#پاسخ_اعضا ❤️
سلام
دوست عزیزی که از رابطه برادرشوهرشون با دختر حس حسادت دارند.
دوست خوب
به نظر میاد شما بیشتر به ابراز علاقه و رفتار عاشقانه برادرشوهرتون حسودی میکنید.
برداشت من اینه که،همسرتون در حین اینکه خیلی محجوب و سربه راه هستند،
اما آداب عشق بازی را نمیدونند و با شما رفتارهای عاشقانه ندارند..
خوب درصد زیادی از این موضوع بر میگرده به طرز رفتار شما با همسرتون..
آیا شما برای همسرتون،بانوی طنازی هستید؟؟
حتی اگه شما هم از لحاظ رفتار با همسر ،سیاستمدار باشید،
اما لازم هست برای اینکه همسرتون یاد بگیرند نیازهای شما را برآورده کنند،با یه مشاور خوب که مذهبی هم باشه،مشورت کنید..
ضمنا با ارتباط با خدا،خودتون را حفظ کنید و مطمئن باشید خیلی از این حسها چند سال بعد از ازدواج بی رنگ میشه..
به همسرتون هم در مورد احساس تون حرفی نزنید..
شاد باشید..
❤️❤️❤️❤️❤️
خانم محترم چه معنی داره شما به برادر شوهرت حسادت کنی و بگی اون دختر بمیره
به شما چه ربطی داره
بشین زندگیتو کن از زندگیت لذت ببر کنار شوهرت.
حالا خوبه شوهرت بفهمه بلایی سر تو یا خودش یا برادرش بیاره
یکم بفهم یکم ارتباطتو با خدا بیشتر کن
حالا اگر باش دوست میشدی بعد با برادرش ازدواج میکردی اونم از دوستیت به عنوان صلاحی برای تهدیدت استفاده میکرد خوب بود؟؟؟؟؟
به خدا پناه ببر گول وسوسه های شیطانو نخور
به خدا عصبی شدم از دستت
به فکر زندگی و شوهرو خانوادت باش.الان اون آقا نه تنها برادرشوهرته بلکه مثل برادر خودت میمونه. سنگ سرجای خودش سنگینه.
زن شوهر دار و مرد زن دار چه به این فکرا و حرفا😒
برو کلاسای هنری خودتو سرگرم کن
از زندگیت فقط و فقط با شوهرت لذت ببر.
جوری رفتار کن که انگار نه انگار اون آقا وجود داره نه اینکه ادا دربیاری واقعا اینجوری باش تا زندگیت از هم نپاشه
موفق باشی درپناه خدا.
❤️❤️❤️❤️
سلام در جواب خانمی که وقتی برادر شوهرشو میبینن و این حس های چرت و پرت رو دارن میخوام بگم که ایشون از اول دنبال شما بودن و خواستن با شما تو ارتباط باشن حالا دیگه شما هم رد کردین به نظرم کار خوبی کردید ولی حالا دیگه ازدواج کردید وشوهر دارید اون فقط برادر شوهر شما میمونه و هر کاری که میکنه اصلا به شما ربطی نداره.و خواهشا دعاهای بد به هیچکس نکنید چون ممکنه برگرده به خودتون.
سرتون به زندگیتون باشه دیگه شما شوهرتون رو پسندیدید و تموم شد رفت.
واقعا از این مسئله ها بگذرید.
