eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
167.2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام حبیبه خانم خسته نباشیدممنون ازکانال خوبتون.منم سوالی داشتم ک یمدته کف سرم خیل
پاسخ اعضا 🌙🌺 سلام هرچندپیامهای منا نمیزارین ولی دلم نیومداین یکیا نفرستم. درجواب آقایی که خواستگاری رفتن وپدرهمسرخواسته ۵۰۰میلیون ازبابای پسربه عنوان مهریه بگیره.عجیبه والله مگه رفتین جنس بخرین که بیعانه ازتون میخان.اصلازیربارنرین. به نظرم همون پولاپدرتون بده به شماکه باهاش یه کاری راه بندازین خیلی بهتره.ازقدیم گفتن جنگ اول به ازصلح آخره.من خودم ۴تابرادردارم 🙂واسه سومی که رفتیم خواستگاری بااینکه خودشون باهم دوست بودن🤫یهوبابای عروس ۱۰۰تاسکه انداخت گردن بابام درحالی که ۲۰۰سکه هم مهریه جدانوشتن.مااینقدرخانواده آبروداری بودیم که اون شب چیزی نگفتيم ولی عروس دومادارابه جون خودمون انداختیم.بعدنوبت داداش آخری شدکه اونم میگه بابا باید۱۵۰تاواسه من گردن بگیره😥یعنی علنابعداز۱۲۰سال همه سرمایه بابام بایدواسه مهریه ۲تاعروس بره.خلاصه اگه بخام براتون بگم زیاده.حالاخوبه هر۴تاهم خودشون همدیگه راخواستن اگه ماپیدامیکردیم والتماس میکردیم چی میشد😀فقط یه توصیه، اجازه ندین شب خواستگاری چیزی گردن بابای دومادبیفته، جز اعصاب خوردی هیچ چیزدیگه ای نداره.نمیدونم این چه رسمیه جدیدا درآوردن.خداخودش رحم کنه 🤲با آرزوی خوشبختی واس همه جوونا.بانوی کویر🌺❤️ 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خانمی که چشم شوهرش سکته کرده،باید تزریق دارو داخل چشم را انجام بدن با نظر پزشک و هم زمان عرق رازیانه هم شبی یک قطره داخل چشم بچکانند پدر منم همین مشکلو داشتن با عرق رازیانه خوب خوب شدن،دکتر تعجب کرد 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت شما ممنونم از کانال خوبه تون من خیلی خیلی کم نظر میدم ولی این یکی پیام خواندم خیلی برام سنگین بود نتونستم بی تفاوت باشم خطاب به اون پسری که میخاد بره خواستگاری و پدر خانمش مهریه را میخاد بزاره به حساب خودش برادر من به قول خودت مگه خودت چته که بخاد پدر خانمت این کار رو برات بکنه شما که میگی تحصیل کرده هم هستید والا به من که بر خورد به نظرم با این پانصد میلیون اکه تو حساب خودت باشه هر جا بری خواستگاری بهت دختر میدن چون شرایطط هم خوبه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام ادمین عزیز خسته نباشی کانالتون فوق العاده است 🍀 خدمت دوست عزیزی ک میگه ۷ ماهه بلاتکلیفم توی دادگاه .خانومی الان دادگاه که میری باید ۲ طرف ثنا داشته باشن تا از طریق اون به هم‌دیگ ابلاغیه ارسال میشه و شما از طریق پیشخوان یا گوشی همراه میتونی کد ملی تون و رمز شخصی تون مشاهده بکنید .برای ثنا هم باید به دفتر قضایی مراجعه کنید الان دیگ دوره کاغذ بازی تموم شده .شما اول برید شکایت تمکین بکنید مهرتونو بزارید اجرا بعد دادخواست طلاق بدید .ببین گلم اولش برید پیش یک وکیل یا داخل دادگاه مشاور خانواده هست میتونی براحتی ازشون سوال بپرسی حتی اگ بخاید براتون وکیل میدن ولی باید بری بیایی و به خواستت برسی من‌نمیدونم ایشون چجور قاضی هستن ک میگن به جلسه بعد موکول میشه ولی طرفو محکوم‌نمیکنه 😑ایشلا هر چی خیره و صلاحته خدا جلوی پات سبز کنه گلم ❤️ 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وقت بخیر در رابطه با دوستی که دوستشون کسی که دانشگاه کارمیکندوبه این دوست نسبت میدهند وبدشون میاد بنظرم شما نقطه ضعف ازخودتون نشون دادید ویکباربهش بگید که دیگه این حرف را نزنه ویااینکه دوستیشون را دیگه ادامه ندهد تا به آرامش برسه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام حبیبه خانم خسته نباشین ایشالا خدا سلامتی بهتون بده خانمی که گفته بودن شوهرشون عروسی وعزاداری وتولد شرکت نمیکنن ومیخان جدا بشن بازم خداروشکر کنید اهل کارهست خسیس نیس به حسن های خوبش نگاه کنید ناشکری نکنید من 30 ساله بایه مردی زندگی میکنم که هیج جا همرام نیس نه عزاداری نه عروسی هیچ جا همرام نیس دیگه همه میدونن انگار شوهر ندارم بسیار خسیس من همیشه با بازو خودم