الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ زیرا که «فریضه» در مقابل «سنّت»، که راجع به قسم سوم است، آن است که عقل را راهی به ادراک آن باشد،
﷽
... زیرا که انسان اگر در کسب علوم مقصدش وصول به حقّ تعالی و تحقّق به اسماء و صفات و تَخَلُّق به اخلاق الله نباشد، هر یک از اِدراکاتش دَرَکاتی {مراتبی از جهنّم} شود برای او و حجابهای مُظلِمِهای گردد که قلبش را تاریک و چشم بصیرتش را کور کند، و مشمول آیه شریفه شود که فرماید :
«مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْری فَإنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی ...» الآیة
پس، خود را در آن عالم کور بیابد، اعتراض به حقّ کند که من که بینا بودم در آن عالم، چرا مرا کور محشور کردی؟
جواب آید تو کور بودی در آن عالم، زیرا که آیات ما را مشاهده نکردی {به شهود نرسیده بودی} و از آنها نسیان کردی.
میزان در بینایی عالم آخرت، بینایی بصیرت و قلب است، و بدن و قوای آن بکلّی تابع قلب و لُبّ هستند و سمت ظِلّيّت در آنجا به طریق اتمّ بروز کند، و ظلّ کر و کور و گنگ مثل همان است.
گمان نکنند علماء مفاهیم و دانشمندان اصطلاحات و عبارات و حافظین کُتُب و مَسفُورات، اهل علم باللّه و ملائکه و یوم الآخرة هستند.
اگر علوم آنها نشانه و علامت است، چرا در قلوب خود آنها تأثیرات نورانیّت نکرده؟ سهل است {بلکه}، بر ظلمات قلوب و مفاسد اخلاق و اعمال آنها افزوده!
و در قرآن کریم، میزان برای شناختن علما بیان فرموده است آنجا که فرماید :
«إنَّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءِ»
خشیت از حقّ، از مختصات علماء [است]، هر کس دارای خوف و خشیت از حقّ تعالی نشد، از زمره علماء خارج است.
آیا در قلب ما از آثار خشیت چیزی است؟
اگر هست، چرا در ظاهر ما اثری از آن پیدا نیست؟
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ ... زیرا که انسان اگر در کسب علوم مقصدش وصول به حقّ تعالی و تحقّق به اسماء و صفات و تَخَلُّق به اخ
﷽
در حديث شريف كافى سند به جناب أبو بصير رساند،
قال : سَمِعتُ أبا عبد الله عليه السّلام، (خ ل : أبا جعفر) يقول
كان أمير المؤمنين، عليه السّلام، يقول :
يا طالِبَ العِلمِ، اِنَّ العِلمَ ذُو فَضائلِ كَثيرَةٍ :
فَرَأسُهُ التَّواضُعُ، و عَينُهُ البَراءَةُ مِنَ الحَسَدِ، و أُذُنُهُ الفَهمُ، و لِسانُهُ الصِّدقُ، و حِفظُهُ الفَحصُ، و قَلبُهُ حُسنُ النِّيَّةِ، و عَقلُهُ مَعرِفَةُ الأَشياءِ وَ الاُمُورِ، و يَدُهُ الرَّحمَةُ، و رِجلُهُ زِيارَةُ العُلَماءِ، و هِمَّتُهُ السَّلامَةُ، و حِكمَتُهُ الوَرَعُ، و مُستَقِرُّهُ النَّجاةُ، و قائِدُهُ العافِيَةُ، و مَركَبُهُ الوَفاءُ، و سِلاحُهُ لينُ الكَلِمَةِ، و سَيفُهُ الرِّضا، و قَوسُهُ المُداراةُ، و جَيشُهُ مُحاوِرَةُ العُلَماءِ، و مالُهُ الأَدَبُ، و ذَخيرَتُهُ اِجتِنابُ الذُّنُوبِ، و زادُهُ المَعرُوفُ، و مَاؤُهُ المُوادِعَةُ، و دَليلُهُ الهُدى، و رَفيقُهُ مَحَبَّةُ الأَخيارِ.
