eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 سلام بر حبیبه خانم گل و همه اعضای عزیز ، روزگار به کامتون❤️خانم گلی که خاله تون 4سال از همسرشون بزرگترن و شکر خدا خوشبختند و... عزیزم چرا اینقدر عصبانی هستی؟ با همین عصبانیت هم پیام منو خوندی که متوجه نشدی گفتم البته مرد بزرگتر باشه تمام مشکلات حل نیست؟ یا ندیدی که من گفتم استثنا هم هست؟ اتفاقا اونایی که من دیدم دقیقا مشکلشون همین بزرگتر بودن خانم بود ونه مشکلاتی دیگه که اینقدر بد قضاوت میکنی،منکه مرض ندارم طرف مشکلش اعتیاد باشه بیام اینجا بگم چون زن بزرگتر بود؟؟؟ خانم سنش بالاتر بود و توانایی تامین نیاز آقا رو نداشت و... مشاوره رفتن که مشاور پیشنهاد ازدواج مجدد داده بود، حتی یکیشون قبول کردن که همسرشون ازدواج کنه و همسرش هم بعد از کش و قوس فراوان ازدواج کرد، البته آقا راضی نبود خانم دست به دامان خانواده آقا شد، گفته بود دوست ندارم به گناه بیفته یا اذیت بشه، ولی بعد ازدواج تقاضای طلاق داد و جدا شدن. اینایی که من میگم بالای 20 سال زندگی مشترک داشتن. شما هم درست نیست تعصب زنانه جلوی چشمتو بگیره که خانما رو به هیچ عنوان مقصر طلاق ندونی!! بعضیا هم هستن که زندگیشون رو حفظ کردن ولی زیرآبی میرن و متاسفانه کارشون به گناه رسیده، چون معتقدند طلاق یا ازدواج مجدد آبروشونو میبره!!!! البته این موارد از آشناهای دوستام هستن.تعداد اندکی هم هستن زندگیشون بدون مشکلی دوام داشته. عزیزم خلقت خدا در آفرینش مرد اینه، پس چرا اجازه چهار ازدواج دائم رو به مرد داده؟؟؟ نعوذبالله برای آزار زن؟؟؟ نه چون خلقت مرد اینه، خدا هم برای جلوگیری از گناه اجازه دادن که مرد از راه ثواب خودشو تامین کنه. ان شاء الله که اطرافیان شما جز اون استثناها باشن، ولی درمیان اطرافیان من هم از این موارد هست عزیزم، برادر شوهر خودم سه سال از همسرش کوچکتره، 12 ساله ازدواج کردن و دوتا بچه دارن، بخاطر این اینجا این مورد رو نگفتم که من 12 سال رو هم واسه نتیجه گیری کافی نمیدونم، چون جاریم هنوز جوونه و شادابه.😉 بعدم من کی گفتم اگه مورد عالی بود بخاطر سن رد کنید؟؟؟؟ هرچند من خودم خواستگار داشتم که شرایطش عالی بود ولی چون 2/5 سال از خودم کوچکتر بود نذاشتم احساسم بر عقلم چیره بشه و رد کردم. اونموقع اطرافیانم مو می‌دیدند و میگفتن شرایطش خوبه، ولی من پیچش مو دیدم. من از چیزی حرف زدم که خیلیا نمیدونن، قصدم دادن اطلاعات بود،در جامعه ما یه قانون نانوشته شده که میگن زن کوچکتر باشه، ولی هیچوقت توضیح نمیدن چرا؟ این‌چیزها شرم و حیا نداره، باید حرف زد. خودتون هم خوب میدونید این مشکل کمی نیست، بازم میگم ان شاء الله اطرافیان شما جز اون استثناها باشن ولی اگه یه سر به دلایل طلاق بزنید می‌بینید اینم جز اون دلایل هست و ربطی به اطرافیان منوشما نداره. دوستان بخاطر خدا با آرامش بخونید، من ازدواج مجدد آقایون رو تایید نکردم، میدونم هم خدا برای چهارتا دائم اما و اگر داره و اون عدالته، و عدالت هم معمولا رعایت نمیشه. حالا اینبار بخاطر این منو محکوم نکنید😁 بهتره قبل از گارد گرفتن کمی با وجدان فکر کنیم. یا علی ع لیلا بانو
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام ‌‌‌‌ خدمت ادمین عزیز و دوستان گلم سوالی داشتم اگر کسی تجربه ای داشته باشه من
