eitaa logo
از شرح بی نهایت (منبر مکتوب، آیات و روایات اهل بیت)
649 دنبال‌کننده
4 عکس
2 ویدیو
5 فایل
«احادیث اهل بیت، آیات قرآن، کلمات علما و اشعار» فضایی برای ارائه معارف و کمک به فضلای عزیز جهت منبر همچنین ببینید: کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub و متن روضه اهل بیت: @rozehayemaktoubb
مشاهده در ایتا
دانلود
فهرست مطالب امیرالمومنین: 1⃣این پیام و پیام های ذیل آن 2⃣روایت گوشت مسموم و براء 🔰روایتی مهم در مدح امیرمومنان توسط پیامبر اعظم (علیهما السلام) جابر بن عبد اللَّه گويد: چون على «ع» مژده فتح خيبر براى رسول خدا «ص» آورد رسول خدا «ص» باو فرمود: 🌸اگر جماعاتى از امتم در باره تو نميگفتند آنچه نصارى در باره عيسى بن مريم گفتند امروز در باره تو چيزى مى‌گفتم كه به هر جمعى گذرى خاك زير پايت و زیاده آب وضويت را براى شفا بگیرند. 🌸و همين بس كه تو از منى و من از تو ارث مرا برى وارث تو را برم. 🌸و تو نسبت بمن چون هرون باشى نسبت بموسى جز اينكه پس از من پيغمبرى نباشد 🌸تو ذمه مرا برى كنى 🌸و بروش من بجنگى 🌸و فردا بر سر حوض خليفه من باشى 🌸و تو اول كسى باشى كه سر حوض بر من وارد شوى 🌸و تو اول كسى كه با من جامه در بركنى 🌸و اول كسى از امت منى كه در بهشت در آئى 🌸و شيعيانت بر سر منبرهاى نور با روى سفيد گرد منند و از آنها شفاعت كنم و فردا در بهشت همسايه‌هاى منند 🌸و به راستى نبرد با تو نبرد با منست و سازش با تو سازش با من 🌸سر تو سر منست و آشكار تو آشكار من و راز سينه توچون راز من، 🌸فرزندانت فرزندان منند 🌸تو وعده‌هاى مرا عمل كنى 🌸و حق با تو است و حق بر زبان تو است و بر دلت و ميان دو ديده‌ات ايمان با گوشت و خونت آميخته چنانچه با گوشت و خونم آميخته 🌸و دشمن تو سر حوض بر من وارد نشود و دوست تو پنهان نگردد تا بهمراه تو سر حوض آيد. جابرمی گويد: على «ع» برو در افتاد و سجده كرد و گفت حمد خدا را كه بمن نعمت مسلمانى داد و بمن قرآن آموخت و مرا محبوب خير البريه نمود كه خاتم پيغمبران و رسولانست از احسان و تفضل خودش بر من گويد. پيغمبر «ص» فرمود اگر تو نبودى مؤمنان پس از من شناخته نميشدند. متن روایت: عن جابر بن عبد الله، قال: لما قدم علي (عليه السلام) على رسول الله (صلى الله عليه وآله) بفتح خيبر، قال له رسول الله (صلى الله عليه وآله): لولا أن تقول فيك طوائف من أمتي ما قالت النصارى للمسيح عيسى بن مريم، لقلت فيك اليوم قولا لا تمر بملا إلا أخذوا التراب من تحت رجليك ومن فضل طهورك يستشفون به، ولكن حسبك أن تكون مني وأنا منك، ترثني وأرثك، وإنك مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي، وإنك تبرئ، ذمتي وتقاتل على سنتي، وإنك غدا على الحوض خليفتي، وإنك أول من يرد علي الحوض، وإنك أول من يكسى معي، وإنك أول داخل الجنة من أمتي، وإن شيعتك على منابر من نور، مبيضة وجوههم حولي، أشفع لهم، يكونون غدا في الجنة جيراني، وإن حربك حربي، وسلمك سلمي، وإن سرك سري، وعلانيتك علانيتي، وإن سريرة صدرك كسريرتي، وإن ولدك ولدي، وإنك تنجز عداتي، وإن الحق معك، وإن الحق على لسانك وقلبك وبين عينيك، الايمان مخالط لحمك ودمك كما خالط لحمي ودمي، وإنه لن يرد علي الحوض مبغض لك، ولن يغيب عنه محب لك حتى يرد الحوض معك. قال: فخر علي (عليه السلام) ساجدا، ثم