eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.8هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و بیست و هفت قرآن کریم سوره مبارکه المائدة ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
Quran-page-127.mp3
2.77M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و بیست و هفت قرآن کریم، سوره مبارکه المائدة با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
🌱 به قصد بر آمدن حاجت در یک هفته، در ساعت معین ، این اذکار مفید و موثر را بخواند ((البته بهتر است بعد از نماز انجام دهد)) : روز شنبه 1060 بار ذکر [ یا غَـنِی ]برای توانگری روز یکشنبه 489بار ذکر[ یافَتّاح ] برای گشایش کار ها و بخت روز دوشنبه 129بار ذکر [ یا لَطیف ]برای حاجات نهان و غمهای درون روز سه شنبه 903بار ذکر [ یا قابِـض ] جهت رسیدن به مطلوب روز چهارشنبه 541بار ذکر [ یا مُتَعال ] برای پیدا کردن شغل و منصب پنجشنبه 308بار ذکر [ رَزّاق ] جهت افزون شدن روزی روز جمعه 256بار ذکر [ نُـور ] جهت نورانیت دل و عزت بسیار مفید است. 📓 رهنمای گرفتاران ، ص۲۲۵ 📓 🌿🌺🌿 ✨ ذکر عظیم 🌸رسول اکرم (ص) می فرمایند : هر کس داشته باشد صد مرتبه بگوید : اَللّهم انّی اَسأَلُک خیـَرَةً فیها عافیـۀٌ و عافیـۀٌ فیها خیـَرَةٌ اگر آسمان بر شود، باز هم او را خداوند الطیب، ص ۲۶ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 شهادت امام حسن‌عسکری علیه‌السلام تسلیت باد🥀 🔹مثل هوای سامرا دلم گرفته... اِی خدا دلم گرفته....🥀 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۲۲ شهریور | سنبله ۱۴۰۳ 🗓 ۸ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🗓 12 سپتامبر 2024 🌹 متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام 🖤 وقایع مهم شیعه: 🖤 شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، 260ه-ق 📆 : ▪️1 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج ▪️9 روز تا ولادت پیامبر و امام صادق علیهما السلام ▪️26 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️30 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️32 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ المَلِک الحقّ المُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار ❇️ روز به اسم امام حسن عسکری (ع) است روایت شده در این روز زیارت امام حسن عسکری (ع) خوانده شود. روز می‌شود. ❇️  (یا ) ۳۰۸ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۹ سوره می‌باشد. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ✅ برای گرفتن روز مناسبی است. ✅ برای روز مناسبی است‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰 زمان : از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر. 🔸امروز روز نیکویی  است. 🔸شروع کارها بسیار نیکوست است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.ان شاءالله 🔹کسی که امروز گم شود، پس از چند روز پیدا میشود. ان شاء الله. 🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹خرید و فروش و تجارت خوب است. 