eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 چند سال قبل در يكى از شهرهاى ايران مرد شريف و با ايمانى زندگى مى كرد. فرزند اكبر و ارشد او همانند پدر بزرگوارش از پاكى و تقوا برخوردار بود. پدر و پسر از نظر مالى ضعيف بودند و هر دو در يك خانه متوسّطى زندگى مى كردند. براى آن كه آبرو و احترامشان محفوظ باشد و به مردم اظهار احتياج نكنند تا جائى كه ممكن بود در مصارف مالى صرفه جويى مى نمودند. از جمله موارد صرفه جويى آنها اين بود كه آب لوله كشى شهر را فقط براى نوشيدن و تهيّه غذا مصرف مى نمودند و براى شستشوى لباس، پركردن حوض و مشروب ساختن چند درختى كه در منزل داشتند از آب چاه استفاده مى كردند. روى چاه، اطاق كوچكى ساخته بودند كه چاه را از فضولات خارج مصون دارد، به علاوه براى كسى كه مى خواهد از چاه آب بكشد سرپناه باشد تا درزمستان و تابستان او را از سرما و گرما و برف و باران محافظت نمايد. اين پدر و پسر براى كشيدن آب از چاه كارگر نمى آوردند و خودشان به طور تناوب اين وظيفه را انجام مى دادند. روزى پدر و پسر با هم گفتگو كردند كه كاهگل سقف اطاقك روى چاه تبله كرده و ممكن است ناگهان از سقف جدا شود يا در چاه بريزد يا بر سر كسى كه از چاه آب مى كشد فرود آيد و بايد آن را تعمير كنيم و چون براى آوردن بنّا و كارگر تمكّن مالى نداشتند با هم قرار گذاشتند در يكى از روزهاى تعطيل با كمك يكديگر كاهگل تبله شده را از سقف جدا كنند، آنگاه گل ساخته سقف را تعمير نمايند. روز موعود فرا رسيد، سر چاه را با تخته و گليم پوشاندند، كاهگل ها را از سقف كندند و در صحن خانه گل ساختند، پدر به جاى بنّا داخل اتاقك ايستاد و پسر به جاى كارگر به پدر گل مى داد تا كار تعمير سقف پايان پذيرفت. ساعت آخر روز، پدر متوجّه شد كه انگشترش در انگشت نيست، تصوّر كرد موقع شستن دست كنار حوض جا گذاشته است، آمد با دقّت گشت ولى آن را نيافت. دو روز هر نقطه اى را كه احتمال مى داد انگشتر آن جا باشد جستجو نمود و نيافت. از گم شدن انگشتر سخت متأثّر شد و از اين كه آن را بيابد مأيوس گرديد تا مدّتى با اهل خانه از گم شدن انگشتر، سخن مى گفت و افسوس مى خورد. پس از گذشت چندين سال از تعمير سقف و گم شدن انگشتر آن پدر بزرگوار بر اثر سكته قلبى از دنيا رفت. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام توروخداسوال منواورژانسی بزاریدامروزبعدظهریک شماره ایرانسل زنگ زدشمادرقرعه کشی
❤️🍃 سلام درجواب خانمی که براش زنگ زدن قرعه کشی ایرانسل ۲۰میلیون برنده شده بعد هم حسابشو خالی کردن عزیزم کی میاد برا ایرانسل ۵ تومانی ۲۰ میلیون جایزه بده این همه از تلویزیون هشدار میدن نشنیدی اینا همه کلاه بردارن پلیس فتاح رو درجریان بزار ان‌شاءالله فرجی بشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی ک پول کارتشو خالی کردن عزیزم میتونی بری اگاهی شکایت کنی ولی به دوندگی هاش وهزینه هایی ک باید بکنی نمی ارزه این بلا سرم اومده ک میگم قید ۶۹۰ تومان پولتو بزنی راحتتره چون اخر معلوم نیس به پولتم برسی ولی دیگه عبرت میگیری و حواست جمع میشه ایشالله دیگه این بلا سرت نیاد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در مورد خانمی که کلاهبرداری از کارتش شده چند بار پیام دادند پلیس فتا برای این مورد وگفته که کلاهبرداری است همکار خودم این