سلاااام به همه ی دوستان و مهربان گلم🙋🏻♀️🙋🏻♀️
باز اومدم براتون ی سوتی بگم
اما مال خودم نیست! مال دوست مادر جانِ
😂😂😁
چند روز پیش مامانم و دو تا از دوست هاش باهم بیروت میرن
اسم دختر یکی از دوست هاش هم ماهک بوده
اون یکی دوست مامانم هم از خدا خواسته میاد سر صحبت و با این کوچولو باز کنه
میگه خببب آهک خانوم آجی خوبهههه؟
😐😐😐
مامانم اینجوری😳😳
اون دوستش هم اینطوری بوده🤐🤐
آهک: 😎😎
ماهک:🤔🤨
مامان ماهک:🤣🤣
#پری
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
سلام ب همه دوستان
من ی مدته داییم بیمارستان بستریه😔🥺 بعد توی این مدت همه آشناها برا اینکه حالشو بپرسن زنگ میزنن ب مادربزرگم دیشب ی پیرزنه زنگ زده بود بعد وقتی مادربزرگم تلفنو قطع کرد با بغض گفت فلانی میگه به حضرت ابالفضل گفتم یا ابالفضل تو رو به جان جوادت قسم میدم این جوونو از رو تخت بلند کن 😳😐🤦♀🤦♀🤦♀ بعد ما ی لحظه ب هم نگا کردیم یهو ترکیدیم 😂😂 چون همونطور ک میدونید امام جواد فرزند امام رضاست 😁😁
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
من وشوهری بعد نه سال بهم رسیدیم ❤️شوهری سرباز بود دوساعت مرخصی وعقد محضری کردیم اینم بگم واقعا عاشق بودیم عید بود پدرشوهرم اومد دنبالم برم خونه شون داشتم ماهی تمیز می کردم وبرادرشوهرم تقریبا مسن👨🦳 توسالن بود شوهرم اومد مرخصی .تا منو دید اومد منو بوسید😘 من هرچقدراشاره کردم نفهمید که نفهمید تقریبا بعد اون ماجرا ازشرم مدت ها سردرد داشتم🙊 اما خودش هیچی اش نشدواسه منم گفت که کاراشتباهی نکردیم
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
داشتم با مامانم حرف میزدم قبلنا ی سری اسباب بازیا بود اسمشون خونه سازی بود میخاستم بگم مامان خونه سازی منو یادته گفتم مامان بچه سازی منو یادته😱؟
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
پارسال قبل ولنتاین باابجیم رفتیم کادو اینابخریم
دیگه از وسایل آشپزخونه و لباس و کادو ولنتاین و اینا بگیرررتاهرچی و فکرشو بکنی
دستمون حسابی پر ازاونورم صبحونه نخورده بودیم
منم وحشتناک گرسنم بود 😂😂😂😂گرسنه هم شدنی هیچی نمیشناسم
به آبحیم گیردادم ک باید بریم پیتزا بخوریم وگرنه الان بیهوش میشم😐😐😐اونم بنده خدا کلی وسیله خریده بود گفت پول نمونده😂😂بریم یه چی آماده میکنم
گفتم الا و بلا نه من توکارتم پول دارم
آقامارفتیمو سفارش دادیمو اوردنو نوش جان کردیم😂😂😂😂😂آبجیم قبل من تموم کرد گفت کیف و بده برم حساب کنم