❤️❤️❤️❤️❤️
عزیزم من عروس بزرگتر هستم سه تا برادرشوهر بعد همسرم دارم هرکدوم وقتی نامزد میکردن و با نامزدشون تنهایی توی اتاق بودن یا چت میکردن یا بیرون میرفتن منم دلم میخواست همسرم مثل دوران نامزدی باهام رفتار کنه و بهم عشقش رو نشون بده دیگران هم متوجه بشن
من این طور فکر میکنم احساس شما هم این تیپی باشه
یا اگر همون طور که خودتون گفتید حس حسادت هم داشته باشید اون زمانها که این حس رو دارید بیشتر به همسرتون بچسبید کنارش بشینید جملات محبت آمیز بزنید و همدیگه رو باعشق نگاه کنید
❤️❤️❤️❤️
سلام برای اون خانم که برادرشوهرش هرسشمی خوره خانم شما انقد بانجابت وپاکی داشتید چرا الان که شوهر شما آدم خوبی به بردارشوهرتان چکاردارید خوشی زد زیر دلتان روزی چند بار سوره یاسین بخون وزیارت عاشورا ازحضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کمک بگیر چطور می تونی درجهان آخرت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نگاه کنی صلوات بفرس اصلان شمابا بابرادر شوهرت فکر نکن به شوهرت برس به مسافرت برو ببخشید طولانی شد از ادمین ممنونم
❤️❤️❤️❤️
سلام به خانمی که حس حسادتشون به زندگی برادر شوهرشون بر انگیخته شده این حالتون برای اینه که برادرشوهرتون قبلاً بهت نظر داشته اونم رو بچگیش .الان که زن برادرش شدی رو ترش میکنه .خب باید این کارو بکنه میخوای بیاد قربون صداقت بره که شوهرت بفهمه سه طلاقه کنه ؟حیف زندگیت نمیاد این حالت بخاطر رو ترش کردن قبلنش بوده برا همین نمیتونی بپذیری رفتار الانشو ی مدت باش چشم تو چشم نشو خوب میشه . حالا رفته پی زندگیش که باید خوش حال باشی میخوای بی آبروت کنه؟😏
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
درجواب خانمی که نسبت به برادرشوهر و نامزدشون فکرایی تو ذهنشون میاد؛ عزیزم حتما از یه مشاور مذهبی کمک بگیرید . شیطان برای هر کسی از یک راهی وارد میشه. وقتی دیده شما فرد معتقدی هستید از این راه وارد شده. برا مشاوره اگه حضوری هم نمیتونید ، تو همین ایتا کانالهای مشاوره مذهبی هست. استفاده کنید ان شاءالله خدا کمکتون میکنه. به حضرت زهرا ( سلام الله علیها) توسل کنید و باهاشون دردودل کنید و همه این حرفها رو بهشون بزنید و ازشون کمک بخواهید
❤️❤️❤️
سلام راجع به خانمی که گفتن نسبت به برادرشوهرشون حساس هستن عزیزم قطعا این وسوسه شیطان هست توبه کنید چون شما دارید تو ذهنتون به همسرتون خیانت میکنید از خدا بخواهید خودش این افکار رو ازتون دور کنه
#داستان_زندگی ❤️
سلام اسم من رمضان است متولد ۷۰ اهل کشور افغانستان و استان هرات هستم ۴ سال پیش زمانی که در افغانستان بودم من به کابل سفر میکردم وقتی داخل ترمینال رسیدم ساعت ۵ صبح بود خواب آلود بودم اتوبوس تقریبا پر شده بود منم کنار یک خانم نشستم که حدودا ۲۸ سال سن داشت این خانم به همراهی خود یک ساک داشت و یک دختر حدودا دو سال و نیم سن داشت
اتوبوس راه افتاد به سمت کابل حرکت کردیم اتوبوس وسط راه خراب شد چند ساعت وقت ما را گرفت و بالاخره فردا صبح ساعت ۸ رسیدیم کابل وقتی رسیدیم ترمینال من خواب بودم صدای راننده آمد پیاده شید رسیدیم به مقصد وقتی من بلند شدم دیدم همه پیاده شدن نفر آخر منم کنارمو نگاه کردم دیدم اون خانم که کنارم نشسته بود بچشو جا گذاشته من زود پیاده شدم و داد زدم خانم ببخشید دخترتو جا گذاشتی خانم با عصبانیت به طرف من نگاه کرد گفت چی میگی آقا حالت خوبه
من بهش گفتم خانم مگه شما از هرات کنار من روی یک صندلی ننشسته بودی گفت بله بودم منم گفتم مگه این دختر که الان بغل من است با شما نبود گفت نه گفتم یعنی چه بالاخره سر و صدای ما بلند شد داخل ترمینال مردم جمع شدن من از اول ماجرا داشتم از مردم توضیح میدادم این خانم قبول نمیکرد یک دفعه دیدم صدای آژیر ماشین پلیس آمد وقتی پلیس دیده بود ما جمع هستیم آمده بود ببیند چه خبره یک درجه دار از ماشین پیاده شد گفت چه خبر است برای چه جمع شدید
من از اول ماجرا به پلیس گفتم بعد پلیس از خانم سوال کرد این آقا راست میگه یا نه خانم در جواب گفت بله همه را راست میگه ما همسفر بودیم اما هیچ بچه ای با من نبوده مال خودشه
پلیس من و خانم را سوار ماشین کرد گفت دیگه حرف نباشد
مارا برد داخل یک دادگاهی وقتی رسیدیم اونجا حدودا ساعت ۹ صبح بود به مامور خود نمیدونم چه گفت مارا برد داخل دادگاه دیدم ۱۰ یا ۱۲ نفر اونجا نشسته است بعد یک نفر از من سوال کرد مشکل شما چیه بفرمایید آیا اختلاف خانوادگی دارید