قال: الحمد لله الذي أنعم علي بالاسلام، وعلمني القرآن، وحببني إلى خير البرية خاتم النبيين وسيد المرسلين، إحسانا منه وفضلا منه علي. قال: فقال النبي (صلى الله عليه وآله): لولا أنت لم يعرف المؤمنون بعدي منبع امالی شیخ صدوق کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰قصه و دفاع از ✅صفحه ۱ ابو عبیده نقل می کند: پدرم و ابن ابو رافع روایت کرده اند: سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله، به علی ابن ابی طالب علیه السلام نامه ای نوشت و در آن به وی دستور داد که بدون تأخیر و انتظار نزد او بیاید. فرستاده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابو واقد لیثی بود. هنگامی که نامه رسول خدا صلی الله علیه و آله، به او رسید، برای بیرون آمدن و هجرت آماده شد، و به کسانی از مؤمنان مستضعفی که همراه وی بودند نیز دستورِ پیامبر را ابلاغ کرد و به آنان دستور داد که به طور مخفیانه بیرون بیایند و عجله کنند. هنگامی که شب، درون هر درّه ای را تا ذی طوی فرا گرفت. علی علیه السلام، سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مادرش بنت اسد فرزند هاشم، و دختر زبیر فرزند عبد المطلب را با خود همراه کرد. گفته شد که: این زن، ضُباعه بوده است. أَیْمَن بْن أُمِّ أَیْمَن غلام رسول خدا صلی الله علیه و آله و ابو واقد، فرستاده رسول خدا نیز به دنبال آنان به راه افتادند. او شترها را تند می‌راند و با آنان (مسافران) با خشونت رفتار می‌کرد. علی علیه السلام فرمودند: - ای ابوواقد! - با زنان، مهربان باش؛ چرا که آنان ضعیف اند. گفت: من می‌ترسم که جویندگان به ما برسند. علی علیه السلام فرمودند: صبر کن و عجله نکن. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمودند: ای علی! آنان نمی توانند به تو آسیبی برسانند. و خود افسار شتران را در دست گرفت و به آرامی آنان را می‌برد و با خود این شعر را زمزمه می‌کرد: کسی نیست جز خدا؛ پس به او گمان نیک داشته باشید و پروردگار آدمیان، آن چه را که تو را محزون ساخته است، کفایت می‌کند. هنگامی به کوه ضجنان رسید، تعقیب کنندگان به او رسیدند و تعداد آنان هفت سوار کار از قریش بود که همگی نقاب بر صورت داشتند و هشتمین آنان بود که جَناح نام داشت. علی علیه السلام که آن گروه را از دور مشاهده کردند، نزد ایمن و ابو واقد آمدند و به آن دو فرمود: شتران را فرود آورید و آن‌ها را ببندید و جلو آمد و زنان را پیاده کرد. سواران نزدیک شدند. علی علیه السلام در حالی که شمشیرش را بیرون کشیده بود به مصاف آنان رفت. آنان به طرف او هجوم آوردند و گفتند: ای - مکار - آیا گمان برده ای که تو با زنان نجات خواهی یافت، ای بی پدر، برگرد. فرمود: و اگر این کار را نکنم؟ گفتند: تو را مجبور می‌کنیم و یا با پر موترین قسمت‌های بدنت (یعنی سرت) برخواهیم گشت و مرگ برای تو آسان تر است. آن سوار کاران به زنان و شتران نزدیک شدند تا شتران را رم دهند. علی علیه السلام جلوی آنان را گرفت و یکی از آنان شمشیرش را بر آن حضرت فرود آورد. حضرت خود را کنار کشید و ضربه شمشیر به او اصابت نکرد و سپس بر او نیرنگی زد و شمشیرش را بر شانه اش فرود آورد. شمشیر در بدنش فرو رفت و به اسب رسید. و علی علیه السلام مانند اسبی که روی پاهای خویش