❤️🍃 ملیحه یه چن ماهی گذشت تازه بدبختیام شروع شده بود نمیدیدمش و دلتنگی از پا انداخته بودتم انگار تازه فهمیده بودم چقدر دوسش داشتم چقدر همه زندگیمو همه خلا هامو تواین سه سال پر کرده بود نمیدونم تا حالا حسش کردین یا نه که یه نفر با تمام جونتون امیخته باشه اون تو این سالا با همه وجودم عجین شده بود دلم میخواست برم ببینمش ولی اینکه اخرین بار جواب اس امسمو نداد مانعم میشد میگفتم اونم بالاخره دلتنگم میشه و سراغمو میگیره یه چن باری ام با گوشی مامانم زنگ زدم بهش و هیچی نگفتم تا صداشو بشنوم و هر بار خراب تر از قبل میشدم خواب و خوراک نداشتم حالم خیلی خراب بود از بابام و مامانم دلگیر بود پیششون نمیشستم باهاشون جایی نمیرفتم خیلی کم باهاشون حرف میزدم همه میگفتن افسرده شدم یه دفتر براش شعر گفتم یادمه یه شب خواب دیدم خواهرم با ذوق و شوق اومده دم در اتاقم میگه پاشو پاشو استادت اومده دنبالت باهم برین بیرون. من بدو بدو میرفتم سمت پله ها بعد هرچی پله ها رو میرفتم تموم نمیشد هی میرفتم میرفتم هی پله ها بیشتر میشد میدونستم اون پایین پله هاست ولی پله ها تمومی نداشت . از خواب پریدم و این شعرو براش گفتم: من با تو از دنیا چه میخواهم؟ من باتو!! چون رویاست. می دانم این اولین شعرم بود. بعد ازون کلی شعر براش گفتم. باهاش حرف میزدم باهاش زندگی میکردم. همیشه خواب میدیدم اومده ولی من نمیتونم ببینمش. از خواب پا میشدم میشستم تو تختم زار میزدم. حالم خراب بود روز به روزم بدتر میشد. نگارم تصمیم گرفته بود دیگه چیزی ازش نگه که من مثلا فراموشش کنم همش میگفت ندیدمش باهاش کلاس بر نداشتم نمیبینمش.روزایی که میدونستم نگار دانشگاه کلاس داره شبش زنگ میزدم بهش هی حرف میزدم هی می گفتم چه خبر؟ که اون یه چیزی ازش بگه. نامرد هیچی نمیگفت. نمیفهمید من به همه چی چنگ میزنم که ازین حال نجات پیدا کنن. نگارو میدیدم به جشماش نگاه میکردم میگفتم یعنی این چشا دیروز دیدنش. یعنی تصویر نگاهش تو این چشا افتاده. باخودم میگفتم اگه یه بار دیگه ببینمش چشامو میبندم و دیگه وا نمیکنم که تصویرش همیشه پشت پلکام بمونه. همه متوجه حال خرابم شده بودن و دنبال یه راهی بودن که حالمو بهتر کنن تا اینکه دامادمون برام یه کار مرتبط با رشتم پیدا کرد بابام اصلا دلش نمیخواست دختراش برن سر کار ولی بعد اون قضیه خواستگاری میدونست الان وقت مخالفت نیست و خواهرمم بهش گفته بود بابا این بچه داره دیوونه میشه بزار حداقل بره سر کار سرش گرم شه چهار نفرو ببینه. محیط کارمو دوس داشتم ادمای خوبی بودن فامیلای دامادمون بودن  متاهل و چشم پاک و آدم حسابی یه چن ماهی رفتم سر کار یه سال و نیم میشد که ندیده بودمش تا اینکه یه روز نگار اومد و گفت  فکر کنم استاد ازدواج کرده. بچه ها میگن دوباره ازدواج کرده. میگفت دیروز یکی از پسرا که استاد میخواسته حذفش کنه بهش گفته تو رو جون خانموتون منو حذف نکنین میگفت استادم کلی ناراحت شده و چهرش رفته تو هم که بار اخرت باشه حرف خانوم منو میزنی. دلم دیگه فقط مرگ میخولست. خانومش؟؟؟ دوسش داره؟ روش غیرت نداره؟ خانومش چه خوشبخته. خانومش خوشگله؟ منو یادش میاد؟ خانومش شده بود کابوس شب و روزم حالم بدتر از قبل بود.  