اتفاق براش افتاد بیست وهفت میلیون کارتش را خالی کردند چهار سال شکایت کرده هنوز نتوانسته پولش را بگیره وکیل گرفته طرف هم پیدا شد ولی او وکیل ماهری گرفته بود ونتوانست همکارم پولش را بگیرد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در مورد کلاه برداری به اسم قرعه کشی خواهر عزیز مگه بارها از تلوزیون و هم چنین پیامک سراسری پلیس فتا را دریافت نکردین که این اشتباه را کردین کاش همون موقع از پلیس یا صدا و سیما یا حتی از همین گروه سوال می کردین با این حرف ها باید بگم متاسفانه شما دیگه دستتون به جایی نمی رسه اگر هم بخواین با شکایت کاری کنید باید تر از این مبلغ خرج کنید مگه اینکه صبر کنید شاید این شیاد به دام پلیس بیفته در این صورت اعلام می کنند تا مالباخته ها به پلیس مراجعه کنند شما شماره و مدرک دیگه اگر دارین پیش خودتون نگه دارین 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام. در رابطه با خانمی که زنگ زده بودن و گفته بودن عتبات عالیه سفر کربلا برنده و شدید و کلاهبرداری کردن. خانم عزیز هزار بار پلیس فتا این مورد ها رو هشدار داده چقدر تو رسانه ها گفتن. تازه شوهرتم که گفته کلاه برداریه باز حرف خودت رو پیش بردی. واقعا اینقدر مطمین شدی بهشون. خود کرده را تدبیر نیست. پلیس فتا گزارش بده ولی این مورد ها ی کلاه برداری زیاده خدا کنه که پیدا کنن. تازه اگه پیدا کنن به کنار. جواب شوهرت چی این همه به گفته خودت گفت که کلاه برداریه. بهر حال گوش ندادی دیگه. از آدم های مسل شما کلاهبرداری میکنن دیگه. انشالله که بشه پیدا کنن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 خانمی که کلاهبرداری ازشون شده و حسابشون. خالی شده،،،عزیزمن اشتباه کردی،با اینکه شوهرت گفت،گولشونو خوردی🤔این همه تو تلوزیون میگن اینکار کلاه برداریه😏،،بارم خدارو سکرکنید که پول زیادی تو حسابتون نبوده،،،به شوهرتون نگید،قید پالتو رو هم بزنید،،،ان شاألله جبران میشه،،،ولی پلیس فتا هم نمیتونه کاری کنه براتون 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام راجب خانمی که رفتن دم باجه و حسابشون خالی شده عزیزم این کلاهبرداری ها چن ساله ک هست .چن سال پیشم واسه خاهرم همچین اتفاقی افتاد رفتن دم باجه و پشت تلفن بهشون میگفتن این گزینه ها رو بزن یدفه حساب خالی شد سه ملیون بود رفتن پلیس و بانک و اینا طرف مال اصفهان بود پولا رو گرفتن اما خیلی دردسر کشیدن الان هفصد تومن پولی نیست ک بخای بری دنبالش چون هزینه بره دوبرابر این پولو باید خرج کنی 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام اینو زود بزارین خواهشا اون خانمی که گفته به اسم عتبات عالیات کلاهبرداری کردن خواهرم باید سریع بری پلیس فتا شکایت کنی تا اگه پول رو خرج نکرده مسدود کنند و بعد باید برید همون شهری که اون هست شکایت کنی تا پولتون بدن فقط باید سریع برین که پول خارج نشه از کارت 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درنورد کلاه برداری که تو چنل گزاشتین منم پارسال واسم پیش امد باهام تماس گرفتن گفتن که جاروبرقی برنده شدی جارو برقی رو میخوای یا پولشو داشتم شماره کارت میدادم مادرشوهرم گفت دروغ کلاه برداریه گوشی رو قطع کردم هواستون باشه خیلی کلاه برداری میشه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#یک_نکته_از_هزاران 🌱 چند سال قبل در يكى از شهرهاى ايران مرد شريف و با ايمانى زندگى مى كرد. فرزند
