نمی ماند دگر
تا خداوند تبارک مشتری زینب است
بر سر کل خلایق از ازل تا به ابد
سایه ی چادر سیاهِ مادری زینب است
چادر او پرده ی عرش و حجاب عرش شد
ای بسی فرش بهشتی پادری زینب است
هر که نزدش مس رَوَد درجا طلایی می شود
یک نگاه ویژه ای در زرگری زینب است
جنس او از نور و روح پاک او روح خداست
این نشان از امتیاز و برتری زینب است
حضرت طاها، علی، زهرا، حسن، زینب، حسین
در میانِ خانواده محوری زینب است
او فقط از نان دست فاطمه نان می خورد
ورنه..اطعام بهشتی حاضری زینب است
ساقی کوثر اگر چه حضرت حیدر بُوَد
لیک حیدر مست جام کوثری زینب است
در کلاس فضل و جود و غیرت و عشق و ادب
حضرت عباس هم پامنبری زینب است
نطق او ترفند او، انوار او شمشیر اوست
این روش شیواترین جنگ آوری زینب است
کِی شود در جنگ با کفر و ستم مغلوب، کِی؟
تا رقیه همدم و همسنگری زینب است
حیدرِ زهرا تبارِ کوفه و شام بلاست
اعتبارش هم صدای حیدری زینب است
قافله سالارِ بعد از کربلا زینب شده ست
قافله تحت پناه و رهبری زینب است
باعث پیروزی روز دهم جز این نبود
خطبه هایی که همه روشنگری زینب است
از مقاماتش بُوَد بوسه به رگهای حسین
از محالاتش همین بی معجری زینب است
ارث شاه بی کفن از فاطمه پیراهن و..
ارث او هم صورت نیلوفری زینب است
زَد به محمل سر زِ داغ سرورش سر را شكست
سرّ اين صحنه گمانم بی سری زینب است
پیکر پاک برادر را بغل کرد و بگفت:
بارالها این جزای خواهری زینب است
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#حضرت_زینب_س_مدح
#حضرت_زینب_س
دوای درد اگر خواهی بیا در مجلس زینب
اگر غرق غم و آهی بیا درمجلس زینب
به سر منزل رساند یک نگاه زینب کبری
اگر گم کرده ی راهی بیا درمجلس زینب
نظر لطف او سازد رها از هر پلیدی ها
اگر افتاده در چاهی بیا درمجلس زینب
جلال و جاه می بخشد گدا را گر تو ای سائل
پی اجلالی و جاهی بیا درمجلس زینب
گدا دیدم در این درگه تمام شهریاران را
گدا یاکه شهنشاهی بیا درمجلس زینب
اگر ازآن تو باشد تمام هستی عالم
توخاکی عبد درگاهی بیا درمجلس زینب
افلاکیان خاکی
نخل بلند
شهادت حضرت زهرا علیها السلام
گل در میان و برگ و بر آتش گرفته
پروانه ی بی بال و پر آتش گرفته
نخل بلند آرزوی بیت حیدر
پشت دری پا تا به سر آتش گرفته
وقتی که زهرا ناله زد فضه خذینی
در باطنش قلب پسر آتش گرفته
دیوار و در دیدند بانو را که افتاد
از شرم خود دیوار و در آتش گرفته
خاک حریمش سرمه ی چشم مَلک بود
در زیر پای چل نفر آتش گرفته
با خاطرات کوچه صد باره حسن مُرد
از شدت سیلی جگر آتش گرفته
بر پای مادر بوسه ها می زد حسینش
چون گشته راهی سفر آتش گرفته
محسن غلامحسینی
دروصف حضرت زینب کبری (س)
جشن میلاد زینب کبراست
روشن امشب دودیده زهراست
چون بهشت برین همه عالم
سبز وخرم تمام بستانهاست
کربلا را سپاه می آید
بر حسینش پناه می آید
عرشیان در سما ثنا خوانش
دست خلق خدا بدامانش
