eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود - میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف - سبک ماه امشب درمیاد... بارونه بارونه بارونِ نوره دلهامون مهمونِ... جشنِ ظهوره قرارِ قلبِ بی‌قرارِ منی الحمدلله که نگارِ منی ذکرِ مادره بیا گلِ نرگس ذکرِ دلبره بیا گلِ نرگس ذکرِ نوکره بیا گلِ نرگس رو سرِ... تو داره ستاره می باره نفست بهاره چشم‌انتظارت ذوالفقاره (اباصالح جَوُونیمو نذرِ تو کردم اباصالح بیا تا دورت بگردم ) ۴ کِی می‌شه آقاجون من روتو ببینم کاش پایِ... منبرت دو زانو بشینم رمزِ کمالِ دینِ پیغمبری خطبه و اصل و نَسَبت حیدری سایه‌یِ سرم بیا گلِ نرگس یوسفِ حرم بیا گلِ نرگس خیلی دوسِت دارم بیا گلِ نرگس آرزوم نگاته آبروم دعاته حسرتم براتِ... کرب و بلا و سامراته اباصالح تو که مُعِزُّالاولیایی اباصالح دلارو کردی کربلایی (اباصالح جَوُونیمو نذرِ تو کردم اباصالح بیا تا دورت بگردم ) ۴ یاحیدر رَجزِ... رزمِ حیدری‌تِه یازهرا ضربه‌یِ... قلبِ مادری‌تِه ذکرِ علی و فاطمه می‌گیری عَلم به سبکِ علقمه می‌گیری ای دلبر و دلدار بیا گلِ نرگس عاشقِ علمدار بیا گلِ نرگس ذوالفقارو بردار بیا گلِ نرگس تویی ماه تویی شاه پسرِ یدالله تویی رهبرِ راه بگو بگو علی ولیُّ الله اباصالح ذکرِ تو چاره‌یِ هر مشکله اباصالح عشقِ تو آقام ابوفاضله (اباصالح جَوُونیمو نذرِ تو کردم اباصالح بیا تا دورت بگردم ) ۴ .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور (سرود) - میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف - سبک خبر آی خبر... خبر اومده که دلبرم اومده کسی که خیلی دوسِش دارم اومده شبِ قدرِ عاشقا همین امشبه امیدِ اهالیِ حرم اومده تا اومد جهان زیبا شد تا اومد دلا شیدا شد تا اومد بنفشه خندید تا اومد عقاقی وا شد جاءَالحق وَ زَهَقَ الباطل اومده دلبرِ صاحبدل حسینِ امروزه‌یِ دنیاست غیرتمندتر از ابوفاضل یامهدی بیا گلِ نرگس (۴) خبر اومده که جشنه تو سامرا اومد یوسفِ حرم اومد دلربا به یوسف بگین بیاد تماشا کنه عجب چشم و اَبرویی داره یارِ ما این عیسای آئینِ ما این موسایِ کوهِ طوره امسال دیگه ان‌شاءالله سالِ فرج و ظهوره الهی پای بیرقِ آقا زائرِ شیش‌گوشه‌یِ مولاشَم از خادمای موکِبُ المهدی تو جادّه‌یِ کرب و بلا باشم یامهدی بیا گلِ نرگس (۴) .👇
. - عجل الله تعالی فرجه الشریف و کربلا (مناجات) سبک حالا که می روی... سنگین شده اگر... بارِ خطای من نوکر نَه دردِسر هستم برایِ تو تو می‌کنی دعا هر شب برایِ من من می‌کنم جفا جایِ وفایِ تو می‌رنجانم با اَعمالم تو را می‌دانم آقا پشیمانم ولی گریانم بارانم آه اِی ماه إِغفِرلیٖ یااَلله إِغفِرلیٖ یاالله (۴) دلگیری از من و... این نامه‌یِ سیاه پرونده‌ام پر از... عصیان و اشتباه چیزی ندیده‌ای از من به جز گناه درمانِ دردِ من یک گوشه‌یِ نگاه تو را قسم به دست و پا زَدنش آقا به کهنِه پیراهنش به حقِّ ثارالله إغفِرلیٖ یاالله إغفرلیٖ یاالله (۴) دلتنگِ کربلا دلتنگِ گنبدم کبوترِ تواَم من جَلدِ مشهدم بیچاره‌ام ولی... ای چاره‌یِ غَمَم دستِ مرا بگیر با خود بِبر حرم یاسریعَ الرِّضا به حقِّ رضا ما را بِبر به کرب و بلا به جسمِ... بی‌سر آه إغفِرلیٖ یاالله إغفرلیٖ یاالله (۴) .👇
. امشب جهان که چنین غرق در صفاست گویا شب ولادت مولود سامراست فوج ملک به خانه ی نرجس بَرَد هجوم جبریل نغمه خوان رخ ختم الاوصیاست از عطر جانفزاش همه مست و بی خودند این رایحه نگو که تو از چین ویا خَتاست برباده ی محبت او هرکه لب زده تاروز حشر نشئه ی این باده ی ولاست مهرش به قلب هر که فِتَد مست می شود این باده از ازل به ابد ساقی اش خداست شرمنده از جمال جمیلش شده سِپهر مهر از خجالتش به پس پرده ی حیاست زلفش کَمند پای دلِ اهل معرفت اَبروش طاق مسجد و محراب ربّناست مژگان تیره اش شده تیر شکار ما چشمان حضرتش به یقین چشمه ی بقاست یک عالمی به عشق همان خالِ هاشمی افتاده در کمند بلا زارو مبتلاست سرو سَهی به پیش قدش مانده سر به زیر جنّت در آرزوی همین قامت رساست دلهای زارمان شده نادیده عاشقش قربان آن جمال و رُخش بس که دلرباست چشم جهانیان به امید ظهور اوست درمان درد اهل ولا پور مرتضاست (بیکَس) برای آمدنش فکر تازه کن رمز ظهور اونه فقط شعرو یا دعاست بس کن خیال و وَهمُ غزل رو خودت بساز مدح چنین کسی ززبان تویی خطاست اللهم عجّل لولیک الفرج الاحقر مهدی عبادی .