بایستد یا مانند سوار کاری بر روی اسب با شمشیرش به آنان حمله ور می‌شد، در حالی که این شعر را می‌سرود: راه مرا که جاهد و مجاهدم باز کنید. من با خود عهد کرده‌ام که کسی را غیر از خدای یکتا نپرستم. آن گروه در برابر او تار و مار شدند و به او گفتند: ای فرزند ابو طالب! به ما کاری نداشته باش. فرمود: همانا من به سوی پسر عمویم رسول خدا صلی الله علیه و آله در یثرب خواهم رفت، هر کس که می‌خواهد گوشتش را تکه تکه کنم یا خونش را بریزم، به دنبال من بیاید یا به من نزدیک شود. سپس نزد همسفرانش ایمن و ابو واقد آمد و به آنان گفت: شترانتان را حرکت دهید و سپس پیروزمندانه به راه افتاد تا در ضجنان فرود آمد و در آن جا یک شبانه روز ماندند و گروهی از مؤمنان مستضعف به وی پیوستند. در میان آنان‌ام ایمن، کنیز رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز بود. در آن شب با فواطم نماز گزارد: مادرش فاطمه دختر اسد، فاطمه دختر رسول الله صلی علیه و آله و سلم و فاطمه دختر زبیر. آنان در حالت ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان، به یاد خدا بودند و با ذکر او سپری کردند و تا طلوع بامداد در این حالت بودند و سپس نماز صبح را گزاردند و به راه افتادند. کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰 قصه هجرت امیرمومنان به مدینه و دفاع از فواطم ✅صفحه ۲ این کاروان کوچک در تمام طول راه ذکر می‌گفتند و با خضوع و خشوع، خداوند را عبادت می‌کردند تا به مدینه رسیدند، در حالی که فرشته وحی قبل از رسیدن آنان در حالت آنان چنین نازل کرده بود: «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَیَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً» [همانان که خدا را (در همه احوال) ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند (که) پروردگارا این‌ها را بیهوده نیافریده ای] تا آن جا که: «فاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی» منظور از ذَکَر، علی علیه السلام و مراد از أُنثی، فاطمه سلام الله علیها است «بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ» [از یکدیگرید] می‌گوید: علی از فاطمه سلام الله علیها است - یا گفت: فواطم - و آنان از علی علیه السلام هستند «فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ» -. آل عمران / ۱۹۱ - ۱۹۵ - {پس کسانی که هجرت کرده و از خانه‌های خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شده اند، بدی هایشان را از آنان می‌زدایم و آنان را در باغ‌هایی که از زیر (درختان) آن نهرها روان است، درمی آورم. (این) پاداشی است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست} و پیامبر این آیه را خواندند «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ» -. بقره / ۲۰۷ - {و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد و خدا نسبت به (این) بندگان مهربان است}. و به او فرمودند: ای علی! تو در میان امت، نخستین کسی هستی که به خدا و رسولش ایمان آورد و نخستین کسی که به خاطر خدا و رسولش هجرت کرد و آخرین کسی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را قبل از رحلتش دیدار خواهد کرد - و قسم به آن که جانم در دست او است - کسی جز مؤمنی که خدا قلبش را