فرشیان را بود گه شادی
جن وانس وملک بقربانش
همه دیدند در ولادت او
عشق وایثار او ارادت او
آمده مظهر شهامت وصبر
آمده دختر امامت وصبر
آمده زین اب برای علی (ع)
آمده گوهر کرامت وصبر
از جمالش شده جهان پر نور
شهر یثرب شده چو وادی طور
زینت بی نظیر مولا اوست
دختر بی نظیر زهرا اوست
برحسین وحسن بود خواهر
گوهر بی نظیرو والا اوست
بانوی صابره به هر چه بلا
پاسدارحریم کرب وبلا
بفدای تو باد جان وسرم
هم فدای مدافعین حرم
آرزوی همه زیارت شام است
بنما قسمت همه زکرم
(راسخم) حاجتم عنایت توست
دلخوشیـیم فقط رضایت توست
سیدرضاراستگو (راسخ کاشانی)
ولادت حضرت زینب س
سبک
ای صفای قلب زارم
تهنیت ای اهل عالم
دل رها گردیده ازغم
آمده چونکه به دنیا
بانوی پاک و مکرم
شده غرق شعف ،شه ملک نجف
ملائک آمده ،گل شادی به کف
مدد زینب مدد
آمد آن بانو که نامش
زینت نام علی شد
ازقدومش سر به سر این
دار فانی منجلی شد
به چشم دل ببین ، همه عرش و زمین
زیمن مقدمش ، شده خلد برین
مدد زینب مدد
آمد آن بانو که باشد
معدن جودو سخاوت
سائیلان را یک نگاهش
می کند حتی کفایت
به فرمان خدا ،. به جان مرتضی
شود از لطف او، همه حاحت روا
مدد زینب مدد
آمد آن بانو که نامش
افتخار عالمین است
بند قلب پاک زهرا
نور چشمان حسین است
بود جان حسن ، عزیز پنجتن
چون زهرا محتشم, ,چوحیدر بت شکن
مدد زینب مدد
خاکی
ای اسوه ی تقوا، بانوی بی همتا
محبوبه ی دلها
زینب یازینب
از مقدمت دنیا، چون جنت الاعلا،گشته برای ما
زینب یازینب
جانم فدایت، هستم گدایت
زینب یازینب (2)
ای نامت زینت، نام پدرزینب، زهرا سیر زینب
زینب یازینب
از مرحمت مارا ،کن یک نظر زینب، ای تاج سر زینب
زینب یا زینب
جانم فدایت، هستم گدایت
زینب یازینب (2)
ای شیر زن زینب، وی بت شکن زینب، شیرین سخن زینب
زینب یازینب
نام تو زینت هرانجمن زینب،نقل دهن زینب
زینب یازینب
جانم فدایت، هستم گدایت
زینب یازینب (2)
سن نهضت سرخ، حسینه جان وئردون
غیرت نشان وئردون
کرب و بلاده
غرا خطبه ایله، خلقه تکان وئردون، دنیانی تنگ ائتدون ابن زیاده
کان شجاعت، دریای غیرت
زینب یازینب (2)
سن دخت والای، علی اعلا سن، مثال زهراسن
حجب و حیاده
چاتماز سنه هیچ کس، عفت و عصمتده، نطق و بلاغتده
دار فناده
حیالی بانو، زیبا سخنگو
زینب یازینب (2)
ادامه نغمات خاکی
فخر عالم زینب است
ماه تابان مهر رخشان زینب است
دختر مولای ایمان زینب است
یادگار فاطمه فخر جهان
همچو حیدر شیر یزدان زینب است
زینب است او زینب است عشق پدر
فخر عالم نور یزدان زینب است
او تمام هستیش مولا حسین
قافله سالار دوران زینب است
همچو مادر عطر یاسش در فلک
خود به تنهایی گلستان زینب است
با صلابت قهرمان کربلا
شهسوار شام ویران زینب است
چشم امید همه بر لطف اوست
درد ما را جمله درمان زینب است
(بیقرارم) گفته ام شعری ز جان
دختر مولای ایمان زینب است
بیقرار اصفهانی
مخمسی به مناسبت میلاد
خانم حضرت زینب(س)...