دیگه تصمیم گرفتم فراموشش کنم و به زندگیم برسم سخت بود ولی سرکار رفتنم خیلی کمکم میکرد دو سال و نیم از ندیدنش میگذشت. یه روز با نگار رفتیم دانشگاه واسه تسویه و  گرفتن مدرکامون وارد دانشگاه شدم همه اون روزا اومد جلو چشم نشستم رو نیمکت گریه کردم . رفتیم بالا رفتیم امور مالی رفتیم اموزش رفتیم امور دانشجویی هی خاطره ها می اومد جلو چشام . با موبایلم رفتم تو سایت دانشگاه امروز کلاس داشت میتونستم ببینمش بعد ۲ سال حسرت کشیدن برام مهم نبود زن داره مهم نبود جوابمو نداد مهم نبود منو نخواست حالا اینجا بودم و باید میدیدمش باید میدیدمش.دم دفتر اساتید رو پله ها نشستم یه  ساعتی گذشت اومد. مثل همیشه بود هیچ فرقی نکرده بود از دوری من داغون نشده بود مثل همیشه شیک بود عینکشو عوض کرده بود دلم لرزید چن تا دانشجو دور و برش بودن منو ندید رفت تو دفتر اساتید. منو ندید نمیدونم چقدر نشستم که دوباره اومد بیرون  چن روز قبلش نامزدی داداشم بود ابروهامو رنگ کرده بودم  از چن وقت قبلشم یه حلقه دستم کرده بودم که تو محیط کار کسی کاری به کارم نداشته باشه. انگار همه چی دست به دست هم داده بود اومد بیرون از اتاق از روی پله ها بلند شدم گفتم سلام استاد وایساد نگام کرد  طولانی نگام کرد سلام کرد اومد جلو گفت خوبی هیچی نگفتم خندیدم. چی میگفتم؟ گفتم اومدم دنبال مدرکم گیج نگام کرد گفت اشد قبول شدی؟ گفتم نه گفت چرا؟ نگاش کردم هیچی نگفتم نمیدونم تو نگام چی بود که سرشو انداخت پایین ویهو نگاش رو حلقم موند بعد دوباره نگام کرد ابروهامو نگاه کرد و گفت من کلاس دارم و خوشحال شدم دیدمتون. و رفت ... ...
🍎 ‍ ‍ 👈درمان یبوست و عرق بدبو : ⬅️مخلوط و مصرف 🔹یک قاشق شيره توت 🔸يک استكان گلاب طبيعی 🔹يک قاشق پودر گل محمدی 👈يبوست مزمن را درمان و عرق بدن را خوشبو ميکند. 🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋 ✍ تدابیرلازم و ساده در رفع علائم ترش کردن 📝اولین کار اصلاح برنامه غذایی است. 🍜 غذاهایی که خمیری هستند مانند ماکارونی، لازانیا، نودل، آش_رشته و پیتزا را از رژیم غذایی‌تان حذف کنید. 🫒همراه غذا آب و نوشیدنی مانند دوغ میل نفرمایید و تا جایی که امکان دارد به جز چند عدد زیتون و چند برگ ریحان چیز دیگری همراه غذا میل نکنید. ❌از خوردن ماست، ترشی و سالاد_شیرازی نیز با غذا خودداری کنید. 😋 پس از غذا تکه‌ای از میوه مربای_به که شیرابه آن را گرفته‌اید بجوید. ❗️تلخی دهان در اکثر موارد نشان از زیاده‌روی در خوردن غذاهای چرب و شیرین دارد، پس این مواد غذایی را کمتر مصرف کنید . 🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊 علایم: ناخنها بسیار خشک و متمایل به زرد هستند و روی آنها ترکهای افقی ایجادمیشود. علل: علت عمده آن, افزایش وغلبه خلط صفرا در بدن یا اندام انتهایی میباشد. پرهیزات: پرهیز از صفرازاها و خشکی ها, مانند ادویه جات ، نمک ، آجیلها، خرما،عسل،انجیر،گوشت شتر و کلیه غذاهای طبع گرم و خشک. مفیدات: سعی کنند بیشتر ،غذاهای متمایل به سردی وتری مصرف نمایند. بالاخص شیر،شیربرنج،آش جو،ماست،کاهو،آش ماست و... دارو: -روزانه یک عدد کاهو به همراه سکنجبین استفاده نمایند. -صبح وشب ناخن و انگشتان خود را با روغن بادام شیرین چرب نمایند و ماساژ دهند تا جذب شود. -نیم ساعت قبل از صبحانه وشام چهارتا پنج عدد آلوبخارا را بخیسانند ومیل نمایند. -گل پنیرک را بجوشانند و انگشتان را روزی دوبار در آن بخوابانند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نقش یا بودن غذا ✍ اصل اول در تغذیه، حلال بودن غذا است. حرام‌ها در تن پدید می‌آورند!! 🎙لطفا انتشار دهید👌
❤️🍃 شهید حمید رضا زمانی فتح ابادی💜🍃