اينها را كه حضرت امير المؤمنين، عليه السّلام، ذكر فرمودند، علامت علماء و آثار علم است. پس، اگر كسى داراى علوم رسميّه شد و از اين امور خالى است، بداند كه حظّى از علم ندارد، بلكه از اصحاب جهالت و ضلالت است، و در عالَم ديگر، اين مفاهيم و جهالات مركّبه و قال و قيلها براى او حُجُب ظُلمانيّه است، و حسرت او در روز قيامت اعظم حسرتها است.
پس، ميزان در علم آن است كه آيت و علامت و نشانه باشد و خودى و خوديت در آن نباشد و انانيّت در محلّ او محو و نابود شود، نه آنكه باعث نِخوَت و خودبينى و خودنمايى و تكبّر شود.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ در حديث شريف كافى سند به جناب أبو بصير رساند، قال : سَمِعتُ أبا عبد الله عليه السّلام، (خ ل : أبا
﷽
«ابو بصیر گفت از امام صادق (سلام الله علیه) [در نسخهای : از امام باقر (سلام الله علیه)] شنیدم که فرمود امیر المؤمنین امام علیّ بن ابیطالب (سلام الله علیهما) میفرمود :
«ای طالب علم! به درستی که علم دارای فضائل فراوانی است.
پس سر آن تواضع و فروتنی است، و چشم آن برائت و بیزاری از حسد، و گوش آن فهم، و زبان آن صدق و راستی، و حافظه آن تفحّص و کند و کاو، و قلب آن حسن نیّت و نیکخواهی، و عقل و خرد آن معرفت و شناخت اشیاء و امور، و دست آن رحمت و بخشایش، و پای آن زیارت و دیدار دانشمندان، و همّت آن سلامتی، و حکمت آن پرهیزگاری، و جایگاه آن نجات و رستگاری، و فرمانده آن عافیّت، و مَرکّب آن وفاء، و سلاح و جنگافزار آن نرمی کلمه و نرمزبانی، و شمشیر آن رضایت و خشنودی، و كَمان آن مدارا {با مردم}، و لشکر آن گفتگوی با علماء، و مال و دارایی آن ادب، و ذخیره آن دوری از گناهان، و زاد و توشه آن معروف {و کار نیک}، و آب {همراه سفر} آن موادعه و سازگاری، و دلیل و راهنمای آن هدایت الهی، و رفیق و همراه آن محبّت خوبان است.»
اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۴۸، «کتاب فضل العلم»، «باب النّوادر»، حدیث ۲.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ «ابو بصیر گفت از امام صادق (سلام الله علیه) [در نسخهای : از امام باقر (سلام الله علیه)] شنیدم که
﷽
... و {از علوم عقليّه و عقايد حقّه و معارف الهيّه} نیز تعبیر فرموده است به «محکمه» برای آنکه علم صحیح آن است که به واسطه نورانیّت و روشنیاش در قلب، اطمینان آورد و شک و ریب را زائل نماید.
چه بسا که انسان در تمام مدّت عمر، خوض در براهین و مقدّمات آن کند و برای هر یک از معارف الهیّه، براهین عدیده و ادلّه کثیره ذکر کند و در مقام جدل و خصومت بر اقران، تَفَوُّق کند، ولی آن علوم در قلبش هیچ تأثیری نکرده و اطمینانی حاصل نکرده، بلکه شک و تردید و شبهه او را زیادتر کرده باشد.
پس، جمع مفاهیم و اکثار اصطلاحات هیچ فایده [ندارد]، بلکه قلب را به غیر حقّ مشغول کند و از آن ذات مقدّس منصرف و غافل نماید.
ای عزیز، علاج، کُلُّ العلاج، در این است که انسان که میخواهد علمش الهی باشد، وارد هر علمی که شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدّیّتی شده، قصد خود را تخلیص کند. سرمایه نجات و سرچشمه فیوضات، تخلیص نيّت و نيّت خالص است :
مَن أَخلَصَ لِلّهِ أَربَعینَ صَباحاً جَرَت یَنابیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلی لِسانِهِ.