امشبم شورعجیبی در سر است
شور و مستی در سرم سرتاسر است
جشن میلاد است و می در ساغر است
حالِ من انگار حالی دیگر است
دف بزن این باده مستی آور است
درجهان برپاست غوغایی دگر
می شود تعبیر رویایی دگر
آمده انگار زهرایی دگر
دختری ام ابیهایی دگر
بازهم وقت نزول کوثر است
با گلاب و می ، زمین را تر کنید
کوی و برزن را پر از زیور کنید
خانه ها را مملو از گوهر کنید
آه! دختردارها باور کنید
شاه مردان زینتش یک دختر است
زینت شیرِخدا ، حق را ستون
مثل او عالم ندیده تاکنون
کرده نامش سرکشان را سرنگون
زینب است اما میان جنگ و خون
شک نکن پایش بیوفتد حیدر است
ذولفقار خطبه اش دم دار بود
خون مولا در رگش بسیار بود
دخت حیدر شیر هر پیکار بود
در حقیقت زینب کرار بود
خطبه هایش نیز فتح خیبر است
نه کسی چون او نمی آید دگر
آن جگرداری که شد خونین جگر
کربلا در کربلا می ماند اگر
زینب کبری نمی شد جلوه گر
نطق زینب کربلایی دیگر است
چادرش با عرش پهلو می زند
آبرو دائم به او رو میزند
پیش او خورشید سوسو می زند
حضرت عباس زانو می زند
او ز درک عارفان بالاتر است
ذکر هرشیری که در تاب و تب است
ذکر هرشیری که حیدر مذهب است
ذکر هر شیری که در این مکتب است
کلنا عباسُکِ یا زینب است
هر کسی شیعه ست خود یک لشکر است
برده از من روز و شب دیوانه وار
بیتی از عمان سامانی قرار
((زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار))
تا ابد این عشق شاعر پرور است
گرچه با سربند یا زینب مدد
هر پرستاری سرآمد می شود
بنده اما ماه بانو ، با سند
معتقد هستم به این که تا ابد
روز میلاد تو روز خواهر است
.
.
#محسن_کاویانی
به نام خدا
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
➖➖➖➖➖➖➖➖
قرنها رفته ، ولی باز ، دَری می سوزد
پشتِ آن آتشِ در، بال و پری می سوزد
دَر ، میفتد به زمین ، زیر لگدهایِ زمان
سینه می سوزد و مسمار دری می سوزد
شد مدافع ، که حَرَم اَمن وسلامت باشد
در هوایِ حَرَمش چون سپری می سوزد
وسط کوچه زمین می خورد انگار هنوز
تا شده قامت مادر ، پسری می سـوزد
کوچه شد رازِغریبیِّ حسن این همه سال
سالها رفته ، و لیکن جگری می سوزد
می کشانند علی را وسط کوچه هنوز
دست لرزان کسی بر کمری می سوزد
کوثری آیه به آیه به زمین می ریزد
حیدر از آهِ غمِ پر شَرری می سوزد
بازوانی که نشسته است بر آن رَدّ غلاف
بی صدا ، وقتِ قنوت سحری می سوزد
فتنه ها می بَرَد از یاد ، حدیثِ ثقلین
دو امانت که سپرده پدری ، می سوزد
تکیه دارد به روی مسند حق ، ناحقی
منبری در پیِ این خیره سری می سوزد
کوچه ها پر شده از غفلت این بی خبران
جگر مادر از این بی خبری می سوزد
آتش خانه ی وحی آمده تا کرب و بلا
خیمه می سوزد وهِی موی سری می سوزد
خواهری ناله کنان می نگرد علقمه را
مانده در حسرتِ قرصِ قمری می سوزد
داغدار است دل فاطمه تا وقتِ ظهور
مهدیِ فاطمه با اشکِ تَری می سوزد
➖➖➖➖➖➖➖
🖊رقیه سعیدی( کیمیا)