برای ایمان آزموده است، تو را دوست ندارد و کسی جز منافق یا کافر با تو دشمنی نمی کند. -. منبع: بحارالانوار، ج۱۹ص۶۴ به نقل از امالی طوسی: ۲۹۵ - ۳۰۱. تر جمه از بازار کتاب: https://www.ghbook.ir/Book/1014777019 کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰داستان ولادت امیرالمومنین از کفالت ابوطالب و فاطمه بنت اسد از پیامبر تا کفالت پیامبر از امیر المومنین (صلوات الله علیهم اجمعین) از کتاب اثبات الوصیة مسعودی ✅صفحه ۱ 🔸از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله روايت شده كه فرمود: من و على نورى بوديم كه در پيشانى حضرت آدم قرار داشتيم، آنگاه از صلبهاى پاك و پاكيزه به رحمهاى پاك و مطهره انتقال يافتيم تا اينكه در صلب عبد المطّلب جايگزين شديم. آن نور به دو قسم تقسيم شد، يك قسم آن در وجود عبد اللّه و قسم ديگر آن در وجود أبي طالب عليهما السّلام جاى گرفت، من از نسل عبد اللّه و على از أبي طالب به دنیا آمدیم، اين است معنى قول خداى تعالى كه ميفرمايد: الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً. 🔸[ است‌] روايت شده كه فاطمه بنت اسد بن هاشم مادر امير المؤمنين  در آن شبى كه آمنه بنت وهب مادر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وضع حمل كرد نزد آمنه بود، آنچه را كه آمنه در آن موقع مشاهده كرد فاطمه بنت اسد نيز مشاهده نمود. همين‌كه صبح شد و حضرت ابو طالب از طواف كعبه برگشت فاطمه بنت اسد از آن حضرت استقبال كرد و گفت: امشب چيز تعجب‌آورى ديدم، أبوطالب  گفت: چه ديدى؟ گفت: آمنه بنت وهب مولودى زائيد كه بين آسمان و زمين براى او نورانى گرديد تا اينكه من چشم انداختم و شاخه‌هاى خرماى يمن را ديدم، ابو طالب گفت: تو هم سبتى را يعنى چند سالى را صبر كن كه ، بعد از آن فاطمه بنت اسد بفاصله سى سال امير المؤمنين  را متولد كرد. روايت شده كه سبت مدت سى سال است. و نيز روايت شده كه سبت بيست و هشت سال است. 🔸روايت شده كه فاطمه بنت اسد در آن موقعى كه به أمير المؤمنين  حامله بود مشغول طواف كعبه گرديد و درد زائيدن او را در موقع طواف فرا گرفت، همين‌كه درد زائيدنش شدت يافت داخل خانه كعبه شد، على بن أبي طالب عليهما السّلام را در ميان خانه كعبه نظير آمنه كه پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و آله را زائيد متولد نمود، غير از على  كسى قبل از آن حضرت و بعد از آن بزرگوار در ميان خانه كعبه متولد نگرديد. 🔸[نقل قصه کفالت ابوطالب از پیامبر] [باز گشت روایت به پیش از ولادت پیامبر و انتظار فاطمه بنت اسد برای تربیت فرزند وعده داده شده] در آن روز حضرت أبو طالب را فرزندى نبود، آن حضرت يكه و تنها بود. زن أبو طالب فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بود كه دختر عموى آن حضرت بشمار ميرفت، فاطمه بنت اسد از زائيدن فرزند محروم بود لذا نذر و نيازهائى ميكرد هر وقتى كه فاطمه بنت اسد فالگير و دانشمند يهودى را از دربانان كعبه ميديد آن بى‌بى را خبر ميداد كه تو صاحب پسرى خواهى شد كه خودت او را نزائيده‌اى، او را پرورش خواهى داد، آن بى‌بى را دستور ميداد كه هرگاه آن پسر بتو نصيب گرديد او را نگاهدار و حفظ كن و از خود دور منماى. فاطمه بنت اسد از آنان درخواست ميكرد كه نام آن پسر را ببرند و اوصاف او را بگويند؟ فالگيرها در جواب ميگفتند: او نور درخشنده‌اى است، بشارت دهنده و ترساننده خواهد بود، در كوچكى مبارك و در بزرگى پيشگوئى‌كننده است، راه خدا و دين را واضح و آشكار مينمايد، خاتم پيغمبران خواهد بود، بدين با فضيلت (اسلام) مبعوث ميگردد، باطل را ريشه كن خواهد كرد، از اعمال و افعال او راستى و درستى ظاهر ميشود، تابعين او هدايت خواهند شد، خدا راه هدايت را به او نصيب ميكند، پرهيزكارى بوسيله او معلوم ميگردد. فاطمه بنت اسد در انتظار اين فرزند بود، همين‌كه انتظار آن بى‌بى بطول انجاميد و صبر خود را از دست داد اين اشعار را انشاد كرد: طالت التّرقّب للميعاد اذ عدمت‌ منّى الحوائل ولدا من عناصير لما أتيت الى الكهان بشّرنى‌ عند السؤال عليهم بالمحابير فقال يوعدنى و الدمع مبتدر يا فاطم انتظرى خير التباشير نورا منيرا به الابناء قد شهدت‌ و الكتب تنطق عن شرح المزامير انى بذاك فقد طال الطلاع الى‌ وجه المبارك يزهر فى الدياجير. 🔸[در سرپرستى ابو طالب ع از رسول خدا ص‌] موقعى كه عبد المطّلب  از دنيا رفت حضرت ابو طالب به بهترين كفالت متكفّل رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله گرديد، بآن حضرت مهربانى و ترحّم ميكرد، در نگاهدارى آن بزرگوار رنج ميكشيد، بلطف آن حضرت چنگ ميزد، او را لباس و پوشاك ميداد، نسبت بآنهائى كه در اطراف آن حضرت بودند عطف و توجهى داشت. حضرت ابو طالب مرد محترم و معظمى بود، بر طرف كننده اندوه بود، مرد بيهوده‌گو و پرحرف و مردم آزارى نبود بلكه مردى نيكوكار و با عاطفه و نسبت بآنچه كه داشت بخشنده بود، نسبت بآنچه كه برايش مقدور بود جوانمردى ميكرد، هيچ ترسى آن حضرت را از سبقت در سخنرانى مانع نمى‌شد، در موقع خصومت ملالى دچار او نميگرديد، نسبت برسول اللّه صلى اللّه عليه و آله محبّت بخصوصى داشت. ادامه این روایت زیبا را از پیام بعدی ببینید کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰داستان ولادت امیرالمومنین از کفالت ابوطالب و فاطمه بنت اسد از پیامبر تا کفالت پیامبر از امیر المومنین (صلوات الله علیهم اجمعین) از کتاب اثبات الوصیة مسعودی ✅صفحه ۲ 🔸فاطمه بنت اسد نسبت برسول خدا صلى اللّه عليه و آله علاقه زيادى داشت، بجهت محبّت و برهانهائى كه از رسول خدا به آن بى‌بى وعده داده بودند عنان صبر را از دست داده بود. فاطمه بنت اسد ميگفت: بخداى آسمان قسم كه نذر من قبول و سعى من مقبول و دعاى من مستجاب گرديد، من محبّت حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله را در قلبم جاى ميدهم، بوسيله‌ رؤيت آن حضرت از كليه اشخاصى كه نظير او هستند چشم‌پوشى مينمايم، چه كسى از من سزاوارتر است كه مثل حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله باو عطا شود، امر حضرت محمّد امر خلق نيست بلكه امرى است از طرف خداى بزرگ فاطمه بنت اسد پيغمبر خدا را (چون نور) چشم خود قرار داده بود، چنانچه خود آن حضرت يك لحظه از نظر فاطمه غائب ميشد تمثال او از نظر فاطمه بنت اسد غائب نمى‌شد، آن حضرت را مفقود نميدانست، ناراحت بود تا اينكه پيغمبر را حاضر نمايد و مشغول غذا دادن، شستشو كردن، نظيف نمودن، لباس پوشانيدن، روغن مالى كردن، خوشبو كردن و اصلاح كار آن حضرت شود، در روز مواظب شير دادن آن بزرگوار بود، همين‌كه شب مى‌شد مشغول بحاضر كردن رختخواب و (وسائل) خواب و متّكا و گهواره آن حضرت ميگرديد. 