. مدیحه ی انتظار 🟧🟧🟫🟧🟧🟫 بیر عمردور یوللاریوا من تیکمیشم گوزلریمی یانایانا آغلامیشام دیه دیه سوزلریمی جوانلیقیم گیتدی الدن هاردا قالوبسان فراقوندا صبر و تابی الدن آلوبسان دوزنمورم گَل دوا ایله سن بودرده منی آخر بو یامان درده سن سالوبسان آقام گَل....... 🟧🟧🟫🟧🟧🟫 گناهیم ازبس چوخ اولوب گوزلریمه پَرده سالوب گورنمورم گول یوزووی حسرتی قلبیمده قالوب لیاقت یوخدور سنی گورماقه گوزومده اوز اعمالیمدن خجالت اولدوم اوزومده گناهیم باعثدی سندن من آیری دوشدوم نه آهیمده بیر اثر واردور نه سوزومده آقام گَل....... 🟧🟧🟫🟧🟧 یوزی قره عاشیقیوم رحم ایله سوزِ آهیمه آقا سنی آنان جانی باخما منیم گناهیمه اوروم بولورم کی مولا نالایقم من خطاکارم جُرمومه امّا صادقم من گذشت ایله قلبیوی چوخ سیندیرمیشام من بولورسن امّا جمالیوه عاشقم من آقام گَل....... 🟧🟧🟫🟧🟧🟫 کور ایلیوب خطالریم دوزدی سنی گورنمورم سنون قاپوندان ولی من آیری یره گیدنمورم هارام واردی غرق بحرِ حُزن و ملالم اسیرِ دردم گرفتار مین خیالم الیمدن گر دوتماسان من بیچاره اولّلام منی قووما درگهوندن ای شاه عالم آقام گَل....... 🟧🟧🟫🟧🟧🟫 آلوده ی معصیتم خجالتم سندن آقا نولور کی رحمت گوزووی چکمیه سن مندن آقا منه باخما من گنهکارم رو سیاهم کیچیک عبدم سن ولی مولا شاه عالم سن امّا اوز لطفووی کسمه بو باشیمدان یوزی قاره بیر خطاکارم بی پناهم آقام گَل....... 🟧🟧🟫🟧🟧🟫 بو(بیکَسین)جوانلیقی گیدور الیندن هارداسان محالیدور گوزل آدون دوشه دیلیندن هارداسان او زهرایه بَنزیَن گوزلرده گوزوم وار قولاق ویرسن قلبیده گیزلین بیر سوزوم وار دعا ایله قورتارا الله بو فراقی قوجالدیم مولا دخی درده نه دوزوم وار آقام گَل....... التماس دعای فرج الاحقر مهدی عبادی .
. شاه جهان گلدی کهف امان گلدی عالم اولوب رضوان صاحب زمان گلدی یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 سالاریمیز گلدی دلداریمیز گلدی جانلار اونا قربان اربابیمیز گلدی یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 عالم گلستاندی بلبل نوا خواندی حسنونده بو ماهین یوسفده حیراندی یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 باخ بو گل یاسه گل شور و احساسه شکل و شمایلده بنزردی عباسه یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 ای عالمه سلطان جانیم سنه قربان وار دردیم ای مولا قیل دردیمه درمان یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 عاشقلره رهبر سن سن بیزه سرور چک ذولفقارون گَل ای وارث حیدر یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 ای یوسف زهرا شاهنشه والا گویچک یارالدیبدی خالق سنی مولا یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 قاره یوزوم واردی دیلده سوزوم‌ واردی احسان ایله مولا سنده گوزوم واردی یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 ای حجت داور ای حیدره مظهر هجرون نه چوخ چکدی لطف ایت گل ای سرور یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 ای نو گُل اَحمر ای نرجسه دلبر تز گل سنی زهرا (بیکَس)یولون گوزلر یابن الحسن مولا 🟩🟥🟩🟥🟩🟥 عج التماس دعای فرج الاحقر مهدی عبادی 👇👇
سرود ‌_ هوا هوای‌ عاشقیه.... .mp3
6.03M
🎧 🎼 بیا گل نرگس تا بشنوم صداتو 🎤ڪربلایے (عج) ✍ 〰〰〰〰〰〰 هوا هوای عاشقیه - شبا شبای عاشقیه آقا بیا گداتو ببین فضا فضای عاشقیه - صدا صدای عاشقیه آقا کبوتراتو ببین اگه بخوام بهت بگم چقد منتظرم منو دور سرخودت کبوتر می کنی؟ اگه بخوام بهت بگم چقد دوستت دارم باور می کنی؟ بیا گل نرگس / تا که بشنوم صداتو بیا گل نرگس / جونم رو میدم براتو بیا گل نرگس / آروم میشه دنیا با تو اللهم عجل لولیک الفرج 3 〰〰〰〰〰〰 کارت همیشه دلبریه - کارم همیشه نوکریه همیشه در پناه توام نگات همیشه مادریه - چقد جمالت حیدریه بیا که چش براه توام آقا وقتی گلای نرگس و بو می‌کنم تو رو حس می‌کنم به سمت تو رو می‌کنم به امید وصال تو دلم رو جمعه ها جارو می کنم بیا گل نرگس / چشمامو به در می دوزم بیا گل نرگس / از دوری تو می سوزم بیا گل نرگس / بی تو بده حال و روزم اللهم عجل لولیک الفرج 3 〰〰〰〰〰〰 دلا در انتظار توئه - بهار فقط کنار توئه بیای شبای ما سحره چشای ما خمار توئه - اسیر ذوالفقار توئه بیا چشام همش به دره تو رو دوست دارم آخه تو آقای منی تو خودتم می دونی که تو رویای منی خدا می دونه دنیا رو نمیخوام آخه تو دنیای منی بیا گل نرگس / دنیا شده بی تو گمراه بیا گل نرگس / ای ماه قشنگ تر از ماه بیا گل نرگس / با "اَینَ بَقیهَ الله" الهم عجل لولیک الفرج 3 https://eitaa.com/emame3vom/40286 .
