eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعه است دلم باز حرم میخواهد از در خانه ی ارباب ، کرم میخواهد روز اول به من آموخته اند ، بیچاره آن فقیریست که از دست تو کم میخواهد سائل آن نیست که از سفره فقط نان خواهد سائلی خوب که از دست تو غم می‌خواهد دم افطار در این ماه دل پر آهم روضه تشنگی و مشک و علم میخواهد در کنار دوسه خط روضه برای عباس روضه میخ و در سوخته هم میخواهد ما شنیدیم که در روز قیامت زهرا تا شفاعت بکند دست قلم میخواهد شاعر: @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای برکت و سرچشمه ی این جوی چشمم سوی تو می‌چرخد توهستی سوی چشمم دارم دوتا عکس از رُخت را توی چشمم هر چه بگویی چشم بسته روی چشمم من تا ابد رعیت توهم آقا و سلطان. از تو فقط دستور و از من چشم قربان جان خودت از قلب من غم را نگیری از سینه ام شور دمادم را نگیری خالیست،دستانم تو پرچم را نگیری از شام تارم ماه ماتم را نگیری خورشید را نور رخت شرمنده کرده اسلام را ماه محرم زنده کرده @hosenih شبنم اگر تازه کند پژمرده ها را اشک غم تو زنده سازد مُرده ها را میخانه مشتاق است تربت خورده ها را در روضه درمان می کنی افسرده ها را با عشقت اذن بندگی میگیرم آقا بی روضه ات افسردگی میگیرم آقا من شک ندارم خاک من از خاک روضه است این سینه ام پر از هوای پاک روضه است بانی اول فاطمه است هرجاکه روضه است پس لعنتش پشت سر هتاک روضه است این دشمنان در راه ما پوچند و هیچند آقا بگو به پای نوکر هان نپیچند جانم به این اشک و عزا که دلفریب است بیچاره آنکس که از این غم بی نصیب است این روضه ها از آرزوهای حبیب است آقا غریب است و گدایش هم غریب است این غربت و مظلومیت ارثیه ماست تا روز محشر یا حسین مرثیه ماست همراه زهرا مادرت شبهای جمعه با گریه آیم محضرت شبهای جمعه با یاد اشک خواهرت شبهای جمعه این است داغ نوکرت شبهای جمعه افتاده بودی بی پناه و تشنه ، میزد تو زنده بودی حنجرت را دشنه میزد زینب به گودال آمده اما سرت نیست یک پیرهن حتی به جسم اطهرت نیست آقا چرا انگشت با انگشترت نیست اصلا خدا را شکر آقا مادرت نیست چون پاره پاره پیکری سردار بی سر آری غریب مادری سردار بی سر @hosenih آقا چه شد که گشته ای سرتا به پا زخم خوردی ز دست این و آن تو بی هوا زخم زد با زبانش یک نفر حتی تو را زخم خوردی هزارو نهصد و پنجاه تا زخم بعد از تو روز این حرم شب شد عزیزم رخت اسارت سهم زینب شد عزیزم زینب کجا با شمر و خولی هم کلامی زینب کجا و این همه بی احترامی این اسوه ی عفت کجا اشرار شامی ای وای دخت حیدر و بزم حرامی این خاندان که منصبش بوده عزیزی اینان کجا و بزم مستی و کنیزی.... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با محوریت دعای روز شانزدهم ماه رمضان آنانکه به دنبال حقایق هستند از هر چه به غیر دوست فارغ هستند سرچشمه ی بندگی تمامش عشق است خوشبخت جماعتی که عاشق هستند @deabel
حیدر امشب چو که با فاطمه دیدار کند با لب لعل پسر روزه اش افطار کند نیمه ی ماه خدا باشد و ماه دگری در سپهر علوی نور خود اظهار کند پسر اول زهرا و علی باشد او آمده شاد دل احمد مختار کند جبرئیل آمده تبریک خدا را گوید نام مولود بیان از سوی دادار کند او حسن باشد وحسنش همه عالم گیرد هر کسی شیفته با جادوی رخسار کند عرشیان را ببرد دل پسر ناز علی فرشیان را به خم زلف گرفتار کند آمده تا شرف جود وکرامت گردد باب حاجات شده بخشش بسیار کند آمده بعد علی رهبر و مولا بشود سیره ی جد وپدر برهمه تکرار کند شیعه، جام دل خود از می عشقش پر کن شرب نابی است که غفلت زده هشیار کند روز میلاد حسن شادی بی حد باید ای خوشا آنکه در این روز چنین کار کند اسماعیل تقوایی @deabel
