2⃣ حال بد مادری و بی انگیزگی مادران در جامعه‌ امروز ما 🔅عدم آگاهی (مثلا درباره ی آسیب های تلویزیون و بازی رایانه‌ای) در اعتیاد تبیین موضوع به خوبی صورت گرفت و خانواده ها حساس شدن (حتی از اینکه بچه یه کاغذ لوله شده کنار لبش بذاره نگران میشن) یا مادر چون ضرر آبگوشت یا پفک برای بچه 3ماهه را درک کرده ، از بچه محافظت میکند. یا خیلی وقتها مادر خودش فیلم مستهجن ببیند مراقب است بچه نبیند. پس مادران ما بی عاطفه و سنگدل نشده اند. اما! از نگاه مادران، توانایی بچه مثلا5 ساله برای انجام بازی آنلاین 😱 نه تنها ضد ارزش نیست بلکه ارزش است... 😔 📣فکر نکنید پدر مادرهای ما به این حد از بی قیدی رسیدن که حاضرن با علم به اینکه چقدر ضرر داره، به بچه هاشون ضرر بزنند. 🔅 معرفت افزایی اگر _فقط در حد_ اعلام خطر شد و #راهکار ارائه نشد، #اضطراب ایجاد می‌کند و ماهم از اضطراب فراری هستیم پس بعد از مدتی، جامعه مطالب معرفت افزایانه رو رد میکند ✅بله مادری در ایران درخور شأن یک کشوری که محب اهل بیت علیهم السلام است، نیست. فاصله اش هم با نقطه مطلوب کم نیست. ولی می‌توان مادری را در ایران نجات داد... چرا که اگر با نقطه مطلوب فاصله زیاد داریم، با نقطه قهقرایی هم که غرب گرفتار آن شده فاصله زیاد داریم. 🌿🌿🌿 پینوشت:برای مطالعه درباره ی آسیب های متعدد وخطرات جدی جسمی،روحی و تربیتی بازی های رایانه ای به جلد ۶و۷ من دیگر ما مراجعه کنید👌👌👌 #شخصیت_محوری #جلسه_چهارم_قسمت_اول

🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان #خیانت‌شیرین 📌#قسمت‌اول 🟤 کلاسم تازه تمام شده بود ... دانشجویانم در حال رفتن بودند ته دلم می گفتم کاش امروز جلسه مشاوره ام برقرار نشود تا سریعتر به کرج برگردم ، این شلوغی اتوبان تهران تا کرج همیشه اذیتم می کرد. مشغول چک کردن گوشی بودم که ناگهان صدایی سکوت فضا را شکست ....... "سلام خانم کشاورز دیر که نکردم " 🔵 سرم را بلند کردم و برای بار اول ایشون رو دیدم ، زنی حدود ۳۰_۳۵ ساله با قدی متوسط که موهای بلوند خوشرنگی داشت و با تیپ اسپرت و آرایشی که کرده بود حسابی به چشمم #شیک و بروز می آمد. مثل همیشه در برخورد اول دنبال شناخت شخصیت مراجعم بودم ، 👈 به طرز لباس پوشیدن 👈 نوع دست دادن 👈 لبخند و به عمق نگاهش توجه کردم. مثل یک #اسکنر از بالا تا پایین بدنبال نشانه ها بودم ... 👈 اتوی شلوار 👈 رنگ کیفش 👈 حتی انتخاب رنگ رژ لبش همه و همه در ذهنم کنار هم چیده می شدند و مرا به شناخت شخصیت مخاطبم نزدیک تر می کردند. 🔴 دست خودم نیست همیشه در برخورد اول حریصم تا تشخیصم را #محک بزنم و از اینکه معمولا تشخیصم درست است ته دلم لذت شیرینی دارم.😊 🤝 دستش را به گرمی فشردم "سلام به موقع آمدید بفرمایید " نشست رو به رویم و اولین #گفتگوی ما آغاز شد. با شروع جلسه همه چیز از خاطرم محو شد ، دیگه نه شلوغی جاده یادم بود و نه دنیای کاری ای که داشتم به خاطرم آمد. 💜 همیشه همینطور هستم وقتی مشاوره ای را شروع می کنم دیگر همه چیز را به فراموشی می سپارم ، انگار دنیا می ایستد و من با صحبت های مراجعم به داخل داستان زندگی او کشیده می شوم تا #مشکل زندگیش را پیدا کنم و زمانی که مشکل و #راهکار را پیدا نکرده ام پشت سر هم سوال می پرسم و مبحث را به سمتی که باید می کشانم تا به #نتیجهٔ دلخواهم برسم. 🌺 اسمش شیرین بود ... ۳۸ساله کارشناس مترجمی زبان داشت خانه دار پریشان ... پریشان ... پریشان ... #ادامه‌دارد ࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🏡 @azkhane_takhoda 🕋