وصیتنامه شهید حمید رضا زمانی فتح آبادی برادران نماز را در مسجد از دست ندهيد ، آن را پر شكوه بر پا داريد ، صفا و صميميت را در بين خود گسترش دهيد و خانواده شهدا را بيشتر از پيش ارج بنهيد. بسم الله الرحمن الرحیم من يخرج من بيته مهاجرا الى ا... و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على ا... سوره نساء آيه 100 خداوندا تو را سپاس مى گويم كه افتخار ديدارت را نصيبم كردى . با درود بر رهبر كبير انقلاب و با درود بر شهيدان گلگون كفن ميهن اسلامى و با درود بر رهروان بزرگ ايشان. وصيتنا مه ام را با سخنى به برادران مسجد و پايگاه بسيج شروع مى نمايم . عزيزانم اين را بدانيد كه الان شهدايى داريم كه زمانى براى مسجد بى نهايت زحمت كشيدند و كسى از آنها تشكرى نكرد، بدانيد كه الان نيز كسانى محدود در حال ادامه راه آنها هستند و كسى نه تنها از آنها تشكر نمى كند ، بلكه كمك ساده اى نيز به آنها نمى كند. اما اخلاص آن چنان زياد است ، مومنيت آنها چنان زياد است كه توجه به اين مسائل نمى‌نما يند. و با پشتكار وافر خود كارشان را ادامه مى دهند . لذا وظيفه خود مى دانم كه به تك تك برادرانى كه پا در اين خانه خدا مى گذارند، بگويم كه چطور بدون اينكه عملى در راه گشايش فعاليتهاى مسجد بكنند انتظار قرب الهى و شفاعت معصومين و شهدا را در سر مى پرورانند . برادران نماز را در مسجد از دست ندهيد ، آن را پر شكوه بر پا داريد ، صفا و صميميت را در بين خود گسترش دهيد و خانواده شهدا را بيشتر از پيش ارج بنهيد. به خانواده بچه هايى كه روزى در بين شما بودند و الان در جوار حق تعالى مى باشند سر بزنيد ، زيرا كه آنها بوى شهدا را مى دهند . سخن ديگرم با خانواده عزيزم و ديگران مى باشد: مادرم ، خواهر و برادران عزيزم و اهل فاميل ، شايد نتوانيد بفهميد كه عشق و علاقه به حق تعالى چقدر شيرين مى باشد، شايد نفهميد كه ديگر دل چه كارها كه نمى كند . اين حقيقتى است كه نمى توان آن را رد نمود ، شما مرا تقريبا مى شناسيد، مى دانم كه باعث اذيت و آزار بيش ازحد شده ام ، اما درخواست حلاليت مى نمايم . نمى توانم بگويم كه اصلا ناراحت نباشيد ، ولى مى توانم درخواست خونسردى و توكل به خدا را بنمايم ، بدانيد كه جاى دورى نرفتم و چه بسا دور يا نزديك نيز شما هم به ما ملحق خواهيد شد. پس يك چيز را از ياد نبريد اگر مرا دوست داشتيد و هنوز دوست مى داريد ، امام را نيز دوست داشته باشيد . انقلاب اسلامى را با نارسايى ها و ضعف هايش يارى نماييد. سخنى كوتاه با مادر عزيزم دارم . مادر جان همان طور كه قبلا برايت ذكر كردم تكليفى بر گردنم افتاد كه بايد انجام مى دادم و در صورت عدم آن ، من تحمل عذاب الهى را نداشتم و گفتم آيا تو مايل به اين بودى كه فقط دستم را به آتش نزديك كنم ، بلكه تمام بدنم ، پس خودت بايد اين را درك كنى . به تمام آشنايان هم بگو خيلى خيلى دوستشان دارم باور كنيد الان كه نزديك به عمليات است دلم برايشان تنگ شده است ولى چه كنم كه فرمان خدا فعلا چيز ديگرى است . مادرم از شما مى خواهم كه عزادارى را اصلا مفصل نگيريد وفقط در مسجد و سرمزار مراسمى بگذاريد . در اولين پنج شنبه دعاى كميل را حتما در منزل اجرا نماييد . از برادرم نظام صوفى زاده درخواست كنيد كه مراسم را او برگزار و دعا را ايشان بخوانند. در صورت امكان سلام مرا به آقاى شيخ سعدى برسانيد و به ايشان بگوئيد كه اگر امكان دارد نماز شب اول قبرم را هم