این نمکـدارترین روضه نمک گیرم کرد پسرِ فاطمه با دستِ خودش سیرم کرد روضه یِ کـوچه یِ غمهایِ کـریمِ طا‌ها در همین اوجِ جوانی به خدا پیرم کرد مادر افـتاد زمـین و پسر افتاد زمین مـَردک پست بلافاصله تحقـیرم کرد چادرِ عصمت و پاکی شده خاکی اِی وای معجرِ خاکی و خونیشْ زمین گیرم کرد آمد و زد لگد و بد زد و بد گفت و سَند… پاره کرد و پس از آن حادثه تکفیرم کرد پس از آن واقعه هر روز به من گفت: سلام آن سلام عـاشقِ زَهـر و اَجَل و تیرم کرد خواهرم داخلِ این تشت اگرخونِ دل است روضه یِ بند و غلِ کوفه به زنجیرم کرد ندبه خوان باش که فرزندِ حسن می‌آید جـمـعه یِ آمدنش عـاشقِ تکـبیرم کرد حسین ایمانی @deabel
ای مستجابُ الدَّعوه، ای نخل اجابت ای حضرت اعجاز، دریای صلابت ای روشنای چشم پیغمبر، حسن جان ِدُردانه ی زهرایی ِحیدر، حسن جان ای ماهرو تر از تمام ماهرُخ ها آگاه از مرقومه ی بال مَلَخ ها خدمت گزاران تو جبرائیل هایند فرّاش هایت جمله میکائیل هایند ای تحت امر تو جوانان بهشتی ای تحت فرمان تو باران بهشتی ای سجده ی طولانی پیغمبر نور زینت ده محشر، فراز منبر نور تو بارها رفتی به حج، پای پیاده بوسید گامت را مکرر، خاک جاده عیسای آل الله! یحیای محمد ای پیکرت چون قد و بالای محمد پی کرد برق تیغ تو پای جمل را شد شاهد چالاکی ات صفین، آقا ای مهبط غمهای جاویدان آدم پیچیده عطر غربتت در کل عالم پشت عدو را خم نمودی با سیاست ای مستحق خلعت سبز امامت صلح تو کشتی شد میان موج گرداب شد نقشه های شوم دشمنهات بر آب از نای قلب عاشقان بر تو سلامت بر دشمنانت صد هزاران بار لعنت ای همنشین با دردمندان و اسیران مشکل گشای بی نوایان و فقیران فرقی ندارد که مسلمان یا یهودی تو کاشِفَ الْهَم بر تمام خلق بودی ای کهکشان جود و لطف و غمگساری رنگین کمان صبر و حلم و بردباری ای جانشین حیدر کرار؛ لبیک ای از کرم، شب تا سحر بیدار؛ لبیک مهمان نواز بی ریای شهر اسلام ای بانی هر روزه ی افطار و اطعام ای روز میلاد تو روز نیمه ی ماه با تو فزون تر شد ز قبلش ماه، دلخواه تو دلبر و دلدار اربابم حسینی تو سرور و سالار اربابم حسینی عباس، سرباز کیانت بود آقا زینب، یکی از شیعیانت بود آقا سقای ایثاری؛ به ظرف قلب عباس می ریزد از آب وضویت رنگ اخلاص انجیر استثنائی وَالتّین طاها ای لوءلوء تابنده ی دریای زهرا تو جلوه ی مشکات رب العالمینی آقای ابناء امیرالمومنینی "طوبی لِمَن" در مدفن پاکت مقیم است هر یک ملک پیش تو چون یک یاکریم است صلّی علیكَ مِنْ اله الْحق، حسن جان ما را به محشر کن به خود ملحق، حسن جان محمدعلی نوری @deabel
قلمم باز برای سخنی قابل شد چه شده باز همه شهر پر سائل شد آیه ای نیست که یک سوره جدا نازل شد نیمه ی ماه خدا ماه خدا کامل شد خبری از شکن زلف نسیم آمده است خوش به اقبال فقیران که کریم آمده است چه مبارک سحری بود که ساغر می داد ساقی باده به کف باده ی کوثر می داد بال و پر سوخته را داشت خدا پر می داد فاطمه خنده کنان مژده به حیدر می داد صدقه نظر بکن قصد نظر ها شده ای پسرت آمده دنیا و تو بابا شده ای چشم تو باز شد و وقت دل آرایی شد حال زهرا و علی خوب تماشایی شد چشمشان از اثر شوق چه دریایی شد همه دیدند عجب لحظه ی زیبایی شد مادرت کودک خود در بغل خود جا کرد لب تو بوسه زد و روزه ی خود را وا کرد ماهی و از تو نباشد قمری زیبا تر نیست از خال لب تو اثری زیبا تر جبرییل گفت به تو با نظری زیبا تر مادر دهر ندارد پسری زیبا تر حضرت کرب و بلا گرچه دلش خواهری است حضرت جود و سخا جان و دلش مادری است نمک لعل لب تو چقدر شیرین است موی تو لیله ی قدر و شب قدرم این است حاتم آن است که در پیش شما مسکین است و سر یوسف اگر پیش شما پایین است علت