#حضرت_زینب
#مصائب_شام
اینجا شده هر آهِ مضطر دردسرساز
این کوچه ها شد بهرِ خواهر دردسرسازً
الغوث از چشمانِ هیزِ این جماعت
که شد برایِ چند دختر دردسرساز
پیرانشان هم کینه ای دیرینه دارند
دشنام شد بر آلِ حیدر دردسرساز
آه از رباب و رقصِ نیزه پیش چشمش
شد بر زمین افتادن ِ سر دردسرساز
این حلقِ کوچک جا ندارد بهرِ نیزه
ای وایِ من شد حلقِ اصغر دردسرساز
با زاده ی لیلا نمی دانم چه کردند
شد چهره ی مخدوش اکبر دردسرساز
با گوشِ بر نیزه فرو رفته ابالفضل
شد رأسِ عباسِ دلاور دردسرساز
این کوچه های تنگ و باریک هست قطعاً
در بُرهه هایِ سختِ دیگر دردسرساز
امروز در شام و زمانی در مدینه
می شد به نسوان کلِّ معبر دردسرساز
امروز زینب بر زمین افتاد و غش کرد
یک روز سدِّ راهِ مادر دردسرساز
محسن راحت حق
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#مصائب_شام
در ازدحام رفتم و آزار دیده ام
با دست بسته کوچه و بازار دیده ام
بعد از بریدن سر ماهت به قتلگاه
روز و شبم یکی شده و تار دیده ام
از کوفه تا به شام فقط گریه کرده ام
بر نیزه ها سر تو که هر بار دیده ام
سیلی و تازییانه همه جای خود ولی
زخم و جراحت از در و دیوار دیده ام
از شمر و زجر و اخنس و خولی و حرمله
در قافله جسارت بسیار دیده ام
در مجلس یزید که جای من و تو نسیت
دست خودم نبود به اجبار دیده ام
ابراهیم میرزایی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#مصائب_شام
از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد
از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد
غروب روز دهم بود عمه ام افتاد
عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد
تمام اهل حرم را سوار محمل کرد
عمو نبود... پدر کارِ عمه مشکل شد
میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند:
عقیله همسفر مشتی از اراذل شد
تمام دشت بهم ریخت آن زمانی که
نگاهت از روی نی سوی عمه مایل شد
چکید خون سرت... خواهرت دلش خون شد
گواه این سخنم خون و چوبِ محمل شد
به جای تک تک ما عمه کعب نی خورده
برای تک تک ما مثل شیر حائل شد
خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو
چگونه دختر حیدر به شام داخل شد
هزار خطبه ی قرّاء خوانده خواهر تو
جواب این همه خطبه فقط کف و کِل شد
عقیله، کعبه ی غم، قبلةُ البرایا بود
ز اشک نیمه شبش خاک دشت ها گِل شد
میان نافله ها یاد مادرش می کرد
همیشه روضه ی او برکت نوافل شد
اگرکه پیر شدم، عمه ام مقصر نیست
گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد
محمدجواد شیرازی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#مصائب_شام
كوچه به كوچه پايِ سرت سنگ خورده ام
پاي سرت، به جايِ سرت سنگ خورده ام
