الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن حکیم
توسّط عارف باللّه واصل حضرت نائب الامام استاد آیت الله العظمی
سیّد روح الله الموسوی الخمینی معروف به امام خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیة و رضوان الله علیه و طاب ثراه و نوّر الله مرقده و مضجعه الشّریف و رزقنا الله من أنواره و برکات تربته) :
... مکاناً با هم مختلفند! مثل نور شمس و خود شمس، که شمس این نور را دارد، و از او هم صادر شده است و جلوه او هم هست؛ اما این طوری است که شمس یک موجودی است در یک محلّی واقع شده است و نور شمس هم یک موجود دیگری در یک محلّ دیگر واقع شده؛ و لو اینکه اثر اوست، و لو اینکه معلول اوست.
آیا معلولیّت و علّیّت نسبت به ذات واجب، نظیر این معلولیّت و علّیّتی است که در طبیعت است؟
آتش، علّت از برای حرارت است؛ و شمس، علّت از برای روشنایی است، این طور است؟
آیا یک اثر [و مؤثّری] است که حتّی مکاناً هم از هم جدایند؟
او یک مکانی دارد، این یک مکان دیگر دارد؟
اثر و مؤثّری که در طبیعت هست، غالباً این طوری است که حتّی بُعد مکانی هم [دارند]، حتّی از هم جدا هستند از حیث مکان.
آیا میتوانیم ما در مبدأ اعلا یک چنین چیزی قائل بشویم، که موجودات [از او] جدا هستند، [هر کدام] یک مکانی دارند و یک زمانی؟
عرض کردم تصوّر این امور بسیار صعب است، تصور اینکه موجود مجرّد، وضع خودش چطوری است، مشکل است؛ و خصوصاً مبدأ اعلا که هر چه بخواهی از او تعبیر بکنی، آن نیست.
چطور است وضع آن احاطه قیومیهای که از برای حقّ تعالی به موجودات هست؟ «هُوَ مَعَکُم» یعنی چه؟
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن حکیم
توسّط عارف باللّه واصل حضرت نائب الامام استاد آیت الله العظمی
سیّد روح الله الموسوی الخمینی معروف به امام خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیة و رضوان الله علیه و طاب ثراه و نوّر الله مرقده و مضجعه الشّریف و رزقنا الله من أنواره و برکات تربته) :
قرآن میفرماید : «وَ هُوَ مَعَکُم اینَ ما کُنتُم»*
مَعَکُم؛ یعنی پهلوی آدم است؟ همراه آدم است به طور مصاحبت؟
اینکه آنها این طور تعبیر کردند، برای این است که نمیتوانستند از واقع تعبیر کنند، هر چه نزدیکتر بوده به واقعیّت، آن نزدیکتر را اختیار کردهاند.
چنانچه در کتاب و سنّت هم آنکه نزدیکتر است، اختیار شده است. فهم این مسئله بسیار مشکل است که خالق و مخلوق مکانتش چیست، کیفیّت چطوری است؟ کیفیّت خلق و مخلوق مثل کیفیّت آتش است و اثرش؟ مثل کیفیّت نفس است و این چشم و گوش و قوا؟ که شاید از اکثر این [مثالها] نزدیکتر باشد؛ ولی باز این هم نیست.
احاطه است، یک احاطه قیّومی که دیگر [از] ضیق خناق باید این را گفت؛ احاطه قیّومی بر همه موجودات به حیثی که هیچ جایِ از موجودات نیست الّا اینکه او هست.
* و او با شماست، هر کجا باشید. (القرآن الحکیم، سورة الحدید، آیة ۴).
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن
توسّط عارف باللّه واصل حضرت نائب الامام استاد آیت الله العظمی
سیّد روح الله الموسوی الخمینی معروف به امام خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیة و رضوان الله علیه و طاب ثراه و نوّر الله مرقده و مضجعه الشّریف و رزقنا الله من أنواره و برکات تربته) :
لَو دُلّیتُم بِحَبلٍ الَی الارضینَ السُّفلی لَهَبطتُم عَلَی اللّه *
اینکه اینها آمدهاند این تعبیر را کردهاند، نه این است که میخواهند بگویند مراد از «فلان چیز حقّ» این است که مثلًا یک آدم ممکنی که عصا و عمّامه دارد، این حقّ تعالی است؛ هیچ عاقلی این را نمیگوید؛
امّا آنکه بتوانیم ما یک تعبیری بکنیم که نزدیک باشد لا اقلّ به آن مسئله، به آن نسبت بین حقّ تعالی و مخلوق، ربط بین حقّ تعالی و مخلوق مشکل است، بخواهد نزدیکِ به ذهن بشود.