اخلاص چهل روزه این است آثار و فوایدش، پس شما که چهل سال یا بیشتر در جمع اصطلاحات و مفاهیم در هر علمی کوشیدید و خود را علّامه در علوم میدانید و از جُندُ الله {لشکر خدا} محسوب میکنید، و در قلب خود اثری از حکمت و در لسان خود قطرهای از آن نمیبینید، بدانید تحصیل و زحمتتان با قدم اخلاص نبوده، بلکه برای شیطان و هوای نفس کوشش کردید.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ ... و {از علوم عقليّه و عقايد حقّه و معارف الهيّه} نیز تعبیر فرموده است به «محکمه» برای آنکه علم ص
﷽
«هر کس که خود را چهل روز برای خدا خالص کند، چشمههای حکمت از قلبش بر زبانش جاری شود.»
بحار الانوار جلد ۶۷، صفحه ۲۴۲، کتاب الایمان و الکفر، باب اخلاص، حدیث ۱۰.
پس، اکنون که دیدید از این علوم، کیفیّت و حالی حاصل نشد، چندی برای تجربه هم باشد به اخلاص نيّت و تصفیّه قلب از کدورات و رذائل بپردازید، اگر از آن اثری دیدید، آن وقت بیشتر تعقیب کنید.
گر چه باب تجربه که پیش آمد، در اخلاص بسته میشود، ولی باز شاید روزنهای به آن باز شود و نور آن تو را هدایت کند.
در هر صورت، ای عزیز، تو در تمام عوالم برزخ و قبر و قیامت و درجات آن محتاجی به معارف حقّه الهیّه و علوم حقیقیّه و اخلاق حسنه و اعمال صالحه.
در هر درجه که هستی، بکوش و اخلاص خود را زیادت کن و اوهام نفس و وساوس شیطان را از دل بیرون نما، البته نتیجه برایت حاصل میشود و راهی به حقیقت پیدا میکنی و طریق هدایت برای تو باز میشود و خداوند تبارک و تعالی از تو دستگیری میفرماید.
خدا میداند که اگر با این علوم ضایعه باطله و این اوهام فاسده و کدورات قلبیّه و اخلاق ذمیمه منتقل به آن عالَم شویم، چه ابتلا و مصیباتی در دنبال داریم و چه عَقَبات {گردنهها} و دَرَکاتی {مراتب و درّههایی از جهنّم} در پی داریم و این علوم و اخلاق برای ما چه ظلمتها و وحشتها و آتشها فراهم مینماید.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ «هر کس که خود را چهل روز برای خدا خالص کند، چشمههای حکمت از قلبش بر زبانش جاری شود.» بحار الانوا
﷽
جناب محقّق فلاسفه، صَدرُ الحُكَماءِ و المُتَأَلِّهین، قَدَّسَ اللهُ سِرُّهُ و أَجزَلَ أَجرُهُ، در شرح اصول کافی از شیخ غزالی {۱} کلام طویلی نقل فرماید که در آن کلام تقسیم نموده است علوم را به علم دنیاوی و آخرتی.
و علم فقه را از علوم دنیاويّه قرار داده، و علم آخرت را به علم «مکاشفه» و «معامله» تقسیم کرده است.
و علم معامله را علم به احوال قلوب قرار داده است،
و علم مکاشفه را نوری دانسته که در قلب حاصل شود پس از تطهیر آن از صفات مذمومه.
و به آن نور، کشف حقائق شود تا آنکه معرفت حقیقی به ذات و اسماء و صفات و افعال و حکمت آنها و سایر معارف پیدا شود. {۱}
و چون این تقسیم، مَرضىِّ پیش این محقّق بوده، در شرح این حدیث که ما اکنون در صدد شرح آن هستیم فرموده است که :
«ظاهر این است که این تقسیم و حصر که رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، فرمودهاند، راجع به علوم معاملات باشد، زیرا این علوم است که اکثر مردم از آن منتفع میشوند.
و اما علوم مکاشفات در عدّه قلیلی از مردم حاصل شود که از کبریت احمر* عزیزترند، چنانچه احادیث «کتاب ایمان و کفر» که پس از این آید، دلالت بر آن دارد.» {۲}
تمام شد ترجمه کلام ایشان با اختصار.