من در جواب آن گفتم خیر هنوز مجرد هستم بعد گفت پس مشکل شما چیه برای چه آمدید اینجا
من کل ماجرا را برای آن شخص توضیح دادم بعد اون آقا از خانم سوال کرد آیا این جوان حقیقت را میگوید خانم در جواب آن گفت بله حقیقت را میگوید اما این دختر را من نمیشناسم و هرگز همراه من نبوده از اول با خودش بوده من قسم میخورم که مجرد هستم و حقیقت را میگویم
اون خانم داخل دادگاه سروصدا راه انداخته بود و قبول نمیکرد منم که اصلا از اون بچه خبر نداشتم و اصلا قبول نکردم واقعا من خیلی ترسیده بودم چون من دنبال کمک بودم اما برام دردسر شده بود بالاخره قاضی به من گفت تو برو اون گوشه وایسا بعد به خانم گفت توهم برو اون یکی گوشه وایسا بعد قاضی بچه رو پیش خودش نگه داشت به خانم گفت حالا بچه را صدا بزن بگو بیا بغلم بریم خونه مامان. خانم بچه را صدا زد گفت بیا بغلم دخترم بریم خونه. دختر به خانم نگاه کرد اما به سمتش نرفت بعدش قاضی به من گفت همین کار را انجام بده من صدا زدم دخترم بیا بغلم بریم خونه. تا صدا زدم فوری به سمت من آمد بغلم بعدش قاضی به من گفت زود باش از این خانم معذرت خواهی کن من از خانم معذرت خواهی کردم چون واقعا دیگه راهی نداشتم بعد قاضی از خانم سوال کرد آیا از این آقا شاکی هستی خانم گفت خیر چون دلم به حالش میسوزد خانم رفت قاضی به من گفت راستشو بگو تا به حال چندبار این کار را انجام دادی من که از هیچی خبر نداشتم واقعا داشتم سکته میکردم نمیدونستم چیکار باید کنم هی قسم میخوردم آقای قاضی من مجرد هستم و هیچ فرزندی ندارم
قاضی خیلی عصبانی شده بود گفت حالا ببین چه بلایی به سرت بیارم کاری میکنم تا اخر عمر درس عبرت بگیری و دیگه فرزند خودت را گردن مردم نندازی
اون دختر هم بغلم بود ولم نمیکرد حالا ما افغان ها یک رسم داریم که وقتی ازدواج میکنیم مثل کشورهای دیگه نیست که فوری روی شناسنامه ثبت کنند هیچوقت ازدواج را روی شناسنامه ثبت نمیکنند واقعا دیدم اوضاع بدجور خراب میشه دیگه راهی نداشتم گلوم خشک شده بود رنگم زرد شده بود بدجور به بن بست خورده بودم به قاضی گفتم توراخدا من را ببخشید من وضع مالی خوبی ندارم این اولین اشتباه من است میخواستم از این خانم پول بگیرم مجبور بودم این کار را انجام بدم غلط کردم توبه میکنم دیگه این کار را انجام ندم خواهش میکنم بخاطر این طفل من را ببخشید. خیلی معذرت خواهی کردم وقتی همه دیدن داره اشکم درمیاد اونها هم به قاضی گفتن بدبخت مجبور بوده ببخشیدش. بعدش قاضی از من نامه گرفت نشان شصت گرفت پرونده برام درست کرد گفت فقط بخاطر این بچه زندان نمیری ولم کرد. خلاصه منم الان ۴ سال میشه اون دختر را دارم و هنوز مجرد هستم و هیچوقت ازدواج نکردم اون دختر من را پدر صدا میزنه تقریبا ۶ سال سن دارد ماشالله خیلی هم خوشکله با من و مادرم زندگی میکند دو سال میشه آمدیم ایران زندگی میکنیم و بعدها وقتی از ایران بریم بجای خواهرم براش شناسنامه میگیرم.
#پرسش_اعضا ❤️
من 14 سالمه و چند روز پیش چند لکه سیاه رو لباس زیرم دیدم و بهدش چند روز بعد دیدم بیشتر شده به مادرم نشون دادم گفت که پریود شدی
ولی خوب مهم این نیست مهم اینکه وقتی نوار بهداشتیمو عوض میکنم سیاه مگه خون قرمز نیست پس چرا سیاه از این بابت خییییلی ترسیدم میترسمم به مادرم بگم میشه کمکم کنید؟؟؟
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام دوستان دعای مجرب برا ترس و استرس دارین برام بزارین
ایدی ادمین👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#تجربه_اعضا ❤️
سلام راجع به اون خانومی که برادر شوهرش قبلا میخواسته باهاش دوست بشه ولی ایشون با داداشه بزرگترش ازدواج کرده ،و حالا به رابطه برادر شوهرش با نامزدش حسادت میکنه و حالش بد میشه
عزیزم منم وقتی عقد کردم ،برادر شوهرمو ندیده بودم ایشون مسافرت کربلا بودن ،با شوهرم دوقلوهستن،وقتی دیدمشون اوایل بی تفاوت بودم،ولی مادر شوهرم که همیشه دنبال اینه که ببینه من از رفتارم چه منظوری دارم ،دائم میگفت چرا باهاش سرد احوالپرسی میکنم و سر سنگینم
تا اینکه کم کم کار به شوخی لفظی البته توی جمع و در حدی که نامربوط نباشه ،کشیده شد ،اونم واسه منی که نگاه به نامحرم نمیکردم و در حد سلام و علیک بود ارتباطم،
به هر حال کار به جایی رسید که سفر بعدیش به شدت دلتنگش بودم و نگران ،حتی بیشتر از خانوادش و برادرش،طوری که روی پشت بام خونشون میرفتم و گریه می کردم.البته گاهی به خودم میگفتم به چشم برادریه و برا خودم دعا میکردم یا احتیاطا استغفار میکردم اما...