تامن تموم کنم اون داشت حساب میکرد یهو دیدم با رنگ پریده گفت کارتت خالیه😑😑😑😑منو میگی غذاموند توگلوووم
آقا هرچی زده بودم پرید😂😂😂😂😂😂😂خلاصه بنده خدانشست کیفشوریخت رومیز😂😂😂بایه بدبختی جورشدپول یارو
ولی گفت دیگه باتو جایی نمیررم😋😋
الانم اول حساب میکنم بعدراضی میشه بگیره 😂😂😂😂
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
پدرشوهرآبجیم فوت کرده بودد
به قول دوستمون واقعا از اونان که ب شدت حساسن ب اینکه همه چی دقیق باشه
خلاصه ازاونجا ک کار زیاد بود حلوارو سپرده بودن ب عروسااا (ابجیم و جاریا )که اینا بپزن😂😂😂😂
آقا اینا شروع کردن و دست ب کار ک حلوارو بپزن
فقط دستشون دردنکنه زیادی پختن😂😂😂😂زحمت کشیدن سوزوندن
به کسی هم نگفتن که سوخته
شیک ومرتب چیدن توظرفای مخصوص سلفون کشیدن بردن مسجد
حین پخش کردن یه دیس حلوای زرد بود (سالم بود ) یه دیس حلوای سیاه(سوخته)
😂😂😂😂هرکی پرسیده چه فرقی دارن آبجیم با کلاس تمام گفته به این پودر کاکائو زدیم .مااینطوری میپزیم
خیلیم خوشمزه شده بود ظاهرا 😂😂😂همه پسندیده بودن😂😂😂😂
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
سلام
یه سوتی دادم داغه
سرم تو گوشی بود مامانم پسرم و ک دوسالشه رو داشت با پاش اذیت میکرد😐😐ب شوخی☺️
منم حواسم نبود برا اینکه دست از سر پسرم برادره شرو کردم با مشت زدنه ب پاش😂😂😂 یهو ب خودم اومدم ک دیدم مامانمم منو میزنه😅😅 البته من فک کردم آبجی یا داداشمه😢
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
من هروقت استرس میگیرم یا ناراحت میشم خندم میگیره😐واقعا نمیدونم این دیگه چه مدلیه که من هستم🤷♀
خب بریم سراغ سوتی افتضاحم🙂
آقا من تازه ازدواج کرده بودم بعد عمه همسرم ما و جاریها و همه رو پاگشا کرده بودن،منم کلی تیپ و کلاس😎،بعد شام همه دور هم نشستیم ومنم کنار شوهرعزیزم،بعد دختر عمه شروع کرد به صحبت و اینم بگم که پدرشون یه سالی میشد که فوت کرده بودن.یهو صحبت رسید به پدرش که چجوری فوت کردن و خیلی خیلی جو سنگین،منم عصبی و ناراحت شده بودم😔😟یهو چشمم افتاد به برادر شوهر کوچیکم که ظرف تخمه جلوشه انگار داره فیلم میبینه تند تند میشکنه و نگاه دختر عمش میکنه بادقت👀
واااای من یهو پقی زدم زیر خنده😱😰فکر کنین طرف داره در مورد مرگ باباش میحرفه،تازه عروس بخنده🤦♀فقط تونستم الکی برگردم طرف شوهرم و یچیز چرت و پرت بگم آروم که فکر کنن به یه موضوع دیگه میخندم.بحدّی شرمنده شدم،دوست داشتم بمیرم همون لحظه.هنوزم که یادم میفته حالم بد میشه و دستام میلرزه..