چنانكه براى سعيد خواند ، براى من نيز بخواند. بگوييد كه هيچ وقت آن شب را در بهشت آباد از ياد نمى برم . اين مطلب را به بچه هاى مسجد بگوييد. برادران نمى خواهم براى خودم بگويم چون خودتان مى دانيد از اين آدم ها نيستم . قدر ومنزلت شهداى خودتان را زود از ياد نبريد . من يادم مى آيد كه در چهلم برادرم سعيد بچه هاى پايگاه انگشت شما ر بودند ، اشخاصى كه حضور داشتند من بارها و بارها از ياد اين مسئله ناراحت مى شدم . چهلم شهيد گازرپور را از ياد نبردم ، خدا از تقصير ما بگذرد كه چه سهل انگارى شد. اين طور نباشد كه ما براى زنده آنها ارزش قا ئل باشيم . ديگر مواظب حركات و افكارتان باشيد و همان طور كه سعيد در وصيت نامه اش گفته بود، مواظب دشمنان داخلى و خارجى باشيد. مادرم از طرف من سلامم را به برادران پاكباز جليل ،قاسم و برادر بزرگوارم برسان . سلامم را به برادران كتابخانه مسجد و پاسداران شب پايگاه كيانپارس برسانيد. سلامم را به برادران كتابخانه مسجد و برادران مسجد كيان آباد كه برايم خيلى عزيز هستند برسا نيد . ضمنا برادران كانون را بگوييدكه حلاليت از شما مى خوا هم و انشاءا... خدا ياريتان نمايد. التماس دعا از همه برادران را دارم . (( جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم )) والسلام - حميدرضا زمانى- 6/12/60 درباره شهید نام: حمید رضا نام خانوادگی:زمانی فتح آبادی نام پدر: عزت الله
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام ‌‌‌‌ خدمت ادمین عزیز و دوستان گلم سوالی داشتم اگر کسی تجربه ای داشته باشه من
❤️🍃 سلام و عرض ادب خدمت حبیبه جان و اعضای محترم🌹 در جواب اون خواهری که لینک بدافزار براش ارسال شده و ایشون لمس کرده و... گلم اولا سامانه ثنا با سرشماره عدل ایران برای شما احضاریه میفرسته، اینو واسه همیشه یادتون باشه هر پیامی که از عدل ایران نباشه لینک بدافزار داره. دوم اینکه عدل ایران هم اصلا لینک نمیده، پیام میده که برو تو سایت و صفحه ثنای خودتو ببین. و اما فرمودید چه مشکلی ممکنه پیش بیاد؟ عرض کنم که تمام اطلاعات گوشیت در اختیار هکر قرار میگیره، موبایل بانک نداری خوبه، ولی تمام محتویات گالری و رمز تمام برنامه‌هایی که نصب داری مثل همین ایتا، تلگرام، واتسآپ، اینستاگرام و... رو بدست میارن. و یکی از سواستفاده هایی که میکنن اینه صفحاتت در پیام‌رسان های داخلی و خارجی هک میشه و به دوستان و آشنایان از طرف شما پیام میدن که جایی گیرم و اینقدر پول نیاز دارم خیلی سریع برام بفرست. یا از رو دفترچه تلفنت با این روش و روش‌های مختلف میتونن اخاذی کنن. شما به اطرافیان اعلام کن اگه پیام از طرف شما دریافت کردند برای واریز پول، اینکار رو نکنن یا قبل از واریز حتما یه تماس با خودتون بگیرن. و اینکه رمز و پسورد تمام برنامه‌هایی که نصب داری رو تغییر بده. بهرحال امیدوارم که مشکلی براتون پیش نیاد🙏 یا علی ع لیلا بانو 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 فاطمه خانم 20 ساله از زنجان تا حدودی حق با شماست، من خودم هم میخواستم به اون آقا جواب بدم ولی وقتی دیدم خیلیا حرفای منو گفتن منصرف شدم. ولی عزیزم چون ادمین نمیرسند فوری جوابها رو بخونن بعد از 2-3 روز پیام‌ها سین میشه، و بعضی جوابها همزمان میرسه دست ادمین، و اگه پیام‌ها همه بارگذاری نشه ما یقه ادمین رو میگیریم😁 بخاطر همین حبیبه جان لطف می‌کنند همه پیام‌ها رو