eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
163.4هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯خطای دیدت انقدره پس قضاوت ممنوع❌❌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام خدمت همه لطفا بعد از خوندن متن شروع به نصیحت نکنید که چرا و اینکه سنت کمه هنوز و این چیزا... همه ی اینهارو تو پستای دیگه دیدم که فقط نصیحت کردید ولی اگه من ازتون کمک و هم فکری میخوام نه نصیحت.... من یه دختر ۱۸ ساله هستم و قضیه مربوط میشه به ۲ تا از پسر عمه هام... ما همگی از بچگی با دختر عمه و پسر عمه باهم بزرگ شدیم... و خیلی هم با هم صمیمی و در ارتباط بودیم... حدود ۶ سال پیش یا یکم بیشتر من به دلایلی ارتباط تلفنی ای که با یکی از پسر عمه هام داشتم رو قطع کردم و بعده ها که بازم ایشون سعی در ارتباط مجدد بود جوابشونو نمیدادم... و اینکه باید بگم هر دو پسر عمم تقریبا ۳ سال از خودم بزرگترن.... ولی خب اون یکی پسر عمم که پیام میداد جواب میدادم و تقریبا ۶ ساله که به طور پیامک در ارتباط بودیم ولی خب الان قطعش کردم.... هردوشون به شدت منو دوست دارن و به صراحت میتونم بگم عاشقمن.... اما مشکلی من دارم در انتخاب صحیحه که اگر خواستم بینشون یکی رو انتخاب کنم واقعا کدوم رو باید انتخاب کرد... واقعا سخته و هر کس از اطرافیانم یه نظری داره و خودشونم میگن که سخته... همون پسر عمم که ارتباط پیامکیم رو ۶ سال پیش باهاش قطع کردم به خواستگاریم اومده.... و اون یکی هم قراره اقدام کنه... حالا ازشون براتون بگم که شماهم بتونید راهنمایی کنید... راستش من هر دوشون رو به یک اندازه دوست دارم و عاشق نیستم... اون پسر عمم که فعلا اومده خواستگاری یکسری حسن خوب  مثل بهتر بودن از لحاظ خانواده... شرایط مادی و تحصیلات دانشگاهی و شغل خوب داره ولی حسن های بدش اینه که من تا چند سال پیش اخلاقاشو خیلی خوب میتونستم بفهمم ولی الان کلا نمیتونم بشناسمش و اینکه احساس میکنم کمی هم ارتباط اجتماعی پایینی داره...من خیلی دوست دارم بشناسمش و اینکه بدونم ارتباطش با من و ابراز علاقش چجوریه ولی خب امکانش نیست . حالا اون یکی پسر عمم دقیقا برعکس این یکیه...به خاطر ۶ سالی که در ارتباط بودیم و واقعا عاشقانه برام هرکاری کرد اخلاقاشو به خوبی میدونم و واقعا هیچی توی عواطف کم نمیذاره...ولی خب یکم خانوادش...تحصیلات...شغل خوب.... من نمیگم اینایی که داره بده نه خوبه ولی اون انتظار و معیاری که من دارم نیست... من نمیتونم واقعا محبتاشو و اون همه ابراز عشقشو فراموش کنم.... یعنی از پشیمونی بعدم میترسم و یه جورایی احساس دین میکنم به اون همه احساسش.... حالا من واقعا نمیدونم چیکار باید کرد... به نظرتون اخلاق به تنهایی میتونه یه زندگی عالی بسازه؟ به نظرتون میشه اخلاق های یک نفر رو تغییر داد؟در رابطه با پسر عمه ی اولم که به خواستگاریم اومده... لطفا راهنمایی کنید خواهشا نصیحت نکنید که زوده و این چیزا،ما تو شهر کوچیکی هستیم اینجا رسمه همه زود ازدواج کنن... 👇👇🌻🌻🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام به همگی مخصوصا حبیبه خانم بابت گروه قشنگشون خانمی که فرمودیددکتر کیومرث پیرکلا