زحمت کشیدم دیسگ گردن دارم ولی هنوز چاره ای ندارم باید کارکنم میتونم قسم بخورم تواین 30 سال 30 میلیون برام خرج نکرده آرزو همچی به دلم مونده با هیچ کس رابطه ندارم حتی یکی دوست هنوز پدرمادرم 5بار خونه ام نیومدن چون میدونم دوس نداره رفت وآمد داشته باشه همیشه با خانواده ام مث غریبه میمونه برا خانواده خودشم همین جوریه خیلی عذاب میکشم ولی بخاطر بی کسی و بچهام گذشت میکنم شماهم خودتون واذیت نکنید وزندگی تون خراب نکنید بخاطر بجهاتون گذشت کنید هرچی باهاش بجنگید بدتر میشن خودتونو بزنید به بی خیالی کاشکی مشکل منم همین بود بی عیب پروردگار و14 معصومم انشالله تک تک این گروه گره از مشکلشون باز مشه 🙏🙏🙏 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 گلناز با دست زد تخت سینه ش و گفت، ولی حالا من هستم و  نمی‌ذارم دخترم همچی
❤️🍃 گلناز با یه لحن مهربون گفت خسته نباشی... لپام سرخ شد و سرمو انداختم پایین.. بچه رو بغل کرد و محو تماشاش شد، گفت چقدر شبیه منه، اخم کردم،گفتم بدبختیش مال منه، بقیه چیزاش مال تو، اصلا تعارف نکن... خندید و گفت اسمشو چی بذاریم... نمیدونستم ،اصلا به اسم دختر فکر نکرده بودم، گفتم نمیدونم، دوباره غرق صورت دخترش شد و گفت اسمشو میذارم قند، بعدش منو نگاه کرد و با ذوق گفت اسم تورو هم میذارم نبات... آخه جفتتون شیرینید... خنده م گرفته بود، زده بود به سرش... فکر می‌کردم شوخی میکنه، اما شوخی نبود، از اون روز به بعد هیچوقت دیگه اسمم رو صدا نکرد، من واقعا براش نبات شدم.. مجبور شدم تا دهم اونجا بمونم و بعد از حمام روز دهم، برگشتیم خونه، روز بعدش شهربانو و شوهرش اومدن خونمون. شوهر شهربانو بچه رو بغل کرد و فوری پرسید اسمش رو چی میذارید، رجب نگام کرد و گفت هنوز نمیدونیم... معلوم بود شوهر شهربانو عاشق بچه ست، چون تمام مدتی که اونجا بودن یه لحظه ام دخترم رو زمین نذاشت.. با ذوق گفت اسمش رو بذارید نرگس، این کوچولو عروس منه.. خنده م گرفته بود، برای پسری که هنوز نداشت دنبال زن می‌گشت... رجب گفت، بذار یه هفته از عروسیت بگذره.. همه خندیدیم، اسم نرگس به دلم نشسته بود، به رجب گفتم و اونم موافق بود و ما همون شب اسمش رو گذاشتیم نرگس... نرگس خیلی آروم بود، اصلا گریه نمی‌کرد. حتی وقتی گرسنه ش بود... هادی شدیدا به خواهرش حسادت می‌کرد و من همش مراقب بودم بلایی سرش نیاره... خونه داری با دوتا بچه کوچیک خیلی سخت بود و گاهی شبا تا صبح از فشار زیاد آروم گریه میکردم.. روزامون تند تند می‌گذشت... نرگس سه ماهه بود که حس کردم رفتار رجب تغییر کرده، دیگه مثل قبل بهم محبت نمی‌کرد، دیگه حواسش بهم نبود، زود میرفت و دیر میومد و همش جواب سربالا میداد... دلم شور میزد، اما نمیخواستم زیاد پیگیر بشم و چیزی بدی بشنوم... از حقیقت فرار میکردم چون میدونستم اینبار حقیقت اصلا شنیدنی نیست... خونه شوهر زینب آخر روستا بود و فاصله مون زیاد بود، دیگه کسی رو نداشتم که حرفامو بهش بزنم.. خبر بارداری شهربانو شاید تنها چیزی بود که بعد از مدتها حالمو خوب کرد... شوهرش میگفت من مطمعنم پسرم داره میاد دنبال زنش و من چقدر میخندیدم به این حرفها،اما کی از آینده خبر دا‌شت یه شب هادی تب کرده بود، هرکاری میکردم تبش نمیومد پایین و بدنش مثل کوره داغ بود... همه حواسم به در بود که کی رجب میاد... اشکام پشت پلکام منتظر بودن...بچم بی‌حال دراز کشیده بود و ناله می‌کرد، نرگسه همیشه آرومم، اون شب بیقرار بود... درمونده شده بودمو تموم امیدم به رجب بود اما نیومد،دیگه نتونستم تحمل کنم، بلند شدمو با یه پارچه نرگس رو بستم پشتمو هادی رو بغل کردمو رفتم تو کوچه... نمیدونستم کجا برم، اون شب فهمیدم هیچکس رو ندارم که ازش کمک بخوام، تو کوچه ها راه می‌رفتمو با گریه به طفل معصوم تو بغل نگا میکردم، صورتش از حرارت قرمز بود به خودم که اومدم جلوی عمارت خان بودم، جای دیگه ای رو نداشتم که برم، پسرم مهم تر از غرورم بود... وارد باغ شدم و از پله های ایوون رفتم بالا، صدای خنده میومد، انگار مهمون داشتن... داخل شدمو نگام رو یه جفت چشم آشنا قفل شد، خیلی زود همه برگشتن طرفم صدای ناله هادی یادم انداخت که الان