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای شیعه چه زوداست رسدصبح نجات روشن بشود این شب غرق ظلمات تا امر فرج شود مهیا بفرست نذر قدم مهدی زهرا *** شد و زمین پُر برکات از عرشِ خدا به فرش ریزد حسنات از دامن نرجس گل زهرا آمد.. بر نرجس و، بر نو گل زهرا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ از کرانِ بی کران ها جلوه ی مطلق رسید وارث شیر دلیر خیبر و خندق رسید فاتح دل های عاشق صاحب بیرق رسید شرح آیات خدا مصداق جاءالحق رسید شوره زار دیده ی ما لایق باران شده بیشتر یاد توام چون نیمه ی شعبان شده! گرمی خورشید دل ها ماه مجلس آمده تکیه گاه عاشق ناچیز مفلِس آمده هر دل غمدیده ای را یار و مونس آمده یاس زهرا س بر سر دستان نرجس آمده هر چه غم از عالم و آدم فراری می شود نام او را می برم دنیا بهاری می شود @hosenih می برد دل های ما را شور شیدایی او می دهد حاجات ما را لطف زهرایی او بی نیازم از همه با رزق مولایی او زنده گشتم با نفس های مسیحایی او یابن زهرا س یابن طاها یابن یاسین آمده دردهای شیعیان را نور تسکین آمده تا تبسم می کند احساس پیدا می شود در هوایش حسّ و حالی خاص پیدا می شود از کلامش عطر ناب یاس پیدا می شود در نگاهش غیرت عبّاس ع پیدا می شود نور چشمان علی بن ابی طالب تویی ای امام منتظَر؛ حاضرترین غائب تویی خاکسارم با نگاهت آسمانی می شوم هر سحر سفره نشین مهربانی می شوم شب به شب مهمان بزم همزبانی می شوم تو مرا می خوانی و من جمکرانی می شوم مایه ی آزادی این ناله ی در حَصرِ من دم به دم می خوانَمَت ای سوره ی والعصر من بشنو از نی از غم دوری شکایت می کند در غروب عاشقی گریه برایت می کند می رسی و آه ؛آوینی حکایت می کند جمعه ای فتح نهایی را روایت می کند می رسی و می شود ذکر لبانت بیشمار لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار علّت سرمستی دل های ما جام علی ست هر کسی چشم انتظار توست همگام علی ست پرچم تو پرچم تشخیص اسلام علی ست جشن میلاد تو روز بردن نام علی ست یادگار کربلا از راه می آیی عزیز با تمام شهدا از راه می آیی عزیز @hosenih ذکر دنیا ذکر عقبا یالثارات الحسین ع ناله ی عشّاق زهرا س یالثارات الحسین ع کربلا می خوانَد این را یالثارات الحسین ع می رسی با یا علی با یا لثارات الحسین ع مرهم زخم فراق سینه ی ما می رسی ای امید آخر آدینه ی ما می رسی خسته ام از ندبه های غمگسار جمعه ها این دل غمدیده ی ما بی قرار جمعه ها هر که را دیدم شده لحظه شمار جمعه ها پیر کرده عاشقت را انتظار جمعه ها ناله ام ؛ حرفم ؛ سکوتم یا اباصالح عج بیا التماس هر قنوتم یا اباصالح عج بیا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. |⇦•دل دل نکن ای دل .. بسیار زیبا ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج محمود ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ دل دل نکن ای دل دست دست نکن ای پا تا کِی تو کویر موندی دل و بزن به دریا دلتنگِ شبا و روزامو شمرده دلتنگ توام یعنی دلم هنوز نمرده هر چی که جز تو خواستم به خدا اشتباه بود اگه نبود نگاهت روزگارم سیاه بود من بی کس و بی قرار و بی تاب مهدی من بی قرار و دریاب دنیا یه طرف با تاجِ شاهش مهدی یه طرف با یک نگاهش دل دل نکن ای دل دست دست نکن ای پا تا کِی تو کویر موندی دل و بزن به دریا دنیا همش دروغِ کسی به فکر ما نیست به علی اعتماد کن که به جز این روا نیست دنیا یه طرف با دنیا خواهش مهدی یه طرف با یک نگاهش روزیِ دلِ ما دست این و اون نیست هر کی به تو داده دلشو دل نگرون نیست همه ی زندگیمُ دستِ خودت سپردم به تو که دل ببازم بازی عشق و بُردم ای آرزو، ای پناه عالم مهدی! تویی تکیه گاه عالم دنیا یه طرف با فرّ و جاهش مهدی یه طرف با یک نگاهش دل دل نکن ای دل دست دست نکن ای پا ــــــــــــــــــ 👇
هرکوچه وهرخانه‌ای ازعطر،چو باغی‌ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند ای عطر بهشت از رخ تو ای گل نرگس ای روشنی محفل و ای رونق مجلس ای راز غمت درس مدرّس به مدارس تو منعم کل هستی و ما فرقهٔ مفلِس جزتو،به زمان نیست کسی مصلح وصاحب یا مهدیِ بِن عسکری ای حاضر غائب! تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت بگدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک، تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو در به دری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو... 🔹 @deabel
بخوان به گوش فلک نغمه ی اذان امشب که غرق نور خدا می شود جهان امشب بخوان که بر تنِ بی روح و جان این عالم ز یمن مقدم جانان رسیده جان امشب شکفته گل ز گل عالمین همچو بهار چنان که می رود از کوچه ها خزان امشب جهان دوباره پر از نغمه های داوودی ست شده است فُلک و فلَک جمله نغمه خوان امشب بگو که ریسه ببندند از ستاره و ماه که از ره آمده خورشید آستان امشب چه شور و حال عجیبیست هر کجا نگری ملائکند دمادم گهر فشان امشب هوای شهر پر از عطر یاس و نرگس هاست که مست رایحه اش گشته گلسِتان امشب بگو که حضرت باران رسیده تا بخشد به ناتوانی افتادگان توان امشب بگو بگو بفرستند بر رخش صلوات محمد (ص) است ز رخسار او عیان امشب عجب نباشد اگر کعبه باز بشکافد که می رسد به جهان از علی (ع) نشان امشب بگو که می رسد آنکس که سیزده معصوم (س) شده است در قد و بالای او نهان امشب امام کعبه در آغوش کعبه زاده ببین ببین تلالو انوار بی کران امشب   ... بگو که تا ، گل زهرای ما نظر نخورد وان یکاد شود ذکر هر دهان امشب ... بگو که نقل بپاشند و گل بیفشانند که می رسد به زمین صاحب الزمان (عج) امشب ......... اگر که طالب فیضی از این قبیله ی نور بمان به درگه این خاندان ، بمان امشب ناصر شهریاری @deabel