اینا همه فریب شیطانه ،چون شوهرم چیزی از اون کم نداشت ،مومن تر و از لحاظاخلاقی مهربون تر ،سالمتر بود ،اهل رفیق بد نبود،اهل فحاشی که اون بود نبود،اهل نماز شب بود ولی اون نه ،منو دوست داشت و چشمش پاک بود ولی اون متکبر بود و خودشو از هر کسی سر تر میدید و لایق بهترینها در صورتی که نواقصی داشت که برای یه زندگی سالم ،سخت بود مثل ،رفیق بازی و وسواس شدید،تند خویی و فحاشی...
البته خواهر عزیزم ،اینها رو به مرور زمان ،طی پنج سال زندگی کنارشون و ازدواج ایشون فهمیدم و همیشه در جدال بین مقایسه همسرم با ایشون بودم البته با تشویق زیرکانه شیطانه به اسم توجهات خوهرانه که همش چرته و فریب نفس
خدا رو شکر بعد از چند سال فهمیدم بهتر از همسرم برام کسی نیست ،و ظاهر آدما حتی شیوه ی زندگیشون و تعامل با همسر و اطرافیانشون ،نباید باعث بشه نسبت به اونها ،حسادت ،حقارت یا حسرت داشته باشیم چرا که اکثر اوقات ما اونچه که میبینیم فقط ظاهر زندگیشونه و وقتی مثل من باطن زندگیشون برات رو بشه میفهمی خدا اونچه که بهت داده بهترین بوده و فقط این ماییم که گاهی دلمون میخواد کور باشیم و نبینیم و برای ک
گناهه خواسته یا نا خواسته نفسمون ،بهانه تراشی کنیم و خودمونو به خواب بزنیم.
قدر شوهرتو بدون و هرگز حتی بعد از عبور از این امتحان الهی،راز دلتو براش نگو که مکدر بشه و احیانا به تو مشکوک بشه،و اینکه به خدا پناه ببر از شر نفس و شیطان ،و متوسل بشو به اهل بیت تا تو رو از این احساساته رنج آور نجات بدن
و اینکه سعی کن مثل نامحرم توی خیابون باهاش رفتار کنی حتی اگه اطرافیانت ناراحت شدن با این تفاوت که در حد سلام و احوالپرسی معمول باشی
و وقتی داری حساس میشی سریع با شوهرت هرگونه تماسی که امکان داره برقرار کن از جمله فیزیکی،تلفنی ،کلامی ،حتی لبخند و بهش بیشتر فکر و توجه کن.
خوبیهای شوهرت روزبروز بیشتر برات معلوم میشه و بیشتر حکمت ازدواج با ایشون رو میفهمی و حکمت اینکه خدا نخواست تو دام برادر شوهرت بیوفتی...
از قدیم گفتن آواز دهل از دور خوش است
فریب عزیزم ،قربونت برم اونارو نخور و هی حسرت بخور وحسادت کن،چه بسا دیگران به زندگی شما غبطه میخورن و خودت خبر نداری
دقیقا این اتفاق برای من افتاد والآن بعد ۱۷ سال میفهمم ،جاریهام که بعد از پنج سال کم کم به ما اضافه شدن ،از فرط حسودی یه من گاهی در حال ضربه زدن و فضولین ،منم سپردمشون به خدا،خدا هم همیشه مواظب زندگیمه
البته خودم با توکل به خدا جلوی نفسم را تا حد زیادی گرفتم وگرنه کارم به ناکجا آباد میکشید...سعی کن اصلا بهش توجه نکنی حتی نگاه کردن هم به خودت حرام کن.
فقط شوهرت...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_سیو_پنج اسد با تعجب پرسید مطمئنی؟.. صنم بدون فکر کردن گفت آره.. هر چند با شنیدن حرفهاش غصه
#قسمت_سیو_شش
اسد به سرعت به سمتش دوید و گفت مرتیکه ی عوضی ، قرار ما چی بود؟ حالا واسه من پیغام میفرستی..