همه فقط متاسف نگام کردن🤐🤫و بعدم ادامه بحث.ولی دیگه دختر عمهه باهام بد شده.دشمنم شده.خب چیکار کنم عصبی میشم خندم میگیره؟🥺
میخواست روز پاگشای عروس در مورد مرگ و میر صحبت نکنه😒
دعا کنین همشون یادشون بره اون جریانو😂😃
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
یه سوتی دیگه از بد موقع خندیدنم🤦♀
یبار با شوهرجان رفتیم سوپر مارکت،بعد من گفتم عزیزم بستنی میخری برام؟😍
شوهرمم با عشق گفت بله که میخرم،بعد رفتیم سر این یخچالاش که دراش کشوئیه،شوهرم دوتا بستنی برداشت،بعد اومد درشو ببنده،گیرکرده بود بسته نمیشد.دستشم پرخرید بود.منم نه گذاشتم نه برداشتم درشو محکم کشیدم یهو محکم بسته شد دست شوهری موند لاش.الهی بمیرم خیلی دردش گرفت😢
حالا من از شدت فشار ناراحتی یهو خندم گرفته🤣قاه قاه میخندیدم.جوری که نشستم کف مغازه.حالا اونم عصبانی😡میگفت زهرمار به چی میخندی؟دستم له شد😡
منم نمیتونستم باهاش حرف بزنم از زور خنده.اونم قهر کرد رفت حساب کنه.ولی تو ماشین بهش گفتم بخدا دست خودم نیست و خیلی ناراحت شدم😞😂
دعا کنین خدا همه مریضا رو شفا بده،منم روش🤣
آخه این چه مدل ناراحت شدنه نمیدونم🤣🤷♀
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
سلام دوستان سوتی باز مهسام😍
اولین باره دارم سوتی میفرستم و خدای سوتی هستم . خب بریم سراغ سوتی
تقریبا ۱۳ ساله پیش که من ۹ یا ۱۰ سالم بود تازه به سن تکلیف رسیده بودم نمازامو کامل و مرتب میخوندم مامانم هم برام اونموقع چادر نماز دوخته بود یروز که طبق معمول تو پذیرایی داشتم نماز میخوندم مامانم و خواهرامم نشسته بودن بعد هی وسط نماز این چادره از سرم سر میخورد هی میکشیدم جلو هی سر میخورد اخرش عصبانی شدم همون وسط نماز گفتم اههههههه چرا به این گیره وصل نکردم یا روسری سرم نکردم که این سر نخوره 😐😂 بعدشم خیلی معمولی بقیه نمازمو ادامه دادم . ینی مامانم و خواهرام پوکیدن از خنده😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 الان ۱۳ سال از اون موقع میگذره ولی هنوزم که هنوزه میشینن همه جا میگن آبرو برام نزاشتن😂😂😂😂😂😂
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
سلام دوستان عزیز
یه بار مامان همسایمون اومد خونمون،منم رفتم 🍉🍉🍉قاچ کردم و میخواستم پذیرائی کنم چشمتون روز بد نبینه اومدم ظرفو بگیرم جلوش ک برداره گفتم بفرمایید و همزمان شدید خم شدم و دو تا قاچ هندوانه افتاد تو بغلش از ی جا خجالت میکشیدم از ی جاهم نمیتونستم خودمو کنترل کنم،انقد یواشکی می خندیدم ،اولین وآخرین بارش بود ک اومد خونمون 😂😂😂
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha
سَسَسَلاااااااااامممممم
#بانوs میخواد واستون ی سوتی بگه😉
اقا من ی سوتی یادم اومد😢خنده دار نیست ولی خیلی ضایس
ترم ۳ یا ۴ بودم ی استاد ریاضی ۲ داشتیم
ی رب مونده ب آخر کلاس میگفتیم استاد خسته نباشید ایشونم بدون توجه ادامه میداد تا دیقه آخر😔(ینی برمیگشت ب حرفت کامل توجه میکرد ولی جواب نمیداد یجوریایی سین میکرد ولی جواب نمیداد😂)بعد یبار من ک غرق جزوه نوشتن بودم (حالا در عمرم همون یبار خیر سرم جزوه نوشتم) دیگه خسته شدم با صدای بلندددد گفتم استاااد خسته نباشید دیدم ایندفه استاد حتی برنگشت همونطوری رو ب تخته ی لحظه سکوت کرد و ادامه داد ... همکلاسیام برگشتن رو ب من :سسس ساکت یکی میزد تو سر خودش منم از همه جا بیخبر گفتم چی شده مگه ؟😳گفتن استاد قبل حرف تو گفته فحححشم بدین ولی نگید خسته نباشی چون این توهین خیلی بزرگیه ب من 😁
خوب کردم والا اخه ریاضی اونم ۱ ساعت و نیم بدونمکث تدریس میکرد مغزمون نمیکشد خووووو🙄😆
#دانشگاه_کردستان☺️
#سوتی #خاطره #سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha