شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا از اتاق اومدیم بیرون از حمید فوق العاده خجالت میکشیدم که البته اینم که شد
#داستان_زندگی 🌸🍃
مهسا
حمید وقتی صدای منو شنید مکثی کرد و گفت عه ...سلام مهسا خانم ...خوبین؟ با تته پته گفتم خوبم ...چرا خوب نباشم ...وقتی با شما دارم حرف میزنم بایدم خوب باشم اونموقع اینقدر هول شده بودم که نمیفهمیدم چی دارم میگم چند ثانیه بعد به خودم اومدم و خودم رو یه نیشگون گرفتم از سکوت حمید متوجه شدم اونم از رفتارای من هنگه و احتمالا به عشق من نسبت به خودش پی برده از خجالت داشتم آب میشدم یکم سکوت کردم و بعدش یه نفس عمیق کشیدم و گفتم راستش زنگ زدم بابت بیمارستان ازتون تشکر کنم خیلی زحمتتون دادم حمیدم خیلی سرد گفت خواهش میکنم دیگه چیزی نگفت مشخص بود که منو نمیخواد و میخواد منو از سر خودش باز کنه ولی منِ احمق از بی پناهی نمیخواستم اینو بفهمم همینجوری دوتامون سکوت کرده بودیم که گفتم راستی توی بیمارستان زحمت کشیدید برام پرستار گرفتید هزینه ی بیمارستان و پرستار رو بگید بهتون بدم یه پوزخند زدم و گفتم مهسا آخه تو پولت کجا بود که بخوای بدی و خداروشکر کردم که حمید نمیگیره که یهو حمید گفت باشه شماره کارتمو میفرستم واریز کنید رنگ از صورتم پرید با خودم گفتم حتما داره باهام شوخی میکنه گفتم واقعا!بلافاصله جواب داد و گفت آره واقعا و قطع کرد و شماره کارت و مبلغ رو فرستاد من یه هزاریم توی جیبم نداشتم اونموقع حمید محتاج پول بیمارستان نبود فقط میخواست اینو بهم بفهمونه که هیچ علاقه ای بهم نداره منم اونموقع اینو خوب فهمیدم و سریع شماره کارت رو یه جا نوشتم و بعدش لیست تماسو پاک کردم و گوشی محسن رو گذاشتم سرجاش تو اتاقم نشستم و یه دل سیر گریه کردم با خودم گفتم مهسا تو خیلی تنهایی نه محسن تورو میخواد نه حمید اونموقع وقتی امیدم از حمید ناامید شدم دل به محسن بستم البته بگم دل بستن نه و نقشه کشیدن درست تره من یه زن بی پناه شده بودم که باید زن رسمی محسن میشدم و دلش رو به دست میاوردم تا یه جایگاهی توی اون خونه داشته باشم وقتی بیتا خوابید با ایما و اشاره به محسن گفتم که بیا پیشم محسنم یه لبخند از روی ذوق زد و دستاش رو روی چشماش گذاشت به معنی چشم توی اتاقم نشستم و منتظر اومدن محسن بودم که یهو در اتاق رو زد
خودم رو یکم جمع و جور کردم تا جلوی محسن خوب به نظر بیام که یهو بیتارو توی چارچوب در دیدم بااینکه تصمیم گرفته بودم شجاع باشم بازم دلم لرزید ولی نشون ندادم و گفتم چیه چی میخوای؟ پوزخندی زد و گفت محسن خوابیده تو اتاقم ...منم اومدم بهت بگم که فردا صبح زود پاشو غذا درست کن مامانمینارو دعوت کردم اخمام رو توهم بردم و روم رو برگردوندم همش با خودم میگفتم یعنی محسن به بیتا گفته بیاد اینجوری منو ضایع کنه ولی بعید دونستم آخه محسن دلش میخواست بچه دار بشه همش تو این فکر بودم که فردا حمیدم میاد یا نه اگه میاد چجوری تو روش نگا کنم چجوری پولشو بدم تا یدفعه یه فکر به سرم زد گفتم برم کارت محسن رو بردارم و برم عابربانک و پول رو کارت به کارت کنم ولی اگه محسن میفهمید باید فاتحه ام رو میخوندم اما اینقدر کله خرا...ب شده بودم و میخواستم خودم رو جلوی حمید بالا نشون بدم که پاشدم رفتم توحیاط و کارت محسن رو از توی ماشینش برداشتم رمزشم میدونستم همش میگفتم خدایا اگه محسن بفهمه بیچاره میشم ولی گفتم الان که اونا خوابن عابربانکم سرکوچه اس گوشیشم برمیدارم اس ام اس رو حذف میکنم نمیدونم اون دل و جرئت لعن...تی رو از کجا اورده بودم گوشی محسنم برداشتم و چادر سرم کردم و اروم از خونه زدم بیرون صدای گربه و سگ توی کوچه پیچیده بود و همین ضربان قلبم رو بیشتر میکرد زود به عابر رسیدم و کارت رو زدم موجودی گرفتم دیدم حدودا ۱۵ میلیون توی کارتشه و حمید مبلغ بیمارستان رو گفته بود ۱تومن سریع کارت به کارت کردم و اس ام اسی که اومد رو پاک کردم نفس عمیقی کشیدم و مثل احمقا راه خونه رو پیش گرفتم که یهو گفت مهسا خانم کجا میری؟!...بیا اینجا آب دهنمو قورت دادم و برگشتم دیوونه ی محل رو پشت سر خودم دیدم تند تند نفس میکشیدم و ضربان قلبم بالاتر رفته بود چادرم رو محکم تر دور خودم پیچیدم گفتم بدوَم و فرا...ر کنم ولی انگار برام غیرممکن بود چسبیدم به دیوار و زیرلب گفتم چی میخوای! اون دیوونه هم بلند بلند میخندید و گفت مهسا خانومو ....عروس دوم محسن اقا