یعقوب خونسرد دستش رو به طرف اسد تکون داد و گفت هوووی یواش ..
نشست روی کیسه ی آرد و سیگاری روشن کرد و گفت چی میگید شما .. قرار مرار دود هواست ..
سرش رو بالا برد و دود سیگارش رو بیرون فرستاد و گفت مثل این ..
با خشم نگاهش کردم و گفتم ببین پیری کاری نکن که از کرده ی خودت پشیمون بشی .. همین الان پا میشی میریم طلاق میدی و باقی پولت رو میگیری و تمام ..
با خنده ای که دندونهای زشت و نامرتبش رو نمایان میکرد گفت تو شوهرش بودی؟ پشیمون شدی ؟
اسد محکم زد به شونه اش و گفت ببند اون گاله رو پاشو راه بیفت.. به تو چه کی کیه؟
یعقوب ابروهاش رو داد بالا و گفت مگه من مثل این ژیگول احمقم .. من زن زیاد دیدم ولی خدایی این یکی ...
لبهاش رو غنچه کرد و گفت عین عروسکه لامصب
خون جلوی چشمهام رو گرفت و نفهمیدم چیکار میکنم .. با دو قدم خودم رو به یعقوب رسوندم و مشت محکمی توی صورتش زدم و گفتم خفه شو ..
یعقوب افتاد روی زمین .. دستم رو گذاشتم روی دهنش و با اون یکی دستم مشت میزدم و داد میزدم خفه شو .. خفه شو ...
اسد از پشت منو میکشید ولی زورش بهم نمیرسید ..
میشنیدم که پسر جوون داد میزنه و کمک میخواد...
اینقدر به سر و صورت یعقوب مشت کوبیدم که دست خودم درد گرفته بود و از نفس افتاده بودم ..
اسد به سختی منو از روی یعقوب بلند کرد و داد زد یوسف .. این از عمد اون چرت و پرتا رو میگفت این دنبال پول .. من میشناسم اینجور آدمها رو ..
لگدی به پای یعقوب زدم که هنوز روی زمین ولو بود و گفتم پاشو.. تا دوباره از این بدتر سرت نیاوردم .. پاشو عوضی ..
یعقوب تکونی نخورد ..
اسد رفت کنار پسر جوون و باهاش صحبت میکرد که دخالت نکنه ..
روی همون کیسه آردی که یعقوب قبلا نشسته بود نشستم و نفس زنان گفتم کری مگه .. میگم پاشو ..
اسد به طرفم برگشت و گفت زدی لهش کردی صبر کن الان بلند ...
نگاهش خیره موند رو صورت یعقوب و حرفش رو کامل نکرد .. سریع کنار یعقوب اومد و کنارش نشست ..
دستش رو گذاشت تو گردن یعقوب و صورتش رو به طرف من چرخوند ..
با ترس نالید یوسف.. از گوشش خون میاد.. مرده.. زدی کشتیش لعنتی...
پسر جوون که تازه آروم شده بود با فریاد به خیابون دوید و داد میزد کشتن .. زدن یعقوب کشتن ..
با چشمهایی که از ترس از حرقه بیرون زده بود زل زده بودم به صورت سیاه یعقوب ..
چند نفر همراه پسر جوون وارد نونوایی شدند و هر کدوم حرفی میزد ..
همهمه توی سرم میپیچید و من فقط دعا میکردم اسد اشتباه کرده باشه و یعقوب زنده باشه...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نظر_اعضا ❤️
سلام ادمین جان
به این دختر خانوم بفرمایید اگه به اعضای کانال ربطی نداره، پس چرا این آقا اومد داستانش رو تعریف کرد، فکر کنم این دختر خانوم هنوز خیلی بچه است و نتونسته اینو درک کنه، بعدم بله که خانوما و اعضا ناراحت میشن، چون اون آقا با وجود زن و بچه خیانت کرد، بدتر از اون، نقشه ی تهمت به یک زن عفیف رو کشیدن و از خونه زندگیش بیرونش کردن،
داستان این دختر خانوم شده مث اون خانوم سخنران که میگفت :میخوام خطاب به اون خانوم بی چشم و رو و پررو و پاچه پاره ای صحبت کنم که گفته به خاطر هیزی شوهرم...... 😂😂😂😂😂
در ضمن کسی نگفته این آقا هنوز خطامیکنه و...... همه بهش گفتن زنت حق داره و راهکار دادن که به هر طریقی همچین زنی رو نگه دار و نگران مال و منالش نباشه اونم بعد از اون همه حقه و ظلم در حق زن بیچاره
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت اون کسی که میگه چرا با اون آقای ۳۱ساله این بر خوردم کردین آقا انگار شما پیامشو درست نخوندی هوس چشم و گوش این آقا رو کور و کر کرده میگه چیکار کنم میخوام از زنم شکایت کنم .اون خودش هنوز نفهمیده زن زندگیشو داره میزاره کنار ی زن هرزه رو وارد میکنه .آقا شمام بهتره پیامشو ی بار دیگه بخونید خودش که برا زنش پاپوش ساخته هیچی خیانتشم هیچی تازه اومده راهنمایی میخواد چجوری از زنم شکایت کنم و جوری گولشبزنم .بیاد سر زندگیش حالا که میخواد ابروما ببره هم مهریشم باید ببخشه همه بخشششو گذشتو باید زنش بکنه .شما حواستو جمع کن که انقد بیخود جوش نیاری
در ضمن این آقای ۳۱ساله میگه چرا زنم فهمیده من براش پاپوش دوختم به غرور کاذبش بر خورده شمام نمیخواد طرف کشیشو کنی توبه کجا بود میخواد ناموسشو بی مهریه رد کنه بره میخواد ازش شکایت کنه برا ی زن بد کاره و فریب زن
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام دررابطع با اون مردی که گفتن زنشون خانوم روستاییه و ترسوندنشون و...