این است که تو نرخ همه بشکستی دستهای همه ی حسن فروشان بستی نام تو می برم و سیل غزل می ریزد آسمان زیر قدوم تو زحل می ریزد از لبت لحظه ی خنده ات عسل می ریزد هر کجا گفتم حسن نام جمل می ریزد آنچنان لشگر دشمن ز تو از هم پاشید که علی داشت به تو بین همه می بالید شب تاریک کنار تو به سر می آید خار هم پیش شما گل به نظر می آید از گدایان تو هم معجزه بر می آید شال سبزت به تو آقا چقدر می آید اشکهای دل من بر سر راه تو نوشت من اسیر توام آقای جوانان بهشت سجده ی شکر که با لطف دعای آقا کار ما این شده باشیم گدای آقا علت خلقت ما هست برای آقا تا بسازیم فقط صحن و سرای آقا عاقبت صحن بقیع می شود آباد حسن باب حاجات شود پنجره فولاد حسن آه آقا چقدر غصه و غربت داری به غریبی همه ی عمر تو عادت داری جگرت سوخته و زخم ز غیرت داری ناله ی بی کسی و گریه ی حسرت داری کاش آن روز قدت بیشتر از این ها بود کاش آن روز به همراه شما بابا بود کوچه ای تنگ و من و مادر و آن ظالم پست بی هوا آمد و راه من و مادر را بست ضربه ای زد به رخ ماه چنان با یک دست گوشواره به همان گوش ترک خورد و شکست مادرم خورد زمین و بدنم می لرزید بی حیا در عوض گریه ی ما می خندید سید محمد هاشمی @deabel
خواستم سر بگذارم به ضریحت اما نه ضریحی،نه دری بود، نه صحنت اما همه جا صحن و شبستان و حریمِ تو شده پس حرم در حرم از توست حقیقت اما خواستی چون حرم فاطمه مخفی باشد حرمِ محترمت، از روی غربت اما مادری، هستی و کاری نتوان کرد حسن هر چه عشق است گرفته ز تو نَشأت اما خواستی باز غریب همه عالم باشی پس غریبِ همه عالم شده نامت اما ضربِ شَستَت مددِ حیدر کرار چه کرد نهروان،دین خدا شد ز تو نصرت اما هر چه کردی بتو کفار تلافی کردند خسته هرگز نشدی مَظهر غیرت! اما همه دانند که صفّین، نبودی تو اگر کس نمی بُرد پِی از قدرتِ تیغت اما در جمل بود که بازوی تو را فهمیدند ناقۀ عایشه پی شد ز هجومت اما کینه هایی که گرفتند به دل اهلِ جمل سرِ قاسم شده خالی به حقیقت اما وای بر دست و سر و صورتِ عبداللهِ تو که تلافی شده هر حمله به ضربت اما خوب دانستی و«لایَوم کَیَومک»گفتی که چه آمد بِسر و روی حسینَت اما خواهرت دید، دگر جا تهِ گودال نبود زان همه نیزه و شمشیرِ عداوت اما در شب یازدهم خیمۀ سوزان بود و کعب نی بود و تن بانوی عصمت اما… محمود ژوليده @deabel
به نام عشق..به نام خدا...به نام حسن به نامِ نامىِ مولا كه شد امامِ حسن شب ولادت او ماه ميهمانى شد خودِ خداست دمِ دّر به احترامِ حسن خوشا به حال كسى كه غلامِ حيدر شد خوشا به حالِ خودم كه شدم غلامِ حسن تمام قافيه‌ها بهرِ مصرعى آمد حسن تمامِ خدا و خدا تمامِ حسن هواىِ شعرِ من امشب هواىِ باران است لبِ خدا به خدا گرمِ يا حسن جان است نشان بده به همه عينِ لايزالى را بيا و پُر بكن اين دست‌هاى خالى را ميانِ شورِ مناجات نامِ تو كافيست چه احتياج ابوحمزه‌ى ثمالى را ؟ تويى كه هر قدمت شان كبريا دارد تويى كه سبز نمودى همه حوالى را كريم آلِ عبايى...نشد ندارى تو و مستجاب نمودى تو هر محالى را قسم به كعبه كه عيناً خودِ مطافى تو غريب آل على..عين و شين و قافى تو چقدر با كرمت مستجابمان كردى تو كه زِ خجلت خود قطره آبمان كردى هميشه بيش تر از حد انتظارى تو مَويز بوده‌ايم و تو شرابمان كردى همينكه نوكر تان گشته‌ايم ممنونيم همينكه خاك قدومت حسابمان كردى چقدر يكه و تنها چقدر درويشى چقدر از غم غربت خرابمان كردى به لطف گامِ تو گُل شد گلاب آقاجان و نوكرت شده عاليجناب آقاجان خدا سپرد فلك را به اختيار شما كه حيدرى شده شان اقتدار شما هنوز پرچم تو بين أوليا بالاست حسين فاطمه نازد به اعتبار شما ميانِ كوچه نشين تا كه راه بند آيد در اين ميان خدا گشته بى قرار شما اگر نبود كسى پا ركابتان باشد ببين كه هست سرم بى قرارِ دارِ شما تمام ايل و تبارم فداى تو آقا منم گداىِ گداىِ گداىِ تو آقا مگر نه اينكه همه كبريا براى توست؟ به روى عرش خداوند رد پاى توست تو بى نهايتِ مطلق، تو عشقِ زهرايى مقام خصرِ نبى تازه ابتداى توست تويى كه طايفه‌ات يک به يک سُليمانند حسين فاطمه بيمار و مبتلاى توست هميشه حاجت ما را تو با كَرَم دادى هميشه دستِ دلم بر پَر عباى توست مگر نه اينكه خودت صاحبِ كَرَم هستى چرا ؟ براى چه آخر تو بى حرم هستى دلم هميشه هواى تو را به سر دارد هواى خاك مزارت دم سحر دارد براى طرح حرم نقشه‌ها به سر داريم كه صحن مادرِ تو جلوه‌ى دگر دارد ورودى حرمت صحن مادر سقاست به روى قبر و ضريحش دو شاه‌پر دارد شما براى فرج لااقل دعايى كن دعا براى فرج از شما اثر دارد عَلم به دستِ علمدارِ كربلا زيباست يقين كه روز فرج مرگ اين سعودى‌هاست آرمان صائمى @deabel
صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری.. خبر ز گریه عشاق در سحر داری به گردن تو فتاده همیشه زحمت من ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن بگو که ای شه بی کس گدای دربه دری... پیام داده به این آستان به خون جگری که قبر خاکی تو گرچه آتش دلهاست غریب ماندن تو باطنا به گردن ماست.. مگر نه اینکه تو در قلب ها حرم داری به قلب سینه زنان گنبد و علم داری مگر قرار نشد کمتر اشتباه کنیم برای خاطر عشق تو کم گناه کنیم بکاء ما همه تبدیل بر تباکی شد مزار تو به دل شیعه نیز خاکی شد به جای تو سوی آتش شتاب کردم من به سهم خود حرمت را خراب کردم من کریم هستی و عالم به تو بدهکارند تو بی حرم شدی اما همه حرم دارند حرم نداری نه!تو حرم نخواسته ای ز روزگار خودت غیر غم نخواسته ای بقیع سینه زن روضه های افلاکی ست بقیع روضه مکشوف چادر خاکیست گلاب یعنی تو اضطراب یعنی تو و بعد فاطمه خانه خراب یعنی تو ز حلقه ی تو همان کودکی نگین افتاد همینکه مادرتان پشت در زمین افتاد به باغ عاطفه ها بی امان شرر میرفت بروی شاخه گلی پای چهل نفر‌ میرفت به کینه دلشان هیچ دست رد نزدند دگر به هیچ زنی اینچنین لگد نزدند سیدپوریا هاشمی @deabel
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان گريان ز غمت چشم سحر بود حسن جان از دوست و دشمن به تو پيوسته ستم شد مظلومي تو ارث پدر بود حسن جان مادر که زمين خورد تن پاک تو لرزيد تنها کمکت اشک بصر بود حسن جان از طعنه و از زخم زبان هاي پياپي هر دم به دلت زخم دگر بود حسن جان شد قلب تو مجروح تر از جسم برادر کز او جگرت سوخته تر بود حسن جان گر ماه حسين بن علي بود محرم ماه غم تو ماه صفر بود حسن جان هر کس به تنش زخم رسد از دم شمشير زخم تو به تن نه، به جگر بود حسن جان در کوچه و در مسجد و در خانه مغيره پيوسته تو را پيش نظر بود حسن جان در راه حسين بن علي چار فداييت در کرببلا چار پسر بود حسن جان "ميثم" که سخن از دل سوزان تو مي گفت شعرش به دل شيعه شرر بود حسن جان استاد غلامرضا سازگار @deabel
تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی میان کوچه کسی هتک حرمتی بکند به مادری که خداوند کوثرش خوانده کسی لگد بزند یا جسارتی بکند به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید چو دست های بزرگش به قصد سیلی رفت "پریدی از سر جایت ولی قدت نرسید" ز روی پوشیه زد تازه این چنین شده است چه خوب شد که تو آن جا مراقبش بودی چو برق از سر مادر پرید و می افتاد چه خوب مثل عصایی مراقبش بودی هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ تو با تمام تصاویر درد سر داری نگاه کردم و دیدم نوشته یا زهرا به روی لخته ی خونی که از جگر داری @deabel