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز متولد شود سعادتمندخواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔸رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب است. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « زبـان » است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹مسیر رجال الغیب در سمـت جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا رِجالُ الغیب. السلام علیک ایتها الارواح المُقَدّسه. اَغیثونی بِغَوله و اُنظروا اِلَیَّ بِنَظره یا رُقبا یا نُقبا یا نُجبا یا ابدال یا اوتاد یا غوث یا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. ☜ صبح 04:20 اذان ظهر 12:01 ☜ مغرب 18:34 طلوع آفتاب 05:45 ☜ آفتاب 18:16 نیمه شب 00:18 🌹 🌹 در امر حلال استفاده شود حرام باشد معمول ندارد : این است دعای مبارک: اَللّهُمَ اِنَّهُ لَیسَ فَی السَّماواتِ دَوَراتٌ وَ لا فِی الأَرضَ غَمَراتٌ وَ لا فِی الشَجَرِ وَرَقاتٌ وَلا فِی الاَجسامِ حَرَکاتٌ وَلا فِی العُیُونِ لَحَظاتٌ وَلا فِی النُّفُوسِ خَطَراتٌ إِلاّ وَ هِیَ بِکَ عارِفاتٌ وَ لَکَ شاهِداتٌ وَ عَلَیکَ دالاّ تٌ وَ فی مُلکِکَ مُتَحَیِّراتٌ فَبِالقُدرَةِ الَّتی سَخّرَتَ بِها اَهلَ السَّماواتِ وَالاَرضِ سَخِّر لی قُلُوبَ المَخلُوقاتِ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ وَ بِالاِجابَةِ جَدیرٌ وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجمَعینَ و اگر کسی مخصوص نظر دارد به جای سَخِّر لی قُلُوبَ المَخلُوقاتِ بگوید سَخِّر لی قَلبِ فلان بن فلان الی آخر دعا . 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۱۵:۴۸ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارها ارزش گوش کردن دارد ✅حتما گوش بدید👆✅✅❤️ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام به همه دوستان ممنون از بابت این دورهمی صمیمانه دوستان من هرروز پیامها را میخونم خیلی وقت تا جایی که بتونم راهنمایی میکنم دلداری میدم خودم هم بعضا درد دل میکنم قبلا هم پیام دادم که در شرف طلاق هستم دوفرزند دارم پسرم بزرگتره رفته همراه پدرش ودخترم پیش من هست .پسرمو از من فراری دادن خیلی دلم برای پسرم میسوزه 😭 فقط برای سلامتی ش دعاء میکنم وصدقه میدم پدرش تو شرایط بدی نگه داشته که به همه ثابت کنه پسرم نمیخاد منو ببینه ولی منه مادر میدونم که پدره پسرمو کرده سپر بلا که پدرشو راه بدم توخونه خیلی خیلی دلم از دست این نامرد خون هست اگه قصه زندگیمو کامل بنویسم حتم دارم که همه میگن دیوانه بودی که چنین نامردی را تحمل کردی ظلمی نبوده که درحقم نکرده باشه خیانت با کثیف ترین زن کوچکترین ظلمش بوده منم از خودم تعریف نمیکنم ولی خیلی صبورم وهرکی توزندگی دلمو شکسته محاله تاوان نده نفرین هم نمیکنم ولی با تمام وجودم خدا را صدا میزنم جوری که نه تنها صدای شکستن دلم میشنوم که انگار تمام بدنم دل ومیشکنه الان هم فقط میگم خدا خدا من وبچه هامو نجات بده دیگه چه جوری خدا خودت میدونی از همه میخام برام دعاء کنید میخام ایشالا وقتی این ظالم هم تقاص کارهاشو داد زنده باشم وتواین گروه داستان زندگیم بنویسم خیلی سخته که