___________________________
ولادت حضرت زینب (س) مبارک
------------
مادری آورده دختر مثل ماه
آفتابی روی دامان پگاه
وقتی از خورشید می گویی سخن
می شکوفد آفتابت در دهن
فاطمه دارد به بر مهتاب را
بنگرید این جلوه های ناب را
مادری در بر گرفته ماه را
عاشقی پُر کرده این درگاه را
عشق در گلخانه اش گل کرده است
خانه را لبریز سنبل کرده است
عرشیان از عرش مهتاب آورند
عطر ناب و لاله و آب آورند
عشق روی صفحه ی هستی نوشت
خانه ی زهرا بهار است و بهشت
گلشن هستی پُر از شمشاد ماست
خاک این گلشن بهشت آباد ماست
گلشن هستی که گفتم بیت اوست
عطر یابی از گل گلشن نکوست
شوق دارد خنده های فاطمه
تهنیت باد این ولادت بر همه
لاله دارد در بغل از چشم او
می چکد عطر و عسل از چشم او
این که دارد بر رُخش نور جلی
زینب است و زینت آل علی
زینب است و ظاهرش نور تمام
باطنش لبریز از مهر امام
زینب است و متصل بر آفتاب
زینب است و دختر باران و آب
زینب است و میوه ی قلب رسول
زینب است نخل پُر بار بتول
زینب است و یک جهان خورشید و ماه
زینب است و نور در عمق نگاه
زینب است این دختر مهر و عفاف
آن که دارد آسمان گردش طواف
باشد این آئينه ی باغ جنان
آفتاب عشق در بین زنان
بین زن ها ، این زن از نور است نور
از حریم تیره گی دور است دور
« زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال ، اُخت الوقار »
« زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو دست خدا در آستین »
زن مگو لبریز غیرت چون علی
زن مگو تندیس عزت چون علی
زن مگو شیر دلاور در نبرد
زن مگو راه بلا را رهنورد
زن مگو چون فاطمه عزت مدار
زن مگو تفسیر عشق و اقتدار
زن مگو این بانوی آزاده را
مرد میدان به حق دلداده را
این ز جان بگذشته در کوی خطر
چادر حُجب و حیا دارد به سر
باید از ایثار او گویم سخن
گر بگویم زن ، بود الگوی زن
الله الله آیت کبراست او
جلوه های روشن تقواست او
او که خود یک فاطمه ، یک حیدر است
بانوی اسلام بعد مادر است
مهر او چون نام او شد دلپذیر
«یاسر» از او درس آزادی بگیر
**
محمود تاری «یاسر»
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب__س__مدح
جلوه زهرانما تا روز محشر زینب است
همچو زهرای مطهر خوب و بهتر زینب است
کیست این بانوطهارت را طهارت می دهد
همچوزهرای مطهر، نام اطهرزینب است
میکند گهگاه نام اوتجلی درجهان
عشق بازی درمیان طفل و مادر زینب است
مادرش همواره رهبر در میان مردم است
بعدمولایش حسین دلدارورهبر زینب است
هر کجا که رفت نامش درجهان شدآشکار
چون به آن معنی است که اصل پیمبر زینب است
کیست او دخت علی مرتضی وفاطمه است
عشق زهرا، درجهان ثانی حیدر زینب است
خواهم از دست علی از فاطمه روزی گرفت
ساقی کوثر علی و دخت کوثر زینب است
خلقت نورانی اش، ماقبل خلقت بوده است
جلوه کرده در جهان ،معنای علت بوده است
افتخاری نیست بالاتر برای فاطمه
زینبش امدجهان باهردعای فاطمه
زینب از، بدو تولد با خدا محشور بود