اشکام تند تند میریختن و فقط تنها راهی که به ذهنم رسید التماس بود اون جلوتر میومد و من التماس میکردم که بره و منو ول کنه ولی انگار ناشنوا شده بود و هیچی نمیفهمید تا رسید بهم و دستاش رو دو طرف سرم روی دیوار قرار داد
#ادامہ_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام ادمین عزیز خدا خیر بده شما و حبیبه خانمو.چندنفراز دوستان سوره طلاقو مزملو گفتن بخونیم خدا خیرشون بده منم میخوام شروعکنم بخونم ان شالله.فقط کاش برای چشم زخمم ی دعایکه واقعا اثر داشته باشه بگن،چون زندگی من خیلی توچشمه.خیلیا تحمل یخچال خونهی منم ندارن حتی.دخترم ۴سالشه میگن چقدر زرنگه چه زبونی داره و ... اینم تحمل ندارن.برای بچهکه نمیشه حرز امام جواد چون نماز داره.چیکارکنم درامان باشه زندگیم؟شوهرم میره توجاده خیلی نگرانم.با هزاررررتا قرضو وام شوهرم ی ماشین شریکی خریده چشم ندارن ببینن میگن شما پولدارین درحالیکه شوهرمن خیلی تلاش کرده تا باینجا رسیده خونه زندگیشو ندیده.همش با ترسولرزو استرسه زندگیم.خودم آرامش ندارم.بعد اینکه من برای خودم حرز امام جواد گرفتم ولی متاسفانه یمدت کم بستم بدستم دیگه گذاشتم توکشوی لباسم.الان بخوام دوباره ببندم میشه یا دوباره باید بگیرم؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام من کلاس دهم هستم
و رشتم تجربی هست
من کلا روش درس خوندنم جوری هست که وسواس دارم میخونم یاد میگیرم بعد صدبار دیگه هم میخونم البته راستش برمیگردم یه بار بگمش هم یادم نمیادا که باز میخونم برا همین خیلی عقب میفتم
مثلا من یه درس زیست رو یه شبانه روز میخونم و مشکل دیگمم اینه ک موقع خوندن هی گوشی رو یه دقیقه روشن میخونم یا کلا تو فکر فرو میرم
بعد من با همهی اینا بالاخره میتونم یه درس رو بخونم و بقیه درس هام میمونه
بعد که میرم سر امتحان هم عاالی جواب میدم، ولی بقیه درسام مونده ک نخوندم
یه بار هم بدون اینکه تکرار کنم خیلی سریع خوندم و رفتم امتحانم رو دادم و اصلا فکرش رو نمیکردم ولی امتحانم رو از 20 شدم 12؛سر امتحان هیچییی یادم نمیومد
اینم بگم من اصلا تست نمیزنم، وقت خوندن بقیه درس هارو ندارم دیگه تست ک جای خود دارد..
رقابت تو کلاسمون زیاده منم ریاضی و فیزیکم اصلا خوب نیست تا امتحانات هم چیزی نمونده خواهشاً یکی ی راهکار بده چون من مشکلاتم یکی دوتا نیست
شاید بگین تو ک اینجور بودی چرا اومدی تجربی اما، این ک من تو این رشته موفق شم ارزومه، و دندون خیلی دوست دارم ولی فکر نکنم هیچوقت ب این ارزوم برسم با این روند پرستادم نمیشم و اینکه من علاوه بر آرزوی خودم دوست دارم آرزوی خانوادهم هم برآورده کنم...
ولی یه روشی بهم میدید برای شاگرد شدن؟🥲🌱
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
این یکی سوالم را هم بزار ممنونم 🙏🙏من ۲۷ سالمه مشکل پریودی دارم یعنی اگر قرص جلو گیری نخورم هیج وقت پریود نمیشم حالا یک ماهی میشه دیگه قرص نخوردم ولی باز پریود نشدم نمیدونم مشکل چیه و چکار باید کنم پول هم ندارم که بخوام برم دکتر تا به شوهرم میگم پول بده میگه ندارم لطفا اگر کسی این مشکل داشت و درمان شده منو راهنمایی کن خسته تر از آنی ام که بخوام با شوهر سر کله بزنم بگم پول بهم بده چون اگر شبانه روز هم بگم باز نمیده پیشاپیش ممنونم از راهنمایی هاتون🙏🙏🙏🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزم ببخشید من خیلی مزاحم شما میشم حلال کنید این یکی سوالم را هم در کانال بزار عزیزان راهنمایی کنند ...من خیلی تو زندگیم مشکل داشتم و دارم دیگه به بن بست رسیدم نمیدونم چکار باید کنم اون خانمی هستم که گفتم دخترم شده مصیبت زندگیم من همه راه رفتم ولی این دختر آدم نشد و فکر نکنم که هم آدم بشه روانی شدم دیگه از یک طرف هیچ ارزشی برای شوهرم ندارم هیچ بهم اهمیت نمیده به حرفم اصلا گوش نمیده خواهرا تورا خدا کمکم کنید چکار کنم شوهرم به حرفم گوش بده چکار کنم بهم اهمیت بده من کسی را ندارم که بخوام باهاش درد دل کنم فقط حرفهام اینجا میزنم که آروم بشم و کمکم کنید انگار خدا هم نگاهشو ازمن و زندگیم گرفته دیگه منو نمی بینه 😭😭 واقعا دیوونه شدم گاهی وقت به خودکشی فکر میکنم میگم تا راحت بشم از این زندگی ولی بخاطر دخترام منصرف میشم درست دختر بزرگم خیلی اذیتم میکنه و بد بیراه بهم میگه ولی بازهم بچمه و دوستش دارم دلم میسوزه براشون درحقم خواهری کنید اگر دعای وذکری چیزی میدونید بهم بگید که شوهرم به حرفم گوش بده ممنونم از حبیبه جان و بقیه عزیزان خدا خبرتون بده 🙏🙏🙏🙏
#ایدی_ادمین_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_حساب✅