مثنوی نیمه شعبان از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها اهل عالم من دلیل خلقتم گوهر بی مثل و والا عصمتم از عقول ماسوا بالاترم پاره جان رسول آخرم من سراپا خیر و مهر و رحمتم دین حق را مایه ی هر عزّتم نام من گردیده حک بر نه فلک خاکبوس خانه ام باشد ملک من به دنیا رنگ و رو بخشیده ام من به هستی آبرو بخشیده ام آفرینش هر چه دارد از من است جنّت از یمن حضورم گلشن است همسر شاه دو عالم حیدرم فاطمه خاتون روز محشرم مهر در ذات خداداد من است پادشاهی دست اولاد من است عالم از اولاد من دارد شرف هستی یکسو باغ من هم یکطرف کلّ فرزندان من ماهند ماه بر زمین و آسمان شاهند شاه آسمانها گرد زیر گامشان حق تجلّی میکند در نامشان هستی هستی بود از هستشان حکمرانی جهان در دستشان یازده گل یازده نور حقند بر همه بی شک ولی مطلقند هرکه شد پابست آنها برد کرد در حقیقت ظالمان را خُرد کرد یازده نورٌ علی نوراند و بس یازده موسای در طورند و بس یازده بنیانگر روح اند روح موج غم را ناجی و نوح اند نوح یازده آئینه ربّ جلیل بت شکنهایی قوی تر از خلیل یازده فیض مسیحایی نفس یازده منجی روح از هر قفس یک یک اولاد من نام آورند از تمام اهل عالم برترند الغرض دنیا وفاداری نکرد از خزان شد رنگ باغم رنگ زرد دو محمّد سه علی و دو حسن یک حسین و جعفر و موسای من جملگی قربانی اعدا شدند نوگلان پرپر زهرا شدند لیک یک گل مانده من را در زمین گل نه دلداری عزیز و مه جبین او گل دردانه اهل ولاست بهترین سرمایه آل کَساست تا نگردد این گلم مجروح خار زامر هستی آفرین پروردگار گشته غایب از تمام دیده ها تا که آید موعد امر خدا اوتمام عشق و امّید من است وارث آئین جاوید من است او گل زیبا و مه روی من است مرهم و داروی پهلوی من است ذوالفقار شوهر من یار اوست انتقام محسن من کار اوست او به زخم نور عین من شفاست یکّه خونخواه حسین و کربلاست فکر خونخواهی ز دشمن آه اوست زینبم چشم انتظار راه اوست او گل زیبای احساس من است فکر خونخواهی عباس من است مجتبی صمدی شهاب @deabel
بيشتر از بيشتر از بيشتر میشود از عشق دلم ريشتر من كه اويسم ز قَرَن آمدم وقت ندارم به خدا بيشتر ليله‌ى قدرِ حسنِ عسکرى كاش قرارِ تو شود پيشتر ناوَك مژگانِ تو و جانِ ما خونِ همه گردن آن نيشتر واى كه ديوانه شدم يك كلام سوره‌ى والعصر عليك السلام همسفرِ هر سحر سامرا اى پسرِ خوش خبرِ سامرا اى نوه‌ى حضرت هادى سلام حصن تو در دور و بر سامرا در حرم تازه‌ى باباى تو جامعه خوانديم درِ سامرا كارگريَش كه نشد قسمتم رُفته‌گرم رُفته‌گرِ سامرا آمده‌ام تا بزنم يك دو جام سوره‌ى والعصر عليك السلام تا كه پدر بر لبِ تو بوسه داد بوى گلِ نرگسى آورد باد در شبِ ميلادِ تو جودت شكُفت لطف تو شد از سرِ عالم زياد دَم پرِ جبريل شدم بال زد بال زدم از درِ بابُ الجواد بُرد مرا اولِ شب كاظمين بُرد مرا كرب و بلا بامداد اى عَلوى جود و جوادى مرام سوره‌ى والعصر عليك السلام "آمدم اى شاه پناهم بده خط امانى زِ گناهم بده" پنجره فولاد مرا راه داد جانِ رضا خوانده و راهم بده ماه مبارك من و دست تُهى سوزِ جگر آتش آهم بده كنجِ حرم يا دَمِ پايين پا باز از آن لطف نگاهم بده میرسد عطرِ رضوى بر مشام سوره‌ى والعصر عليك السلام كعبه‌ى هفتم شد و حاجات داد بابِ حوائج شد و خيرات داد مادر من سفره‌ى نذرش گرفت حاجت ما اكثرِ اوقات داد ندبه‌ى تعجيلِ فرج رزق ما با نَفَسِ جده‌ى سادات داد اَفضَل اعمال بُوَد انتظار ذكر فرج حالِ مناجات داد من به مناجاتِ توأم مستدام سوره‌ى والعصر عليك السلام كاش كه مردانِ ظهورت شويم صاحبِ يك سيرت و صورت شويم كاش كه در غيبت تو استوار مثل زمان‌هاى حضورت شويم حضرت صادق تويى و كاش ما شيعه‌ى تو مَردِ تنورت شويم گفت كه دربانىِ تو مى‌كند كاش كه ما خاك عبورت شويم تو خودِ معراجى و ما زيرِ گام سوره‌ى والعصر عليك السلام با قدمت علم تناور شود علم و عمل ريشه‌ى باور شود شام غم جهل و خرافات‌ها با نَفَس باقرى‌ات سر شود فصل شكوفايى عقل است و دل جاى روايات پيمبر شود نور زمين ، نور زمان ، سايه نور خاك از اين معجزه‌ها زر شود لحظه شماريم براى قيام سوره‌ى والعصر عليك السلام دست من و بركت آبادى‌ات از پَرِ سجاده‌ى سجادى‌ات لطف دعاى تو شده مستدام بر سرِ ما سايه‌ى شمشادى‌ات مثل على ابن حسينى تو و میرسد آوازه‌ى آزادى‌ات فخر خدا میكند از سجده‌ات كاش شوم مُحرِم اين وادى‌ات رو به تو شد سجده‌ى بيت الحرام سوره‌ى والعصر عليك السلام چشم تو در كارِ حسين است و بس كارِ تو تكرارِ حسين است و بس بيرقِ سنگينِ تو وقتِ قيام دستِ علمدار حسين است و بس قلب تو انگار گرفتارِ اوست هركه گرفتارِ حسين است و بس پرده گشا ديدنِ روى شما لحظه‌ى ديدار حسين است و بس رو به دلِ زينبى ات صبح و شام سوره‌ى والعصر عليك السلام زائرِ هم سفره‌ى غم‌ها حسن عشقِ تو آقاى كَرَم‌ها حسن روزِ ظهورِ تو مهم است چون دارد از آن روز حرم‌ها حسن میرسد آن روز كه بينيم ما بينِ بقيع نقشِ عَلم‌ها حسن روى ضريحى كه تماشايى است نقش نمايند قلم‌ها حسن اى حَسنى جلوه و حُسن ختام سور‌ه‌ى والعصر عليك السلام جاى حرم غربتِ زهرا كه هست يك نفر از عترتِ زهرا كه هست گرچه گره در گره ام ، نيست غم دستِ شما تربتِ زهرا كه هست پيشِ تو گيريم نداريم جاى خوب قسمِ حضرتِ زهرا كه هست ما كه نباشيم چه غم ؟ تو بيا ديدن تو قسمت زهرا كه هست روز تقاص است و تويى انتقام سوره‌ى والعصر عليك السلام هيبت تو رفته به مولا على حيدرى و محوِ تماشا على میرسد از شش جهتِ ذوالفقار لات و هُبَل را بشكن ياعلى خاطره‌ى رزم على در نبرد مثل تو مى‌گشت مُهيا على نيست تو را قبله‌اى الا حسين نيست تو را كعبه‌اى الا على روز تقاص است و تويى انتقام سوره‌ى والعصر عليك السلام جلوه گرِ حضرت ختمى مآب حضرت خورشيد محمد بتاب خاتم انگشترىِ خاتمى جذبه‌ى فيزوره‌ى احمد ركاب جاذبه‌ى گنبد خضرا بيا تا بدرد سينه‌ى خود آفتاب اى شرف و الشمس پيمبر لبت راز مسلمانىِ اهل كتاب ذكر سلام و صلواتم مدام سوره‌ى والعصر عليك السلام حسن لطفی @deabel