بارگذاری می‌کنند. یا مثلا داستان ژله خودم دومین نفر جوابم تو کانال بود و همون روز چند نفر دیگه پیامشون تو کانال اومد، خب این مشخصه جوابها همزمان بوده. ولی اینکه بعد از چند هفته جوابهای تکراری می‌فرستیم کاملا حق با شماست. ولی گلم اینجاییم تا مشکلاتمونو بگیم و کسیکه این راه رو رفته دیگران رو هم راهنمایی کنه، مثلا بنده خدایی فرزندش یبوست داشت، خیلیا ایشونو راهنمایی کردند و راه حل ها متنوع بود، و خب تکراری هم بود. من خودم از اونایی هستم که سوال پرسیدم بعدازمدتها یکنفر جواب داد. خب گذاشتم بحساب اینکه نمیدونن. عاقبتت بخیر عزیزم یا علی ع لیلا بانو 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام به همگی خانمی گفتن بچه شوند از تخت افتاده چون با کمر وسر خورده زمین خیلی ضربه بهش وارد نشده ایشالا که چیزی نیس خانمی هم که رفته سر کتاب باز کرده پول زیاد می‌خوام عزیزم سر کتاب و ول کن الان همه مردان سرشون تو گوشی هست تو همین گروه بگردی خیلی آیه هست برای محبت من خودم تا پنج ماه حامله بودم اون یکی بچه مو شیر دادم بعد رفتم دکتر گفت دیگه شیر نده که بیشتر از پنج ماهگی بدی برای اون یکی شیر آغوز نداری منم از شیر گرفتمش 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 در مورد بچه‌دار شدن: سلام به همه عزیزان. خواستم هم از بانی این گروه تشکر کنم و هم از اعضای بسیار خوبش. سال قبل یکی از اعضا برای بچه‌دار شدن پیامی گذاشت. منم اون رو سیو کردم. دختر خواهر شوهرم چند سالیه که ازدواج کرده و هر چی دکتر رفته فایده‌ای نداشته. آخرش هم همسرش خسته میشه و میگه که دیگه برای درمانت هزینه نمی‌کنم. این بنده‌ی خدا هم دیگه کوتاه میاد. پارسال ماه رمضان شب قدر من یاد پیام این گروه افتادم و به نیتش انجام دادم و فرداش به خودش ( دختر خواهر شوهرم) هم زنگ زدم گفتم انجام بده شاید فرجی شد. باور کنید اونم انجام داد . توی تابستون زنگ زد بهم و گفت زندایی یه مدتی بود معده درد داشتم و حالم خوب نبود برای معده رفتم سونوگرافی. دکتر گفت خانم معده شما مشکل نداره، شما سه ماهه باردارید😭😂 از خوشحالی هم گریه می‌کردیم و هم می‌خندیدیم. البته اینم بگم ایشون دوره قاعدگی نامرتبی دارن برای همین متوجه نشده بودند. ۲/۱۱/۱۴۰۳ گل پسرش دنیا اومد. حالا یاد دوستمون به نام دختری از دیار کریمان افتادم. برای همین پیام گذاشتم که عزیز دلم امسال به نیت شما انجام میدم( اگه عمری باشه) و شما خودتون هم انجام بدین. و امادستورالعمل: شب قدر آیه ۴۹ و ۵۰ سوره شوری رو همراه با اسم زوجین روی کاغذی بنویس و لای قرآن در همون سوره و آیه همراه مبلغی به عنوان صدقه قرار بدید، ان‌شاءالله هر موقع حاجت‌روا شدید به‌اضافه مبلغی بیشتر همون پول رو صدقه بدید. من ده‌هزار گذاشتم و نذر کردم اگه ایشان حاجت بگیرن صدهزار دیگه بهش اضافه کنند جمعا بشه ۱۱۰ هزار. منم باشم غریبی در کرمانشاه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🚨هشدار جدی برای تمامی آقایان 🚨 🧬 درمان گیاهی (🌱) و بدون بازگشت ^مشکلات آقایان^ 🟣 پروستات 🚨 برای درمان مادام‌العمر مشکلات آقایان همین الان لینک و کانال زیر شوید .👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1977943068Cce753191a7 📌 با مجوز رسمی و رضایت 7 هزار درمانجو 🔴معتبر ترین کانال مشکلات آقایان در اپیکیشن(ایتا)✅ 📥فرم ویزیت درمان اختلالات آقایان 👇👇👇 https://digiform.ir/w0792302c