❤️🍃 سلام وقتتون بخیر خواستم به اون دختر خانم که گفته ۲۵سالشه کارشناسی قبول شده بگم عزیزم اولا تبریک میگم پوما مگه نظر بقیه خیلی مهمه که آینده خودتو بچه هاتون خراب کنی برا نظر اونها مردم همیشه حرف برا گفتن دارند هرکاری کنی یه عده ای همیشه دخالت میکنند من خودم دیپلم نگرفتم ازدواج کردم بعدش چون بچه دار نشدن رفتم دبیرستان و دیپلم رو گرفتم بعدش دوا درمون برا بچه دار شدن و بعدم الحمدلله که خدا ۳تا دختر خوب بهم داد وقتی رفتن مدرسه تازه یاد تحصیل افتادم ۴۳سالگی وارد حوزه علمیه شدم با دخترایی بچه من محسوب می‌شدند تازه چقدرم تشویقم می کردن الآنم یکی از فعالان فرهنگی در سطح شهرمونم تازه باورتون نمیشه بعنوان رابط بانوان توی اداره تبلیغات شهرستان دعوت بکارشدم😳😜 عزیزم ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه ست ایشالله موفق باشی وبدرخشی☺️☺️ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام وقتتون بخیر دوست عزیزی که بیمه عمر و پس انداز شرکت پاسارگاد شدند خیلی هم عالی هست فقط مدت بیمه نامه 30 ساله بزنند و بالا 13 سال به بالا هر وقت خواستند بازخرید کنند اینجوری سود شون بیشتر می‌شود.. بعد عزیزم شما با بیمه مرکزی قرارداد دارید مگه الکیه کسی بخواد ی قرارداد رو زیر پا بگذارد و به تعهدات ش پایبند نباشد... با تشکر 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام عزیزم خسته نباشید اون خانمی که گفتن بیمه پاسارگاد اینا همه کلاه گذاریه همین یک میلیون طلا بخر بعد ارده سال چند برابر شده اولا که خیلی کم میدن بعدشم اگه ۳۵میلیون بدن هیچ ارزشی نداره ممنون از کانال بسیار عالی 😍😍🌹🌺🌺🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام واسه کسی که بچش لوزه داره خواهرمنم لوزه داشت مامانم می‌ترسید بره عملش کنه چندسال یه عالمه دارو شیمیایی داد توحلق ومعده بچه که خوب بشه که نشد بایه باد یا بستنی یاخوراکی چرب خواهرم مریض میشد شباازدهنش کف میومد بیرون خس خس گلو خروپف شدید آخر مامانم مجبور شدعمل کنه چند سال واسه ترسش خودشو بچروزجرداد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلامآقاپسری که متولد ۷۰ودختر خانم متولد ۸۰هستند و قصد ازدواج دارید یکم به تفاوت سنیتون بیشتر فکر کنید و اینکه علایق و سلایق دهه هفتادی ها با هشتادیها تفاوت زیادی داره پسرعموی من مثل شما با توجه به عاقل و پخته بودن خیلی شیطون و سرحال و به روزتر از سنش بود و برای مراسمات عقد و عروسی و بقیه مراسمات تمام آداب رو به جا آورد از سورپرایز تولد و ولنتاین و شب یلدا و عید ،کلیپ عروسی فرمالیته و عکاسی در عمارت و باغ و..... با خانمش ۱۲سال اختلاف سنی دارند با همه این اوصاف گاهی در برابر رفتار و افکار بچگانه خانمش کم میاره و اذیت میشه شما هم عجله برای عقد کردن نکنید زندگی کردن با دوستی خیلی تفاوت داره خوب فکراتون رو بکنید و مشاوره هم برید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام، خدا خیرتون بده ادمین جان ،این متن رو حتماً تو کانال قرار بدید، خواهر گلم چرا میخوای ابرو درست کنی چشم رو در میاری، نکن ترو خدا، آخه این چه طرز فکر و حرف زدنیه، بخدا قرار نیست برای هر سؤالی جواب بدیم، تا وقتی که نه دانشش رو داریم نه طرز درست بیان کردنش رو، یعنی چی زشت یعنی نداشتن دست و معلول جسمی و عقلی، یا کوری، پناه ببر به خدا از همچین افکار و گفتاری، زشت یعنی افکار پوچ و ظاهر بینی مطلق، بدون شک همه ما آدمها ظاهر برامون مهمه ولی همه چیز که نیست، کما اینکه زیبایی هم از دید همه یکسان نیست، همونطور که هر چشم رنگی زیبا نیست و هر چشم سیاهی زشت نیست، هر پوست سفیدی زیبا نیست و هر سبزه ای زشت، من منکر ظاهر بینی نیستم ولی این نوع گفتار بشدت قیبح و زشت هست و زشتی باطن در ظاهر مؤثره و زیبایی باطن در زیبایی ظاهر ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 عاشقانه های شهدا 🌸 فرزانه و حمید💜 خواندن این خاطره کلید گمشده ی سردرگمی های من در این چند هفته شد ....