رزق زینب بین آغوش توزهرا نور بود
نزد بابایش مقدم بوده او بر کارها
فاطمه بوسیده دست دخترش را بارها
کیست زینب سرّ حق درسینه های حیدر است
عکس وجه الله در آیینه های حیدر است
روشنایی جنان حق، به نور زینب است
ذکر تسبیح خدا،دربحر طور زینب است
قبل هرکس مادرش پا می گذارد در بهشت
وا شودگر درب جنت با حضور زینب است
قدسیان خدمتگزار مادرش گردیده اند
صد ملک گویاکه مامور امور زینب است
کیست تنهاعقل کل و هرچه جز او جهل کل
فهم دنیا خود، ز فهم و ازشعور زینب است
روزمحشر کور میگردد تمام چشم ها
آن زمانی که فقط وقت عبور زینب است
درجهان صاحب زمان ازعمه اش الگوگرفت
آن زمان تاکه رسد،عصر ظهور زینب است
نیست غیر از زینبش سنگ صبور ی برحسین
پس حسین ابن علی سنگ صبور زینب است
بین کوفه چون امیرالمومنینش بود ا و
پایه اسلام شد تا اصل دینش بوداو
خطبه های زینبی فصل الخطاب کوفه شد
فاطمه چشم انتظار انقلاب کوفه شد
در تمام لحظه ها اودر کنارحیدراست
خطبه های زینبی چون ذوالفقار حیدراست
یک تنه درکوفه از حیدر حمایت کرده بود
هر چه را که داشته خرج ولایت کرده بود
فتنه نمرود را زینب چنین خاموش کرد
ابن مرجانه به کوفه خطبه اش را گوش کرد
بنگرش،در کام دشمن فتنه ها را زهر کرد
با تمام کوفیان او تا قیامت قهر کرد
زینبی گرهرکه شدپس همره وهمراه ماست
سوریه مانند خوزستان و کرمانشاه ماست
راه زینب روشنی ،هر ره پیروزی است
راه هر مردی مثال مهدی نوروزی است
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
حضرت زینب (س)
مدح
🌹#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله
🌹#مدح
حسين ماه زمين و ستاره اش زينب
كه بوده ياور و يار هماره اش زينب
حيا و صبر و شكوه و وقار و حِلم و شرف
چه واژه ها كه شده استعاره اش زينب
جهان چشيده هميشه حضورِ فاطمه را
چرا كه بوده ظهورِ دوباره اش زينب
لباسِ عزت شيعه قيام كرب و بلاست
كه بوده است تمام قواره اش زينب
چه كاخ ها كه بنا كرده اند اهل ستم
به هم زده همه را با اشاره اش زينب
جهان به مركبي از چوب فتح خواهد شد
اگر هر آينه باشد سواره اش زينب
به خطبه اش زده آتش به كاخِ كوفه و شام
سلاح اوست دَمِ پُر شراره اش زينب
اگر تمام زمين مسجد الحرام شود
به گوش مي رسد از هر مناره اش زينب
#شاعر مجتبي خرسندي
#ولادت حضرت_زینب_سلام_الله
نگاه کن که از آسمون پیک امید رسیده
نگاه کن که محشر شده سر زده با سپیده
دلبر دلها زینت بابا
خواهر شاه و دختر زهرا
چه وقاری شکوه و جلالی
چه بهاری چه رود زلالی
زینب ملیک السماء
****
ببین اشک شوق حسین مثل بارون می باره
میگه زیر لب با حسن زینبم تا نداره
بال فرشته زیر قدم هاش
جون حسینش بسته به چشماش
چه نگاهی که مست حسین
دو تا دستاش تو دست حسین
زینب ملیک السماء
****
مسیر حرم تا حرم بهترین راه عشقه
اخه جاده کربلا از مسیر دمشقه
حکم شهادت بسته به امضات
داری فدایی عمه سادات
حرمت در پناه ابالفضل
همه ایران سپاه ابالفضل
زینب ملیک السماء
.