از همه جهات به شوهرت سر باشی وبا پول زن بواسطه ... زن خیانت کنی وبه زنت که بچه شیره خواره تو بغلش هست سیلی بزنی وبگی کردم که کردم خوب کاری کردم 😭😭 نمیخام به بقیه مردم شهر این نامرد توهین بشه واگه حق الناس نبود حتما تو این گروه اسم شهرشونو مینوشتم که دیگه هیج زنی غیر زنهای همون شهر گول اسم ورسم شهرشون نخورن چون متاسفانه خیانت به زن برای مردم این شهر کاملا عادی هست 💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜 سلام روزهمه به خیر وخوشی میخاستم نظر دوستان در خصوص نحوه برخورد با همسر برادرم بدونم برادر من در حکم پدر برای ما خواهرها بوده واحترام ویژه برای ایشون قائل هستیم متاسفانه زن برادرم اصلا جالب نیس واز اول تا ما خواهرها را میبیه به ما گیر میده که چرا شوهرش براش جواهر نمگیره چرا برادرتون تو کوره دهات اجدادی ایشون خونه نمگیره وهزار بهونه دیگه ماهم چون مبینیم رو اعصاب هست سعی میکنیم نه با برادرم ارتباطی حتی تلفنی داشته باشیم نه رفت وآمد میکنیم محاله ما را ببینه ویک جنگ راه نندازه برادرم دوتا خونه تو شهرمون که بزرگ هم هست داره تمام وسایل زندگی را خودش خریدا هربار کل طلا براش میخره وحتی رفته تو کوره دهات اجدادش ملک خریده به نام خانمش کرده حالا بماند که خونه پدریش مثل دخمه هست ووقتی خانواده ما رفتن خواستگاری یه لباس آبرومند تن خانم نبوده از اول به بچه ش خیلی غذا داده اینقدر که بچه پرخور هست که دچار بلوغ زودرس شده هر چی به مادرش میگیم غذاش کم کن میگه بچم گشنش هست انروز تو ماشبن نشسته بودیم من چون خودم بچه دارم بسکویت کوچیک دسته بچم بود یکی دادم دست بچه برادرم حتی نخورد گذاشته بود توصندلی پشت راننده من تو پمپ بنزین رفتم از آب سرد کن آب بیارم برای بچه برادرم زن برادرم مثل آدم های روانی بیسکویت با حرص وغر زدن که آشغال میدن دس بچه انداخت تو سطل آشغال😳 خیلی ناراحت شدم بعد هم با خودم گفتم به جهنم او خودش بچه ۸ ساله را کرده ۴۰ کیلو حالا از همه طلبکارهست همش هم میگه کوفت بچه های مردم بشه چیپس وپفک میخورن چاق نمیشن دلم پیخاد بهش بگم به جای توهین به دیگران عیب وایراد خودت برطرف کن ولی خودم نرجیج میدم با این شخص روانی تا جایی که بتونم دم خور نشم کلا حسوده ومشکلات روانی داره دلم به حال بچه برادرم میسوزه برادرم که خودش این زن عقده ای را انتخاب کرده خواهشا نظر بدید ما چه رفتاری داشته باشیم حتی من برای تولد بچه دادشم یک عروسک میوه ای گرفتم که همه بچه ها حتی آدم بزرگها خوششون اومده بود بچه برادرم از بس دوست داشت هر جا میرفت با خودش میبرد یه بار بچه داداشم گفت عمه من این عروسک خیلی دوست دارم ولی مامانم میگه ازش متنفره منم گفتم عزیز عمه من برای شما گرفتم وخداراشکر شما دوست داری ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🎖روغن مورد تاکید امام رضا علیه السلام برای ماساژ👌🏻 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 صبرا ..اون رابطه ادامه پیدا نکرد..اما تا مدتها شمارشو پاک نکرده بودم و او