غافل از یار شدیم و شبِ میلاد رسید در حقیقت شبِ قدر و شبِ فریاد رسید شبِ احیای عظیم است شبِ نیمه ی ماه فرصت بخشش و عفو است که چون باد رسید شبِ بیدار شدن آمده.. ای منتظران روح بازم به بدن آمده..ای منتظران غفلت از اوست که محروم ز کارش شده ایم انتظارش نکشیدیم و فقط نوڪرِ زارش شده ایم گم شده از نظرِ ما...خبری نیست که نیست وَ نماندیم به یک طُرفه دعایی و نَزارش شده ایم ما چه کردیم برایِ گل زیبایِ رسول منتظر هست فقط حضرت زهرای بتول در شبِ نیمه ی شعبان چه شود فکر کنیم؟ در شبِ مستیِ جانان چه شود فکر کنیم؟ چشم ها مثلِ کویر است ندارد تب و تاب در شبِ بارش باران چه شود فکر کنیم؟ تا به کی غفلت و بیچارگی و چُرت زدن؟ تا به کی حرف و فقط حرف و فقط دادِ سخن؟ این زمینِ دلِ ما،عاطفه را می طلبد شادی شهر..دعایِ همه را می طلبد بی حضورش نرسیدیم به این مطلبِ حق؟ جشنِ میلاد..گلِ فاطمه را می طلبد سالها جشن گرفتیم ولی غافل از او.. کار بسیار نمودیم و لیکن دل از او.. بهتر آن نیست که رجعت بشود سمتِ نگار؟ بهتر آن نیست که همّت بشود محضرِ یار؟ اندکی کاش به مولایِ زمان فکر کنیم بهتر آن نیست که دیده بشود ابرِ بهار؟ شبِ قدر است بخواهیدفقط آمدنش.. پس بخوانید پیاپی دمِ یابن الحسنش... محسن راحت حق @deabel
نام تو دوان کرده به پایت قدمم را یاد تو روان کرده دوباره قلمم را با چشم کرم کاش که بسیار ببینی ناچیزی این عرض ارادات کمم را هرچند که از برکت میلاد تو شادم پنهان نتوانم کنم انگار غمم را گفتند که یار آمده، بایست که امشب پیدا کنم و سجده بر آرم صنمم را با اینکه قسم خورده ام از باده ننوشم واجب شده تا بشکنم امشب قسمم را گل در بر و می در کف و معشوق به کام است در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است ای آمدنت مژده میلاد سحرها خورشیدی و نور است پیامت به قمرها ای جان جهان جان دو عالم به فدایت باید که بیفتند به پاهای تو سرها قنداقه ات از عرش زمین آمد و دیدند انقدر ملک آمده بسته است گذرها قرآن خدایی تو و در حال نزولی پس شب شب قدر است به فتوای خبرها دیگر گره ی کار کسی بسته نماند باز است به شکرانه ی نامت همه درها دنیای خزان دیده! بهار آمده امشب عطر قدم حضرت یار آمده امشب در حال و هوای شب بارانی هر سال گرم است سر من به چراغانی هر سال در کوچه خیابان دلم ریسه کشیدم دعوت کنمت تا که به مهمانی هرسال با شبنم اشکم سر راهت گل نرگس گل کاشته ام من به گلستانی هر سال پاداش غزل های من این است بیایی یک مرتبه در جشن غزلخوانی هر سال هم خنده به لب دارم و هم اشک به چشمم حالا منم و بی سر و سامانی هرسال می خندم و با دیده ای از عاطفه جاری می خوانمت ای حضرت باران بهاری آزاد کن این روح زبان بسته ی تن را تا بال ببخشی غزل خسته ی من را بگذار که باز از تو بگوییم و بخوانیم بگذار به وصف تو برانیم سخن را بارانی و بر راه تو چشمان کویر است زینت بده با سرو قد خویش چمن را ای سامره دلتنگ مناجات شب تو مرهم شوی ای کاش دل تنگ وطن را خون از غم هجر تو دل سنگ عقیق است ای نصر من الله! تو دریاب یمن را ای نصر من الله! که فتح تو قریب است برگرد که در غیبت تو شیعه غریب است چندیست که قلب همگان بی ضربان است با تو نفس باد صبا مشک فشان است در حنجره ات داد علی اکبر لیلاست برگرد موذن! که دگر وقت اذان است بنگر به تمنای وصال تو یگانه اشک غمت از هر مژه چون سیل، روان است ای خسرو خوبان تو به فکر همه هستی هرچند گدای تو فقط در پی نان است زخم است دوتا پلک تو از گریه به جدت گرچه سبب اشک تو یک قد کمان است ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن باز آ و نصیبم سفر کرب و بلا کن محمدعلی بيابانی @deabel
در خیال خویش من هم نوکری از نوکرانم عاشقی از عاشقانم دوستی از دوستانم با تو این حرف مدامم چاکرم عبدم غلامم بی تعارف ای امامم خسته از ورد زبانم خسته از این ادعایم که محب هل اتایم یا مسلمان شمایم ای امام انس و جانم شیعه اثنی عشر دانم خودم را حیف اما بر سر عهد تو آیا مانده ام آیا بمانم گفته ام پای رکابم اهل جنگ و انقلابم گفته ام اما نميدانم ز اینم یا ز آنم منکه یار دین نبودم پای کار دین نبودم افتخار دین نبودم پس چرا دادی امانم هر گناهی دیدی از من روی برگرداندی اما روز بعد انگار، نه انگار اصلا من همانم از شهيدان دور ماندم وز بصیرت کور ماندم وصله ای ناجور ماندم هر چه کردی امتحانم از حلال و از حرام و مردی و خلق و مرام و راه رهبر تا امام و هر چه گویی خوش بیانم بی خبر اما ز دردت نیستم مرد نبردت حیف از مردان مردت که شدند از دوستانم راه را گم کردم آقا رو به مردم کردم آقا میل گندم کردم آقا از بهشت افتادگانم من کنار یار بودم روزی از انصار بودم دشمن کفار بودم بود سر بندم نشانم حال تنها ای امیرم از رجب شعبان غدیرم من فقط جشنی بگیرم این شده رسم و دکانم من کجا عمّارِ یارم میثم تمّارِ یارم یا کجا سردار یارم من چنان سربار، مانم مایه عزت نگشتم مظهر خدمت نگشتم