🔸صفات پسنديده رسول الله  حضرت صادق ع فرمود: در خانه ابو طالب درخت خرمائى بود كه زياد بار ميگرفت و بسيار خوش طعم و خوش خوراك بود، بدنبال طعم آن بوى خوش و معطرى نظير بوى زعفرانى كه با عسل آب شده باشد استشمام مى‌شد، آن درخت خرما پرپوست و كم خوار بود و هسته آن باريك بود. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله همه روزه با همسال‌هاى خود از قبيل ابو سفيان كه عموزاده آن حضرت بود و ابو سلمه و مشروح بن نويبه نزد آن درخت مى‌آمدند و آنچه را كه از آن خرما بوسيله وزيدن باد و منقار زدن پرندگان ريخته بود جمع ميكردند. فاطمه بنت اسد نميديد كه پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و آله در جمع كردن خرماى نارس و رسيده به هم‌سال‌هاى خود سبقت بگيرد ولى كودكان ديگر براى جمع كردن خرما بر يكديگر پيشدستى ميكردند، اما پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله در بين آنان با سكون و وقار و تواضع و تبسّم حركت مى‌كرد، از حرص و عجله كودكان ديگر تعجب مينمود! ولى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله چنانچه بعد از رفقايش چيزى از خرما مى‌افتاد آن را بر ميگرفت و الا با صورت باز و انبساط و خوش‌روئى تمام برمى‌گشت. 🔸فاطمه بنت اسد از كثرت حياء، نيكوكارى، دل نازكى، سرعت اشك و دل رحمى پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و آله تعجب ميكرد! گاهى مى‌شد كه فاطمه بنت اسد قبل از آمدن كودكان براى آن حضرت خرما جمع مى‌كرد-، موقعى كه آن بزرگوار مى‌آمد خرماها را به او تقديم مينمود ولى آن برگزيده خدا دوست داشت كه خرماها را با كودكان ديگر بخورد. 🔸فاطمه بنت اسد ميگويد: روزى همسالان و هم‌بازيان حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله آمدند و من خوابيده بودم. چون حضرت محمّد را با آنان نديدم از آنها سراغ آن حضرت را گرفتم و گفتم: محمّد چه شد؟؟ گفتند: با عموى خود ابو طالب در عقب ما هستند، دل من اندكى آرام گرفت، بچه‌ها آن خرماهائى را كه در زير درخت بود بطورى جمع كردند كه در زير آن درخت چيزى ديده نمى‌شد. آنگاه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله بطرف آن درخت رفت و در زير آن توقف كرد، آن درخت خرما خيلى بلند بود. پيغمبر خدا بدست خود اشاره كرد، آن درخت خوشه‌هاى خود را بقدرى پائين آورد كه نزديك شد ميوه آن بزمين برسد، پس رسول خدا آنچه كه ميخواست از آن‌ خرما بر گرفت و دست خود را از آن درخت برداشت و اشاره كرد تا آن درخت بجاى خود برگشت، آن حضرت گمان ميكرد كه من خوابم ولى من خوابيده و بيدار بودم. چون اين معجزه را از آن حضرت ديدم ترس بر من غلبه كرد، نتوانستم خوددارى نمايم پس نزد ابو طالب آمدم و در مكان خلوتى باو گفتم: من از حضرت محمّد چنين و چنان ديدم؟! ابو طالب گفت: آرام باش و اين گفتگو را جاى ديگر مكن كه شايد خوابهاى دروغى بوده است. گفتم: نه بخدا قسم بلكه بطور يقين در حال بيدارى بود نه در حال خواب، بچشم بيدارى ديدم نه در چشم خواب، من بخدا اميدوارم كه اين گمان مرا نسبت به محمّد صلى اللّه عليه و آله ثابت نمايد و آنطور باشد كه بوسيله پرورش آن حضرت بمن بشارت داده شده و من به جهت كفالت و عهده‌دارى نفقه آن بزرگوار رستگار گردم. 