بگم که حتمااااا تقاص این کاراتو پس میدی.. شوهر خواهرمنم با خواهرم همچین کاری کرد میخواست خواهرم بره ولی خواهرمم بخاطر ابروش نرفت درحالیکه خیانت دیده بود از شوهرش
نمیدونم جواب خدارو چجوری پس میدین 😔بنظرم خانومتون هربلایی سرت بیاره حق و حلالش چون به یه ادم مظلوم تهمت بزنی بدجوری میخوری
❤️❤️❤️❤️
راجع به خانمی که نسبت به بردر شوهرشون احساسات بدی دارن...عزیزم چهارقل رو بلند بخون مخصوصا سوره ی ناس رو وقتی چشمت به برادر شوهرت افتاد بجای فکر و خیال روت رو برگردون نگاهت رو به زمین بدوز و سوره ی ناس بخون و به معناش فکر کن...به زمین که نگاه میکنی به مرگ هم فکر کن که یک روز همه ی این اهل روی زمین،در دل زمین خواهیم بود و باید پیش خدا جواب همه ی اعمال و حتی افکارمون رو بدیم...توی سوره ی بقره آیه ی ۲۸۳ میفرماید هر چه آشکار کنید و هر چه در نفستان پنهان میکنید همه نزد خدا حاضر است😞😞و محاسبه میشوید...یحاسبکم به الله...یعنی خدا از شما حساب و کتاب خواهد کشید...این جمله رو خطاب به همه ی خوانندگان محترم میگم، مراقب افکار و خیالاتتون هم باشید که در مقابلش حساب و کتاب داریم...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام برای اون دختر خانم که پریود شدن و لکه خونشون مشکی هشت اصلا نترسید خون قاعدگی یا قهوه ای تیره یا قرمز یا سیاه هست مشکلی نیس
❤️❤️❤️❤️
دختر خانم ۱۴ ساله که پریود شدی عزیز دلم مبارکه ، اولا اصلا نترس هیچ چیز ترسناکی نیست گاهی خون پریود به رنگ قهوه ای یا سیاهه ، دوما هیچ وقت تاکید میکنم هیچ وقت از مادرت خجالت نکش و همه چیز رو باهاش در میون بزار تا راهنماییت کنه
❤️❤️❤️❤️
سلام دخترگل 14ساله عزیزم بعضی وقتها خون پریودسیاهه ولی نه همیشه ونه اولین پریودی به مادرت بگو چرا ترسیدی شاید گلم غلظت خون داشته باشی یا مشکلی باشه دکتر زنان میری دارو میده به دخترکه کاری ندارن اصلا نترس به مادرت اعتمادکن وبگو خدایی نکرده عفونت نشه گلم
❤️❤️❤️❤️
در جواب دختر خانم گلی که گفتند لکه های پریودیشون به رنگ تیره است.
عزیزم نگران نباشید عادیه هم تیره هست هم قرمز.