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از مرحوم حاج شيخ حسنعلى مقدادى اصفهانى - رحمة الله عليه - نقل شده است : مرحوم پدرم - رحمة الله عليه - نقل مى فرمودند كه : در شهر حِلّه (در عراق ) شخصى بود از الواط كه صاحب مكنتى فراوان و در شرارت نيز معروف بود. يكى از علماى نجف (كه مرجع وقت خود بود و پدرم نام او را ذكر نكردند، ولى از علماى اهل الله بوده ) شبى در خواب مى بيند كه لوطى مذكور در بهشت همسايه حضرت اميرالمؤ منين (ع ) است . آن عالم چون به صحت خواب خود اعتقاد داشت ، از نجف به قصد حله حركت كرده و به منزل آن شخص شرور مى رود و او را مى طلبد. چون ورود عالم را به صاحب خانه خبر مى دهند، بسيار ناراحت مى شود و فكر مى كند كه مشاراليه حتما براى نهى از منكر آمده است ، ولى به هر حال به در منزل مى رود و ايشان را به داخل دعوت مى كند و براى ايشان چاى و قهوه مى آورد. وقتى مى بيند كه عالم مزبور چاى و قهوه صرف نمى كند، يقين مى كند كه وى نه از روى دوستى ، بلكه از راه مخامصه و دشمنى وارد شده است ، زيرا در عرب رسم است كه اگر كسى به منزل شخصى برود، ولى چيزى نخورد، اين خود دليل دشمنى است . لذا عرض مى كند: آقا تا اين زمان از جانب من به شما اسائه ادب نشده است . پس دليل دشمنى شما چيست ؟ عالم مزبور جواب مى دهد: من با شما خصومتى ندارم ، بلكه سؤ الى دارم كه اگر جواب بدهيد، چاى و قهوه شما را مى خورم . ايشان خواب خود را نقل و تاءكيد مى كند كه من يقين دارم خواب من صحيح است و تو با اين سابقه و شهرت بدى كه دارى ، چه كرده اى كه با اميرالمؤ منين (ع ) در بهشت همسايه شده اى ؟ عرض مى كند: اين سرى بود بين من و حضرتش ، معلوم بود حضرت اراده فرموده اند اين سر فاش شود. سپس دختر بچه نه ساله اش را نشان مى دهد و مى گويد: مادر اين كودك دختر شيخ حله بود و من عاشق او شدم ، ولى چون بدنام بودم مى دانستم كه شيخ دختر خود را به من نخواهد داد. در عين حال از من واهمه داشتند. به خواستگارى رفتم . پدرش گفت : اين دختر نامزد پسرعمويش مى باشد، اگر تو بتوانى پسر عمويش را راضى كنى ، من مخالفتى ندارم . نزد پسر عمويش رفتم و علاقه خود را به دختر ابراز كردم . گفت : اگر تو ماديان خود را به من ببخشى ، من به اين ازدواج رضايت مى دهم (بايد دانست كه در عرب ماديان حكم زن را دارد و معمولا كسى آن را به ديگرى نمى بخشد). ولى چون من عاشق بودم ، ماديان را به او بخشيدم و از او رضايت گرفتم و نزد پدر دختر رفتم و جريان را گفتم . گفت : برادر دختر را نيز بايد راضى كنى . نزد برادر دختر رفتم و مطلب را گفتم . در آن زمان باغى زيبا و مصفا در خارج شهر داشتم . برادرش گفت : اگر آن باغ خارج شهر را به من ببخشى ، من رضايت مى دهم . باغ را هم به او بخشيدم و پيش پدر دختر رفتم . اين بار گفت : بايد مادر دختر را هم راضى كنى و علت اين همه اشكال تراشى آن بود كه نمى خواستند دخترشان را به من تزويج كنند و در ضمن از من هم مى ترسيدند. لذا نزد مادر دختر رفتم و او براى موافقت خود خانه خوبى را كه در حله داشتم ، از من مطالبه كرد. دادم و موافقت او را نيز گرفتم و باز پيش پدر دختر رفتم . اين بار نوبت راضى كردن پدر بود كه رضايت او با بخشيدن يك پارچه ملك آباد تحصيل شد. ديگر بهانه اى نداشتند. با اين وجود، با اكراه دختر را عقد كردند و به زنى به من دادند. شب عروسى ، هنگامى كه