😍🍀 پیش خودم گفتم من هم مثل همسر شهید همت نیت می‌کنم . حساب و کتاب کردم،دیدم چهل روز روزه،آن هم با این گرمای تابستان خیلی زیاد است،حدس زدم احتمالاً همسر شهید در زمستان چنین نذری کرده باشد! تصمیم گرفتم به جای روزه،چهل روز دعای توسل بخوانم به این نیت که《از این وضعیت خارج بشوم،هر چه که خیر است همان اتفاق بیفتد و آن کسی که خدا دوست دارد نصیبم بشود🌄 از همان روز نذرم را شروع کردم.هیچ کس از عهد من با خبر نبود؛ حتی مادرم. هر روز بعد از نماز مغرب و عشاء دعای توسل می خواندم و امید وار بودم خود ائمه کمک حالم باشند ...🌧 پنجم شهریور سال نود ؛ یک روزِ گرم و شیرین تابستانی، ساعت چهار بعد از ظهر،کم کم خنکای عصر هوای دم کرده را پس می‌زد از پنجره هم که به حیاط نگاه میکردی، می‌دیدی همهٔ گل ها و بوته های داخل باغچه دنبال سایه ای برای استراحت هستند🍀 در حالی که هنوز خستگی یک سال درس خواندن برای کنکور در وجودم مانده بود. گاهی وقت ها چشم هایم را می‌بستم واز شهريور به مهرماه می‌رفتم.به پاییز؛به روزهایی که سر کلاس دانشگاه بنشینم و دوران دانشگاه را با همهٔ بالاو بلندی هایش تجربه کنم😍😍 دوباره چشم هایم را باز می‌کردم و خودم را در باغچه بین گل ها و درخت های وسط حیاط کوچکمان پیدا می‌کردم😁 با صدای برادرم علی که گفت: «آبجی! سبد رو بده» به خودم آمدم با کمک هم از درخت حیاطمان یک سبد از انجیرهای رسیده و خوش رنگ را چیدیم. چندتایی از انجیرها راشستم. داخل بشقاب گذاشتم وبرای پدرم بردم بابا چند روزی مرخصی گرفته بود. وسط کاراته پایش در رفته بود، برای همین با عصا راه می‌رفت و نمی‌توانست سرکار برود. ننه هم چند روزی بود که پیش ما آمده بود🍂 مشغول خوردن انجیرها بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد. مادرم بعد از بازکردن در چادرش را برداشت وگفت: «آبجی آمنه با پسراش اومدن عیادت.» سریع داخل اتاقم رفتم. تمام سالی که برای کنکور درس می‌خواندم هر مهمانی می‌آمد، می‌دانست که من درس دارم واز اتاق بیرون نمی‌روم؛ ولی حالا کنکورم را داده بودم وبهانه ای نداشتم!😩 مانتوی بلند و گشاد قهوه ای رنگ را پوشیدم، روسری گل‌دار قواره ای کرم رنگم را لبنانی سر کردم و به آشپزخانه رفتم. از صدای احوالپرسی ها متوجه شدم که عمه، حمید، حسن آقا و خانمش آمده اند، شوهر عمه همراهشان نبود؛ برای سرکشی باغشان به روستای «سنبل آباد الموت» رفته بود🌹🌹 روبه رو شدن با عمه و حمید در این شرایط برایم سخت بود، چه برسد به اینکه بخواهم برایشان چایی هم ببرم. چایی را که ریختم، فاطمه را صدا کردم وگفتم: «بی زحمت تو چای رو ببر تعارف کن» سینی چای را که برداشت، من هم دنبال آبجی بین مهمان ها رفتم وبعد از احوالپرسی کنار خانم حسن آقا نشستم💚 متوجه نگاه های خاص عمه و لبخندهای مادرم شده بودم.