#زمینه #شور
#زبانحال_نوکری / #فاطمیه
🔻بند اول
وقتی به تو فکر می کنم
دلم می لرزه
زندگی با عشق توئه
اگه می لرزه
دنیا بدون تو برام عذاب محضه
همیشه پاییز غمه
قاتل برگه
رو تن غنچه ها بازم
زخم تگرگه
زندگی بی تو زندگی نیست خود ِ مرگه
تو آرزوی آخرمی
پناهمی تو مادرمی
جهان بدون تو برام قفسه
باید با تو نفس بکشم
محاله از تو دس بکشم
تا عشق تو به داد من برسه
مادرم - یازهرا
🔻 بند دوم
گلدون خونه مون پر از
گلای یاسه
رو ساقه ی کبود تو
زخمای داسه
فاطمیه برای من یه حسّ خاصه
ممنونم از تو مادرم
هوامو داری
اسمتو فریاد می زنم
صدامو داری
همیشه تو هوای گریه هامو داری
شبایی که دلیل غمی
یادم میاد که بی حرمی
بازم به دل می گم بساز و بسوز
تو حق بده که بارونی ام
یه عنری می شه زندونی ام
پریشونم برای تو شب و روز
مادرم - یازهرا
🔻 بند سوم
با تو نمونه دل من
بمونه با کی؟
معنا می شه با عشق تو
تموم پاکی
سایه داره روی سرم چادر خاکی
هستی سرم رو می تونم
بالا بگیرم
وقتشه حاجتامو از
شما بگیرم
امّ الحسین ازت یه کربلا بگیرم
همیشه عشق محترمی
تویی که بانیّ حرمی
بَده حرم نرفته من بمیرم
به این دل شکسته قسم
اگه به آرزوم برسم
میام و دامن تو رو می گیرم
مادرم - یازهرا
#اسماعیل_شبرنگ✍
#زمینه_احساسی
:
🌹#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله
🌹 #مدح
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
تا بابِ فیض ،
رو به دلم باز می شود
شعرم به شوقِ مدحِ تو
آغاز می شود
همچون كليم
كارِ من اعجاز می شود
احساس قلبی ام
به تو اِبراز می شود
تا با توأم ، به مردم دنيا
چه حاجت است ؟
خلوت گزیده را به تماشا
چه حاجت است ؟
خاتونِ مشرقین
سلام عرض می کنم
ای عین نور عین
سلام عرض می کنم
بانویِ عالَمین
سلام عرض می کنم
آرامشِ حسین
سلام عرض می کنم
این جمله ،
حرف قلبی هرچه برادر است
روزی که آمدی به زمین
روزِ خواهر است
چشم و چراغ عترت طاها
خوش آمدی
آیینه دارِ هیبت مولا
خوش آمدی
ای اِمتداد حضرت زهرا
خوش آمدی
سوّم امام زاده ی دنیا
خوش آمدی
آنسان که شرح عاشقی تو
شنیدنی ست
لبخند تو به چهره ی ارباب
دیدنی ست
چون در قفایِ عشق خودت
با سر آمدی
بر هر چه عاشق است در عالَم
سرآمدی
اي افتخار كرده به تو
ذاتِ سرمدی
الحق که تو ،
عقیلۀ آل محمّدی
درد از دل رسول
به سرعت عبور کرد
با تو خدیجه
باز در عالَم ظهور کرد
در تو صفاتِ ذات خُدا
جلوه گر شده
در خاک با تو مِهر و وفا
جلوه گر شده
اوجِ مقام صبر و رضا
جلوه گر شده
کرب و بلا به شام بلا
جلوه گر شده ...