با تو هم صحبت نگشتم بی خبر از شیعیانم از شهيدان یمن بحرین صنعا زینبیه تا دفاع کاظمین و سامرا چیزی ندانم آبرو داری نکردم با تو همکاری نکردم غزه را یاری نکردم دوستی نا مهربانم باز بر اهل سعادت باز شد باب شهادت در تمام آسمان عشق من بی کهکشانم نه بدستم ذوالفقاری نه بدنبال سواری نه سلاحی نه شکاری نه برایت دیدبانم من نميدانم کجایی کربلایی سامرایی مضجع پاک رضایی کعبه ای ، صاحب زمانم از زمانت بسکه دورم دور از خط عبورم نیست یک درک حضورم نیست قربان تو جانم با وجودی که پریشم همدم و دلجوی خویشم باز میآیی تو ، پیشم ای حضورت در نهانم گرچه تو سرمد نشینی میشود با بَد نشینی چون کُنی مسند نشینی من کجای داستانم در همه فتح و ظفرها در سفرها در حضرها در خطرها ، درد سرها با تو ، یا بیگانگانم چونکه فرمانت بیاید امر فرمایی که باید وای بر" إن قُلت"و شاید از فرامینت نمانم!؟ رو مکن پرونده ها را رد مکن شرمنده ها را مرده ها را ، زنده ها را بر سر عهدت بخوانم روز فجرت با صدایت با أنابن المصطفایت با أنابن المرتضایت با تو ، آیا همزبانم ای خطاپوش حقیقی من یقین دارم دقیقی با حسینی ها رفیقی منکه جزو نوکرانم میخری سینه زنان را خسته را پیر و جوان را قد خمیده نوکران را میکند لطفت جوانم هر چه گویی تو بما، نه میکنی ما را صدا ؟ نه ؟ روضه خوان میخواهی یانه من به جدت روضه خوانم سر کنم ای نور دیده روضه ی رأس بریده روضه ی حلق دریده روضه ی زینب بخوانم روضه ی دستان بسته روضه ی سرهای خسته روضه ی سینه شکسته گریه کن ای مهربانم گریه کن بر تازیانه بر صدای دخترانه بر بکاءِ کودکانه منهم از گریه کنانم وای از زخم مدینه بازو و پهلو و سینه ضربه های پر ز کینه کی میآیی ای امانم مادرت دارد سلامت گوید ای ختم امامت کی بیاید انتقامت مهدی صاحب زمانم ذکر زهرا: یابن زهرا ذکر مولا: یابن زهرا ذکر طاها: یابن زهرا چهره ات را کن عیانم آخرین حرفم همین است نوکر تو دل غمین است مرهم دردم چنین است از شهیدانت بخوانم محمود ژولیده @deabel
شراب عشق نوشید آنکه در جامش علی باشد مسلمان می‌شود هرکس که اسلامش علی باشد خدا می‌خواست پیغمبر که پیغامش علی باشد ظهورش شد علی آغاز و انجامش علی باشد خدا آورد در شعبان علیِ آخرینش را خدا را شُکر می‌بینیم امیرالمومنینش را دلی دیگر نمی‌ماند که گیسویی کمند آمد بهشت اُفتاد در پایش که بالایی بلند آمد دهان ماکه وا مانده زبانِ ما که بند آمد دلیری دلپسند آمد امیرِ بی گزند آمد حسینش را ندیدیم و خدا آورد عینش را خدا آورد با نرگس حسین ابن حسینش را خدا آورده آری مرتضای مرتضا‌ها را همه ابن الکریم ابن الجواد ابن الرضا‌ها را پس از سوالقضا رو کرده او حُسن القضاها را که پُر کرده است بوی حُسنِ یوسف‌ها فضاها را عَلم بر دوش می‌آید به عالم گام می‌کوبد کنارِ مرقد زینب عَلَم در شام می‌کوبد اگر این بال بگذارد هوای سوختن دارم قمار عشق یعنی که خیال باختن دارم "مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویَش را چو جانِ خویشتن دارم" دعایِ عهد می‌خوانم ببینم جانِ زهرا را ببینم تیغِ جوهردارِ خون‌خواهانِ زهرا را دوباره می‌دهد رزمش به میدان اعتبارش را همان وقتی که می‌گیرد به دستش ذوالفقارش را علی حَظ می‌کند وقتی ببیند تار و مارش را نیابد کافرش سر را نبیند الفرارش را چه میدانی که این سویش عَلم دست علمدار است چه رزمی می‌شود وقتی علی اکبر جلودار است نباید فرق باشد در ظهور و غیبتش ما را صدامان می‌کند حتما برای رجعتش ما را هوایی می‌کند روزی هوای صحبتش ما را خطیب کعبه می‌خواند برای بیعتش ما را زمانش می‌رسد نورش به این مُرداب می‌ریزد زمانش می‌رسد زهرا به پشتش آب می‌ریزد "مرا چشمیست خون افشان زِ دست آن کمان ابرو" جهان عاشق شود روزی از آن چشم و از آن ابرو چنان طوباست آن قامت که باشد سایبان ابرو زمین بی عشق می‌خُشکد ببار ای آسمان ابرو هوایِ ابری ما را بیا خورشید باران کن بیا ما را کنارِ خود شبی شش گوشه مهمان کن دل مجنون بجز با دیدنِ لیلا نمی‌سازد بجز تو هیچ کس با ما رعیتها نمی‌سازد مزار مادرت را غیر تو آقا نمی‌سازد و جز آب و هوای کربلا با ما نمی‌سازد شود آیا که با تو یک زیارت یک شب جمعه... بخوانی از اسارت از جسارت یک شب جمعه نوشتم که فراق تو چه خون انداخت در دلها "که عشق آسان نمود اول ولی اُفتاد مشکلها" نوشتم که علی دیدم در آن شیرین شمایلها "متی ما تلقَ من تهوی دعِ الدُّنیا و اهمِلها" الهی هب لنا عیداً که ما باشیم منظورش "سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش" حسن لطفی @deabel
تشنگانیم و به دل حسرت باران داریم چشم بر مرحمت حضرت جانان داریم چند قرن است که ما امّت سرگردانیم چند قرن است که دل های پریشان داریم جمعه ها می رسد و می گذرد ، امّا باز هر چه غم در دل ما بود کماکان داریم جمعه ی اول سال است ، خدا می داند سال ها چشم به آن نقطه ی پایان داریم هر چه را داده خدا وعده همان خواهد شد ما به برگشتنش امّید فراوان داریم صبح با ولوله سر داد به والعصر قسم گفت با لهجه ی خورشید که مهمان داریم شب نشینیم ولی از قدم نورُ الله در دل خسته ی خود شور دوچندان داریم بنویسید به تقویم که عام المهدی است بنویسید دو تا نیمه ی شعبان داریم سال ها در به در پیچ و خم دنیاییم سال ها منتظر منتقم زهراییم اسماعیل شبرنگ @deabel