چیزای مهم تری وجود داره، گفتم تورو خدا کمکم کنید، بچم داره از دستم میره... اولین نفری که اومد طرفم خان بود، وسط غصه هام لبخند اومد رو لبم، هنوزم هادی رو دوست داشت نرگس خوابش برده بود، شونه هام خیلی درد میکرد همه حواسش به هادی بود ولی حتی یه بار به نرگس نگاه نکرد یکی رو فرستاد دنبال دکتر و خودش هادی رو بغل کرد، این صحنه به ابهتش نمیومد... طلعت اومد جلو، گفت چی شده.. آروم گفتم تب داره نمیدونستم اونجا چیکار داره، نمیدونستم چی بینشونه اما دلم گواه خوبی نمی‌داد خان گفت اون لندهور کجاست؟! گفتم نمیدونم، خیلی وقته شبا دیر میاد... طلعت نیشش باز شد... امان از دهنی که بی موقع باز بشه اون شب خان کلی به هادی رسید و چند نفر رو گذاشت تا صبح بالای سرش باشن... دلم می‌خواست ذوق کنم اما نگاه مظلوم نرگس نمیذاشت. شبو خونه خان گذرونیدم صبح حال هادی بهتر شده بود،بغلشون کردم و بی‌ سرو صدا برگشتم خونه... خونه بهم ریخته بود و معلوم بود رجب اومده خونه، چند دقیقه نگذشته بود که رجب اومد تو، صورتش از عصبانیت قرمز بود، عربده زد کدوم گوری بودی؟! بچه ها زدن زیر گریه، خودمو نباختم، گفتم همونجایی که تو بودی... حرفم تموم نشده بود که پوست صورتم از صربه محکمش سوخت..
با چشمای گشاد شده م نگاش کردم...انقدر باهام خوب  بود که باورم نمیشد این کسی که دست روم بلند کرده رجب بوده.. وگرنه که کتک خوردن بین زنا خیلی عادی بود.. دستمو کشیدم جای ضربه‌ش،میسوخت... اما دلم بیشتر میسوخت... تا حالا شده یکی یه دفعه از قلبت، از ذهنت، از تموم دنیات سقوط کنه؟! این حال اون لحظه من بود.. این جواب تموم دردی بود که من دیشب کشیدم.. آروم تر شده بود، گفت کجا بودی؟نگاش نمیکردم، گفتم خونه خان... دوباره صداش رفت بالا و گفت اونجا چیکار میکردی؟ تو چشماش زل زدم، واقعا دیگه حسی نداشتم بهش، گفتم هادی تب داشت، جایی رو نداشتم برم، یادت رفته من چقدر بی کسم... گفت یکم وایمستادی منِ خر میومدم... این دفعه داد زدم تا کی صبر میکردم، تا نصفه شب، تا وقتی که بچم از دستم میرفت... گفت تو زیادی بزرگش کردی... قبول نمی‌کرد که اشتباه کرده... دیگه ادامه ندادم و بحثمون همونجا تموم شد... چند روزی مثلا مراعاتم رو کرد و شبا زودتر اومد خونه... اما بعد از یه هفته دوباره اوضاع مثل قبل شد. تموم روزم رو با بچه ها میگذروندم، نه جایی رو داشتم که برم، نه کسی رو که باهاش حرف بزنم... یکی از همون روزایی بود که انقدر بچه ها اذیتم کرده بودن که چیزی به گریه کردنم نمونده بود عصر بود که سرو کله طلعت پیدا شد، تو ایوون بودم که دیدمش، حسابی به خودش رسیده بود، از پله ها  اومد بالا و سلام کرد... گفتم اینجا چیکار میکنی؟! خندید و گفت عوض احوال پرسیته،نمیخوای منو ببری تو خونتونو ببینم؟ حوصله کل کل با اونو نداشتم، گفتم بیا تو.. وارد خونه شد و مستقیم رفت و کنار بچه ها که داشتن بازی می‌کرد نشست... منم رفتم براش چای درست کنم.. چای رو که آوردم دیدم نرگس تو بغلشه و طلعت زل زده بهش... ترسیدم، رفتم جلو استکان رو گذاشتم جلوشو گفتم چایتو بخور،نرگس و بده من.. بچه رو نداد بهم گفت دلم واسه دخترم تنگ شده، بذار یکم بغلش کنم... دلم سوخت براش، هیچی نگفتم، دوباره تو آشپزخونه که صدای جیغ نرگس بلند شد، برگشتم پیششون بچه رو زمین بود و شلوارش خیس بود،طلعت هم نگاش می‌کرد .. رفتم جلو بغلش کردم و گفتم چی شده.. طلعت جواب نداد ولی هادی دست و پا شکسته بهم فهموند که لیوان چای ریخته شده رو پاش.. نمیدونستم چیکار کنم نرگس کبود شده بود از گریه... پای نرگس رو کردم تو دبه آب ، خیلی قرمز بود پاش...برگشتم طرف طلعت و جیغ زدم حواست کجاست؟! از جاش بلند شد و گفت بچه تو وحشیه لگد میپرونه، به من چه... چشمام چهار تا شده بود... حرف دیگه ای نزد و از خونه رفت بیرون.. هاج و واج مونده بودم بالاخره نرگس آروم شد و خوابش برد... هربار طلعت بهم نزدیک شده بود یه بلایی سرم آورده بود و این از بی عرضه‌گی خودم بود که روم نمیشد نذارم وارد خونه و زندگیم بشه.. ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