متأسفانه به دلیل تغذیه اشتباه و سبد غذای کاملا مخالف بدن مردم ما دچار مشکلات ضعف جسمی و جنسی هستن
یکی از این اشتباهات رایج در تغذیه خوردن گوشت زیاد هستش
با مثال توضیح بدم بهتره 👇👇
🔸 یک درخت در نظر بگیرید هر روز آب بهش بدید به مدت یک سال
حالا برای یک هفته به هر دلیلی نرسیدن به این درخت آب بدید
حالا اومدی و نگاه میکنی این درخت برگاش ریخته، ضعیف و پژمرده شده و در حال مرگ هستش
🔵 تعجب میکنی چرا که بارها دیدی و شنیدی گاها درخت تا یک ماه آب نخورده و سالم بوده اما درخت شما از بین رفته
✅ تا الان بادام کوهی یا بلوط دیدن کسی بهش آب بده ولی چه تنه مقاوم و میوه خوبی داره
✅ اما درخت گیلاس اگر یک هفته آب ندی خبری از میوه نیست
دوستان گرامی بدن من و شما هم همین طوره هر چقدر بیشتر بهش بها بدی و خوراک خوب بهش بدی به جای قوت بیشتر دچار ضعف بیشتر میشه
👈 سوء تغذیه در عصر ما از کم خوردن نیست بلکه از زیاد خوردن است
💥 زیاد نمیخواد به عقب برگردیم و بگیم مردم ۵۰ سال پیش فقط کافیه زندگی خودتون از سال ۶۰ تا ۸۰ یه نگاهی بندازید
کی تا این حد گوشت و برنج مصرف میکردین؟
هر چقدر گوشت (از هر نوعی :چه مرغ مضخرف و مضر چه گوسفند، گاو و ... ) بیشتر مصرف کنید باعث ضعف بیشتر بدن و کم بنیه ای میشید باید تعداد دفعات مصرف گوشت را در هفته فقط به ۱ یا نهایتاً ۲ وعده رساند
🔴 نکته بعدی مصرف سبد متنوع غذایی است باید در سبد غذایی از انواع غلات، حبوبات، جوانه ها، سبزیجات، صیفی جات، گوشت ، لبنیات به صورت متنوع استفاده کرد نه فقط گوشت
👈👈 آقا، خانم، دختر جان، پسر جان به خدا آش، سوپ، نان پنیر سبزی، نان و خرما، نان و روغن حیوانی، نان و ماست، ارده و... اینها هم غذا هستن
الان غذای عمده مردم شده همین چند غذا🔻🔻
زرشک پلو، قیمه، قرمه سبزی، استانبولی، چلو گوشت، عدس پلو، کباب جوجه، کوبیده
(البته اگه گرونی و وضعیت اقتصادی اجازه بده😄)
خب برادر من، عزیز من، خوش خوراک اینها که نشد غذا
با این سبد غذای محدود فقط بنیه بدن بیشتر ضعیف میشه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا 🌸🍃
من بچه اولم رو باردار بودم 😌 زایمانم رو زده بودن طبیعی و ۱۰ اردیبهشت ، من ۲هفته قبلش مریض شدم (کلیه هام عفونت کرده بود)که همه فک کرده بودن داره دخترم دنیا میاد ، رفتم بیمارستان چند روز بستری شدم بدون اینکه زایمان کنم اومدم خونه😂(این وسط عموم هم زنگ زده بود به بابام که مبارکه نوه ات داره میاد😂) بعد مرخص شدن از بیمارستان چند بار رفتم بیمارستان گفتن وقتت نیست هنوز برو خونه ، منم بی تجربه مادرشوهرم از خودم بدتر😂(خودش ۸تا بچه اورده هاا😐)وقت زایمانی که ماما زده بود گذشت شد ۱۲ ام خبری از زایمان نبود 🤔یه روز عمه ام زنگ زد گفت چرا نزاییدی تو هنوز؟ گفتم ولا اینجوری هرسری میرم بیمارستان برم میگردونن😤خیلیم استرس داشتم ومیترسیدم بچه ام طوریش بشه، ولی نه جایی رو بلد بودم نه میدونستم باید چکار کنم😢 عمه ام خدا خیرش بده بلند شد با شوهرش اومد منو مادرشوهرم رو برداشت رفتیم بیمارستان 😃اونجا گفت این وقت زایمانش گذشته ولی باز معاینه کردن گفتن برو وقتت نیس😥عمه ام خیلی باهاشون بحث کرد ، گفت این وقتش گذشته ممکنه اتفاق بدی بیفته، ولی کسی شنوا نبود😏اخرش عمه ام گفت شما یه نامه به من بدید که اتفاقی واسه دختر داداشم یا بچه اش نمی افته من اینو ببرمش خونه ، اگرهم خودش یا بچه اش طوریشون بشه مسئولیتش گردن شماست، چون این وقت زایمانش گذشته شمام هیچ کاری نمی کنید، دیگه اینو گفت ترسیدن ومنو بستری کردن چنتا امپول فشار اینا زدن اصلا انگار به دیوار میزنن😂اخرشم فرداش دخترم به روش سزارین دنیا اومد😍 وقتی از استرس وفشاری که روم بود راحت شدم تازه فهمیدم عمه ام چقدر در حقم خوبی کرده 😍خدا عمه ی چشم رنگیم رو حفظش کنه😍خدا بهش سلامتی بده😘
🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام به دوستان خواستم از آقایی تشکر کنم که هنوزم دعا گویش هستم حالا اصل ماجرای سال ۶۷ بنده از یکی از روستاهای دور افتاده خراسان شهرستان درگز درآزمون تربیت معلم قبول شدم وبماند که معجزه وار متوجه شدم که من قبول شدم چون اسم وفامیل من جابجاشده بود وفامیل من که با م شروع میشه بجای اسم واسم که با ق شروع میشه به جای فامیل چاپ شده بودواون موقع نتایج تو روزنامه اعلام میشد منکه از قبولی خودم ناامید شدم واسه سرگرمی حروف دیگه روهم نگاه میکردم که ببینم دوستانم قبول شدن یانه که متوجه اسم خودم شدم .