🔻 در ولادت امام زمان «عج» سَرور سرا آمد حامل لوا آمد کام دل روا آمد درد را دوا آمد او مکرّم و اکرم ، او معلّم اَعلم محرم دل عالَم ، عالِم عَلا آمد در کمال سرمد او ، اکمل و سرآمد او رهرو محمّد او ، وه امام ما آمد هر عدوّ او هالک در دو ملک او مالک سِلک سِلم را سالک ، سالک ولا آمد سائلِ درِ او حور ، او سرور هر مسرور در امور او مأمور ، داور و گوا آمد او سوارۀ سالار ، اُسوۀ همه احرار اهل حال را دلدار ، لالۀ هُدا آمد او عُصارۀ ارواح ، او سرودِ هر مدّاح در سلاح او اصلاح ، روح ماسوا آمد دادگر گواهِ او ، راه عدل راهِ او حکم دادگاه او ، محکم و رسا آمد ماه طالع مسعود ، روح احمد محمود مرد مصلح و موعود ، در ملأ ملا آمد عامر عماد دل ، حاصلِ وِداد دل وصل او مراد دل ، اصل مدّعا آمد دُرّ طاهر طاها ، لعل لؤلؤ و لالا او محک مسِ دل را ، مهر او طلا آمد مُرده را دهد او دم ، مدح گو وِرا آدم طول عمر او هر دم ، اوّل دعا آمد اسم در علم دارد ، راه در حرم دارد درگه کرم دارد ، مصدر عطا آمد در کلام کام آمد ، کام در کلام آمد سامع سلام آمد ، دائم الصّلا آمد ولی الله کلامی زنجانی @deabel
اگر بِرکه‌ام ماهتابی شدم اگر ذره‌ام آفتابی شدم گَهی در فراق و گَهی در عراق اسیرِ همین بی حسابی شدم بنا نیست تا که بنایم کنند که آباد از این خرابی شدم چه فرقی کند مثلِ خون سُرخَم و وگر مثل امواج آبی شدم هوایم همیشه هوایِ علی است مرا قبله ایوان طلایِ علی است همانکه مرا اهلِ باران نوشت خودش حالِ من را پریشان نوشت دلم بُرد راهِ نجف کربلا مرا زائرِ یک خیابان نوشت پس از کربلا سامرامان رساند شب قدر ما را به شعبان نوشت حرام است اگر بر کَسی رو زنیم که روزیِ ما با کریمان نوشت خودش خواست اگر جمکرانی شدیم گدایانِ صاحب زمانی شدیم چه زلفی سرِ شانه دارد کریم عجب نیست پروانه دارد کریم تمامیِ آنرا به ما می‌دهد هرآنچه که در خانه دارد کریم خودش لقمه دستِ گدا می‌دهد درِ بازِ کاشانه دارد کریم سرِ سفره‌هاشان همیشه شلوغ چه لطفی به بیگانه دارد کریم در این خانه ما خانه زادش شدیم کرَم با کَرَمخانه دارد کریم تمامِ امامانِ من را ببین شبِ نیمه شعبان حسن را ببین خدا آمد و تیغ مولا کشید علی را به چشم تماشا کشید خدا نام دیگر به احمد گذاشت خدا آمد و باز زهرا کشید خدا رویِ دامانِ نرگس شکفت چه زیبا چه زیبا چه زیبا کشید خدا چارده جلوه را جمع کرد تمامیِ خود را به یکجا کشید خدا در شبِ سامرا الغَرَض شبیه حسینش حسن را کشید رسیده تمامیِ پیوندها رسیده خداوندِ لبخندها بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقار بزن تکیه ای مردِ این کارزار بزن تکیه گو که اَنابنُ‌الحُسین بزن نعره تا بشنوم الفرار بگو یا لثاراتُ جَدی حسین بکِش تیغِ خود را درآری دمار به عباس بیرق ، به اکبر عَلَم بگو یا علی بر یمین و یسار اگر مُرده باشم لحد بشکنم اگر زیرِ خاکم مرا هم درآر شود تاکه باشیم عمّارِ تو و از سیصد و سیزده یارِ تو میان من و تو که دیوار نیست ولی حیف یار است و عمار نیست چه بسیار دیدم تو را پیشِ رو و دیدی دلم را گرفتار نیست سلامم که کردی ندادم تو را جوابِ سلامی که دشوار نیست چه بسیار آغوشِ تو باز شد ولی گفتی‌ام این خریدار نیست چه بسیار گفتی بمان حیف حیف که گوشم به حرفت بدهکار نیست به من سرزدی و ندیدم تو را چقدر آمدی و ندیدم تو را مبادا بگویی که ما رد شدیم نفهمیدم آقا چرا بد شدیم به هم رحم قدری نکردیم هیچ میان کَجی‌ها زبانزد شدیم تو خونِ دل از حالِ ما خوردی و ولی ما هرآنچه نباید شدیم زِ خوبی و اخلاق ماندیم دور میان بد و بد مُردد شدیم اگر فاصله بینِ ما شد زیاد ولی باز راهیِ مشهد شدیم تو دیدی که این خاک خاکِ رضاست تو دیدی که ایران هلاکِ رضاست دعا کردی آقا که بهتر شویم رحیم و کریم و کبوتر شویم دعا کردی آقا شبیهِ قدیم دوباره همه چون برادر شویم که ما مثل مردانِ بی ادعا شبیهِ شهیدانِ خیبر شویم همه مَردِ وَالفجر و فتح المبین همه از اهالیِ سنگر شویم چکید اشکِ چشم توو سیل شد که بارِ دگر مَردِ معبر شویم همه دوش بر دوش هم آمدیم مدافع شدیم و حرم آمدیم اگر سیل آمد ببین سیلِ ما ببین سیل دلهای درد آشنا ببین سیلِ مِهر و حضور و شکوه ببین سیل مردانِ بی ادعا همه همت و کاظمینی شدیم که شد خاک ما خانه‌ی قلبها به لطف نگاه تو راهی شدیم همه ارتشی و سپاهی شدیم بگو نیمه شبها کجا می‌رَوی به دنبالِ یک آشنا می‌رَوی شبیه یتیمان چرا می‌شَوی به دنبال مادر کجا می‌رَوی دلم گفت نامِ عمویت بَرَم شنیدم به این روضه‌ها می‌رَوی مرا می‌بَری می‌کشی با حسین شب جمعه ها کربلا می‌رَوی به لبهای تو وا علی اصغر است اگر سمت آن بوریا می‌رَوی بیا با شما اربعین می‌رویم همه کربلا اربعین می‌رویم حسن لطفی @deabel
امام_عصر_علیه_السلام در_محضر_بزرگان 🔹آیت الله جاودان 🌺هر كس در شب نيمه‌ء شعبان ۲۱ مرتبه اين دعا را مابين نماز مغرب و عشاء، قبل از آنكه سخني بگويد بخواند، تا شب نيمه‌ي شعبان سال بعد به فرمان خدا، هيچ مكروهي به او نرسد و اگر عمر او تمام شده باشد، خداوند عمر دوباره به او كرامت فرمايد. ♦️بِســــــــمِ اللهِ الـرَّحـمنِ الــرَّحیــمِ به نام خداوند بخشنده مهربان   ♦️اَللّهُمَّ اِنَّکَ عَلیمٌ حَلیمٌ ذوُ اَناةٍ وَلا طاقَةَ لَنا بِحُکمِکَ خداوندا! همانا که تو آگاه، شکیبا، بردبار و دیر مأخذه کن هستی و ما تحمل حکم تورا نداریم   ♦️یَااللهُ یَااللهُ یَااللهُ، اَلاَمَانُ اَلاَمَانُ اَلاَمَانُ مِنَ الطّاعونِ وَ خداوندا، خداوندا، خداوندا، به تو پناه می برم، پناه، پناه، از بلای طاعون و   ♦️الوَبَاءِ وَمَوتِ الفُجاةِ وَ سُوءِالقَضَاءِ وَ شَمَاتَةِ الأعداءِ وبا ، مرگ ناگهانی ، پیش آمد وسرنوشت ناگوار ، سرزنش و دشمنی دشمنان.   ♦️رَبَّنَا اکشِف عَنَّا العَذَابَ إنَّا موُمِنوُن إنَّا موُقِنوُن پروردگارا! هر نوع گرفتاری را از ما دور ساز، به راستی که ما به تو ایمان و یقین داریم.   ♦️بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ به مهربانیت،ای مهربان ترین مهربانان @deabel