😍❤️ با سلام خدمت همه ی دوستان وکانال زیباتون من خیلی وقته کانالتونو دنبال میکنم سرگذشت ها رو میخونم ولی اولین باره خودم پیام میدم خواستم بگم من اوایل اذواجم لکنت زبان شدید داشتم ولی همسرم منو قبول کردن و براش مهم نبود من از بچگی تا زمانی که اذواج کردم لکنت داشتم توی مدرسه خیلی اذیت شدم خجالت میکشیدم خودم یک سال بعد از اذواج خسته شدم به همسرم گفتم تو اذیت نمیشی من لکنت دارم میخوام تلاش کنم لکنتمو درست کنم ولی میترسم مسخرم کنن شاید بدتر بشم یادمه گفت تو تلاشتو بکن فاطمه جان ولی اینو بدون من کنارتم کمکت میکنم ولی اگر درست هم نشی من برام مهم نیست تورو همینجوری انتخاب کردم خیلی اذیت شدم جلوی آینه تمرین میکردم غلطا رو برام میگفت من درست شدم وکلی از همسرم ممنونم که همجوره منو خواست دوست داشتن واقعی یعنی همین که بخاطر اینکه دوستت داره ولی عیب هاتو نبینه با تشکر ❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️ سلام در رابطه با چالشتون میخواستم بگم که منو همسرم ۱۲ساله که با همدیگه ازدواج کردیم خیلی سختی ها کشیدیم ولی همه جوره پای زندگیمون وایسادیم ، حالا برم سر اصل مطب 😌 اوایل ازدواج به همسرم میگفتم بزار دماغمو عمل کنم نمیذاشت میگفت خیلی خوبه من دوس دارم دماغم مثه مال تو باشه ولی بعدا راضیش کردم وعمل کردم بعد از عمل نگا عکسام میکرد و میگفت خوب شد عملش کردی🙃 ❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️ سلام خدا قوت حبیبه خانم ،کانالتون خیلی خوب و آموزنده است ، مادر من خیلی زیبا بود چشم و ابرو مشکی و پوست سفید و تپل داشت ، ولی پدرم پوست سفید و چشم و ابرو هم متوسط و خوب بود ولی دماغش بزرگ بود و از شانش بد دماغ من به پدر م رفت همه خواهر و برادر ها مثل مادرم زیبا و قشنگ بودند ولی من از اینکه دماغم بزرگ بود ناراحت بودم برادرها و خواهر هام همیشه با شوخی سر به سرم می گذاشتند که کسی تو را نمی گیره ، ولی به خاطر چشم و ابروی زیبا و موهای طلایی بلند و قشنگم اصلا بینی بزرگم به چشم نمیومد و از کلاس دهم خواستگارهای زیادی داشتم ولی پدرم همیشه می گفت دختر به غریبه نمی دهم چون شناختی از آنها ندارم ، قدیم مثل الان نبود که خانواده ها با هم رفت و آمد کنند ، دوران نامزدی و آشنایی باشه ، وقتی پسر خاله ام اومد خواستگاری خانواده ام قبول کردند و همسرم یک بار هم چیزی ، سرکوفت و حرفی برای دماغم به من نزد و گفت همین طوری دوستت دارم، وقتی عمل بینی مد شد و چند تا از خواهر و برادر زاده هام عمل کردند و راضی بودند به من پیشنهاد می دادند که عمل کنم ولی من قبول نکردم ولی الان در سن ۵۷ سالگی برای انحراف و انسداد و وقفه تنفسی مجبور شدم عمل کنم و دخترم به دکتر گفته اگه بشه زیبایی هم انجام بده ، و حالا به خاطر اینکه خیلی تغییر کردم بینی ام کوچک تر شد میگم کاش زودتر عمل کرده بودم ❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱 سلام به همه وبا تشکر از ادمین محترم من یک چشمم افتادگی شدید پلک داره که موجب شده چشمم از چشم دیگرم کوچکتر باشه الان نزدیک به بیست و هفت ساله که خانه دار هستم و از دوران مجردی هم این مشکل داشتم با اینکه اطرافیان فرزندانم همه بهم گفتن ولی همسرم هیچ وقت بهم چیزی نگفته ولی خودم خیلی ناراحتم ولی بازم خدا روشکر میکنم چون خدا منو اینجوری آفریده ممنونم یاعلی 🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️ سلام برهمه عزیزان در مورد چالش بگم موهای من خیلی کم پشت شد ،کف سرم پیداست ولی شوهرم هیچوقت به روم نیوورده با اینکه اخلاقای بد زیادی داره اما من به خاطر این خیلی ازش ممنونم ❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱 سلام خدمت همه ی عزیزان راجع به چالش میخواستم بگم ماخانوادگی تعریف نباشه ظاهروانداممون خوبه ولی بینی های هممون گوشتی وکمی بزرگه من به نظرخودم بینیم احتیاج به عمل داره وبایدکوچیک بشه ولی همسرم میگه خیلی هم خوبه🙄بازم شکرکه زشت نمیبینه🌹 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