{۱} شرح اصول کافی، صفحه۱۲۳، «کتاب فضل العلم»، «باب فرض العلم»، حدیث۵
{۲} شرح اصول کافی، ص۱۲۸، «کتاب فضل العلم»، «باب صفة العلم»، ح۱
*«کبریت احمر» به معنای کبریت سرخ و کنایه از مطلب بسیار کمیاب و نادر است و معمولاً درباره اولیاء الله مؤمن موحّد متّقی عارف حکیم که بسیار کمیاب و نادرند، مثل جناب «محیی الدّین ابن عربی» و هر مؤمن ولی خدا استفاده میشود.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ جناب محقّق فلاسفه، صَدرُ الحُكَماءِ و المُتَأَلِّهین، قَدَّسَ اللهُ سِرُّهُ و أَجزَلَ أَجرُهُ، در
﷽
*ابو حامد محمّد بن محمّد بن محمّد غزّالی (۵۰۵-۴۵۰ ه. ق) ملقّب به «حجّة الاسلام».
از بزرگترین فقیهان شافعی و در اعتقادات بر طریقه اشعری بود. در نیشابور به حلقه شاگردان امام الحرمین جوینی پیوست و از امام اکرام بسیار دید، وزیر نظام الملک طوسی، نظر به بزرگداشت او، مدرسه نظاميّه بغداد را، که اهمّيّت بسیار داشت، به او تفویض کرد
غزالی پس از چندی بر اثر تحوّلی روحی از علوم رسمی کناره گرفت و طریق تصوّف را برگزید
از آثار اوست: الوسیط و البسیط در فقه، إحیاء علوم الدّین، المستصفی در اصول فقه، معیار العلم، تهافت الفلاسفه
نویسنده گوید در کلام شیخ غزّالی اشکال است و بر فرض صحّت آن، در فرموده مرحوم آخوند علیه الرّحمة، اشکال دیگر است.
اما با فرض صحّت کلام غزّالی، اشکال کلام ایشان آن است که غزّالی علم «معاملات» را علم به احوال قلب از مُنجیات مثل صبر و شکر و خوف و رجاء و غیر آن، و از مُهلکات مثل حقد و حسد و غلّ و غشّ و غیر اینها، دانسته، بنابراین، علوم ثلاثه که رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، {فرموده} از علوم معاملات نتواند بود، مگر یک قسم آن که «فریضه عادله» است. چنانچه پیشتر تفصیل داده شد.
و اما اشکال در کلام شیخ غزّالی دو امر است:
یکی آنکه علم فقه را از علوم دنیایی و فقها را از علمای دنیا دانسته، با اینکه این علم از عزّ علوم آخرت است. و این ناشی است از حبّ نفس و حبّ به آن چیزی که به خیال خودش اهل اوست، یعنی علم اخلاق به معنای متعارف رسمی، از این جهت از سایر علوم، حتی علوم عقليّه، تکذیب کرده است.
و دیگر آنکه مکاشفات را جزء علوم قرار داده و در تقسیمات علوم وارد کرده است
🕋از خودآ تا خدا🕌
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ *ابو حامد محمّد بن محمّد بن محمّد غزّالی (۵۰۵-۴۵۰ ه. ق) ملقّب به «حجّة الاسلام». از بزرگترین فقیها
﷽
... و اين خلاف واقع است. بلكه حقّ آن است كه «علوم» را آن دانيم كه در تحت نظر و فكر و برهان درآيد و قدم «فكر» در آن دخيل باشد، و مكاشفات و مشاهدات گاهى نتايج علوم حقيقيّه است و گاهى نتايج اعمال قلبيّه.
بالجمله، مشاهدات و مكاشفات و تحقّق به حقايق اسماء و صفات، در تقسيمات علوم نبايد داخل شوند، بلكه {مكاشفه} وادى ديگر و علوم وادى ديگرند.
وَ الاَمرُ سَهلٌ.
بدان كه بسيارى از علوم است كه بر تقديرى داخل يكى از اقسام ثلاثه است كه رسول اكرم، صلّى الله عليه و آله، ذكر فرمودند، مثل علم طبّ و تشريح و نجوم و هيئت، و امثال آن، در صورتى كه نظر آيت و علامت به سوى آنها داشته باشيم،
و علم تاريخ و امثال آن، در صورتى كه با نظر عبرت به آنها مراجعه كنيم.
پس، آنها داخل شوند در «آيه محكمه» كه به واسطه آنها علم به الله يا علم به معاد حاصل يا تقويّت شود.