اومدم دعا کنم تا که بیای هی خداخدا کنم تا که بیای بعداز این میخوام که همراه دعا دوری از خطا کنم تا که بیای اومدم بگم منو نگا کنی تو نمازشب برام دعا کنی اومدم که التماست بکنم نشه یک لحظه منو رها کنی اگه تو بیای آقا بهار میاد تو دل منتظرات قرار میاد یه روز عاشقات بهم خبر میدن آقامون داره با ذوالفقار میاد میای و لبارو خندون می کنی مهربونی رو فراوون می کنی شب انتظار دیگه تموم میشه میای و دردا رو درمون می کن میای و غم از تو سینه می بری میاری صفا و کینه می بری کاش که باشیم و اون روز ببینیم که میای مارو مدینه می بری میای و با چشمای تر میخونی میای از غربت حیدر میخونی چه قیامتی میشه وقتی آقا... برا ما روضه ی مادر میخونی کاشکی از باغ خزونت بخونی از عموی مهربونت بخونی ما چقد لطمه بصورت می زنیم وقتی که از عمه جونت بخونی سیدمجتبی شجاع @deabel
غفلت از راه تو بی یار شدن هم دارد غرق در درهم و دینار شدن هم دارد خواب شهوانی ما عار شدن هم دارد "غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد از شما دور شدن زار شدن هم دارد" هر که از غیر خبر داد محلش ندهند هر که از عشق شد آزاد محلش ندهند نزند بنده چو فریاد محلش ندهند "هر که از چشم بیافتاد محلش ندهند عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد" درد اینجاست که هر صبح نمی بینیمت غم عظماست که هر صبح نمی بینیمت سینه غوغاست که هر صبح نمی بینیمت "عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت چشم بیمار شده تار شدن هم دارد" ما ز هجران تو در اوج غریبی هستیم ما گرفتار بلایای عجیبی هستیم در به در، بی سر و سامان نهیبی هستیم "همه با درد به دنبال طبیبی هستیم دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد" دینمان گم شده ای یار دلت با ما نیست؟ نشده موعد دیدار؟ دلت با ما نیست؟ نوه ی حیدر کرار دلت با ما نیست؟ "ای طبیب همه انگار دلت باما نیست بدشدن حس دل آزار شدن هم دارد" اشک ها در اثر هجر شما جمع شده خون دل در دل مردان خدا جمع شده سوز و تاثیر ز الحان دعا جمع شده "آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده این همه عقده تلمبار شدن هم دارد" همه ی ندبه کنان سائل این درگاهند از عطش سوخته افتاده میان راهند منتظر در صف دیدار رخت ای شاهند "از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد" خسته ایم از غم هجران و جدایی آقا ذکر ما صبح وشب این است کجایی آقا کی رسد بر سر ما دست شفایی آقا "نکند منتظر مردن مایی آقا این بدی مانع دیدار شدن هم دارد" ما فقیریم فقیر غم دنیا هستیم در جوانی همه گیر غم دنیا هستیم بی سبب نیست شهیر غم دنیا هستیم "ما اسیریم، اسیر غم دنیا هستیم غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد" مجتبی قاسمی @deabel
شب بود نورت را به مشرق ها سپردند خورشید را حالا به این دنیا سپردند مانند "کوثر" آیه آیه از تو جوشید شرح نزولت را به "اعطینا" سپردند تا خلقتت تکمیل گردد پیکرت را در عرش دست حضرت زهرا سپردند باید اذان عشق در گوشت بگوید... قنداقه ات را به علی‌مولا سپردند دریا ترین ذکر الی الله‌ خدایی تسبیح نامت را به ماهی ها سپردند در زیر این بار امانت عرش خم شد این شد که عشقت را به قلب ما سپردند تنها شما هستی کس و کارم به زهرا باور کن آقا دوستت دارم به زهرا سرچشمه ی توحید شد نور حیاتت ولله در واژه نمی گنجد صفاتت جبریل پرهای خودش را نذر کرده تا بافته گردد از آن پرها قُماطت لب های تو شیرین تر از شهد عسل هاست جانم فدای بوسه ی شاخه نباتت طولِ جلالی،عرضِ عشقی،عمقِ نوری... سر در نیاورده کسی از مختصاتت تو چهارده لبخند را در قاب داری جمع است در آئینه ی تو مشتقاتت موسی عصا،عیسی دمش را از تو دارد اینهاست تنها گوشه ای از معجزاتت لب تشنه دیگر طاقت خشکی ندارد دست کویر و دامِن خیسِ قناتت در عشق باید ابتدا ثابت قدم بود امّا امان از نوکرانِ بی ثباتت أَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طـاعَتِه*...من عهد بستم شرمنده ام هر بار عهدم را شکستم چشم تو را آیات قرآنی نوشتند خشم تو را دریای طوفانی نوشتند تا زلف تو در کهکشان ها باز گردید مشّاطه ها شرح پریشانی نوشتند لیلای ما گرچه عرب زاده است امّا نام مجانین را به ایرانی نوشتند اسم مرا صبح ازل خوانند امّا گفتند تو از نسل سلمانی؟..،نوشتند قربان آن هایی که در قصر کریمان رسم گدایی را مسلمانی نوشتند با خاک نرم طوس بر پیشانی من دیوانه ی شاه خراسانی نوشتند تو جمعِ اشک بی کرانی،جمکرانی ما را تمام سال بارانی نوشتند مثل زلیخا ناز یوسف را کشیدیم ما عشق را در گنبد فیروزه دیدیدم وقت اذان دست گدا پیش تو رو شد اشک سحرگاهیِ من آب وضو شد سرخی اشکم در میان کاسه ی چشم مثل شرابی کهنه در جان سبو شد مانند پیراهن دل صد پاره ی من با تکّه ی امیدواری ها رفو شد نوزادها بعد از جوانی پیر گشتند یک نیمه‌شعبان دیدن تو آرزو شد شیخ کلینی گفت:سویِ چشم هایم با اشک های ندبه خرج راه او شد من لافِ عشقت را زدم ای وای بر من از دوری ات کِی حال قلبم زیر و رو شد؟ گفتی سراسیمه خودت را می رسانی هروقت حرف از روضه ی مشک عمو شد پیشانی او با عمودی سخت چین خورد سقا بدون دست از مرکب زمین خورد *َاَحْکَمْتُمْ عَقْدَ طـاعَتهِ: آن عهدى را که در فرمانبرداریش داشتید سخت استوار سازید (فرازی از زیارت جامعه کبیره ) بردیا محمدی @deabel