سلام ایام به کام❤️ خانم های شاغل بفرمایید شغلتون چیه ؟ آیا از شغلتون و کلا از کار کردن راضی هستید؟؟ برامون تعریف کنید😍 ادمین 👇🌹 @adminam1400 منتظریم ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🍃ریزش مو درمردان معمولا از شدت حرارت و گرمی است. اگر حرارت ناشی از خلط دم باشد وسط سر شروع به ریزش می کند و اگر حرارت ناشی از خلط صفرا باشد ریزش از جلوی سر اتفاق می افتد. اما ریزش مو  در زنان ناشی از  شدت سردی است که باعث خالی شدن بین موها می شود در واقع موها کم پشت می گردد. ✅درمان ریزش مو در مردان الف) کسانیکه ریزش مو در خانواده آنها ارثی است بهتر است از سنین نوجوانی سالی ۱ الی ۲ حجامت در بهار انجام دهند تا هیچگاه دچار ریزش مو نشوند. (تا ۲۸ سالگی این روند را ادامه دهند.) ب) کسانیکه ریزش مو در آنها شروع شده و در حال پیشرفت است باید در اولین فرصت حجامت کنند تا ریزش موی آنها متوقف  گردد. سالی ۲ حجامت در بهار را تا سن ۲۸ سالگی انجام دهند. ♦برای رویش مجدد مو یکی از راههای آزموده شده ماساژ مداوم کف سر می باشد. درمان ریزش مو در زنان طول درمان بسته به شدت سردی بین ۴۰ تا ۱۲۰ روز متفاوت است. ولی درمان ریزش موی زنان قطعی است. الف) روغن مالی ملاج سر با روغن سیاه دانه یا روغن بادام تلخ  و یا هر روغن گرم دیگر مثل کنجد و زیتون ب) استشمام عطر گرم (یاس ـ مریم ـ محمدی ـ نرگس ـ مشک و ...) شبها هنگام خواب بهتراست زیر بینی مالیده شود. ج) مصرف غذاهای گرم مخصوصا  ارده با شیره انگور ـ فسنجان بادام (نیم بادام درختی + نیم گردو) ـ کشمش و ... ♦توجه: اگر فردی غلبه بلغم در سر داشته باشد می تواند از کندر نیز استفاده نماید برای این کار روزی یک نخود کندر را مثل آدامس بجود. (۴۰ روز)  د) شبی یک لیوان عرق رازیانه با کمی عسل (غیر زمان عادت ماهیانه)  ه) کاهش سردیها مخصوصا شبانگاه و) ماساژ کف سر و یا شانه کشیدن موها با برس فلزی روزی پنج الی ده دقیقه. ز) پیاده روی درسنگلاخ یا سطوح ناهموار و یا ماساژ کف پا روزی نیم ساعت. ♦برای پر پشت شدن ابروها استفاده از روغن فندق بسیار عالی جواب می دهد.  ♦در کسانیکه خلط سودا در سر مقاوم باشد پس از انجام کارهای فوق یک حجامت سر پیش بینی می شود. ♦در روغن مالی سر با روغن زیتون می توانید تعدادی انجیر خشک را بسوزانید و سوخته آن را با روغن زیتون ترکیب کرده سپس روی سر بمالید تا یک الی دو ساعت بماند استفاده از  این ترکیب اثر فوق العاده ای دارد. (۱۴ الی ۲۱ شب)  🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐 💊💊💊💊 ♦توضیح بیماری 🍃یائسگی زودرس که امروزه بسیار شایع شده وخانم‌هایی هستند که با سنی در حدود ۳۵ سال یائسه می‌شوند. دربعضی مواقع دیده شده دخترهای جوان ۲۱ ساله که به آنها گفته شده که یائسه شده‌اند. از نظر طب سنتی یائسگی زودرس نشانه غلبه سردی در اندام جنسی یا غلبه سردی درکل تن است. 🔹روش درمان برای درمان موارد زیر را ۴۰ الی ۱۲۰ روز رعایت کنید تا مجددا عادات ماهیانه به حالت طبیعی برگردد: الف) شبی یک لیوان عرق رازیانه با عسل (۱۲۰ شب) ب) تزریق واژینال عسل شبی ۲۰ سی سی (۲ هفته)اگر دچار خارش شدید، از روغن بنفشه استفاده کنید. ج) کاهش جدی سردی‌ها مخصوصا لبنیات و ماهی و چای و عدس و گوشت گوساله و گاو و بادمجان و گوجه و خیار و مرغ ماشینی. د) ارده با شیره انگور روزی یه پیاله ه) از ترکیب (۳ واحد عسل + ۱ واحد سیاهدانه نیم کوب(هر۸ ساعت یک ق مرباخوری میل شود. و) یک مرحله حجامت عام ۴۰ روز بعد از شروع درمان (بهتر است تحت نظر متخصص طب سنتی باشد) ز) بادکش کمر و زیر شکم و ران پاها یک شب در میان ۲۱ مرحله. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام حبیبه خانم خسته نباشیدممنون ازکانال خوبتون.منم سوالی داشتم ک یمدته کف سرم خیل