❤️🍃 صبرا دییقا یادمه تمام تایمی که با هم حرف میزدیم محمدی نامی زنگ میزد..با خودم گفتم وای این چقدر زنگ میزنه.. ..با یه سرعت و ترسی رفت تو واتساپ..و دیدم همون اسم محمدی براش پیام گذاشته که لطفا اگه ممکنه تلفنمو جواب بده..تصویری هم رو پروفایلش نداشت..و با خودم گفنم خب حتما ی کارگر پیله ای چیزیه...و دیگه حساس نشدم روش خب همه چی در ظاهر خوب بود..با هم چالشای عادی روابط رو داشتیم تلاش می کردیم از نظر حسی بهتر بشه همه چی و همو هم دوست داشتیم.. روز مهندس  بود کلی برا هم شادی کردیم و تو پارک قرار داشتیم و شادبودیم با هم..برا اولین بار تو عمرم حس شادی و خوشبختی داشتم نامزدم دستامو گرفت..یکم بغلم کرد گفت این هفته بیایم خونتون پنجشنبه و بین خانواده ها حلقه دستت کنم؟ بهش گفتم دیگه مشکلت حل شد؟!  مشاوره رو رفتی؟ گفت می رم..بهش گفتم اوکی..یادم می اومد ک من خیلی راجع به تعهد و اینکه خیانت خط قرمزمه بهش تاکید کرده بودم ولی تو ذهنم مونده بود که اذر ماه ک باااش میرفتم تو پارک صحبت میکردیم یه اسمی به نام آنا زنگمیزد بهش.. با خودم گفتم هنوز ک حلقه ندادن بهم و هنوز میره مشاوره بهتره اینو مطرح کنم تا بلکه از تو مغزم در بیاد همون طور ک قدم میزدیم نامزدم داشت میگفت هیج وقت امتحانم نکن، ادما هیچ وقت نمیدونن طرف مقابل تو چه موقعیتیه و امتحان کردن درست نیست.. و من داشتم فکر می کردم ک قضیه رو بگم یا نگم..نشستیم تو ماشین، بهش گفتم ی سوال بپرسم..من کاری ب گذشتت ندارم اما چون تو دوره ای بوده ک منم بودم می  پرسم..آنا کی هست  یهو دیدم تعجب کرد گفت فامیلاش بهت گفتن؟؟؟ بهش گفتم خب ی کسی گفته ولی من گفتم از خودت بپرسم بهتره،درست تره.. گفت اره این یه کیس دوستی بوده که بهم معرفی شده و من دیگه اومدم خواستگاریت و ادامه پیدا نکرده.. ازش پرسیدم همزمان با من بوده؟ گفت یه مقدار از پیام دادنامون اول خواستگاریمون بوده🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️ اینجا بود ک من یکم زنگ خطر حس کردم... خودش شروعکرد به تعریف ک چرا ناراحت شدی این خانم اصلا متاهلههه!!!!! بهش گفتم  تو میدونستی متاهله؟ گفت به من به عنوان کسی ک طلاق گرفته معرفیش کردن، سر قرار اول گفته در شرف طلاقم و هنوز طلاق نگرفتم و ازم کمک خواسته... بهش گفتم خب تو ب هر کسی بخوای کمک کنی باهاش رابطه عاطفی برقرار می کنی؟ تو ک میدونستی اون هنوز طلاق نگرفته...کارت درست نبوده...گفت طلاقنامشو نشونم داده و متعلق به ده سال قبل بوده و تو قرار دومم دخترشو اورده همراهش بچه معصوم و کوجیکی بوده خواستم کمکش کنم اما بعد از چند وقت فهمیدم این خانم بجز من تو مجموعه ای ک کار میکنه با یکی دیگه هم دوسته و ولش کردم.. وقتی دید من ناراحت شدم گفت این اصلا تموم شده من اگه میخواسنم باهاش ادامه بدم الان دوستامو دعوت کرده تولد دخترش تهران تو باغ خب منم میرفتم من دیگه پیگیرش نشدم و اون دوست مشترک ک معرفیش کرده بهم گفته که شوهرش گاهی میاد از تهران بهش سر میزنه و من بیخیالش شدم... من یادمه اون شب کلا هنگ بودم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️رابطه اونم با کسی ک هنوز متاهل بود..دوستایی ک همچین کیسایی بهش معرفی میکردن..