تا اینجا میرسد که یک وقت میبینید از باب اینکه این آدم دیگر توجّهش به این مسائل نیست، میگوید که این هم حقّ است، همه چیز، اوست.
فلهذا میبینید در تعبیر فلاسفه اسلام هم هست :
صِرفُ الوُجُودِ کُلُّ الاشیاءِ و لَیسَ بِشیءٍ مِنها ؛
«کُلُّ الاشیاءِ» و «لَیسَ بِشیءٍ مِنها» خود تناقض است. میخواهد این را بگوید که هیچ نقصی در او نیست، صرف الوجود در او هیچ نقصی نیست، هر چه سنخِ کمال است، او واجد است و همه موجودات ناقصند، پس «لَیسَ بِشیءٍ مِنها».
* قول محمّد رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) :
اگر با ریسمانی به سوی زمینهای زیرین فرستاده شوید، بر خدا فرود میآیید؛ علم الیقین؛ ج ۱، صفحه ۵۴ (با کمی اختلاف)؛ مقدّمه قیصری؛ فصل اوّل.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن حکیم
توسّط عارف باللّه واصل حضرت نائب الامام استاد آیت الله العظمی
سیّد روح الله الموسوی الخمینی معروف به امام خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیة و رضوان الله علیه و طاب ثراه و نوّر الله مرقده و مضجعه الشّریف و رزقنا الله من أنواره و برکات تربته) :
... بخواهد یک موجود دیگری باشد، ناقص میشود. یک موجود تامّی است که هیچ نقصان در او نیست. وقتی هیچ نقصان در او نبود، نمیشود واجد یک کمالی نباشد. هر کمالی در هر موجودی هست از اوست، رشح او، جلوه او {ست}، وقتی جلوه او باشد، ذات به طور بساطت، تمام کمال است؛ ذات کلّ الکمال است.
«کُلُّ الاشیاءِ»، یعنی کلّ الکمال؛ و «لَیسَ بِشیءٍ مِنها»، یعنی هیچ نقصی در کار نیست. نه اینکه میگوید «صِرفُ الوُجُودِ کُلُّ الاشیاءِ»، یعنی «صِرفُ الوُجُود» شمایید؛ و لهذا میگوید: «وَ لَیسَ بِشیءٍ مِنها»
میخواهد بگوید :
که او تمامِ کمال است و هیچ موجودی تمامِ کمال نیست. او چون تمام کمال است، هر کمالی را او دارد، این طور تعبیر میکند.
یکی از اشکالاتی که یک کسی که اطّلاع از مسائل ندارد {مطرح میکند}، این است که اهل عرفان میگویند که «چون که بیرنگی اسیر رنگ شد ...»*
با اینکه آن شعر در اصل مربوط به این باب نیست، آنها اصلًا توجّه هم نکردهاند که آن شعر مربوط به این باب نیست، مربوط به حقیقت نیست. مربوط به جنگی است که بین دو تا انسان واقع میشود؛ ...
*بیت از مولوی (رحمة الله علیه) است :
چون که بیرنگی اسیر رنگ شد
موسیای با موسیای در جنگ شد
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن حکیم
توسّط عارف باللّه واصل حضرت نائب الامام استاد آیت الله العظمی
سیّد روح الله الموسوی الخمینی معروف به امام خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیة و رضوان الله علیه و طاب ثراه و نوّر الله مرقده و مضجعه الشّریف و رزقنا الله من أنواره و برکات تربته) :
... و مقصود او را چون متوجّه نشدهاند، از این جهت گفتهاند که این کفر است، با اینکه اصلًا ربطی به آن مسئله ندارد؛
مسأله دیگری است که این همه جنگها که در عالم واقع می شود، سَرِ چیست و اساساً چرا جنگ واقع میشود.
این رنگی که اینجا میگوید، تعلّقی است که بعضی شعرا{ء} دیگر هم در تعبیراتشان دارند :
«از آنچه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است»
و بیرنگی آن است که تعلّق نداشته باشد به یک چیزی از طبیعت. وقتی تعلّق نداشته باشد به طبیعت، این نزاع واقع نمیشود.
تمام نزاعهایی که واقع میشود، مال این است که انسان تعلّق دارد به طبیعت، و طبیعت {را} هم به واسطه عُلقهای که دارد، برای خودش میخواهد. آن {دیگری} هم تعلّق دارد به طبیعت و آن را برای خودش {میخواهد}.
در هر شأنی از شئون، نزاع واقع میشود.