پاسخ اعضا 🌙🌺 سلام برای دختر خانم ۲۵ساله که دانشجوی پزشکی هست و همسرشون ارشد عمران بخاطر کوتاهی قد طرف میخواد طلاق بگیره واقعا من نمیدونم این مامانت چجور مادری هست عزیزم اصلا سر به سر مادرت نگیر تو خودت داری میگی پسره همچی تمومه بخدا چوب اون بالاسری میخوری خوبه فردا روز با یک دکتر خیلی قد بلند خوشکل ازدواج کنی و اصلا بویی از انسانیت نبرده باشه 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 برای دختر خانم ۲۴ ساله که میگه خانوادم واسطه ازدواج همه میشن بجز دخترشون گلم عزیز دلم تو خودت کنار مادرت نشستی بگو فلان دوستم ازدواج کرده فلانی همسن و سال من بودن ازدواج کردن من خیلی نگرانم سنم بالا بره از طعنه کنایه های اطرافیان میترسم دقیقا من خواهری دارم همسن خودته همیشه نگران موضوع ازدواجش هست همیشه میگه دوستانم که همسن من بودن ازدواج کردن چندتا بچه دارن من هیچ هدفی برای زندگی ندارم قرار نیست یراست به خانوادت بگی من میخوام ازدواج کنم با اینجور حرفها منظورت برسون 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 برای آقا پسری که میگه میخواد واسطه ازدواج دخترخانم از همکلاسیاش بشه هرکسی هستی خیلی گلی پسرجان احسنت به این کارت شیر مادرت حلالت .گلم قرار نیست تو مستقیم بری به دخترخانم بگی تو اول یکی از بهترین دوستات انتخاب کن بعد بهش بگو واقعا دخترخانمی هستن شما بیاین ببینیدش. اگر پسندتون بود من شماره ای ازشون پیدا میکنم بدید به مادر یا خواهرتون اونها با خانواده دختر خانم تماس بگیرین .عزیزم خدا از نیت شما آگاه هست. شما گفتی اگر بد شدن بگن خدا لعنت کنه فلانی رو نه گلم خدا همیشه نگاهش به عقیده آدماس نه ظاهر 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام عزیزم اینم بزار برای دختر خانم ۲۵ساله ای که میگه عقد هستم هر کار میکنم بچشم مادرشوهرم نمیا یا هرچی میخوره غذاهای خوب برای اون عروسش درست میکنه عزیز دلم مشکل تو از خودته منم مثله شما میرفتم خونه مادرشوهرم تو کارهای خونه چقدر کمک میکردم حمالی میکردم یچی می‌خورد منو تعارف نمی‌کرد میفرستاد برا اون عروساش عزیزم با هرکسی مثله خودش توام چند وقت نروخیلی خیلی دور به دور برو اینجور آدمها هرکار کنی بی چشم رو هستن.یکسال من و همسرم قالیاش شستیم بعد به همه میگفت دخترم شسته بعدم با حالت طلبکارانه میگفت تمیز نشدن بعد یکسال پسردخترش شست ازشم پول گرفت میگفت خیلی تمیز شدن عزیزم بعضیها هرکارکنی بی چشم رو هستن 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام عزیزم تورو خدا هرچی نمیزاری اینوبزار برای دختر خانم ۱۹ساله که پدرومادرش از هم جدا شدن اوایل درس خیلی خوبی داشته الان ضعیف شده و پشت کنکوری هست عزیزدلم تورو قرآن با خودت اینکارونکن گلم منم درسخون بودم ولی من مثله تو پدرمادرم از هم جدا نشدن ولی شرایط زندگی خیلی سختی داشتیم منم از درس زده شدم چند سال پشت کنکور آخرشم هیچی به هیچی عزیز دلم بخدا هنوز دیر نشده ماهی هر وقت از آب بگیری تازه اس برو کتابخونه هر روز. به دوستایی و فامیلهایی که دانشگاه قبول شدن اصلا فکر نکن .منم مثله تو پشت کنکوری بودم همش فک میکردم دوستان و فامیلها همه رفتن دانشگاه من موندم و حتی حرفها صدمن یقاز بقیه.بخون تلاشتو بکن اگر قبول نشی یروزی با حسرت اشک نریزی بگی میتونستم ولی نکردم .تو فقط بخون اگر قبول نشدی چندسال بعد ناراحت نمیشی .ببین دختر گل من الان با ۳۱سال سن با سه تا بچه رفتم دانشگاه پیام نور ثبت نام کردم چون حسرت گذشته داشت منو از پا در می‌آورد.اصلا به این فکر نکن دوستانت زودتر از تو رفتن به همچی میرسن نه عزیزم یه سیب پرت کنی بالا هزارتا چرخ میخوره .حتی اگر قبول هم نشدی یه رشته دانشگاه پیام نور بخون که بازار کار خوبی داشته باشه بالاخره دست از تلاش برندار خودتو ثابت کن به بقیه .بالاخره یکی زود میره دانشگاه دیر ازدواج میکنه .یکی زود ازدواج میگنه دیر بچه دار میشه .امیدوارم خدا برات قشنگ بخواد فقط تلاش کن 💋😘 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام در جواب آقا پسری که نزدیک ۳۰ سالشونه ورفتن خواستگاری وپدر عروس خانوم بهشون توهین کرده وگفته از پس خرج زندگی برنمیایی رو چه حسابی و باچه قانونی پدر عروس مهریه رو از بابات میخواد مگه میخواد با باباتون ازدواج کنه شما قبول نکن به پدر خانمتون بگو اگه فکر میکنی از پس خرج زندگی برنمیام خب قبول نکن البته همون موقع باید جوابشونو میدادی .چرا شخصیت خودت رو میاری پایین که هنوز هیچ اقدامی نکردی بهت توهین بشه . البته ناراحت هم نباش خیلیا هستن اونقدر حقیرن که از کوچیک کردن دیگران لذت میبرن. تازه فکرشو بکن شاید این توهینا ادامه دار باشه می تونی بخاطر عروس خانوم تحمل کنی یا نه ؟ انشاالله خوشبخت بشی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