چند دقیقه ای بیشتر نتوانستم این فضا را تحمل کنم و خیلی زود به اتاقم رفتم. حمیدی که به خواستگاری من آمده بود همان پسر شلوغ کاری بود که پدرم اسم او و برادر دوقلویش را پیشنهاد داده بود. همان پسر عمه ای که با سعید آقا همیشه لباس یکسان می‌پوشید؛ بیشتر هم شلوار آبی با لباس برزیلی بلند با شماره های قرمز!😁 موهایش را هم از ته می‌زد؛یک پسر بچه‌ی کچل فوق العاده شلوغ وبی نهایت مهربان که از بچگی هوای من را داشت نمی‌گذاشت با پسرها قاطی بشوم. دعوا که می‌شد طرف من را می‌گرفت، مکبر مسجد بود وبا پدرش همیشه به پایگاه بسیج محل میرفت. این ها چیزی بود که از حمید می‌دانستم💍 زیر آینه روبه روی پنجره ای که دیدش به حیاط خلوت بود نشستم. حمید هم کنار در به دیوار تکیه داد. هنوز شروع به صحبت نکرده بودیم که مادرم خواست در را ببندد تا راحت صحبت کنیم جلوی در را گرفتم وگفتم :«ما حرف خاصی نداریم. دوتا نامحرم که داخل اتاق در رو نمی‌بندن!🌹 سرتا پای حمید را ورانداز کردم. شلوار طوسی و پیراهن معمولی؛ آن هم طوسی رنگ که روی شلوار انداخته بود. بعداً متوجه شدم که تازه از مأموریت برگشته بود، برای همین محاسنش بلند بود. چهره اش زیاد مشخص نبود به جز چشم هایش که از آن ها نجابت می‌بارید. ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام به حبیبه خانم که گروه به این خوبی روتشکیل دادندوخواهرای گلم که این قدر خوب همه رو راهنمایی میکنید یه مشکلی یکی از بستگان من دارن که بابتش خیلی ناراحتن اینکه زیاد پلک میزنن دکتر هم رفته ولی این مشکل حل میشه یه مشکل دیگه براش پیش می یاد خواهش میکنم هر کسی چنین مشکلی داشته و درمان شده دریغ نکنه پیشاپیش از همه کسانی که راهنمایی میکنن سپاسگزارم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام شما که میخاید درسن 50سالگی بچه بیارید خدارو شکر که میتونید وبه خدا بیارید برکت میشه برای زندگیتون فقط من 41سالمه رفتم یزد برای بچه دوم میگه ذخیره تخمدانت پاینه نمیدونید چکار کنم راه حلی هر کدوم میدونید راهنمایی کنید خدا به حق امام حسین هر چی از خدا میخاید خدا بهتون بده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ وقتتون به خیر .عزیزان مشکل من اینه که بیشتر روزها چشم درد دارم یعنی یک هفته به پریودی .یک هفته بعدش. بعد از خوردن هر غذای سنگین تا آخر شب یا حتی چند روز چشمم به خصوص سمت راست ضربان داره وقرمز میشه مثل خون .مثلا شیر موز .پیتزا.کیک .تافتون .ماکارانی .شیر .تخمه ......کلا باید خیلی خیلی مراعات غذا کنم خیلی اذیت میشم دوستان کمک کنین .حتی حمام برم چشم هام قرمز میشه پزشک رفتم چند سال پیش قطره اشک مصنوعی داد بهتر شدم ولی خوب نشد .الان هم که سرماخوردگی دارم فقط چشمم درد داره انگار یخ زده چشم هام وقتی نفس میکشم سرد تر میشه مثل این که تنفسی مستقیم میره تو چشمم .حتی بوی لوازم آرایشی عطر وکرم باعث عذابمه .😔باید همیشه حتی تو خانه وشب پیشانیم گرم نگه دارم والا مغزم وچشمهام یخ میزنن .خانه مون گرم گرم باشه کنار بخاری م باشم باید با یک روسری نازک جلو بینیم مواظب تنفسم باشم شب ها..ممنون از راهنمایی هاتون پیشاپیش ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید ببخشید یوبستم با دارو بهتر شد اما زخم مقعدم خوب نمیشه خیلی درد دارم دکتررمیگه مقعدت تنگه میشه بیزحمت یه راهنمایی کنید داروویی چیزی که این زخم داخل مقعد خوب بشه اینقدر درد نکشم خیلی خیلی ممنون میشم جوابم بدید کولونوسکوپی هم انجام دادم میگه مشکلی نداری فقط مقعدت تنگه زخم شده نمیدونم چراخوب نمیشه پماد انتی فیشر پماد هموهرب هم استفاده کردم خوب نشده فقط از درد دلم میخواد جیغ بزنم تو رو خدا راهنماییم کنید یعنی طوری که نمیتونم بنشینم همش باید دراز بکشم از درد باز هم خیلی خیلی ممنون از شما 👇🌻🌻 @adminam1400