يحيايِ سر بريده ، شبيه سرِ علي
آخر شكست كوفه سر از دخترِ علي
آنان كه بي ملاحظه بر پيكرت زدند
با كعب نيزه بر بدن خواهــرت زدند
شرمنده از توأم كه به سينه نمي زنم
بستند هر دو دست مَرا دورِ گَردنم
دورم نشانده ام ، حرمي دل شكسته را
اين بچّه هاي گوشه ي زندان نشسته را
زندان كوفه بعد تو دارُ العَزاي ماست
شلاّق ، قوت غالب اين روزهاي ماست
از گريه هام ، كوفه تلاطم گرفته است
زينب براي تو شب هفتم گرفته است
اي تشنه لب ، برايِ تو آتش گرفته ام
در مجلس عزايِ تو آتش گرفته ام
پُر كرده كوفه را دَمِ واويلتاي من
گفتم رباب روضه بخواند به جاي من
تشديد كرده درد مرا ، حال انزواش
از فرط گريه جوهره رفته ست از صداش
جاي صدايِ او همگي ضجّه مي زنيم
از ماجـــرايِ او همگي ضجّه مي زنيم
يك جمله گفت و خواهرت از شرم آب شد
با روضه اش دل همه ي ما كباب شد
گفت از وداع هاي تو ، من سوختم حسين
بيش از همه براي تو ، من سوختم حسين
اندوه تشنه رفتن تو قاتل من است
داغِ گُرسنه رفتن تو قاتل من است
محمد قاسمی
@rozeh_1
تو همان خون خدایی، باَبی اَنتَ و اُمّی
همه جا با شهدایی، باَبی اَنتَ و اُمّی
تو حسینی که زشمشیر عدو با لب عطشان
در ره دوست فدایی، باَبی اَنتَ و اُمّی
تو به هر سینه صفائی تو به هر ناله نوائی
تو به هر درد دوایی، باَبی اَنتَ و اُمّی
هم تو در بحر بلا بر همه کشتی نجاتی
هم تو مصباح هدائی، باَبی اَنتَ و اُمّی
نتوان گفت که بی غسل و کفن دریم خونی
تو در آغوش خدایی، باَبی اَنتَ و اُمّی
زنده ای زنده چو جان در تن عشّاق اگر چه
کشته در کرب و بلایی، باَبی اَنتَ و اُمّی
بشری یا که خدایی نتوان گفت که هستی
نه خدائی نه جدایی، باَبی اَنتَ و اُمّی
کربلا جسم تو بگرفته در آغوش ولیکن
چون خدا در همه جایی، باَبی اَنتَ و اُمّی
هر چه فانی است به جز وجه خداوند تعالی
تو همان وجه خدائی، باَبی اَنتَ و اُمّی...
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__روضه
ای چار طاق عرشِ خدا خیمه ی غمت
وی کهکشان، ستارهای از خاک مقدمت
قدّوسیان تراوش انفاس قدسیات
فرماندهی ارض و سماء رتبه ی کمت
هفت آسمان به گرد مزار تو در طواف ...
آمد پدید نُه فلک از فیض یک دَمَت
لاهوتیان دریده گریبان روضهات
آید صدای فاطمه از بزم ماتمت
صدها هزار حاتم طایی نشستهاند ...
کاسه به دست ، سائل دینار و درهمت
جانا حساب چشم تو از دیگران جداست
زمزم کجا و قطرهای از اشک نمنمت
یا سیّدالکریم ! سیادت غلام توست
ارثیهای است هدیه ز جدّ مکرّمت
ای امتداد مرتبت مرتضیٰ حسن !
کرده خدا به شاه شهیدان مقدّمت
آتش گرفتهی وسط کوچه ی فدک
ای فاطمیه، اوّلِ ماه محرمت
صلح تو شد زمینهی تصویر نینوا
کربُبلاست سینهزن پای پرچمت
من بینوای عشق توام، سیّدالغریب !
دردی بریز در دل من، جان قاسمت !