فقط از دمنشون آویشن و یا زعفران استفاده کن تا رحمت پاکسازی بشه و ای کثیفی ها سریع تر بیان بیرون
❤️❤️❤️❤️
سلام عزیزی ک پریود میشه خونش سیاهه عزیزم نمیخواد اصلا نگران باشی یه چیز عادیه من خودمم خون سیاه میاد برام خون سیاه و لخته خیلیم خوبه چون خون کثیف بدنت تخلیه میشه اصلا لازم نیس نگران باشی
❤️❤️❤️❤️
سلام درمورد شخصی ( خانم یا اقایی) که دعا برای رفع ترس واسترس خواسته بودن هر روز صد مرتبه یا کمتر بخوان حَسبُنا الله وَنِعم َالوَکیل نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَصیر
ایشالا ترست ازت دور میشه چون تو دیگه خدا را وکیل خودت می گیری
❤️❤️❤️❤️❤️🌹
در جواب خانمی که گفتنچرا اشتباه راهنمایی میکنی من زن داداش خودم عمل کرد و براش کمیسیون پزشکی گرفتن گفتن این سوا از زیبایی جنبه درمانی داره چون هم گردنش درد بود هم نمیتونست رو به بالا بخوابه نفسش میگرفت سال ۹۵ تو یه بیمارستان خصوصی شیراز عمل کرد فقط هزینه بیمارستان خصوصی داد فقط باید سفت و سخت دنبال کار بیمه باشه..
❤️❤️❤️❤️
سلام در رابطه با دختر عزیزمون که بار اول پریود شده هیچ نگران نباش عزیزم خون اول پریود ممکنه غلیظ و بسته شده و سیاه رنگ باشه برای رفع این مشکل نوک قاشق چایخوری سیاهدانه رو بکوب (سیاهدانه کوبیده شده وقتی مونده بشه سمی میشه پس هر روز باید بمقدار مصرف روزت بکوبی) و وسط یه خرما بریز بخور چند روز این کارو انجام بده این واسه اینه که اگر رحم شما دچار سردی هست برطرف بشه و یه پریود عادی بعدش خواهید داشت در ضمن عزیزم اصلا نترس شاید تا یکسال پریود نامنظم داشته باشی و همه هم پریودشون با خونریزی شروع نمیشه خیلی از خانما از جمله خود من اول لکه بینی داریم ممکنه این لکه ها سیاه و غلیظ هم باشه پس چیز نگران کننده ای نیس عزیزم با خیال راحت با مادرتم مطرح کن بالاخره از لحاظ ژنتیکی شما به مادرت شبیه هستی شاید راهکارهای خونگی برای باز شدن خون پریود بهت بده و بهر حال مادرا تو اولین پریود خیلی مراقب بچه ها هستن پس گلم بدون ترس با مادرت حرف بزن
❤️❤️❤️❤️
سلام درجواب خانومی که میگن شوهرخسیس دارن میخاستم بگم دقیقا مشکل شمارو داشتم
جونم براتون بگه شوهرتون خسیس نیس بهیچکس غیرخودش اعتماد نداره شمابهتره ب هیچ عنوان ازشون پول نخاین فقط چیزایی که لازم دارین رو بگید براتون بگیره یمدت که گذشت یچیزی گفتین بخره وخرید بهش بگید مثلا فلان جا اینو با فلان قیمت داره اونجا بخریم بصرفه تره میخای من برم بخرم..بهرحال سعی کن اعتمادشو بدست بیاری شوهرت خسیس نیس که اگر بود روهمه چیز خساست میکرد صبور باش همسرت مث همسر من تغییر میکنه حتما سخت ب اینجایی که هست رسیده یا براساس ی طرز فکری اینطوری رفتار میکنه بهش زمان بده واصلا ازش درخواست پول نکن اصلا مهم نیس پول دستت باشه مهم اینه که اونچیزاییو که لازم داری برای خودتو دخترت فراهم میکنه منم از جیب شوهرم میگرفتم جمع میکردم هردفعه نیاز داشت بهش میدادم وبهش میگفتم این پولارو از جیبت گرفتم براخودت پس انداز کردم خیلی هم خوشحال میشد الان خودش پول میده بهم یا توجیبش میزاره که بگیرم وپس انداز کنم یااگه چیزی نیاز داشتم وپول نداشت میگفتم میتونم از همون پولا بردارم اونم میگفت باشه بردار. زمان میبره ولی تغییر میکنه فقط رفتارهای خودتو مدیریت کن وبهش فشار نیار نگو خسیسی ببخشید طولانی شد امیدوارم نتیجه خوبی بگیری
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#داستان_اشنایی ❤️😍
مامان من یه همکاری داشت دخترش دو سه سالی از من کوچیکتر بود بار اول که دیدمش من سال اول دانشگاه بودم اون دبیرستانی، برخوردمون خیلی کم و کوتاه بود تو خیابون مامانا همدیگرو دیدن یه حال و احوال پرسی کردن من خیلی بهش دقت نکردم جوگیر دانشگاه بودم به نظرم بچه اومد بعد دو سه سال یه روز رفته بودیم تره بار مامان من هشت نه کیلو بامیه خریده بود تو راه برگشت تازه متوجه شد چه کرده همه رو هم داده بود دست من بیچاره دست بر قضا ماشینم نداشتیم بابام برده بود
سر راه همینطوری مثل اسب بارکشی من اینا رو کول گرفته بودم داشتیم میرفتیم از جلوی خونه همون همکارش رد شدیم سه چهار تا کوچه با ما فاصله داشتن
مامانم یه فکری تو مغزش جرقه زد گفت بیا بریم خونشون یکم از این بامیه هارو بدم به اونا
خونشون یه آپارتمان قدیمی بود اونم طبقه آخر بدون آسانسور زنگشون و زدیم بدون جواب درو باز کردن خواستم تو حیاط وایسم دیدم مامانم نمیتونه اون همه پله رو با بار بره بالا این شد که منم رفتم نفس نفس زنان رسیدیم دیدیم هیچکس جلوی در نیست ولی در بازه مامانم از لای در صدا زد یهو دخترش با موهای ژولیده و پیژامه چروک و یه تیشرت کج و کوله اومد جلوی در بیچاره مامانمو که دید کلی خجالت کشید بعد من و دید از لای در دارم نگاش میکنم نفسش رفت بیچاره مامانش اینا نبودن اونم سخت مشغول خوندن بود اون سال کنکور داشت.