و گاه شود كه تحصيل آنها داخل در «فريضه عادله» و گاه داخل در «سنّت قائمه» شود.
و اما اگر تحصيل آنها براى خود آنها با استفادات ديگرى باشد، پس اگر ما را از علوم آخرت منصرف نمودند، به واسطه اين انصراف بِالعَرَض مذموم شوند، و الّا ضرر و نفعى ندارند، چنانچه رسول اكرم، صلّى الله عليه و آله، فرمودند.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ ... و اين خلاف واقع است. بلكه حقّ آن است كه «علوم» را آن دانيم كه در تحت نظر و فكر و برهان درآيد
﷽
پس کلّيّه علوم تقسیم شوند به سه قسمت :
یکی آنکه نافع به حال انسان است به حَسَب احوال نَشَآت دیگر که غایت خلقت وصول به آن است.و این قسمت همان است که جناب ختمی مرتبت «علم» دانسته و آن را به سه قسمت تقسیم فرمودند.
و دیگر آنکه ضرر میرساند به حال انسان و او را از وظایف لازمه خود منصرف میکند.
و این قسم از علوم، مذمومه است که نباید انسان پیرامون آنها گردد، مثل علم سحر و شعبده و کیمیا و امثال آن.
و سوم آنکه ضرر و نفعی ندارد، مثل آنکه فضول اوقات را انسان به واسطه تفریح، صرف بعضی آنها کند، مثل حساب و هندسه و هیئت و {طبّ و} امثال آن.
و این قسمت از علوم را اگر انسان بتواند تطبیق با یکی از علوم ثلاثه نماید خیلی بهتر است، و الّا حتّی الامکان اشتغال پیدا نکردن به آنها خوب است،
زیرا که انسان عاقل پس از آنکه فهمید که با این عمرهای کوتاه و وقت کم و موانع و حوادث بسیار، نمیتواند جامع جمیع علوم و حائز همه فضائل شود، باید فکر کند که در علوم کدام یک به حال او نافعتر است و خود را به آن مشغول کند و تکمیل آن نماید.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ پس کلّيّه علوم تقسیم شوند به سه قسمت : یکی آنکه نافع به حال انسان است به حَسَب احوال نَشَآت دیگر
﷽
... و البته در بین علوم آنچه که به حال حیات ابدی و زندگانی جاویدان انسان نافع است، بهتر از همه است و مهمّتر از جمیع آنهاست، و آن علمی است که انبیا، علیهم السّلام، و اولیا امر به آن نمودند و ترغیب به آن کردند.
و آن عبارت از علوم ثلاثه است چنانچه ذکر شد.
و الحمد للّه تعالی.
——————————
پایان شرح حدیث ۲۴* از کتاب شرح چهل حدیث (أربعین حدیث)
توسّط عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی
سیّد روح الله الموسوی الخمینی معروف به امام خمینی
(قَدَّسَ اللهُ سِرَّهُ و نَفسَهُ الزَّکیَّةَ و رِضوانُ اللهِ عَلَیهِ و طابَ ثَراهُ و نَوَّرَ اللهُ مَرقَدَهُ و مَضجَعَهُ الشَّریفِ و رَزَقَنَا اللهُ مِن أنوارِهِ و بَرَکاتِ تُربَتِهِ)
* اصول کافى، ج ۱، ص ۳۲، «کتاب فضل العلم»، «باب صفة العلم و فضله»، حدیث ۱
دخل رسول الله (ص) المسجد فاذا جماعة قد أطافوا بِرَجُلٍ.
...
فقالوا له: أعلم النّاس بأنساب العرب و وقائعها و أيّام الجاهليّة و الأشعار العربيّة.
فقال النّبىّ (ص) : ذاك علم لا يضرّ من جهله و لا ينفع من علمه.
إنّما العلم ثلاثة :
آية محكمة، أو فريضة عادلة، أو سنّة قائمة، و ما خلاهنّ فهو فضل.
رسول خدا (ص) به مسجد داخل شد؛ ناگاه جماعتى را مشاهده کرد كه اطراف مردى دور مىزنند.
...
به او گفتند: «داناترين مردم است به نسبهاى عرب و وقائع آن و روزگار جاهليّت و اشعار عربى.»