یک عالمه ترانه برایت سرودهام
من از ازل خراب نگاه تو بودهام
شاعر : حامد اهور
امام حسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__نوحه
دختر شاه مدينه کنج ويرونه نشسته
رمقي به تن نداره شده از زندگي خسته
صورتش خونيوخاکي تنش ازجفا سياهه
سر گذاشته روي ديوار گمونم که چشم براهه
نمي دونم طفل خسته چه مصيبتها کشيده
رنگ به صورتش نداره قد وقامتش خميده
بانويي پيشش نشسته بي شکيب و بي قراره
داره آهسته و آروم از پاهاش خار در مياره
صداش از گريه گرفته چشاش تار و بي فروزه
با اشاره ميگه عمه کف پام داره مي سوزه
چرا پس بابا نيومد تو که گفتي توي راهه
گمونم دوستم نداره آره بخت من سياهه
تا که اومد بابا پيشم منو مي ذاره رو سينه
دست ميذارم روي گوشم زخممو بابا نبينه
حرفامو مي گم به بابا غم و غصه هام زيادن
بچه هاي شهر شامي منو بازي نمي دادن
بگو عمه بگو عمه چرا بابا رو زمينه
دستامو بزار تو دستاش چشمام تاره نمي بينه
حالا تو بگو بابا جون چرا لبهات غرق خونه
بميرم رو صورت تو جاي چوب خيزرونه
با خودت ببر از اين جا دخترت طاقت نداره
مي ترسم اگر بمونم بکشن منو دوباره
حضرت رقیه (س)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
ببار ای بارن ببار
در دلم گریه کن خون ببار
بر شب تیره چون زلف یار
بحر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
فدای غم های تو
خون میچکد از چشمای تو
میتابه روی زیبای تو
میسوزه عالم در پای تو ای آقا
خون دله آسمون
زبون میگیره صاحب زمون
ای امان ای امان ای امان
عمه جان عمه جان عمه جان ای عمه
دل زارم در تبه
گوشه ی چادر زینبه
امشب جون همه بر لبه
روضه خون مادر زینبه ای زینب
دلم زاره زینبه
گوشه ی چادر زینبه
امشب جون همه بر لبه
روزه خون مادر زینبه وای زینب
رسیده جون بر لبم
میسوزه سینه ی پر تبم
آسمون تیره ی شبم
قربونی غم زینبم وای زینب
اگر که غوغا نکرد
اگه شکوه ز غم ها نکرد
سفره ی دلشو وا نکرد
غصه جیگرشو پاره کرد
ای زینب
حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__روضه
من چو شمعي سوختم اين سوز سينه شاهد است
من دو مقتل داشتم شهر مدينه شاهداست
خانه ام يک مقتل ويک مقتل ديگر کجاست
گر بپرسي از دلم گويدميان کوچه هاست
من دو قاتل داشتم سخت است شرح گفتنش
آب ميگردد دل از فهميدن وبشنفتنش
همسرم يک قاتل ويک قاتل ديگر که بود
گر بپرسي از جگر گويد به جز سيلي نبود
امام حسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__شور
مشگل گشايي نور خدايي
به روز محشر شفيع مايي
(روضه رضوان ماه فروزان)2
تو باني قلب عاشقاني
عمه آقا صاحب زماني
تو يادگار کرببلايي
خداي عشق و عشق خدايي
حضرت رقیه (س)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
كسى نبود بپرسد چه چيز كم دارى
به قلب كوچكت آيا تو نيز غم دارى؟
كسى نبود بپرسد كه از كدام گناه
نشان سيلى از آن دست پر ستم دارى
يكى به طعنه ميان حراميان مى گفت
تو چند ساله اى اينگونه قد خم دارى ؟
سرم كه رفت به دامان مادرت مى گفت
چقدر خار در اين پاى پر ورم دارى
مسير سرخ نگاهت به قافله فهماند
هواى دختر خود را به نيزه هم دارى
اگر چه رفته علمدار لشكرت غم نيست
كه عمه بعد عمو مى كند علمدارى
رضا محمدی
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#امام_سجاد_ع_مصائب
چهل سال است مانوسم به گریه
طبیب درد افسوسم به گریه
همان پیراهنی را که ربودند
چهل سال است میبوسم به گریه
*
چهل سال از جگر آهم درآمد
که جوشن از تن شاهم درآمد
فراموشم نخواهد شد همان شب
که روی نیزه ها ماهم درآمد
*
قرار قلب زارم گریه بوده
همه دارو ندارم گریه بوده
نپرسید از چه پلکم زخم برداشت
چهل سال است کارم گریه بوده
*
همین که در دلم آشوب افتاد
به پای گریه ام یعقوب افتاد
چنان ضربه به لبهای پدر خورد
که رنگ خون لب بر چوب افتاد
*
گلوی دلبر دلخواه زخم است
میان سینه حتی آه زخم است
دلیل گریه ی چل ساله ی من
هزارو نهصدو پنجاه زخم است
*
به سر میریخت آتش از روی بام
امان از تشت زر ای وای از جام
تمام روضه ی های من همین است
نپرسید از دلم الشام الشام...
شاعر: #محمدعلی_بقایی
@dobeity_robaey