🌸🍃 سلام اگه میشه مشکل منوبذاریدتوی گروه تااگه کسی میتونه منوراهنمایی کنن راستش من آزمایش قبل بارداری دادم که بهم ماماگفت کم کاری تیروییدداری دوباره آزمایش بده که بردم پیش دکترداخلی گفت نه برای بارداری مشکلی نیس ولی مامامیگه کم کاری داری والانمیدونم چکارکنم حرف کدوم درسته میخوام اگه کسی تجربه داره منوراهنمایی کنن واقعاسردرگم شدم اقدام کردم به بارداری ولی باردارنمیشم میخوام بدونم مشکلم تیروییداگه هست که برم دنبالش اگه نیس برم پیش دکترزنان تاببینم مشکلم چی هست داره سنم میره بالا اولین بارکه میخوام بچه داربشم نمیدونم چکارکنم واقعا 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 شهید حسن نوفلاح 💜🍃
وصیّت نامه شهید حسن نوفلاح🌸🍃 بسمه تعالی آنکس که تورا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هردوجهانش بخشی دیوانه تو هردو جهان را چه کن ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون ...وذلک هوالفوز العظیم توبه 111 همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد می کنند سپس می کشند و خود کشته میشوند.... واین سعادت پیروزی عظیمی است. ای گشایش بخش دلهای پرغم و اندوه و ای پناه بخش هر ناکام و بیکس و بی پناه بار دیگر به درگهت روی آوردم باردیگر حیران و سرگردان به درب خانه تو آمدم نادم و منکسر ، پشیمان آمده ام زیرا در طاعت تو که امر کردی من کوتاهی نمودم و سهل شمردم بعصیان پرداختم و چنانکه باید و شاید بطاعت تو قیام نکردم و از اینکه تو مرا از گناهان و معصیت ها نهی می کردی و من بازهم به انجام آن اصرا می کردم و دیگر اینکه نعمت های بیشمارت را در اختیار من قراردادی و من در شکر آن کوتاهی کردم، خوبیم را میخواستی ولی من به خودم ظلم کردم و تو مرا صدامیزدی ولی من از تو دور میشدم و آنقدر رحمت و احسان تو زیاداست. بارالها تو چقدر رحیمی که مرا به خود نزدیک کردی که توبه من گناهکار که محبوب و پسندیده تو است قبول کردی. بارالها بارها لبیک گفتم و در این مکان مقدس در این جایی که از هرنقطه ای به تو نزدیک تر است قدم نهادم و لی گویا خالصانه نبود که نپذیرفتی. ومن ای خدا بنده ضعیف و درمانده توام که مرا امر فرمودی برای انجام حوائج و رفع مشکلات بدرگاهت دعا کنم من هم امرت را اطاعت کردم و بحضورت بخاک ذلت و عبودیت افتادم. منم بنده ذلیل و ناتوان درگاهت میدانم که مرا دوست داشتی و با اینکه توبه ام را شکستم باز با روی باز و گشاده مرا پذیرفتی و به من لطف کردی که مرا به این مکان مقدس آوردی و زبانم را به حمدو ثنای خود آشنا ساختی و باطنم را به دوستی خود آشنا کردی و علاقه ام را به چهارده معصومت افزون کردی زبانم را به ذکر و دعا به در گاهت آشنا نمودی و مرا در راهی که در پیش داشتم ثابت قدم گردانیدی و از اینکه به تو فیق نیکو کاری برگماردی و به کار ثواب و عمل صالح ..... و پایداری نمودی شکر الله ، تویی که از عطا و بخشش خود به خلق ، پاداش و ... نمی خواهی و میدانم که اگر می خواستی عذابم کنی و به کیفر گناهان زشتم ... مقتضی