🔸بعد از آن فاطمه بنت اسد در شب و روز از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله جدا نمى‌شد، از آن حضرت غفلت و از خدمتش كوتاهى نمى‌كرد، در جستجوى غذا و آب پيغمبر بود، پس رسول اللّه آن بى‌بى را مادر ميگفت. کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰داستان ولادت امیرالمومنین از کفالت ابوطالب و فاطمه بنت اسد از پیامبر تا کفالت پیامبر از امیر المومنین (صلوات الله علیهم اجمعین) از کتاب اثبات الوصیة مسعودی ✅صفحه ۳ 🔸پیامبر اکرم به فاطمه بنت اسد دستور داد برای خداوند متعال قربانی انجام دهد بعد از آن فاطمه بنت اسد قربانى را آماده كرد و گفت: من اين فرمان را از حبيب خود محمّد صلى اللّه عليه و آله قبول كردم و اين قربانى را محض خدا براى خدا ذخيره مينمايم. 🔸فاطمه بنت اسد آن شب را صبح نكرد مگر اينكه حسنى بر حسن و جمالى بر جمال او افزوده گرديد و عقيل را متولد نمود، بعد از عقيل حامله شد و طالب را زائيد، بعد از طالب حامله شد و جعفر را متولد كرد، هر روز نور صورت آن بى‌بى بجهت اينكه به پاك و پاكيزه‌ترين و نيكوكارترين آنان يعنى على حامله شده بود رو بزيادى ميرفت. آنگاه فاطمه بنت اسد على  را زائيد و در موقع ولادت امير المؤمنين بعضى از مشكلات دچار آن بى‌بى شد. 🔸آنگاه فاطمه بنت اسد فرزند خود على  را در منزل پدرش ابو طالب آورد تا اينكه پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و آله كام او را برداشت، او را در كنار خود نهاد، قبل از اينكه كسى على را قنداق كند پيغمبر خدا او را در كنار خود قنداق كرد. بعد از حضرت على ام هانى كه نام او فاخته بود و مباركه و پاكيزه و خواهر فرزندان پاكيزه پدر خود ابو طالب بود بفاطمه بنت اسد نصيب گرديد. 🔸ولادت اولين وصى پيغمبر عظيم الشأن اسلام  فاطمه بنت اسد در دهم ماه ذى حجه بعلى بن أبي طالب حامله شد و در روز پانزدهم ماه رمضان او را متولد كرد [این نقل برخلاف تاریخ مشهور ولادت آن حضرت در ۱۳ رجب است] 🔸فاطمه بنت اسد پنج روز بعد از حامله شدن به على  نشسته بود درحالى‌كه صورتش را نور و جمال فرا گرفته بود، صورت آن بى‌بى نورانيت مخصوصى داشت، پيشانى فاطمه بنت اسد در بين عده‌اى از زنان قبيله قريش كه نام همه فاطمه بود ميدرخشيد 🔸تربيت رسول خدا ص امير المؤمنين ع را از كودكى‌] راوى گويد: علي 7 در موقعى متولد شد كه سى سال از عمر شريف رسول خدا صلى اللّه عليه و آله گذشته بود، پيغمبر خدا على را زياد دوست ميداشت بطورى كه بفاطمه بنت اسد ميفرمود: اى مادر گهواره على 7 را نزد رختخواب من قرار بده، پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و آله شخصا متصدى‌ پرورش و تربيت على مى‌شد، در موقع شيرخوارگى على  شير را در حلق آن حضرت ميريخت، در موقع خواب على گهواره جنبان على بود، در وقت بيدارى با على هم سخن ميشد و آن بزرگوار را گاهى بسينه و گاهى بدوش خود حمل و نقل ميفرمود. 🔸رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله ميفرمود: اين على برادر، دوست، معين، وصى، ذخيره، مورد اعتماد، داماد، شوهر دخترم و امين بر وصيّت من است. پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و آله على را گردش بكوههاى مكه، شكاف كوهها، رودبارها و جاده‌ها مى‌برد. 