🌱 پسر با ايمان گفت: مدّتى از مرگ پدرم گذشته بود، شبى او را در خواب ديدم، مى دانستم مرده، نزديك من آمد، پس از سلام و عليك به من گفت،: فرزندم! من به فلانى پانصد تومان بدهكارم، مرا نجات بده و از گرفتارى خلاصم كن. پسر بيدار شد، اين خواب را با بى تفاوتى تلقّى نمود و اقدامى نكرد. پس از چندى دوباره به خواب پسر آمد و خواسته خود را تكرار نمود و از پسر گله كرد كه چرا به گفته ام ترتيب اثرى ندادى. پسر كه در عالم رؤيا مى دانست پدرش مرده است به او گفت:   براى آن كه مطمئن شوم اين تو هستى كه با من سخن مى گوئى، يك علامت براى من بگو. پدر گفت: ياد دارى چند سال قبل سقف اتاقك روى چاه را كاهگل كرديم پس از آن انگشترم مفقود شد و هر قدر تفحّص كرديم نيافتيم؟ گفت: آرى، به ياد دارم، گفت: پس از آن كه آدمى مى ميرد بسيارى از مسائل ناشناخته و مجهول براى او روشن مى شود، من بعد از مرگ فهميدم انگشترم لاى كاهگل هاى سقف اتاقك مانده است، چون موقع كار ماله در دست چپم بود و كاهگل را به دست راست مى گرفتم، در يكى از دفعات كه به من گل دادى وقتى خواستم آن را با ماله از كف دستم جدا كنم و به سقف بزنم انگشترم با فشار لب ماله از انگشتم بيرون آمده و با گل ها، آن را به سقف زده ام و در آن موقع متوجّه خارج شدن انگشتر نشده بودم، براى آن كه مطمئن شوى اين منم كه با تو سخن مى گويم هر چه زودتر كاهگل ها را از سقف جدا كن و آنها را نرم كن انگشترم را مى يابى!   پسر بدون اين كه خواب را براى كسى بگويد صبح همان شب در اوّلين فرصت اقدام نمود، مى گويد: روى چاه را پوشانده، كاهگل ها را از سقف جدا كردم، در حياط منزل روى هم انباشتم، سپس آنها را نرم كرده و انگشتر را يافتم! مبلغى كه پدرم در خواب گفته بود آماده نمودم به بازار آمدم و نزد مردى كه پدرم گفته بود رفتم، پس از سلام و احوال پرسى سؤال كردم، آيا شما از مرحوم پدرم طلبى داريد؟ صاحب مغازه گفت: براى چه مى پرسى؟  گفتم: مى خواهم بدانم، صاحب مغازه گفت: پانصد تومان طلب دارم، سؤال كردم: پدر من چگونه به شما مقروض شد؟ جواب داد: روزى به حجره من آمد و پانصد تومان از من قرض خواست، من مبلغ را به او دادم بدون آن كه از وى سفته و يا لااقل يادداشتى بگيرم، رفت، طولى نكشيد كه بر اثر سكته قلبى از دنيا رفت! پسر گفت: چرا براى وصول طلبت مراجعه نكردى؟ جواب داد: سندى در دست نداشتم و شايسته نديدم مراجعه كنم؛ زيرا ممكن بود گفته ام مورد قبول واقع نشود. پسر متوفى مبلغ را به صاحب مغازه داد و جريان امر را براى او نقل كرد! برگرفته از کتاب دیار عاشقان نوشته استاد حسین انصاریان ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خسته نباشید من پسرم ۱۱ ساله دارم اعتماد بنفس نداره دوستاش که یه حرفی بهش میز