به حجله رفتيم ، عروس به من گفت : اين بار منم كه از تو چيزى مى خواهم . گفتم : من هرچه داشتم در راه تو دادم و اكنون هم هر چه از ثروت من باقى مانده است از آن تو باشد. گفت : من حاجت ديگرى دارم . گفتم : هر حاجتى دارى بخواه . گفت : حاجت من بسيار مهم است و قبل از آن كه حاجت خود را بگويم ، شفيعى دارم كه بايد او را به تو معرفى كنم : شفيع من فرق شكافته حضرت اميرالمؤ منين (ع ) است . اما حاجت من اين است كه من با پسر عمويم قبل از عقد به موجب صيغه ، محرم و هم بستر شده ام و از او باردارم و هيچ كس از اين موضوع آگاه نيست . اگر اين راز فاش شود، براى قبيله ما ننگى بزرگ است و تو به خاطر حضرت مرا امشب خفه كن و بگو مرده است و اين ننگ را از خانواده ما بردار، زيرا تا وضع حمل نكنم بر تو حرام و بعدا نيز صدمه زيادى به ما مى خورد. گفتم : آن شفيعى را كه تو آورده اى ، بزرگتر از آن است كه من مرتكب چنين جنايتى شوم . از اكنون تو به منزله خواهر من هستى و از حجله بيرون آمدم . تا امروز كسى از اين راز ما اطلاع نداشت و معلوم مى شود حضرت مى خواستند شما مطلع شويد. اين دختر بچه نه ساله همان طفل است كه در رحم او بود. همه بستگان اين بچه را از آن من مى دانند و اين زن هم تا امروز حكم خواهر مرا داشته است .
سلام به دوستان و عزیزان دلم خواهرای گلم ایام به کام ❤️ راستش امروز یه اتفاقی افتاد که قلبم به درد اومد و خیلی غصه خوردم امروز با یه خانواده نجیب و محترم اشنا شدم که دخترشون عقد کرده بود ولی توانایی تهیه جهیزیه نداشتن متاسفانه پدر خانواده ناراحتی اعصاب دارن و کار نمیکنن مستمری از بهزیستی میگیرن یه منزل محقر و کوچک داشتن و دختر خانومشون به خاطر نداشتن جهیزیه سه سال هست که نتونسته بره سر خونه و زندگیش😔 کمک اندک و ناچیزی از نهادهای حمایتی گرفتن که یک دهم جهیزیه هم تهیه نشده باهاش خلاصه کنم خدمتتون که به شدت به کمک و محبت و حمایت احتیاج دارن برای تهیه جهیزیه اینو گفتم خدمتتون که اگر کسی میتونه دست به دست هم بدیم و باقی مونده جهیزیه رو جور کنیم که این عروس خانم گل بره سر زندگیش ان شالله🤲 منزلشون هم شهر مقدس قم هست عزیزان اگه تمایل داشته باشن خودشونم حضوری میتونن برن منزلشون و شخصا کمک کنن ( خانوادشون مشکلی ندارن که بازدید کنید و ببینید که توانایی ندارن فقط حرمت و آبروشون حفظ بشه ) یا اگر بنده رو قبول دارید از طریق بنده این کمک رسانی انجام بشه که در اون صورت در انتها مجموع کمک جمع شده و تقدیمش به خانواده عروس خانم در کانال اطلاع رسانی خواهد شد🙏 ولی در نهایت فرقی نمیکنه هرطور که میشه این کار انجام بشه خوبه ،چون هدفمون کمک به این عزیزمون هست ❤️ ممنون از اینکه وقتتون رو به من دادید عزیزان اگر تمایل داشتین پی وی هانیه جون خبر بدید تا راهنماییشون کنم 👇👇👇👇 @adminam1400 ❤️
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
⛔️دعای جلوگیری از کارهای غیرشرعی همسرتان⛔️ **اگر همسر یا برادر و پدرتان در دام شیطان افتاده و کارهای غیر شرعی انجام میدهد مثلا: روابط حرام ،بی نمازی یا نیامدن شب تا صبح به منزل و رفیق بازی و به ناراحتی شما از این موضوع اهمیت نمیدهد ،تنها یک دعا هست که باید هرشب هفتاد مرتبه بخوانید و به طرف فرد مورد نظر فوت کنید ،به اذن الهی مطیع شما میشود**....👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 **خیلیا ازش حاجت گرفتن**👆😍