eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
208 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
100 ویدیو
22 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
فریاد زدم از دل غم‌دیده، خدا را او می‌شنود گرچه هم آهسته صدا را گفتم که خدایا! تو که خود مظهر لطفی لطفی کن و کن قسمت ما صلح و صفا را یا دشمن ما را به جهنم برسان زود یا گوی دگر کم کند این جور و جفا را از کشور ما فتنه‌گران را تو برانداز از ملت ما دور نما درد و بلا را هرچند که ما بنده‌ی خوب تو نباشیم از ما تو بپوشان ز کرَم، جُرم و خطا را اکنون که همه مدعی عشق تو هستیم عاشق به حساب آر تو جمعیت ما را با دلبر ما گوی که با ما بِه از این باش کمتر بکن ای نازترین! ناز و ادا را من عاشق دیدار جمال گل یارم پس کی تو اجابت کنی این ذکر و دعا را!؟ ۱۴۰۳/۱۰/۰۹
ای خوش آن روز که از کوچه‌ی ما یار، گذشت عطر و بویش، چو نسیم از سر دیوار، گذشت بوی گل بود که از گلشن جان می‌آمد با صفا چون ز برم، آن گل بی‌خار، گذشت دید پیمانه‌ی دل، پُر شده از عشق به او با تغافل ز کنار دل سرشار، گذشت بسته بودم به سر سلسلهْ مویش، دل را کَند از سینه، دلم را و به ناچار، گذشت می‌توانم بکَنم از همه دنیا دل را نتوان لحظه‌ای از آن بت عیّار، گذشت گفتمش، ناخوشم ای کاش! بیایی به برم چون پرستار ببینی چه به بیمار، گذشت!؟ بی‌تو از دیده‌ی من، خواب، فراری شده است شب گواه‌ست چه بر دیده‌ی بیدار، گذشت! کاش! می‌آمدی و حال مرا می‌دیدی عمر من بی‌تو چه با سختی بسیار، گذشت! ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
که می‌داند که بر دوشم، چه سان، رنج و محن دارم!؟ ندارد هیچ کوهی، تاب اندوهی که من دارم که می‌داند، چه می‌آید، مرا بر سر، در این شب‌ها!؟ که داغ دوری از رخسار شمع انجمن، دارم بده بلبل! نوید روزگاران بهاری را شکایت‌، چون من از پاییز و از زاغ و زغن، دارم نمی‌آید اگر یوسف، چرا قاصد نمی‌آیی!؟ بگو یعقوب را، همراه، بوی پیرهن، دارم صبا ای کاش! می‌آورْد از دلبر، خبرها را عسل در کام خود، از یاد آن شیرین سخن دارم هزاران بار می‌مردم، من از هجران دلدارم مرا از عشق آن یار است اگر جانی به تن دارم ۱۴۰۳/۱۲/۰۲