این آدم میخواهد بگوید که در فطرت اصلیّه که رنگ تعلّقی نیست، نزاع {هم} نیست. اگر همان طوری که حضرت موسی بیتعلّق بود، فرعون هم بیتعلّق بود، دعوا نمیشد.
اگر در همه عالم، انبیاء جمع بودند، هیچ وقت دعوا نمیشد؛ و این دعوا سر تعلّقات است.
*بیت از حافظ (رحمة اللّه علیه) است :
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
از آنچه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن
عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله
سیّد روح الله خمینی (قدّس سرّه) :
همه دعواهایی که در عالم واقع میشود، سَرِ این تعلّقات است.
«بیرنگی اسیر رنگ شد»، یعنی اینکه فطرتی که رنگ نداشت، تعلّق نداشت، وقتی اسیر تعلّق شد، اینها دعوایشان میشود. اگر این رنگ برداشته بشود، موسی و فرعون هم آشتی میکنند.
این باب، آن باب نیست؛ در عین حال آن کسی که این ایراد را میگیرد، متوجّه نشده است که این، راجع به دو تا موجودی است که با هم دعوا دارند، نه راجع به اصل مسئله.
شما ملاحظه کنید، تعبیراتی که در ادعیّه ائمّه -علیهم السّلام- واقع شده، با این تعبیراتی که در لسان عرفاء واقع شده، و مبدأ این شده است که بعضی چون توجّه به مقصد نداشتهاند، تا حدّ تکفیر هم رفتهاند، چه مغایرتی دارند.
در مناجات شعبانیّه، که به حسب روایت، مناجات همه ائمّه بوده، همه ائمّه به حسب روایت، آن را میخواندند و در روایات، من ندیدم که {یکی از} ادعیّه، مال همه ائمّه باشد، آمده است :
الهی هَب لی کَمالَ الانقِطاعِ الیکَ وَ انِر ابصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها الَیکَ حتّی تَخرِقَ ابصارُ القُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فتَصِلَ الی مَعدنِ العَظَمَةِ و تَصیرَ ارواحُنا مُعَلَّقَةً بعِزِّ قُدسِکَ
خدایا، کمال بریدگی از خلق به سوی خودت را به من ببخش؛ و دیده دلمان را با روشنایی نگاهش به سوی تو، نورانی فرما، تا جایی که دیدگان دلها پردههای نور را دریده و به معدن عظمت تو رسد؛ و روانهایمان به عزّ قدس تو تعلّق یابند.
اقبال الاعمال، ص ۶۸۷؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد؛ ص ۳۷۴
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن
عارف باللّه واصل حضرت آیت الله سیّد روح الله موسوی خمینی (قدّس الله سرّه) :
... و دنبال آن این است :
الهی و اجعَلنی مِمَّن نادَیتَهُ فَاَجابَکَ و لاحَظتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ*
[معنای] اینها چیست؟
به حسب نظر آقایان ائمّه ما که همه، این را میخواندند، مقصودشان چه بوده [است]؟
«هَب لی کَمالَ الانقِطاعِ الَیکَ» یعنی چه؟
او «کمال الانقطاع» را از خدا میخواهد، با اینکه باید به سیر خودش واقع بشود. این باب، باب مرتبه سیر خود انسان است و او سیر خودش را از خدا میخواهد، اینها به چه معناست؟
«ابصار القلوب» چیست که با آن میخواهد نگاه کند به حقّ تعالی؟ این قلب و این بصر قلب چیست که با نور این بصر قلبی به حقّ تعالی نظر کند؟
[بعد میفرماید] همه اینها را به من بده که غایت این است :
«حتّی تَخرِقَ ابصارُ القُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ»
وقتی حجب نور را قطع کرد :
«تَصِلَ الی مَعدِنِ العَظَمَةِ، و تَصیرَ ارواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدسِکَ»
این یعنی چه؟ یعنی آویزان بشوم به او؟
این «صعق لجلال» که قرآن هم برای موسی میگوید، غیر آن فنایی است که اینها میگویند؟
مرتبه بر مرتبه بالا رفته تا آنجا که «ابصار قلوب» خرق کند همه حجابها را و بعد به معدن عظمت واصل شود.
«معدن العظمة» چیست؟ این وصول چیست؟ غیر آن وصولی است که آنها میگویند؟
آن وصول هم همین است :
«فَتَصِلَ الی مَعدِنِ العَظَمَةِ».