عدل تو استحقاق داشتم و از اینکه از تمامی تقصیرات و لغزش هایم درگذشتی از رحمت بی منتهایت بود . ای امت مسلمان ایران به درگاه احدیت دست بلند کرده و از خدای بخواهید که از عمر ما کم کرده و به لحظه لحظه های عمر این خورشید تابان و این پیرجماران و رهبر عزیزمان امام خمینی بیفزاید و از خدا بخواهید که زیان را از دین ما رفع کند و بر دنیای ما مقررگرداند که زیان دنیا از بین رفتنی است و چندان مهم نیست زیرا زیان آخرت طولانی و باقی است و خدا بخواهید که ضرر اخروی بر شما وارد نیاورد هرچند به دنیایتان ضرر و زیان فاحشی رسد و مالتان و خانواده تان همه از بین برود بازهم به شکر گزاری خدا مشغول شوید و خلاصه آخر کار را اهمیت دهید و زیان دنیا را به چیزی نشمارید و کاری که رضا و خشنودی خداست به هر کاری که هوای نفس و قهرو خشم خداست مقدم شمارید و برای رضای خدا و خلاف هوای نفس کوشید و همیشه در تعارض حق و باطل طرفدار حق و مخالف باطل باشید و بدانید که خدا از ضعیف ترین مرتبه ما را به عزت و قدرت میرساند و از خدا بخواهیم و بکوشیم که با یاری او قوه و قوت خود را به راه اطلاعت و بندگی و معرفتش صرف کنیم نه راه عصیان و ظلم به خلق خدا تا درنتیجه به پاداش نیک و سعادت و بهشت ابدی نائل شویم انشاء الله و از خدا طلب کنیم که با رحمت خود رفتار کند نه با عدل خود بدانید که هیچ دری جزء درگاه رحمت خدا بر روی خلق باز نیست و ای شما منافقین کور دل که دل امیر مومنان علی ( ع ) را شکستید و یاران امام خمینی را از ما گرفتید شما ازاین بارسفر چیزی جزء خفت و خواری با خود حمل نمی کنید و بدانید که دل رنج کشیده مادران شهید داده و خواهران برادراز دست داده همیشه بر شما لعنت و نفرین خواهد فرستاد.
و ای سالارشهیدان حسین بن علی ( ع ) خیلی دوست داشتم که به زیارت قبرشش گوشه ات می آمدم و خاک کربلا را مرحم دردهایم می کردم ولی پروردگار مرا به پیش خود فراخوانده و امیدوارم که زیارت دیدن خودت در آن دنیا نصیبم گردد. مهدی جان (عج) چقدر دعا کردم که آن روی ماهت را ببینم و امیدوارم که آخرین لحظات عمرم آن رویت که نمی شود آن را به چیزی تشبیه کرد ببینم آقا جان شفیع و واسطه باش میان ما و خدا. ...دوستان و آشنایان اتحاد و همبستگی خود را هرچه بیشتر کنید و به آیه واعتصموبحبل الله جمیعا ولا تفرقوا عمل کرده و بدانید که تنها راه سعادت است در جبهه ها هرچه بیشتر با حالت روحانی و عرفانی و معنوی شرکت کنید و هدف شهید شدن را کنار گذاشته و به نیت کشتن و در هم کوبیدن دشمن به پیش روید که در این میان اگر شهادت سراغتان آمد الحمدالله و اگر هم زنده و پیروز برگشتید بازهم الحمدالله . در خاتمه پدر و مادر عزیزم اگر در امر حق اولاد و والدین کوتاهی کردم مرا ببخشید و از احسان نیکویی که شما عزیزان در حقم نمودید تشکر کرده و از خدا می خواهم که در مقابل زحمت و تربیت من به شما جزای خیر و صبر عطا بفرماید و با اکرام و احسانتان و اجر و توانتان بیفزاید و از زحمتهایی که در محافظتم در دوران کودکی کشیدید و تا به اینجا رسانیدید سپاسگزاری می کنم و بدانید که اگر شهادتم مورد قبول حق واقع شود حتماً اولین کسانی که شفاعت خواهم کرد شما ها خواهید بود و تا دلتان می خواهد برایم گریه کنید زیرا گریه بر شهید شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح اوست و بدانید و خوشحال باشید که خمس فرزندانتان