زن متاهلی ک معلوم نبود چکارس برای منی ک همیشه اروم و سر به زیر بودم و دنبال روابط دوستی باپسرا هم نبودم تعجب برانگیز بود اونم اینمدلی.. و فقطداشتم ب یچیز فگر میکرد اونم این ک همزمان با رابطه مانبوده باشه... بهش گفتم کی تموم شده   ک اذر ماهم بهت زنگ میزده؟ گفت نمی دونم پیاماش هست تو دفترمم نوشتم  بهش گفتم اون روزی ک من کنارت بودم و زنگ میزد تو تعلل کردی سر جواب دادنش، گفت تو اشتباه برداشتمیکنی من ترسیده بودم ک جلوی تو اسمش افتاده رو گوشیم و حالا چطور جمعش کنم... بهش گفتم خب پس چرا شمارشو پاک نکردی؟؟بازم ممکن بود بهت زنگ بزنه و من کنارت باشم... گفت پاک نکردم..بهش گفتم باید حتی بلاکش میکردی دیگه تکرارنشه اگه اونقدر اون سری دستپاچه شدی.. گوشیشو دراورد بهم نشون داد اخرین  پیامشو تو واتساپ..ربپلی کرده بود اون خانم انا به استوریش..ک اینکلیپ چ جالبه و برام بفرستش...وقبلش و بعدش هیچ پیامی نبود... نامزدم کلا استوری نمیذاشت، اما اون کلیپو یادمه چند روزرقبلش برا من فرستاده بود...اینجا بود ک فهمیدم من یا تو هیدن لیست استوریشم، یا برا اون خانم فقط گذاشته.. بهش گفتم تو وقتی روابطتو تموم میکنی،چراغ سبزاشو روشن میذاری؟تو ک میدونی طرف بیخیالت نشده چرا استوری تو ازش مخفی نکردی..باید شمارشو پاک می کردی کلا و بلاکش می کردی...تو هنوزشمارشم سیو داری... من تو گوشیش با اسم و فامیل سیو بودم و اون خانم به اسم وقتی اینو بهش گفتم گفت طرف خودشو درست معرفی نکرده من اسم و فامیلشو نداشتم 
فهمیدم داره دروغ میگه..طلاق نامشو دیده بود..و تومجموعه کاریش هم میشناختش اون خانمو..این یتوجیه بود اما دیگه نمیخواستم گیر بدم چون ب اندازه کافی ذهنم درگیر شده بود ک چرا با ی زن متاهل دوستیکرده... تاریخ اخرین پیامشم برای بیست و هفت دی بود،زمانی ک دو ماه ازخواستگاری و یکماه از اشنایی نزدیکترمون میگذشت... اون شب منو رسوند خونه و من ب شدت فکرم درگیر بود... ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 بله کاملا بی دلیل از ریختن یه لیوان شربت روی میز بهانه شروع شد و بعد سر یه مهریه بهم خورد روز بله برون جلو چشم همه ❤️❤️❤️❤️ یکی از دوستای من آخر شب حنا بندون بخاطر اینکه پول بدن به فیلمبردار دعواشون شد دیگه عروسی کنسل شد بعد هم طلاق گرفتن ❤️❤️❤️❤️ یک هفته قبل عقد شرکت تعدیل نیرو کرد منو بیرون کردن نامزدم گفت زن کارمند میخوام کنسل کرد یک ماه بعد دوباره کار پیدا کردم بهتر از قبل دوباره اومد خواستگاریم. به نظرتون باید چیکار میکردم؟ ❤️❤️❤️❤️ سر مهریه. همه چی هم خوب بود ولی سر اینکه ما گفتیم ۱۱۰ تازه سکه اونا نظرشون رو ۵ تا سکه بود 😢 ❤️❤️❤️❤️ عمم بهم زد گفت چرا دخترای منو نخواستن 😂😂😂 پدرمم گفت به عمت احترام بزار اون بزرگتره 😂 ❤️❤️❤️❤️ آره وحشت ناک بود. یه زن و بچه اومدن گفتن زن و بچشن قبل عقد. کلی هم تحقیق کرده بودیم صیغش بود با یه بچه دو ساله ❤️❤️❤️❤️ استخاره کردن بد اومد 😏 ❤️❤️❤️❤️ همه کارا رو کرده بودیم حتی خرید عقد هم کرده بودیم یکدفعه برگشت گفت قدت زیادی بلنده راحت نیستم باهات ❤️❤️❤️❤️ دقیقه آخر تو محضر گفت ما واسه شهر شما نیستیم خونمون یه شهر دیگس هزار کیلومتر دورتر از ما بودن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