در کمتر از ده روز چیدمان خونت را برکت ساز کن😍 درآمدمون خوب بود😊 ولی مدام ماشینمون خراب می‌شد😱 همسرم دیگه خسته شده بود هرچی در می‌آوردیم می دادیم برای تعمیر ماشین😱😱😱 انگار پولمون برکت نداشت تا اینکه با این کانال👇 آشنا شدم 😍 از مشاورشون استفاده کردم، الان یک ماهه که ماشینمون خراب نشده و.... https://eitaa.com/joinchat/1378484550C39f99a5478 بزن روی لینک 👆 تکنیک های این کانال را جایی پیدا نمیکنی 💯
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❤️🍃 سلام سوال من از خانم هاست : با پسری که میخواهید ازدواج کنید، آیا ازش برگه گواهی عدم اعتیاد میخواهید؟ آیا این توهین به اون پسر محسوب نمیشه؟ آیا پسر بدش نمیاد؟ آیا برگه گواهی عدم اعتیاد پسر را حق دختر واسه ازدواج میدونین؟ لطفا دلیل خودتونم بگین . سوال بعدیم اینه که: چند ماه پیش یه آقایی که منو تو مسیر محل کارم میدیدن به من ابراز علاقه کرده و با خانواده هم برای خواستگاری اومدن، بعد از چند جلسه خواستگاری اون آقا مورد پسند من هم قرار گرفت و قرار شده تا چند وقت دیگه تاریخ مراسم عقد هم توسط بزرگترها مشخص بشه. حالا سوال من اینه که به نظر شما از شروط ضمن عقد کدوماشو از ایشون بخوام که در عقد باشه؟ راستش من تا حالا روم نشده با اون آقا از شروط ضمن عقد حرفی بزنم . به نظر شما اصلا این شروط لازمه ؟ شما اگه بخواین ازدواج کنین کدوم یکی از این شرط های زیر رو واسه ازدواج از طرف مقابل درخواست میکنین؟ چرا؟ استدلالتون را بگین ؟ چطور باید این ها رو خواست که طرف مقابل بهش برنخوره و ناراحت نشه ؟ بعضی از این شرط ها رو در زیر برای کسانی که نمیدونن از یک سایت آوردم : این شروط باید با عبارات حقوقی معینی در عقد نامه نوشته شود و در صورت ذکر نشدن برخی عبارات خاص حقوقی از حیث اعتبار خارج است و نمی توان به آنها استناد کرد. بنابراین در زیر هفت شرط ضمن عقدی که برخی از حقوق شما را تضمین می کند با عبارات حقوقی آورده شده است که عینا می توان به عنوان شروط ضمن عقد از آنها استفاده کرد. 1- زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می دهد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و از قید زوجیت خود را رها کند، به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه. 2- زوجه اجازه دارد از هم اکنون هرگاه خواست به خارج از کشور برود و نیاز به اجازه مجدد زوج ندارد، چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است. 3- زوجه حق ادامه تحصیل تا هر مرحله ای که لازم بداند و در هر مکان و محلی که ایجاب کند مخیر است. 4- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و هر کجا که بتواند کار کند، مخیر می کند و اجازه می دهد که مشغول به کار شود. 5- زوج و زوجه متعهد می شوند هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن کلیه دارایی که بعد از ازدواج دائم زوجین به دست می آورند بین آنها به مناصفه تقسیم شود. 6- حق انتخاب مسکن و تعیین شهر یا محلی که زندگی مشترک در آنجا ادامه پیدا کند با زوجه خواهد بود. 7- اگر در آینده زوجین دارای فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از کشور نیازی به اذن پدر ندارند. ممنون از نظراتتون ❤️🙏 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام حبیبه خانم خسته نباشیدممنون ازکانال خوبتون.منم سوالی داشتم ک یمدته کف سرم خیل