را در راه اسلام داده اید و برادران و خواهرانم را تشویق کرده که در این راه ثابت قدم باشند و از دعاگویی به جان امام خمینی و کمک به جبهه ها و عیادت از مجروحین کوتاهی نکنید و حتماً زیاد به بهشت زهرا ( س ) بروید و به یاد شب اول قبر و فشار و تاریکی داخل آن بیافتید . و برادران و خواهرانم از اینکه چند سال شمارا اذیت کردم و حق برادری را خوب ادا نکردم شرمنده ام و مرا حلال کنید و از تمام دوستان و آشنایان که در حق شان بدی کردم حلالیت می طلبم و دعا کردن را از یاد نبرید و توبه را از یاد نبرید و مبادا زبانتان را به دروغ و غیبت عادت دهید و اگر کسی طلبی دارد بیاید و بگیرد و اگر از کسی طلبی دارم به خودش می بخشم و از جایی چیزی قبول نکنید. 17/11/61 ساعت 2 نیمه شب پادگان دوکوهه درباره شهید نام:حسن نوفلاح نام پدر: علي تاریخ تولد: 1340/12 مدرک تحصیلی: دیپلم محل شهادت: فکه تاریخ شهادت: 1361/11/24 گلزار شهید: بهشت زهرا(س) تهران مزار شهید: قطعه: 28, رديف: 85, شماره: 2 به نقل از یکی از آشنایان شهید: این شهید مربی تیم ملی واترپلو جمهوری اسلامی ایران عضو و کاپیتان تیم ملی والیبال جمهوری اسلامی ایران قهرمان چندین دوره مسابقات کشوری در رشته شنا بوده است.
🍎 *💠تا حالا میدونستید موندن تو دستشویی ضرر داره‼️* *بیماریهای ،* *(هموروئید)، (فیل پایی)، خونی و.... از عوارض زیاد ماندن در دستشوئی است😱* *🍃قدیم ندیما ، دستشوئی ما ایرانی ها یک گوشه در دورترین نقطه حیاط بود که بابابزرگ و مامان بزرگای ما وقتی میخواستند بروند داخل مستراح یک به سرشون میبستند.* *🍃دلیل این کار این بود که ناشی از ادرار(شامل اسید اوریک و فسفریک و..)🙈 روی پوست سر و موهای سر و بالطبع سلامتی تاثیر فزاینده ائی داشت و یکی از عوامل بود...* *🍃در ضمن مثل الان اینطوری نبود که بروند مستراح و 6 ساعت بنشینند راجع به مسائل روزمره تفکر کنند.* *چون حتی در شریعت ما مسلمانها ذکر شده که ماندن زیاد در مستراح و حرف زدن در آن است.* *🍃الان مستراح ما ایرانی ها صااااف اومده و اتاق پذیرائی و تازه بین سنگ توالت و محل شستن دست هیچ دری هم وجود نداره ..😱* *🍃به دلیل مشکلات تغذیه هم مجبوریم حداقل 10 دقیقه اونجا بساط پهن کنیم و خانم خونه هم یک حوله انداخته روی جا حوله ائی در دستشوئی و خبر نداره این حوله چه نقشی در جذب بخارات سمی ادرار و مدفوع دارد😱* *🍂 و آقای بیچاره هم بعد از وضو و شستن صورت اون حوله را میماله توی صورتش و فاتحه مع الصلوات. (یعنی آخر آلودگی)‼️* *این موضوع را من با محلول تنتورید و.. امتحان کردم و حوله حاوی این بخارات را داخل آن قرار دادم و دیدم ظرف چند دقیقه این محلول حاوی انواع اسیدهای باز شده است.* *🍃خلاصه اینکه یکی از عوامل ریزش مو و بیماری های ما همین بخارات ناشی از ادرار در توالت های ماست.* *برای حل این موضوع:اول حوله را از توالت و روی جای مخصوص قرار دهید.* دوم: روی پا کمی سرکه *ریخته و هفته ائی یک دفعه این سنگ پا را به مدت 4 ساعت در کنار سنگ توالت قرار بدهید.در ضمن قرار دادن سنگ نمک هم عامل جذب این بخارات سمی خواهد بود.*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚💜❤️اهمیت صله رحم❤️💜💚 ✍ بزرگترین نیاز بشر است، چیزی که دین مبین از ۱۴۰۰ سال پیش به آن توجه داشته، ولی سازمان بهداشت جهانی تازه متوجه این امر مهم شده و درمانی به نام را آغاز کرده!