ماجرا ازاینجا شروع میشه بعد آماده کردن مدارک راهی مشهد شدیم واسه ثبت نام بعدتحویل مدارک گفتند برید محضر وتعهد نامه رو امضا کنین وقتی به محضر رفتیم گفتن باید ضامن کارمند بیارید حالا من تو۱۸ سال عمرم اولین باره مشهد رو دیدم واصلا توفامیل کارمندی که بخواد ضمانت کنه نداشتیم چه برسه به مشهد یا خدا چه کارکنم پدرم خدابیامرز گفت جوش نزن اون روز همه دنیا جلوی چشمم تار شد چون اگه ضامن نمیبردیم مهلت تموم میشد ومن دست خالی باید برمیگشتم روستا از ته دل ۱۰۰ تومان نذر ضامن آهو کردم وخواسته خودش ضامنم رو جور کنه شب مسافرخانه خوابیدیم وصبح زود بیدار شدیم ورفتیم در محضر ساعت۷ صبح اون موقع ادارات ساعت۸ شروع به کار میکردن همین طور آلاف کنار خیابان وایستاده بودیم که یک آقای روحانی داشت رد میشد که بره سرکار پدرم سریع بلند شد سلامی کرد وشرح ماجرا رو گفت من دیدم آقای روحانی تسبیحش رو در آورد وتوی دستش چرخوند حالا متوجه شدم که استخاره میکردهوخلاصه قبول کرد بعد اینکه کارها تموم شد منو به حضرت فاطمه قسمم داد که چادرم رو از سرم برندارم درسم رو بخونم من الان ۷ ساله بازنشسته شدم هنوز چادریم ودعاگوی این آقای روحانی جناب آقای غلامعلی سفیدیان اهل دامغان اون زمان رئیس زندان زنان درخیابان جنت مشهد بودن خداوند بهترینهارو قسمت خودش وپدر ومادرش کنه که چنین فرزندی تربیت کردن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
به مناسبت روز مادر قیمت ها به قیمت کارخانه شد😱😱😱
میگی نه خودت بیا ببین😍😍
تو هم به دنبال #لوازم_خونگی اصل میگردی که موندگاری بالایی داشته باشه؟💯👌
سرویس قابلمه فقط ۲۰۰هزار تومن😱😱😱😱😱😱😱
#لوازم_خانگی_اصل
#قیمت_مناسب
#کیفیت_بالا 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2873622864C5a6c97a5a3
#جمعه ها تخفیف ویژه داریم👆👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
به مناسبت روز مادر قیمت ها به قیمت کارخانه شد😱😱😱 میگی نه خودت بیا ببین😍😍 تو هم به دنبال #لوازم_خو
انقدر خوشگله ها دلم رفته😢😍
قیمتاش مفته😳👆
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن و زندگی⛔️
اگر شوهر به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند یا مدام بداخلاقی میکند و محبتی به همسرش ندارد و بی حوصله یا خسیس شده این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد ، شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
انقدر این دعا قویه که یه روزه اثرشو میبینید😳👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام ادمین عزیز خدا خیر بده شما و حبیبه خانمو.چندنفراز دوستان سوره طلاقو مزملو گفتن
#پاسخ_اعضا 💜🍃
من قبلا خیلی حساس بودم سر هر مو ضو عی و فکر میکردم خیلی بدبختم ولی از وقتی که دیگران مشکلاتشون رو تو گروه میگذارند که بیمارند یا پس از سالها زندگی هنوز مستاجرند و چیزی ندارند وشوهرشون خیانتکار یا معتاده فهمیدم خیلی ناشکری میکردم چون هیچ کدوم از این مشکلات رو ندارم همسر من فقط نسبت به خانواده من حساس شده اونم بخاطر اینکه برادرانم بااستفاده از وکالتی که به مادرم داده بودیم ملکی از پدرم در شهرستان را بدون اجازه ما به اسمشون زدند که این باعث ناراحتی و دلخوری زیادی بین ما خواهران شد برادرم با استفاده از سیاست چاپلوسی که داره تونست خواهرانم رو فعلا متقاعد کنه ولی من و همسرم رانه هر چند من هنوز احترام مادرم رو داریم ولی مادرم بد خیانتی در حق دختراش کرد شاید هر کسی جای مابود شکایتش ون رو میکرد ولی ما فقط چند هفته قعر بودیم ولی آخرش خانه مادرم هنوز میرم و میام ولی شوهرم دیگه نمیاد ولی دامادهای دیگه مون هنوز رفت و اومد را با خانه ماد رم دارند این مسئله خیلی ناراحتم کرده میدونم کار مادرم وبرادران م بسیار بد بوده ما خانواده ای بودیم که روابط خوبی باهم داشتیم ولی مادر نادانم حق الناسی در حق ما کرد که فکر میکرد کار درستی هست وبه وصیت زبانی پدرم عمل کرده همیشه میگم اگر قیامتی باشه جلوی مادرم و برادرانم رو میگیرم مال دنیا ارزشی نداره ولی لینکه از اعتماد ما سو استفاده کردند و این خنجر رو به ما زدند نا بخشودنی است
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام درجواب اون دوستمون که گفتن ۳۹ سالشون هست در طول ۱۵ سال دوبار سرطان گرفتن بگم که من برای سلامتیتون وبرای براورده شدن حاجات وتمام خواسته هاتون حدیث کسا ء میخونم که ان شا الله خدا سلامتی بده بهتون وتمام حاجاتتون هم براورده 🤲🤲به لطف وکرم خدا امیدوار باشید🤲🤲