پاسخ اعضا 🌙🌺 سلام خدمت حبیبه خانم عزیز و با آرزوی بهترینها برای شما و اعضا محترم. خانم 15 ساله که خجالتی هستی و درس هات خوب نیست و وقتی مهمان میاد میری تو اتاق قایم میشی...و دلت میخاد همه چیز بخوری اما نمیخوری...عزیزم من خیلی نگرانت شدم نتونستم جوابت رو ندم ...اگه میخای این اخلاقها رو کنار بذاری باید بری کلاس ورزش...ورزشی که بهش علاقه داری این باعث میشه دوپامین مغز و اعتماد به نفست بره بالا در نتیجه توی جمع حاضر میشی... بعضی غذاها رو که نمیخوری کم کم شروع کن مثلا این هفته فقط یه قاشق گوشت چرخی بخور هفته ی بعد دو قاشق بخور که کم کم عادت کنی به خوردن اونا...یه دفتر درست کن و هر بار موفقیت خودت رو داخلش بنویس تا تشویق بشی ...شما هنوز خیلی بچه ای مادرت اشتباه میکنه میگه آشپزی بلد نیستی و خیلی اشتباهه که شما رو با بچه های دیگه مقایسه میکنه این باعث شده اعتماد به نفست پایین بیاد...قرار نیست وقتی مهمان بیاد یا میری مهمانی حتما حرف بزنی شما توی جمع برو کم کم بزرگ میشی و راه و چاه رو یاد میگیری...اشپزی هم اگه دوست داری یاد بگیری اینقدر کانالهای آشپزی هست شما میتونی استفاده کنی خیلی هم راحته...از هیچکس خجالت نکش همه ی ما یه روز بچه بودیم و کم کم بزرگ شدیم...لازمه پیش مشاور مدرسه تون هم بری اونا خیلی کمک میکنن و راههایی زیادی رو برای کنار گذاشتن خجالتی بودن و چیزای دیگه دارن...موفق باشی عزیزم. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام به همه روی صحبتم با بچه های طلاق که از شرایط خودشون خیلی ناراحت دلگیرن عزیزم چرا خودتون رو انقدر عذاب میدید مگه شما مقصر بودید که پدر مادرتون ازهم جدا شن اونا هم مقصر نیستن تقدیرشون اینطور بوده وقتی با هم کنار نمیومدن توافق نداشتن طلاق بهتر از موندن وتا اخر عمر عذاب کشیدن .بنظرم بعضی مواقع طلاق بد نیست موندن زن ومرد کنار هم طلاق عاطفی خیانت کردن به همدیگه فاجعس .پس تا میتونید با سربلندی زندگی کنیدچون بعضی زندگی ها از مال شما خیلی تاسف بار تره؛با ارزوی خوشبختی منم باشم مامان سه قلوها🌹 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ با سلام خدمت دوستانـ. بعضی از عزیزان میان توی کانال از رفتار مادرشوهراشون گلایه دارن و بعضیا هم که فکر میکنم مادرشوهر باشن سریع جبهه میگیرن و میگن انشالله عروستم با خودت این رفتارو بکنه. اخه مگه شما توی شرایط اون عروسای بیچاره هستید؟ دیدن نوه و پسرشون هم حدی داره خوب. مثلا مادر شوهر من با اینکه خونه زندگی و حقوق داره انتظار داره 24 ساعته بیاد بشینه خونه پسرش برای دیدن نوه هاش. با یه پسر مجردش زندگی میکنه. کافیه پسرش یکی دو روز بخواد بره جایی. سریع زنگ میزنه شوهرم و ناله میکنه من تنهام. من رو به موتم و... تا شوهرم بره بیارتش. جالبه خونه دخترشم جفتشه و اتفاقا داماد خوبی هم داره. من با اومدن مادرشوهرم و دیدن نوه هاش مخالف نیستم. ولی نه ده دفعه بخواد بیاد خونمون توی یک ماه و یکی دو شبم هر دفعه بمونه. جالبش اینجاس با هشتاد سال سن همش دلش فست فود میخواد. یا ماهی کبابیـ. ما شهر گرمی زندگی میکنیم. بخدا قسم توی گرمای پنجاه درجه خودم بجای ماهی توی حیاط کباب میشم. پسر و دخترم کوچیکن با هم دعوا میکنن. پسرم دخترمو میزنه. منم دعواش میکنم میگم خواهرتو نزن. مادرشوهرم هی قهر میکنه. میگه نباید بزاری نوه ام گریه کنه. دورهمی. تولد. عروسی. سفر. دریا همه جا میره ولی نمیتونه پاشه یه تخم مرغ برا خودش ابپز کنه. همش ناله میکنه. بخدا از کار زیاد با دوتا بچه همه جام درد میکنه. اینم مدام میاد ناله میکنه و غذا و میوه لاکچری میخواد. میوه جلوش میزارم میگه من از اینا نمیخورم. خوب یه همچین آدمی معلومه وقتی میاد فقط برای عروس سنگینیه. نگید خونه پسرشه چون همه زحمتای بشور و بپز با عروسه. یکمی انصاف داشته باشید لطفا ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام برا دختر خانمی که ۱۹سالش هست و پدر و مادر ازهم طلاق گرفتن بگم حتما جلد ۱و۲ کتاب شازده حمام که هر دو جلد داخل یک کتاب هستن از دکتر محمد حسین پاپلی یزدی رو یک بار بخون(بخصوص سر گذشت زری خانم رو).بهت قول میدم حتما انگیزه ات برمیگرده و صد درصد تو کنکور در رشته دلخواهت قبول میشه . ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام عزیزم بزار برای دختری که عاشق آقای اهل تسنن شدن بنظرم عزیزم حرف گوش پدرو مادرت کن شک نکن اونها صلاح تورو میخوان شاید بعضیها بیان بهت بگن ازدواج اهل تسنن با شیعه مشکلی نداره ولی من بهت میگم نکن نکن نکن نکن خواهر من کلت داغه جوونی .بروزی میفهمی که خیلی دیره تورو خدا مواظب خودت باش خودت سرگرم یچیزی بکن تا فراموشش کنی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