داشت با مامانم حرف میزد که مامانش اینا رسیدن اونام کلی از تره بار بامیه خریده بودن تعارف کردن بریم تو نرفتیم دیگه اومدیم
مامانم تا مدتها ترشی بامیه و خورش بامیه به خورد ما میداد
میدونستم دختر خالم با این دختر همکلاسی بود انقدر مخشو خوردم بهش باج دادم تا شمارشو برام پیدا کرد بهش پیام دادم اگه مشکلی با درساش داره من کمکش میکنم خودمم معرفی کردم جوابمو نداد منم دیگه پیگیرش نشدم گفتم اشناییم شر میشه
خلاصه همون شبی که کنکور داد جوابمو داد تشکر کرد گفت موبایلشو تو اون مدت چک نکرده بود
انقدر پیام دادیم تا باهم اشنا شدیم چند سالی گذشت تا یک روز مامانم پیامایی که با دختره داده بودم رو خوند
قبلشم شک کرده بود گفت میخوای چیکار کنی؟
گفتم میخوامش، رفت با خانوادش صحبت کرد و ما بعد چند سال ازدواج کردیم.
هنوزم وقتی کار داره کلافه اس زیرپوش و شلوارای منو میپوشه ژولیده میگرده.😂
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام و خسته نباشید
برای ترس و استرس سوره یاسین بعد از نماز صبح، کلا سوره یاسین رو بعد از نماز صبح بخونید، هم دفع شر میکنه حتی آدمای نزدیکتون مث مثلا مادر شوهر بد، یا دوست بد یا..... هم رزق رو زیاد میکنه، هم دفع وسواس، هم دفع ترس، هم شادی آور، هم برکت، خلاصه که سوره ی یاسین وقتی نازل شد به تعداد هر حرف 10 تا از ملائک نازل شدن، وقتی این سوره رو میخونید تموم ملائل این سوره پیشتون حاضر میشن، و با روح شما عجین میشن، برای حاجات شما دعا میکنن، و وجودتون و زندگیتون پر از نور و خیر و برکت میشه
❤️❤️❤️❤️
🌺 برای ترس زیاد این ذکر رو بخونید لاحول و لاقوت الا باللله ... سفارش امام جعفر صادق
❤️❤️❤️❤️❤️
درمورد اون جیگر گوشم که ۱۴ سالشه وپریود شده..عزیز دلم .قربونت برم.دخترمنم تو همین سن پریود شده بود الانم ۲۰ سالشه.اول بهتره که به مامانت بگو گلم.ترس چی عزیز دلم.مامانا بهترین دوست آدم هستن.بعدشم اصلا نگران نباش و نترس.چون بار اولته.ممکنه دوروزه تموم شه یا چندروز طول بکشه.قرمز باشه یا سیاه رنگ.اثلا ممکنه مرتب هم هرماه نشی..اصلا مهم نیست.تاسه سال طبیعیه.هفته ای دوشب قرص آهن بخور.با هفته ای ۴ شب فولیک اسید یک میلیگرمی.اصلا جای نگرانی نیست.فقط بهداشت فردی و رعایت کن جان دلم.درآخرهم میگم بهترین کار اینه که به مادرتون بگی...ازطرف یه خانم دکتر😘😘
❤️❤️❤️❤️❤️
پیام اعضا 🌹👇🏻
سلام خانوما من از راهکار هایی که دادید استفاده میکنم به مادرمم گفتم گفت که اشکال نداره طبیعیه بازم دستتون درد نکنه بابت راهنمایی های عالیتون
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••