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام،، شما ک دونه تو سرتونه،،،، و شمایی ک توده خوش خیم تو روده داری،،، برید زنبور درمانی،آقای دکتر ارجمند،، شهر ویلاشهر،،، جواب میگیری،، عکس وسونو وهرچی داری ببر،،، اگه خواستید تا شماره تلفن وآدرس بفرسم،
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام، شما ک پسرخواهر تون سربازه،،، برای اینکه پدرش اورو کتک نزنه آیه9 سورهی یاسین،، (وجعلنا من بین ایدیهم سدا ومن خلفهم سدا فاغشیتاهم فهم لا یبصرون) ،،، رو بخون فوت کن ب پدرش،،(، روزی 10دور صلوات تا چهارده روز،، هر روزی ب نیت یکی از چهارده معصوم بخون،،،، تا پسر دلگرم سربازی بشه،،،،) ، برا پدرش هم آیه 107سوره مؤمنون رو بخون بهش فوت کن تا عصبانی نشه،،، و همچنین آیه ی،18 سوره بقره رو هنگام عصبانیت پدر بخونید، ببخشید خیلی شد🌹
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام ب همگی خوبید،، خانم 33 ساله ک شوهرشون 37 سالشه، شکاکه،،، کتکش میزنه،،، برای اینکه شوهرتون بره سر کار،،، بعدهر نمازی، یه حمد، یه آیت الکرسی وآیات 18و19و26و27 سوره آل عمران رو بخون، خیلی مجربه،،،،، بعد نماز یا هرساعتی ک وقت داری چادرتو بکش رو سرت وبا گریه حدیث کسا رو بخون، ب نیت 5تن 5 روز بخون،،، یا 40روز پشت سر هم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام حبیبه خانم .ممنون از گروه خوبتون .یه خانمی پرسیده بودن واسه دکتر گوش حلق بینی تو تهران. بیمارستان مروستی دکتر جلال محمودی برن که فوق العاده دکتر خوب باتجربه ای هستن .من واسه شنوایی دوبار پیش ایشان عمل کردم خداروشکر شنوایی ام برگشت .حتما برید پیش ایشون. تو اینترنت سرچ کنید آدرس بیمارستان و مطب شون میاد البته نوبت دهی اینترنت هست .التماس دعا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام اون دوستی که خواهرشون خونریزی بعداز زایمان داشتن ودکتر فایده نداشته قرص جلوگیری مخصوص شیردهی بگیرن اسمشو تواینترنت بزنن میاره روز اول هر۸ساعت روزبعدهر۱۲ساعت وروز بعد تاوقتی تموم شن روزی یکی بخورن قطع میشه خونریزیشون
منم همینطوربودم هر دو زایمانم زایمان اولم تا۶ماه بود که دیگه دکتر آمپول زد تاقطع شد ولی زایمان دومم دکتر گفت خطر سکته مغزی داره اون آمپول وبهم قرص داد
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام برای اون خانومی ک گوشای بچش عفونت داره خوب نشده با امپول و کپسول بگین فقط عنبر نسا دود کنه تو گوشش روزی چهار پنج انشاالله خوب میشه حتما انجام بده
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام دوستان ببخشید براي اينکه تو قرعه کشی خانگی اسممون دربیاد چه ذکری بخونیم جواب میده؟؟ ممنونم میشم اگه کسی بلده بگه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خدمت اعضای گروه خواستم بگم گاهی وقت ها سر نماز حواسم پرت میشه یادم می ره رکعت چند می هستم یه خواهر عزیز گفتن بعد از نماز دوسجده برو میشه بیشتر توضیح بدید توی سجده چه زکری بگم ممنون🌸
#نامه_های_آسمانی 🕊
وصیت نامه شهید ابوطالب محمدی
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون هرگز گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند. اشهدان لااله الاالله الها واحدا اخرا صمدا لم یتخذ صاحبه ولاولدا و اشهدان محمد رسول الله وعلیا ولی الله. بار خدایا، اگر قابلیت دارم، مرا قربانی راهت کن و با خون ناقابلم درخت اسلام را آبیاری فرما. سپاس خدایی که ما را در چنین برهه ی زمان قرار داده که مرگ و زندگی همراه است. مرگ در راه خدا بسیار پر افتخار ایت. حضرت علی (علی السلام) می فرمایند: بهترین مرگ ها کشته شدن در راه خداست. هزار ضربه شمشیر بر من آسان تر است تا مرگ در بستر غیر اطاعت پروردگار. ان الموت طالب حین لا یفرقه المقیم و لا تعجره الحارس، مرگ به سرعت در طلب شماست، نه آن ها که ایستاده اند و نه آن ها که فرار می کنند؛ هیچ کدام از چنگالش رهایی پیدا نمی یابند. حال که مرگ به سراغ همه می آید، چه بهتر آدمی مرگ افتخار آمیز، یعنی شهادت در راه خدا را انتخاب کند. پس مدخل شهادت همیشه باز نیست که بتوان با بهترین مرگ به سوی خدا شتافت؛ چه بسا دفتر شهادت بسته شود و متنظران کوی دوست در حصرت چنین مرگی شریفی به نظاره بایستند. سختی به تو دارم ای هم رزم، ای هم سنگر، ای پاسدار که تو را رسالتی است به اندازه ی تاریخ ۱۴۰۰ساله ی اسلام و این پیام خون هزاران شهید شناور بوده تا به دست ما رسیده و این شمائید که باید این پیام را از خون هزاران شهید گرفته، به دست آیندگان بسپارید. برادرم