«معدن العظمة» غیر حقّ تعالی چیز دیگر میتواند باشد؟ معدن عظمت اوست که همه عظمتها باید از او گرفته بشود. معدنش آنجاست.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
MAAD-AUDIO-13.mp3
23.65M
﷽
گوش جان میسپاریم به بیانات عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت اللّه شیخ حمید رضا (عبد الحمید) مروّجی سبزواری (حفظه اللّه تعالی و دامت برکاته و مُدّ ظلّه العالی و زیّد عزّه)
جلسه ۱۳ مبحث «معاد» - منعقد در مهدیه أعظم سبزوار در دوشنبه ۲۲ شهر ذی القعدة الحرام ۱۴۳۳ هجری قمری (برابر ۱۷-۰۷-۱۳۹۱ هجری شمسی).
دریافت پرونده صوتی جلسه ۱۳ مبحث معاد از پایگاه مؤسّسه به بنیان حیات :
پرونده صوتی جلسه ۱۳ مبحث معاد
حجم پرونده : حدود ۲۲.۵ مگابایت
@azkhodatakhoda1
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ گوش جان میسپاریم به بیانات عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت اللّه شیخ حمید رضا (عبد الحمید) مروّجی
﷽
عناوین جلسه ۱۳ :
شرح مبحث «معاد»
توسّط عارف باللّه واصل
حضرت استاد آیت اللّه شیخ حمید رضا (عبد الحمید) مروّجی سبزواری (حفظه اللّه تعالی و دامت برکاته و مُدّ ظلّه العالی و زیّد عزّه)
منعقد در مهدیه أعظم سبزوار در دوشنبه ۲۲ شهر ذی القعدة الحرام ۱۴۳۳ هجری قمری (برابر ۱۷-۰۷-۱۳۹۱ هجری شمسی) :
دقیقه ۱ : انواع تناسخ
دقیقه ۵ : دلیل ظهور انبیاء در خاورمیانه
دقیقه ۱۰ : راههای ارتباط با عالم ملکوت در تمدّنهای باستانی
دقیقه ۱۲ : قویتر بودن عقل در اثبات حقایق توحیدی و معادی نسبت به تزکیّه نفس
دقیقه ۱۸ : ریشه تناسخ در عقاید بودا
دقیقه ۲۱ : تفاوت عقاید فلاسفه یونان و بودا درباره معاد
دقیقه ۲۷ : یکی از ادلّه فلاسفه الهی در ردّ تناسخ
دقیقه ۳۰ : اشکال فلاسفه در معاد جسمانی پس از ردّ تناسخ
دقیقه ۳۴ : مواردی از اثبات تناسخ (رجعت) در قرآن
دقیقه ۳۸ : مهمترین خدمت شریعت به فلسفه در قبول برزخ
دقیقه ۴۴ : تناسخی که نفی قیامت نماید، باطل است
@azkhodatakhoda1
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن
توسّط عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله
سیّد روح الله موسوی خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیة و رضوان الله علیه) :
... *خدایا من را از آنهایی قرار ده که صدایشان زدی، پس اجابت کردند؛ و آنها را لحاظ کردی (به آنها نظر کردی)، پس در برابر جلال تو مدهوش شدند.
... «فَتَصِلَ»
وصول پیدا بکند
«الی مَعدِنِ العَظَمَةِ و تَصیرَ ارواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدسِکَ»
حالا که رسید، ارواح معلّق بشود «بِعِزِّ قُدسِکَ».
این همان معنایی است که عرفاء میگویند. یک نفر آدم که اطراف قضیّه را توجّه کرده، نمیتواند بگوید علّت و معلول است. ضیق تعبیر است. نمیشود تعبیر کرد از آن به علّت و معلول، به اثر و مؤثّر.
خالق و مخلوق هم یک بیان روی مذاقّ عامّه است، بهتر از آن تعبیرات است؛ لکن تجلّی بهتر است و باز هم نزدیکتر به آن معنایی است که هیچ نمیشود از آن تعبیر کرد.
این ربط ما بین حقّ و خلق از مسائلی است که تصوّرش از تصدیقش مشکلتر است؛ تصدیقش میشود کرد، اگر آدم تصوّر کند. ما چطور تصوّر بکنیم که یک موجودی در هیچ جا غایب نباشد، یک جا نباشد؟
باطن اشیاء هست، ظاهر اشیاء هست و همه معلولش هستند؛ اما تعبیر نمیتوانیم بکنیم از آن. از چنین مؤثّری [که] در باطن اشیاء هست، در ظاهر اشیاء هست :
لا یخلو منه شیء ؛
هیچ جا نیست که خالی باشد از او، چطور تعبیر کنند که بتوانند آن مطلب را افاده کنند؟
و هر چه تعبیر کنند نمیشود، جز اینکه آنهایی که اهلش هستند دعاء کنند، این طور دعایی که در مناجات شعبانیّه است.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد قرآن
توسّط عارف باللّه واصل حضرت آیت الله
سیّد روح الله موسوی خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیة) :
بنا بر این، اختلافی نیست که یک دسته، یک دستهای را تکفیر کند، یک دسته، دستهای را تجهیل کند، چرا اختلاف؟
شما هم اگر بخواهید این معنا را تعبیر کنید، چطور تعبیر میکنید؟
بفهمید آنها چه میگویند! بفهمید درد دل این آدمی که اظهار نمیتواند بکند الّا به اینکه یک چنین تعبیراتی بکند [چیست!]
یک وقت هم که در قلبش آن طور نور واقع میشود میگوید که همه چیز اوست، همه اوست.
شما هم در دعایتان هست که :
عَلِیٌّ عَینُ الله، اذُنُ الله، یَدُ الله*
که معروف هم هست، اینها به چه معناست؟
این همان تعبیری است که آنها میگویند.
در روایات شما هم هست که صدقه که میدهید به دست فقیر، به دست خدا می رسد.**
در قرآنتان هم دارید که :
«و ما رَمَیتَ اذ رَمَیتَ و لکِنَّ اللّه رَمی»***
این یعنی چه؟ یعنی خدا آمد این طور کرد.^
این همان معنای واحدی است که همه شما میگویید.
آن بیچاره ای که مطلب دستش است، میبیند نمیتواند این طوری بگوید، میبیند این طور خلاف است، وقتی این طور نتوانست بگوید، آن طور تعبیر میکند و آن طور تعبیرات [میآورد].
قرآن و دعا پر از این حرفهایی است که آنها میگویند، چرا باید ما سوء ظنّ پیدا بکنیم به اشخاصی که چنین تعبیراتی کردند؟
بفهمید او که این طور تعبیر کرده، چه غرضی از این تعبیر داشته، چه مرضی داشته است که این طور تعبیر بکند؟
درد این آدم چه بوده است که دست برداشته از آن تعبیراتِ عامّه مردم.
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ تفسیر عرفانی سوره حمد عارف باللّه واصل حضرت استاد آیت الله العظمی سیّد روح الله الموسوی الخمینی مع
﷽
جلسه مقدّمه تفسیر عرفانی سوره حمد
توسّط عارف باللّه واصل حضرت آیت الله
سیّد روح الله موسوی خمینی
(قدّس الله سرّه و نفسه الزّکیّة) :
* سَمِعتُ امیر المومنینَ (علیه السّلام) یَقُولُ :
انا عَینُ الله و انا یَدُ الله و انا جَنبُ الله و انا بابُ الله ؛
هاشم بن ابی عمّاره گوید :
از امیر المؤمنین (امام علی (علیه السّلام)) شنیدم که میفرمود :
منم چشم خدا، منم دست خدا، منم جنب خدا، منم درِ خدا.
اصول کافی، جلد ۱ : کتاب التّوحید، «باب نوادر»، صفحه ۱۹۹، حدیث ۸.
** قال ابو عبد اللّه (امام صادق) (علیه السّلام) :
... و هُوَ تَقَعُ فی یَدِ الرَّبِّ تَبارَکَ و تَعالی قَبلَ ان تَقَعَ فی یَدِ العَبدِ.
صدقه در دست پروردگار تبارک و تعالی قرار میگیرد، پیش از آنکه در دست بنده قرار گیرد.
فروع کافی، جلد ۴ : کتاب الزّکاة، «باب صدقة اللّیل»، صفحه ۳، حدیث ۳.
*** القرآن الحکیم، سورة الأنفال، آیة ۱۷ :
فَلَم تَقتُلُوهُم و لَٰكِنَّ اللهَ قَتَلَهُم ۚ و ما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ و لَٰكِنَّ اللهَ رَمىٰ ۚ و لِيُبلِيَ المُؤمِنِينَ مِنهُ بَلاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
پس [شما] آنها را نکشتید، بلکه الله آنها را کشت ؛ و [تو ای پیامبر] تیر نینداختی هنگامی که تیر انداختی، بلکه الله تیر انداخت ؛ و تا مؤمنین را از آن [ماجرا] به بلاء [و آزمون]ی حسن [و نیکو] مبتلا کند [و بیازماید] ؛ همانا الله سمیع [شنوا ] و علیم [دانا] است.
^ در پرونده (فایل) تصویری، حضرت امام خمینی (قدّس سرّه) دو دست خود را به حالت گرفتن تیر و کمان بالا میآورند و میگویند یعنی خدا این طور کرد؟!
🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌
@azkhodatakhoda_ir