❤️🍃 سلام خانمی که گفتند که راه میرندپاشون پیچ میخوره یکی از اقوام ماهم مشکل شمارو داشتندرفتندپیش دکتر روازاده بهشون پوست تخم مرغ محلی پودر شده داده بودندمیتونیدخودتون تهیه کنید پوست تخم مرغ محلی روبشوریدوخشک کنیدلایه نازک سفید داخلش رو بیرون بیارید بقیه شوپودرکنید یک قاشق مربا خوری بااب زیادبخورید التماس دعا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 باسلام درجواب اون خانمی که گفتن پسرچهارساله دارن که زبونش بسته ونمتونه حرف بزنه..خانمی بهش تخم کبوتربدیدویاتخم بلدرچین خیلی خوبه.باهاش زیادم صحبت کنید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 درجواب اون خانمی که گفتن پسرشون کلاس یازده هست وترک تحصیل کردن.سوره ی قلم روروزی ۵آیه تاچهل روزبرروی ۵عددمویزبخوانیدوبعدبدیدپسرتون بخورن انشالله نتیجه بگیریدبه امیدحق 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزانی که برای توسعه رزق و روزی سوال کرده بودند آداب نماز توسعه رزق و روزی در مفاتیح هست حتما مراجعه کنید 👇 پیامبر اکرم به مردی که عیال وار و قرض دار و گرفتاری داشت فرمود دو رکعت نماز بخوان مانند نماز صبح و بعد از سلام بگو یا ماجِدُ یا واحِدُ یا کریم ،اَتَوَجَّهُ اِلَیکَ بِمُحمَّد نَبیّکَ نَبیِّ الرَّحمه صلی الله علیه و آله یا محمد یا رسول الله ،اِنّی اَتَوَجَّهُ بکَ اِلی الله ربّی و ربّکَ و ربّ کل شی ء و اسئلک الّا هُمَّ اَن تُصلّیَ علی محمد و اَهل بیته و اَسئلُک نفحه کریمه من نفحاتِک وَ فتحاً یسیرا و ررقاً واسعاً اَلُمُّ به شَعثی و اَقضی به ی دَینی و اَستَعینُ به ی علی عیالی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام برای اون خانمی که گفتن ۱۰ ساله الرژی دارم سیتریزین میخورم منم همین مشکل شمارا داشتم هر شب وصبح روغن بنفشه ببنیم میریختم وپیشونیما چرب میکردم شبا هم کلاه بزار بخواب خوب میشی به مرور ان شالله.برای فرج اقا امام زمان صلوات بفرست❤️ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خانمی که آفت زده دهان دخترش جوش شیرین بریزه اول میسوزونه بعد چند دقیقه آرام میشه من برای پسرم انجام دادم و بعدش به آسونی آفت نمی زنه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در جواب اون خانمی که گفتن شوهرشون دوسال یک زنی رو صیغه کرده و ایشون خیلی ناراحت هستن عزیزم منم همین مشکل رو داشتم حتی شوهر من از اون زنکه بچه دار هم شد چون با دعا و جادو زنکه گیجش کرده بود اول از همه به خودت اعتماد داشته باش و رابطه تو با خدا نزدیک تر کن به خودت برس ورزش کن ولباس های قشنگ بپوش آرایش رنگ مو هر چیزی که تغییر کنی بعد از عطاری شغال بخر یک جور سنگه شغال ها رو بکوب بعد با یک لیوان سرکه بزار سر گاز بجوشه بعد بریز توی قوطی و هر روز یا چهارشنبه ها اذان ظهر با سرنگ چهار طرف خونت و دره ورودی بریز مرحله بعدی وضو بگیر یک بطری آب بزار جلوت و سوره نسا رو بخون وهر ۵ آیه داخل بطری آب بدم بعد که تمام شد بطری آب رو تا پنج روز هروز یک قسمت ازش رو بخور تا تموم بشه و بعد چهل روز دوباره تکرار کن اگه کسی کاری کرده باشه شما به چشم شوهرت نیای از بین میره من تا یک سال این سوره رو چهل روز چهل روز خوندم ولی همون ماه اول جواب گرفتم و الان خدا رو شکر اون زنکه کامل از زندگیم رفته بیرون و شوهرم همیشه با فوش و ناسزا ازش یاد می کنه و شرمنده منو بچه هامه آن شاالله که مشکلت رفع بشه ولی خودتو نباز قوی باش حتما کلاس ورزشی بری و تا می تونی به خودتو بچه هات یک مدت برس با بچه هات برو پارک بهشون بیشتر توجه کن شوهرت خودش دست از پا دراز تر برمیگرده مطمعن باش 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بزرگواران گرامی یک چهله بسیار مجرب هست هرروز این ۳ دعا را بخونید زیارت عاشورا با صدلعن و صدسلام✅ (ترجیحا بعدش ۲ رکعت نماز زیارت و دعای علقمه خوانده شود) و دعای توسل✅ و حدیث کساء✅ اگر تونستید از امروز که چهارشنبه یعنی یوم الشروع هست، بخونید. در مجموع، یک ساعت و نیم هم وقتتون رو نمیگیره. یکی از اقوام بنده بعد از ۱۲ سال بی بچگی، الحمدلله بعد از ۳۷ روز از شروع خواندن این چهله، بچه دار شدند👌 دعای اصلی تونم فرج مولا باشه اللهم عجل لولیک الفرج 🌷 اینم برای اون خانمی که بچه دارنمیشن انشاالله با این ختم دامنشون سبز میشه 🙏🤲🤲 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام وقتتون بخیر دوستان لطفا راهنمایی کنین میخام گوشی بخرم حدود۱۵ تومن چی.خوبه بخرم؟ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ 🌿 آیت‌ﷲ ابوالقاسم خزعلی من در سال ۱۳۲۷ ه.ش با خانم طاهره کلباسی ازدواج کردم. پدرخانم این جانب شیخ محمود کلباسی به گفتهٔ هاشم قزوینی یکی از بالطف‌ترین انسان‌های آن زمان بود. مرحوم پدر زنم اهل علم و تبلیغ بود و از جمله افرادی بود که در مقابل منحرفین می‌ایستاد. در صفای اخلاقی بخشیدن به مردم و دمیدن روحیهٔ تهذیب به آنان کوشا بود. تولیت مدرسهٔ حاج حسن با ایشان بود. این مرد چنان بی‌غل و غش بود که به من پیشنهاد کرد تا دامادش شوم. بعد از فوت ایشان با دختر بزرگش ازدواج کردم. من از نحوهٔ زندگی‌ام راضی‌ام و از این بابت خدا را بسیار شاکرم. گرچه آنچه در این مورد دیده‌ام همه از لطف پروردگار بوده است، من به صراحت می‌گویم که رفتار همسرم از من بهتر است و من در خلق و رفتار از ایشان سرمشق می‌گیرم. همسرم هوش بسیار خوبی دارد و بسیاری از مطالبی را که من مدت‌ها پیش فراموش کرده‌ام به یادم می‌آورد. ایشان همسر بسیار فداکاری است و در تدبیر منزل نیز ماهر است. پیشرفت‌هایی که در درس و تحقیق داشته‌ام بیشتر به دلیل زحماتی است که ایشان در تکفل فرزندان و امور خانه از خود نشان داده است. هر موقع عصبانی می‌شوم ایشان مرا تسکین می‌دهد. فرزندانم نیز در خط صحیح اسلام حرکت کرده‌اند و هیچ انحرافی در مسیر آنان تا کنون دیده نشده است.‏ آیت‌ﷲ ابراهیم امینی زمانی فرا رسید که احساس کردم با وجود همهٔ مشکلات باید ازدواج کنم. با راهنمایی بعضی دوستان و صلاحدید مادر و برادر و خواهرانم فرد مناسبی را برای ازدواج پیدا کردم. خانواده‌ای متوسط ولی محترم، آبرومند و متدین بودند. به خواستگاری رفتند و مورد موافقت قرار گرفت. در تعیین مهر و برگزاری مراسم ازدواج، به ویژه پدرخانم سختگیری نکردند. خدایش رحمت کند. مراسم عقد در منزل پدر خانم و با کمال سادگی برگزار شد. خویشان نزدیک آن‌ها و ما جزء مدعوین بودند و با تقسیم نقل و شیرینی که مرسوم آن زمان بود، پذیرایی به عمل آمد. در مراسم خطبه‌خوانی آقای شیخ حسینعلی منتظری ایجاب را بر عهده گرفت و خود من قبول را. جشنی ساده ولی با صفا، بی‌توقع و بی‌دلخوری و کدورت بود. همسر و فرزندانم هیچ‌گاه مزاحم درس و بحث و مطالعه و اشتغالات علمی من نبودند. در تحمل مشکلات و دشواری‌های زندگی صبور بودند. از آنان تشکر می‌کنم و چنانچه به غیر عمد دربارهٔ آن‌ها کوتاهی کرده باشم پوزش می‌طلبم.‏ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام عزیزان.🥰🥰🥰 به دلیل سختی امرار معاش میخاستم‌توی ایتا یک کانال فروش اسباب بازی یا ساعت مچی بزنم.ولی عمده فروش سراغ ندارم.اگر کسی رو میشناسبد که دنبال فروشنده باشه من حاضرم با ایشون کار کنم.خواهش میکنم هر کسی در این زمینه اطلاعاتی داره منو راهنمایی کنه.ممنونم از تک تک عزیزان با محبت🙏🙏🍀😇 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان گرامی من کارمندم ووقتی ازدواج کردم شوهرم هیچی نداشت کارت حقوقم دستش بودباسختی زیاد خونه ساختیم وماشین گرفتیم شوهرم برای ما خسیسه وحتی تو این سالها دلش نمیومد از پول خودم خرجم کنه فکر اقتصادی هم نداره وبسیار پولمون رو به هدر میده بعد سالها کارت حقوقمو ازش گرفتم واونم جمع میکنم وبرای خونم وسایل میخرم اما ایشون خیلی قدر نشناسند ونه تنها ممنون نیستند بلکه مدام پیش خانوادشون از من بد گویی میکنن وهر اتفاقی تو خونه میفته خبر چینی میکنن نه از لحاظ مالی میشه بهش تکیه کرد نه از لحاظ عاطفی بد دل وشکاک هم هست ۲۵ ساله ازدواج کردم بچه هام بزرگن راه برگشت هم ندارم همش چشم به پول من داره که چطوری از دستم در اره منم دیگه نمیخام همه پولمو خرج خونه کنم بچه هام بزرگن وباید پس انداز داشته باشم چون رو ایشون اصلا نمیشه حساب کرد واحساس مسو ولیتی در قبال من وبچه هام ندارن دلم هم دیگه نمیخاد بعد این همه نمک نشناسی دوستان عزیز لطفا راهنماییم کنید چکار کنم حداقل چشم از حقوق من برداره دعا یی سورهای هست بخونم خودم ا زخانواده مرفهی هستم وخیلی ابرو داری کردم کسی نفهمه وخبر چینی ایشون خیلی برام زجراوره چون همه بخودشون اجازه دخالت میدن لطفا راهنماییم کنید ممنونم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام لطفا سوال من خیلی اورژانسی تو گروه اعلام کنید ممنونم از گروه خوبتون انتی همورعید دارم ۵ روزه درد شدید خونریزی موقعی که دستشویی میرم خیلی حالم بده ،ممنون میشم تو گروه بزارید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت حبیبه جان تشکر از کانال خوبتون خانمهای عزیزگروه من دخترمجردی هستم ۲۲سالمه خاستگار زیاد دارم قبل اینکه بیان خونمون کلی التماس میکنن زنگ میزنن تا قبول کنیم بیان خاستگاری به محض اینکه میان خونمون منو میبینن نظرشون عوض میشه این نیست که من بدریخت یابدقیافه باشم منم مثل آدمهای معمولی از همه لحاظ خوبم به اندازه خودم خوشگل خوش قیافه ام اما نمیدونم چرا تا میان قبول نمیکنن مثلا بعضی هاشون منو تو مهمونی یا جایی میبینن می‌پسندند بعداینکه قرار خاستگاری میزاریم میان خونمون میرن دیگه پشت سرشون هم نگاه نمیکنن یکیشون یک سال تمام زنگ میزدن التماس میکردن منو خونه داداشم دیده بودن بعدیک سال که ماقبول کردیم بیان اومدن خونمون هیچ نگفتن یک ساعت نشستن رفتن بهانه اوردن که جور نمیشه بخدا دیگه خسته شدم انقد ازاین بابت ناراحتم دیگه حوصله هیچ کاری ندارم هر نذری هم فکر کنید انجام دادم اما نمیدونم طلسم شدم یا چیه که گره به کارم خورده توروخدا کمکم کنید دارم افسرده میشم انقد غصه میخورم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم میشه لطف کنید کمکم کنید سینه ام کوچیکه چی بخورم سینه ام بزرگ بشه‌؟ ببخشید یه سوال دیگه هم داشتم ناتوانی جنسی دارم چه کار کنم N30هستم فدات شم رفتم گفت خشکی رحم داری چون شیمی درمانی کردم ازاون میشه عزیزم چیزی هست بخورم خوب بشم ؟؟؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام‌خدمت‌تک‌تک‌اعضای‌محترم ببخشید‌سوال‌من‌اورژانسی‌هست اگه‌زحمت‌بکشید‌جواب‌بنده‌رو‌بدین ‌من‌وقتایی‌که‌سرما‌خورده‌میشم‌فقط از‌ناحیه‌سر،سرما‌میخورم‌،صدام‌خیلی میگیره‌‌طوریکه‌همه‌صدا‌از‌تو‌بینیم هست‌وسرم‌یک‌صدای‌بدی‌میده، گوشامم‌خیلیاذیت‌میشه،اگه‌کمکم کنید‌خیلی‌ممنون‌میشم‌الان‌دوباره سرما‌خوردم‌و‌همین‌حالت‌هارو‌دارم خیلی‌اذیتم‌تورو‌خدا‌کمک‌کنید‌. اجرتون‌با‌خانم‌فاطمه‌زهرا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ با سلام ممنون از کانال خوبتون اجرتون با حضرت فاطمه، ،،من ۳۱ سالمه رفتم دکتر گفتن ساییدگی لگن و استخوان ران داری ،و باید دارو مصرف کنی و بعد از یکی دو سال عمل کنی ،کسی هست که مشکل منو داشته باشه و با دارو گیاهی مشکلش برطرف شده باشه ؟؟آخه هزینه ی دارو شیمیایی خیلی گرونه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام لطفا مشکل من هم بزارید سلام خدمت دوستان عزیزمن ده ساله عروسی کردم بچه دارنشدیم کلی دوادرمون کردیم فایده نداشت برادرشوهرم بچه دارشد بچه ش دادن بما چون بچه کوچیک داشتن منو راضی کردن که بچشون قبول کنم ولی نتونستیم به اسم خودمون شناسامه بگیریم گفتن باید بچه رو یه مدت بدین بهزیستی بعدخونه به اسمش بزنیدوخیلی کارا دیگه به اسم خودشون زدن ولی من نگهش میدار م ینی راه دیگه ای نیست که بچه روبه اسم خودمون بزنیم؟کسی تجربه داره راهنمایی کنه ممنون ❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸❌ این داستانی رو که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به ده سال پیش یعنی سال 77. شاید باورتون نشه اما این داستان برای من اتفاق افتاده .من کارمند بانک هستم و کارم افتاده بود توی تبریز.با هزار مکافات رفتیم تبریز ولی مشکلی که بود این بود که من این شهر رو درست و حسابی نمیشناختم به هرحال منم دنبال یه خونه بودم برای اجاره که توی یه بنگاه ملک خونه ایده آل رو پیدا کردم ؛(یه خونه ویلایی با یه باغ بزرگ در اطرافش)به هرحال با املاکیه رفتیم به اون خونه.از ظاهر که خونه خوبی بود واز خونهه خوشم آمد و اجارهش کردیم   با عیال و دوتا پسرم اسباب و اثاثیه رو بردیم به این خونهه.خونه بزرگی با دو تا اتاق خواب و یه حال بزرگ که اتاق ها و حال ، پنجره زیادی داشتند که باغ رو میشد از پنجره حال کامل دید اما ندا،همسرم بهونه میاورد که از باغش شبا ممکنه بترسم اما کو گوش شنوا ولی اون میگفت تو که همیشه خونه نیستی من باید صبح تا شب توی این خونه بمونم و شروع کرد به غرغر کردنو که منم حوصلم نگرفت و از طرفی دیدم گرسنمه رفتم از بقالی سر کوچه یه چیزی بگیرم تا بخورم   وارد مغازه که شدم یه کم کالباس با خرت و پرت گرفتم که بعد از خرید ، بقالیه به هم گفت تازه اومدید به این محل .منم ماجرای اجاره ی این خونه و ورود تازه ی ما به این محل رو گفتم که سر آخری به هم گفت مواظب خودتو وخانواده ات باش که این خونه ی سنگینیه .به حرفاش گوش نکردم چون من از این خرافات بدم میومد و قبول نداشتم و گفتم حتمأ باغش برای بعضی ها ترسناکه.رفتم خونه و با هم غذا رو خوردیم که بعد از اون پاشدیم که وسایل رو بچینیم .با هزار بدبختی و سختگیری ندا خانوم در چیدن وسایل داشت اعصابم به هم می ریخت .تا غروب داشتیم خودمونو جر میدادیم با این چیدن. شب رو با خوردن شام که بازهم غذای سبکی بود سپری کردیم و حالا موقع خواب بود که دیدم همه یه گوشه خوابیدن .