هشیار باش که این رسالت به دور از هر گونه سیاست بازی و قدرت طلبی به دست آیندگان برسد. نمی خواهم که در بستر بمیدم می روم هم چو مردان در دل سنگر بمیرم زندگی خواب است اما جرعه ی جام شهادت می کشم سر،تا به بزم عشق شیرین تر بمیرم ازشراب جان مادر باده ی تسلیم خوردم می روم تا با رضای کامل مادر بمیرم پدر جان؛ از شهادت من ناراحت نباش وراضی باش به خداوند و صبر پیشه کن که در قرآن زیاد آمده ان الله مع الصابرین و خود فرمود صابرین را دوست می دارد. اگر شهادت نصیبم شد، سرپرستی دخترم را به عهده تو می گذارم و امیدوارم در تربیتش کوشا باشی. اما خطاب به تو ای مادر مهربانم، ای کسی که از شیره جانت استفاده کردی و شب ها به خاطر من بیدار ماندی و با رنج ها و مشقت ها بزرگم نمودی، وصیتم به تو این است که از شهادتم ناراحت نباشی و حتی لباس سیاه هم نپوشی؛ چون من در راه خدا قربانی می شوم و بسیار سعادت بزرگی است کسی در راه خدا قربانی شود. علی اصغر و علی اکبر ها در راه خدا قربانی شدند. مادر جان، اینک که جسمم در زیر شن های سوزان قرار گرفته،اما روحم شاد است از آزادی از زندان. مرگ چیزی نیست جز تحول از زندگی فانی؛ خوش به سعادت کسی که در راه الله و برای خدا و به خاطر او شهید شود، این بالاترین آرزوی من بوده و امیدوارم که به این مقام برسم. واما ای همسرم، از شهادت من ناراحت نباش و زینب وار صبر و پایداری پیشه کن و همچون زینب کبری (سلام الله علیها) مقاومت کن و در حفظ حجابت کوشا باش. همسرم، در تربیت و نگهداری بچه ی کوچکمان کوشا باش و نگذار او رنج بی پدری بکشد. زینب وار از او مراقبت کن و در حفظ و تربیت او کوشا باش. خداوند تو را با حضرت فاطمه زهرا (سلام اله علیها) محشور گرداند. و اما ای برادران و ای خواهران، از مرگ من ناراحت نباشید و حتی لباس سیاََه هم نپوشید که دشمنان اسلام را شاد کنید و به بچه هایم کمک کنید و آن ها را ناراحت نکنید. مرا در مزار روستای کناروئیه در جمع شهدا دفن کنید. والسلام، خداحافظ
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍏
🔻جوش قرمز یعنی دموی🔴
🔻و سرسفید یعنی بلغمی⚪️
🔻سرسیاه یعنی سوداوی⚫️
🔻سر زرد یعنی صفراوی🟡
💢جوش در تمام مزاج ها رخ میدهد
⛔البته این صد درصد نیست؛ بلکه باید به مزاج فرد نگاه کرد .
1⃣درمان جوش دموی یعنی جوش سر قرمز:
🔰خوردن شبی یک سوم لیوان سرکه انگبین ؛ الباقی را آب اضافه کرده .یک ساعت بعد از شام میل شود .
🔰ظهرها یک لیوان آب زرشک یا آب انار خورده شود
🔰حجامت عام هر ۴۰ روز یکبار . دوتا سه مرحله . (تا پایان حجامتها داروها خورده شود).
2⃣درمان جوش صفراوی یعنی جوش سر زرد:
🔰شبی یک سوم لیوان سرکه انگبین زیر را ریخته؛ الباقی را آب اضافه کرده و یک ساعت بعدداز شام میل شود .
🔰خوردن گس مزه ها و ترش مزه ها . مثل خیار . …..
🔰صبح ناشتا ۲ قاشق غذاخوری خاکشیر به همراه یک لیوان آب ولرم به همراه کمی عسل میل کنید .
🔰حجامت عام هر ۴۰ روز یکبار ۲ تا ۳ مرحله.
3⃣درمان جوش سوداوی یعنی جوش سر سیاه:
🔰شبی یک سوم لیوان سرکه انگبین ریخته ؛ الباقی را آب اضافه کرده و یک ساعت بعد از شام بخورید .
🔰صبح ناشتا ۲ قاشق غذاخوری خاکشیر را به همراه یک لیوان آب گرم با کمی عسل میل کنید .
🔰هر ۴۰ روز یکبار حجامت عام . ۲ الی ۳ مرتبه .
🔰کاهش غذاهای سرد و افزایش خوراک گرم
4⃣درمان جوش بلغمی یعنی جوش سر سفید :
🔰ارده با شیره انگور هفته ای ۵ وعده صبحانه .
🔰دوسین هر ۸ ساعت ۱ قاشق مرباخوری
(دوسین : ۳ واحد عسل + ۱ واحد سیاهدانه نیم کوب شده) .
🔰شبی یک لیوان عرق رازیانه با عسل . (مخصوص خانمها ؛در ایام پاکی، خانم هایی که کیست سینه دارن ممنوع)
🔰کاهش غذاهای سرد و افرایش خوراک گرم
💥 افسردگی 💥
علت افسردگی ، غلبه سوداست . علت #دلشوره هم غلبه صفرا است .
خیلی از افراد در تشخیص افسردگی از دلشوره اشتباه میکنند. راه تشخیص آن به این صورت است که اگر مزاج بیمار گرم باشد، فرد دچار
دلشوره است و اگر مزاج بیمار سرد باشد ، نشانه غلبه سوداست و فرد مبتلا به دلشوره نیست بلکه دچار #وسواس، #شک و افسردگی است .
از جمله داروهایی که در #طب_اسلامی برای درمان #افسردگی استفاده میشود:
#درمان_افسردگی عبارتند از:
✅ سودابر
✅ جامع امام رضا علیه السلام
✅ داروی تقویت عصب
✅ داروی مفرح
✅ مصرف دمکرده زعفران و بادرنجویه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من سرم درد میکنه چکار کنم؟؟؟
🔻سردرد معمولا یک بیماری نیست ، نشانه و عارضه یک بیماری است و باید ریشه آن برطرف شود.