تو آمدی
که زخم مدینه رفو شود
با خطبه ات بساط ستم
زیر و رو شود
از شانِ تو
خُداست که سر در می آورد
سلطانِ انبیاست
که سر در می آورد
زهراست ،مرتضاست
که سر در می آورد
مظلوم کربلاست
که سر در می آورد
چون درخُورِ مقام تو
جز این نداشته
اسم تو را خدای تو
« زینب » گذاشته
با دیده ،
دیدن تو مُیّسر نمی شود
نوری و خاطر تو
مُکدّر نمی شود
بی تو حسین
زندگی اش سر نمی شود
جز تو کسی که
زینت حیدر نمی شود
با احتساب اینکه
تویی زینت علی
قطعاً یکی ست
خَلق تو با خِلقت علی
استادِ تو ، خداست ،
خُدایی ، علیمه ای
صدّيقه و مُطهّره اي و فهیمه ای
شخصاً شبیه فاطمه
حق را ندیمه ای
اُخت ُ الکریم ،
بنت کریم و کریمه ای
از بس که
مثل شیرخدایی تو شیرزن
با دیدن تو
یاد پدر می کند حسن
كوریِ چشمِ
جُملگیِ بد نهادها
هيچند در برابرت ،
اِبن زیادها
ما نیستیم پیرو کج اعتقادها
عین نفهمی است
اگر بی سوادها
گفتند شام و کوفه
تو را بی نقاب دید
بالله ؛ حجاب نیز
تو را در حجاب دید
داغی که پیر کرد تو را
درد شام بود
با اینکه دورتان همه جا
اِزدحام بود
با تو ، وقار اهل حرم
مُستدام بود
آنجا که حُبّ حیدر و زهرا
حرام بود
با بودن تو
شعبه ای از کربلا شده
در زینبیّه اش
نجف از نو بنا شده
اندازۀ تو هيچ كسي
غم نديده است
داغي كه ديده اي تو
مُحرّم نديده است
نسل بشر كه هيچ
مَلَك هم نديده است
با اينكه درد و داغ ،
دلت كم نديده است
جز حمد كردگار
دمی بر لب تو نيست
جز يا حسين
زمزمۀ هر شب تو نيست
در قتلگاه پير شدی
خاك بر سرم
از جان خويش سير شدي
خاك بر سرم
گفتند كه اسير شدی ،
خاك بر سرم
با شمر ، هم مسير شدی
خاك بر سرم
خاكم به سر
كه همسفر اشقيا شدی
از يادگار مادرت
آخر جدا شدی
شد مثل مادر تو
نصيب تو سوختن
بستند هر دو دست تو را
چون ابوالحسن
نه يوسفي براي تو ماند و
نه پيرُهن
گفتي دم وداع به سالار بي كفن
"چون چاره نيست
مي روم و مي گذارمت"
"اي پاره پاره تن
به خدا مي سپارمت"
#شاعر_محمد_قاسمی
Milad Hazrat Zeinab 1400 Hadadian [Mohjat_Net] (3).mp3
798K
تو دست انسیه الحورا قنداقه حوریه است
دلم همش کربلاست اما امشب توی سوریه است
میزنه بارون
انگاری بهار اومده تو فصل زمستون
از آسمونا برا زمین اومده مهمون
توی چشامون داره میزنه بارون
فصل بهاره
از آسمونا میباره بارون ستاره
امشب بگو غم سر به سر دلم نذاره
دل بی قراره شب عیده دوباره
یا زینب مدد یا زینب مدد
****
مدح شماست رو لبم دائم بانوی جلیله ای
میگن فقط تو بنی هاشم تنها تو عقیله ای
عمه ی سادات
هیبت نگاهت چقدر رفته به بابات
امشب گره کارمو وا میکنه دستات
تموم حاجات روا میشه با امضات
عبد فقیرم
من از دره خونه شما جایی نمیرم
رزق اشک فاطمیه رو از تو میگیرم
تا که بمیرم به عشق تو اسیرم
یا زینب مدد یا زینب مدد
****
مطمئنم عیدیمونو داد دستای امام حسن
اگه دلت کربلا میخواد اربابو صدا بزن
بدجوری گیره
هرکس امشب عیدی از امام حسین نگیره
من مطمئنم هیچکسی دست خالی نمیره
حسین امیره فکر این فقیره
میبینه مارو
امشب مینویسه برات کرب و بلا رو
وقتی مینوسیه اسم این بی سر و پارو
داره هوارو هوای نوکرارو
یا زینب مدد یا زینب مدد