منم دیدم که حوصلم سر میره رفتم تلویزیون رو روشن کنم یه لحظه متوجه شدم که آنتن تلویزیون رو نصب نکردم.با حالت عصبانی درها رو کلیدشون کردم یه نگاه به ساعت انداختم دیدم ساعت 30/11دقیقست رفتم رختخوابو پهن کردم و داشت خوابم می برد که یه صدایی اومد که یه دفعه از خواب بیدار شدم که دیدم پنجره ی حال که رو به باغه ، کاملاً باز شده اول فکر کردم که بادِ . پا شدم رفتم پنجره رو بستم که باز رفتم بخوابم . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
. ❤️ تو مسیر برگشت به این فکر کردم که اصلا لباس مناسبی ندارم .. برای خودم دو تا تی شرت و تاب و شلوار خریدم .. مدتها بود که برای خودم خرید نکرده بودم و همین چند تکه لباس کلی حال دلم رو خوب کرد .. از جلوی مغازه ی لباس زیر فروشی رد میشدم که بی اختیار ایستادم .. وضع لباس زیرهام خیلی بد بود حتی از لباسهای بالایی بدتر... امشب ... با یادآوری اتفاقی که قراره امشب بیوفته طپش قلبم تندتر شد و تو یه لحظه تصمیم گرفتم خرید کنم .. دو تا ست رنگی خریدم .. درسته ازدواجمون موقته ، ولی مرد جوونی که امروز برای اولین بار دیدم برخلاف انتظارم مرد خوشتیپ و جذابی بود و نمیخواستم برای همیشه با یادآوری من حالش بهم بخوره .. با قدمهای تند خودم رو به خونه رسوندم .. قبل از رفتن به طبقه ی خودم ، آقا موسی رو صدا کردم .مجبور بودم ماجرای عباس رو بهش بگم ..سرم رو پایین انداختم و گفتم راستش من .. شوهر کردم و اون پول رو داده .. آقا موسی کمی مکث کرد و بعد از چند لحظه گفت انشالله عاقبت بخیر بشی دخترم.. از خوشحالی اینکه قرار نیست جابه جا بشم تمام غذایی که دیشب دست نخورده مونده بود خوردم و کمی خوابیدم .. چشمهام رو که باز کردم غروب شده بود .. سریع بلند شدم و کمی خونه رو مرتب کردم و یه دوش گرفتم .. موهام رو سشوار کشیدم .. خواستم کمی آرایش بکنم ولی خجالت میکشیدم .. موهام رو از پشت ساده بستم و یکی از تیشرتهایی که ظهر خریدم رو پوشیدم .. از ساعت هشت بیکار نشستم و تلویزیون نگاه کردم .. چشمهام تلویزیون رو میدید ولی هواسم به قدری پرت بود که نمیفهمیدم چی نشون میده .. تو دلم رخت میشستند .. نکنه حامله نشم و بخواد پولی که داده رو پس بگیره .. نکنه حامله بشم و یه وقت مامان بیاد تهران و بفهمه .. نفهمیدم کی زمان گذشت .. با صدای زنگ از جا پریدم ....👇👇👇👇👇 ادامه در اینجا👇👇👇❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 داستان زندگی مریم و عباس 👆🏻😍 همون که ایتارو ترکونده😍😍 تموم شده ها کاملشو برید بخونید👆🌸
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۱۳۳🌼 @azsargozashteha💜
3022870.mp3
3.7M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۱۳۳🌼 @azsargozashteha💜
🌱 بر روی 4 برگ کاغذ بنویس و سپس آن ها را در چهار گوشه مغازه یا چهار طرف متاع مورد فروش پنهان کن و آن مکان پاک باشد . و این آیات را باید نوشت : 🍃🌺یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله و هو الذی مد الارض و جعل فیها رواسی و انهارا و من کل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین یغشی الیل النهار ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون یا شکیکفی یا قاهر و یا مغنی یا رزاق یا وهاب یا الله🌺🍃 📚میرداماد کبیر ص 58 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