🔹سردرد ناشی از:
▫️ معده و روده
▫️سینوزیت و نزله
▫️تنشی و شوک عصبی
▫️ افتادگی ناف
▫️چشم زخم و اسباب غریب
▫️غلبه بلغم، چربی خون
▫️غلبه دم، فشار خون
▫️غلبه صفرا
▫️غلبه سودا
▫️خشکی زیاد
▫️بی خوابی و بدخوابی
▫️تب
▫️کم خونی
▫️سده و گرفتگی در مغز
▫️فشار چشم
▫️ضعف چشم
▫️وجود توده
و....
💠 طبیب با بررسی علائم سردرد، محل درد، زمان های سکون و تشدید درد و... علت را کشف و درمان مقتضی را پیشنهاد می دهد.
🔻علاج و پیشگیری عام برای اکثر سردرد های رایج:
- اصلاح آداب غذا خوردن (نمک اول و آخر، مصرف سبزی، ترک مایعات بین غذا، زیاد جویدن، کم خوری)
- پوشاندن سر در هوای سرد ، بعد حمام و هنگام خواب
- آب فاتر ناشتا
- روغن بنفشه کنجدی در بینی
- روغن بنفشه پایه زیتون در ملاج سر
- استنشاق و شانه کشیدن قبل نماز
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا حمید وقتی صدای منو شنید مکثی کرد و گفت عه ...سلام مهسا خانم ...خوبین؟ با تت
#داستان_زندگی 🌸🍃
مهسا
اون دیوونه دوتا دستش رو سمت دوطرف سرم گذاشت و به چشمام زل زد اینقدر ضربان قلبم بالا رفته بود که کم مونده بود قلبم از قفسه ی سی...نه ام بزنه بیرون نف...._س نف..._س میزدم یه لبخند چندش آور زد و گفت تو چقدر خوشگلی... علی از دست خوشگلی تو مُرد ...محسنم اخرش میمیره ...ولی تو باید مال من باشی ! زیرلب فقط میگفتم خدایا کمکم کن و صلوات میفرستادم دیگه هرچی فکر کردم دیدم تسلیم شدن بی فایده اس دستم رو روی قفسه ی سی.._.نه ام گذاشتم و گفتم نفسم ....نفسم داره بند میاد ولی اون بی اهمیت بود دیدم اینجوری نمیشه از دستش خلاص بشم که گفتم بزار نفسم درست شه بعد!باشه؟ لبخندی زد و گفت شیطون توهم دوس داریا ! الکی و به دروغ سرم رو تند تند به معنی آره تکون دادم که باعث شد عقب بره و گفت خب نفس بکش زود تا بیام منم تند تند نفس میکشیدم و گفتم هوا نمیاد ...یکم برو عقب تر اونم که عقلش کم بود و نمیفهمید رفت تند تند نفس میکشیدم و یه نگاه بهش انداختم با خودم گفتم مهسا وقتشه ....الان تا جایی که میتونی باید بدویی و یهو شروع به دویدن کردم و اونم پشت سرم میدویید سرم دا_غ شده بود تا رسیدم به خونه با خودم گفتم رسیدی مهسا که از شانس بدم دیدم در بسته شده قبل از رفتن یه چیزی گذاشته بودم لای در ولی از شانس بَدم باد اونو تکون داده بود و در بسته شده بود اون دیوونه همینجوری میدویید و داشت نزدیکم میشد اینقدر ازش ترس...یده بودم که تند تند شروع به در زدن کردم و عواقب بعدشو که محسن چیکارم میکنه رو به جون خریدم اشکام تند تند میریختن و همینجوری در و زنگ میزدم و زیرلب میگفتم توروخدا باز کنین که اون دیوونه بهم رسید توی چشمام زل زد و گفت از من فرا؛ر میکنی اره؟....مگه من میرم؟ بعدم محکم دستم گرفت و منم مثل مرده ی متحرک درحالی ک میلرزیدم تکون نمیخوردم! اونم همش بلند میگفت دوست دارم مهسا ...میخوام بگیرمت بشی خانوم خونه ام ... که یهو محسن در رو باز کرد و مارو توی اون وضعیت دید
با دیدن محسن ذوق کردم بااینکه میدونستم شرایط خیلی بدتر میشه از روی سادگی به خودم میگفتم مهسا چیزی نمیشه برای محسن توضیح میدی حل میشه میره ولی ای کاش اینطور بود اون دیوونه تا محسن رو دید از ترس منو ول کرد و دودستی زد تو سر خودش بلند دا.د میزد وای .وای ...بدبخت شدم ...بیچاره شدم ....من اغفال شدم .. مهسا منو اغفال کرد گفت بیا تو کوچه.گفت بیا زنت میشم
بعدشم رفت رو زمین جلوی پای محسن نشست و شروع به گریه کردن کرد و گفت منو ببخش زنت گولم زد اگه بخوای من میگیرمش میرم .
محسنم که از عصبانیت چشماش سرخ شده بود و محکم دندوناش رو بهم میفشرد و یه نگاه به من میکرد که داشتم میلرزیدم و بعدشم یه نگاه به اون دیوونه مینداخت دیوونه یهو شروع به بلند خندیدن کرد و دویید و پا به فرار گذاشت هرچی باشه دیوونه بود و حالتاش مشخص نبود همه ی همسایه ها ریخته بودن بیرون و تقریبا فهمیده بودن که موضوع از چه قراره محسن حتی دنبال اون دیوونه نرفت و تند تند نفس میزد بیتا هم دست به سینه و با یه پوزخند روی لبش وایساده بود و محو تماشا بود همه ساکت بودن و همسایه ها آروم آروم پچ پچ میکردن که یهو بیتا گفت خب مشخصه ز_نی که به شوهرم بگه صی_..غه ام کن چجور ادمیه دیگه که محسن یهو از حرص یه سیلی محکم جلوی همه به بیتا زد و گفت زن من درسته ...اون دیوونه خواسته اذیتش کنه فهمیدی؟
بعدم هولش داد و انداختش داخل خونه من منتظر بودم که محسن منو جلوی همه مواخذه کنه ولی با بیتا اینجوری رفتار کرد و این باعث تعجبم شد و من بی خبر از همه جا فکر کردم محسن همه ی حقیقت رو فهمیده ! محسن بعدم داد زد این محل صاحب نداره؟..این دیوونه کیه که مزاحم ما میشه؟...چرا نمیبرنیش بیمارستان ...یه نگاه به خانومم کنین چقدر ترسیده ! بعدم اومد سمتم و دستش رو دور گردنم انداخت و گفت بیا بریم داخل عزیزم ...تموم شد ...اینجا سرده ! به آغوش محسن پناه بردم و باهم رفتیم داخل و محسن درو بست که دیدم یهو تو یه لحظه حالتش عوض شد دستم رو محکم گرفت و کشون کشون بردم داخل اتاقم پرتم کرد روی زمین و یه لگد بهم زد و گفت خاک توسرت کنن ....ادم قحط بود رفتی سراغ اون دیوونه ؟....ابرومونو توی محل بردی ! فهمیدم که اون حرفای محسن توی کوچه فقط برای این بوده که دهن مردم رو ببنده و درواقع حرف منو باور نمیکنه محسن افتاد به جونم....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلا بر دوستان عزیز از همه شما عزیزان عاجزانه کمک میخام من در ۱۷ سالگی با همسر عزیزتر از جانم ازدواج کردم که حالا۴۲ سالم هست. همسرم معلم بود ودر روستا زندگی میکردیم .من وهمسرم با کمک هم حیون داری که همون( میش و بز)هست سخت تلاش کردیم خونه ماشین زمین کشاورزی تلنبه پول فراوان به دست اوردیم البته اینم بگم همسرم بسیار آدم مذهبی هست که دوتا بچه یتیم هم تحت پوششمون بودن حتا نمازشم سر وقت بود واز راه حلال جمع کرده بودی سمره زندگیم سه تا پسر ۲۴و۲۰ و ۶ ساله هست تما مشکلات ما از ۷سال گذشته شروع شد پسرام ترک تهسیل کردن تما دارایمونو فروختیم انگار یکی میگفت هرچی دارین بفروشین فقط حقوق همسرم برامن مون که اونم قابل فروش نبود حالا مشکل بزرگی که هست همسرم و پسرام نشستن تو خونه و دل دماق هیچ کاریو ندارن . از دوستان عزیز ی که پیام من درمانده را میخونن عاجزانه میخام برا دعا کنند و اگه راهکاری هست یا دعای هست که همسر و فرزندان برن دنبال کار وتلاش کمکم کنند چون دراین دوره که گرونی هست خانواده ۵ نفره با حقوق ۱۵میلیون کارمندی هیچ کاری نمیتونه کنه درضمن خانواده شوهرم از اول باهامون بد بودن و یکی از برادر شوهرا م تو کار دعا نویسی بودکه به نظر خودم وهمسرم برامون جادو کرده که این بلا به سرمون اومده چون باهامون بد بود بارها هم به شوهرم گفته بود که باید به خاک سیاه بنشونمت شما را به خدا وامامان معصوم قشم میده کمکم خیلی قسه میخورم@ برای سلامتی امام زمانمون صلوات*
🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓
سلام ادمین عزیزلطف کنید سولات منو اورژانسی داخل کانال بزارید خیلی ضروریه🙏🙏🙏سوالات منو داخب کانال گذاشتید ولی کسی جواب نداد خیلی برای من ضروری بود.یکی مشکل همسرم که چهل سال داره ونعوظ داره حتی الان که دوسال از اخرین رابطه گذشته نتونسته رابطه برقرار کنه دکتر هم نمیره معده درد هم داره نفخ و....من میخوام برای بچه دومم اقدام کنم سی وشش ساله هستم. ولی بااین مشکلی که اون داره نمیشه افسردگی هم داره چون پدرش براثر کرونا فوت کرد من از بنده خدایی پرسیدم گفتن شاید استرس مرگ گرفته😞 این یهاحتماله .قرص معده روزی سه تا میخوره شایدم بیشتر .دوسه بار دکتر رفته هم برای معده هم برای نعوظ ولی.....ی سوال دیگه که کسی میدونه تواراک کاردر منزل بسته بندی حبوبات ،شکستن بادام،گردو،...کجاست شماره تلفن بدن 🙏🙏🙏 ی سوال دیگه من وجاری ومادرشوهرم تویک ساختمان هستیم جاری کوچکتر کرج زندگی میکنن.هروقت که میاد خونه مادرشوهرم ی اختلافی میندازه طوری که با پنبه سر میبره دنیایی سیاستهمن نمیگم همه میگن من همیشه پیشش کم میارم ولی اون...😔😔😔😔تاروزی که خونه مادرشوهرست مادر شوهره با ما قهر میکنه حتی بی جهت نفرین میکنه که شما ب بچه هام محل نذاشتیدو...چه طور باید با این جور ادما رفتارکرد؟؟؟حتی نماز وروضه ش قضا نمیشه محجبه ست🤔🤔🤔🤔یکی دیگه هم برای جلوگیری از خرابی دندان نمک بهتره یا مسواک وخمیردندان ؟جرم گیری ب واسطه دکتر دندان پزشکی خوبه یا باید جرم گیر دندان بگیرم؟؟؟اجرتون با صاحب زمان لطفا راهنمایییم کنید قربون همتون❤️❤️❤️❤️❤️ببخشید که طولانی شد
#ایدی_ادمین_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