پيامبر فرمود: «اين علمى است كه از جهل به آن ضرر و زيانى نرسد و از علم به آن سودى حاصل نشود.
همانا علم منحصر است به سه چيز:
آيه محكمه يا فريضه عادله، يا سنّت قائمه و غير از اينها، اضافه است.»
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ پس، معلوم شد علوم شریعت منحصر به این {سه} قسم است بر طبق احتیاجات بشر و مقامات ثلاثه انسانیّه. و
51.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
تفسیر عرفانی سوره حمد
عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی
سیّد روح الله الموسوی الخمینی معروف به امام خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیة و رضوان الله علیه و طاب ثراه و نوّر الله مرقده و مضجعه الشّریف و رزقنا الله من أنواره و برکات تربته)
تفسیر عرفانی سورة الحمد القرآن، منعقد در ۲۲ ربیع الثّانی ۱۳۹۹ هجری قمری (برابر ۰۱-۰۱-۱۳۵۸) - مقدّمه :
اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ
بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیمِ، الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمِین
قبل از اینکه دنباله آن مطلب را عرض کنم، مطلبی را باید عرض کنم که شاید هم مفید باشد و هم لازم؛ و آن این است که گاهی وقتها اختلافاتی که بین اهل نظر و اهل علم حاصل میشود، برای این است که زبانهای یکدیگر را درست نمیدانند. هر طایفهای یک زبان خاصّی دارند.
نمی دانم این مثل را شنیدهاید، که سه نفر بودند : یکی فارس بود، یکی ترک بود، یکی عرب، اینها راجع به ناهارشان که چه بخوریم بحث کردند، فارس گفت : «انگور میخوریم». عرب گفت : «خیر عِنَب میخوریم». ترک گفت : «خیر ما اینها را نمیخوریم، ما اوزوم میخوریم». اینها اختلاف کردند برای اینکه زبان یکدیگر را نمیدانستند.
بعد میگویند یکی آمد و رفت انگور آورد، همه دیدند که یک چیز است، یک مطلب، در زبانهای مختلف. یک مطلب است، اما زبانها مختلف است در آن.
فلاسفه، مثلًا یک زبان خاصّ به خودشان دارند، اصطلاحاتی [مخصوص] خودشان دارند، زبان عرفاء هم خاصّ به خودشان است و اصطلاحات [آنها] خاصّ خودشان است. فقها هم اصطلاحات خاصّ به خودشان دارند.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن حکیم - جلسه مقدّمه (سورة الحمد القرآن الحکیم)
توسّط عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی
سیّد روح الله الموسوی الخمینی معروف به امام خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیة و رضوان الله علیه و طاب ثراه و نوّر الله مرقده و مضجعه الشّریف و رزقنا الله من أنواره و برکات تربته) :
... فلاسفه، مثلًا یک زبان خاصّ به خودشان دارند، اصطلاحاتی [مخصوص] خودشان دارند، زبان عرفاء هم خاصّ به خودشان است و اصطلاحات [آنها] خاصّ خودشان است. فقها هم اصطلاحات خاصّ به خودشان دارند. شعراء هم یک زبان خاصّ شعری دارند؛
و زبان اولیای معصومین- علیهم السّلام- هم یک طوری است که باید ببینیم این سه-چهار طایفه که با هم اختلاف دارند، کدام زبانشان نزدیکتر به زبان اهل عصمت است، و کدام زبانشان نزدیکتر به زبان وحی است.
گمان ندارم هیچ کس، هیچ آدم عاقلی که موحّد باشد البته، اختلاف در این معنا داشته باشد که حقّ تعالی هست و او مبدأ همه موجودات است، موجودات، معلول مبدأ وجودند. احدی قائل نیست به اینکه شما با این کت و شلوارتان خدایید، هیچ عاقلی چنین تصوّری هم نمیکند؛ یا فلان آدم با عمّامه و ریش و عصایش خداست؛ این مخلوق است، در این هیچ اشکالی نیست؛
لکن اختلاف از آن تعبیرات و برداشتهایی است که از علّت و معلول میشود. باید ببینیم آنهایی که مثلاً از طبقه عرفاء بودند، اینها دردشان چه بوده است که آن جور تعبیر میکردند. چه وادارشان کرده بود که آن طور تعبیر بکنند.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir