آقای خوب من!
هرچند من بدم
دلتنگ مشهدم
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_آئینی
بیمار گناهم
بر درد، تو دارو
یا ضامن آهو!
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_آئینی
مرد میدانها باش
از دلی غم بردار
مثل یحیی سنوار
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_آئینی_حماسی
از داغ لبنان و فلسطین
دنیا نبیند لحظهای خوش
نفرین بر اسرائیل کودک کُش
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_آئینی_حماسی
یک خبر!
میرسد پاییز
با تبر
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_طنز
جمع کردیم
با بهای طبیعت
غنیمت
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_هایکو_طنز
رقص برگهای من
با ترانهی باران
کرده پیکرم عریان
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_طنز
آسمان عشق من! چشمان عالم سوی توست
ماه میتابد مگر!؟ یا این که بینم روی توست!؟
عطر یاس و نسترن، هرگز چنین خوشبوی نیست
این که پیچد در فضای شهر، قطعاً بوی توست
چون کمند عشق خود افکندهای در گردنم
این که هر سو میدوَد دنبال تو، آهوی توست
میکشانی هرکجا ما را به دنبال خودت
سلسله بر پای دل، افکنده از گیسوی توست
با ملامتها، کجا از کوره بیرون میروم!؟
دست من دیگر نباشد، قلب من جادوی توست
سرو من! آرامتر! تا من تماشایت کنم
شاخهی طوبای من، آن قامت دلجوی توست
از سر احسان گذاری کاش! بر چشمم قدم
ای که احسان و کَرَم همواره خُلق و خوی توست!
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_شاعران_معاصر_ایران_زمین
۱۴۰۳/۰۸/۰۳
آدینه شد و نمنم باران آمد
ای کاش! که برگردی و گوید اخبار
بر پیکر بیجان بشر، جان آمد
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_داستانک
۳ آبان سالروز درگذشت فریدون مشیری
(زاده ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ تهران -- درگذشته ۳ آبان ۱۳۷۹ تهران) شاعر
او بهعلت ماموريت اداری پدرش، به مشهد رفت و پس از چندسال به تهران بازگشت و در دبيرستان دارالفنون و اديب تحصیل کرد.
همزمان با تحصيل در اداره پست و تلگراف مشغول بهكار شد. سپس شبها در آموزشگاه فنی وزارت پست درس خواند و روزها به كار میپرداخت. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامهها و مجلات كارهايی از قبيل خبرنگاری و نويسندگی را بهعهده گرفت و بعدها در رشته ادبيات فارسی دانشگاه تهران به تحصيل ادامه داد.
از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفكر شد و در سال ۱۳۳۳ ازدواج كرد. همسر او اقبال اخوان دانشجوی رشته نقاشی دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران بود. فرزندان فريدون مشيری، بهار و بابك هردو در رشته معماری در دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران و دانشكده معماری دانشگاه ملی ايران تحصيل كردهاند.
مشيری سرودن شعر را از ۱۵ سالگی آغاز كرد. اولين مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی با مقدمه محمدحسين شهريار و علی دشتی بهچاپ رسيد. وی توجه خاصی به موسيقی ايرانی داشت و در پی همين دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضويت در شورای موسيقی و شعر راديو را پذيرفت.
او در سال ۱۳۷۷ به آلمان و امريکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، ليمبورگ و فرانکفورت و همچنين در ۲۴ ايالت امريکا از جمله در دانشگاههای برکلی و نيوجرسی بهطور بیسابقهای مورد توجه دوستداران ادبيات ايران قرارگرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندين شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتنبرگ شرکت کرد.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.
هما(هنر-موسیقی- ادبیات )
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