🔸همين‌كه حضرت محمّد بن عبد اللّه صلى اللّه عليه و آله خديجه دختر خويلد را تزويج كرد و آن بى‌بى از محبت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله بعلى آگاه شد از على 7 ديدن ميكرد، با بهترين لباس و جواهر آن حضرت را زينت ميداد، كنيزان خود را با على ميفرستاد، كنيزها ميگفتند اين على برادر محمّد و محبوبترين مردم در نزد او و نور چشمى خديجه و آن كسى است كه آرامش و اطمينان بر او نازل شده است. [قصه کفالت پیامبر از امیر مومنان (صلوات الله علیهما و آلهما)] 🔸هديه و احسان خديجه متصلا در خانه ابو طالب روان بود تا آن موقعى كه قحطى شديد و خشكه‌سالى دچار قريش شد، چون حضرت ابو طالب مردى بخشنده و سرشناس بود لذا تهى دست گرديد و نانخوار او زياد شد، سال قحط آن حضرت را نيازمند كرد. پس رسول خدا صلى اللّه عليه و آله عموى خود عباس را كه در آن وقت در ميان بنى هاشم كار و بارش خوب بود صدا زد، فرمود: اى عمو! برادر تو ابو طالب نان‌خوار زيادى دارد، نيازمند گرديده و تو ميبينى كه اين قحطسالى دچار مردم شده، ارحام هم سزاوارترند كه بآنان كمك شود، بايد نانخوار آنان را برد و نان داد، پس تو با ما بيا تا برويم و بعضى از عائله او را بياوريم بلكه نيازمندى او را تخفيف داده باشيم. کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰داستان ولادت امیرالمومنین از کفالت ابوطالب و فاطمه بنت اسد از پیامبر تا کفالت پیامبر از امیر المومنین (صلوات الله علیهم اجمعین) از کتاب اثبات الوصیة مسعودی ✅صفحه ۴ 🔸عباس در جواب رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله گفت: اى برادرزاده پيش‌بينى بسيار خوبى كردى، براى من هم صواب دارد، بخدا قسم كه مرا براى بخشش و رسيدگى بقوم و خويش بيدار و هشيار كردى. آنگاه با يكديگر نزد ابو طالب آمدند، بطرز نيكوئى با او صحبت كردند و گفتند: حقا كه تو سوابق پسنديده و منقبتهائى دارى كه قابل انكار نيستند. تو اصل و ريشه پدران بزرگوار هستى، جوانمردى و بخشش براى تو جمع و مطيع شده، ما نميتوانيم بصفات تو نائل شويم، در اين سال قحط و خشكه‌سالى نانخوار تو زياد است، ما ناچاريم كه بعضى از نانخواران ترا سبك نمائيم تا اين سختى از مردم برطرف گردد، حضرت ابو طالب گفت: (من حرفى ندارم) ولى عقيل و طالب را براى من بگذاريد و اختيار باقى اطفال كوچك با شما باشد، آنگاه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله على را و عباس جعفر را برگرفتند. رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله از آن وقت ببعد عهده‌دار على  گرديد و خود آن حضرت شخصا متصدى غذا و تعليم امير المؤمنين بود، على 7 دو سال قبل از آنكه نبوّت پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و آله ظاهر شود با رسول خدا نماز ميخواند. [....] منبع عربی: https://b2n.ir/h79817 منبع ترجمه کتاب اثبات الوصیه توسط محمد جواد نجفی https://b2n.ir/r55494 کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰حمایت ابوطالب و فاطمه بنت اسد (علیهما السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) 🔸بعد از اینکه پیامبر در سن کودکی پدر و مادر را از دست داد مدتی نگذشت که جد مکرم ایشان حضرت عبد المطلب (علیه السلام) نیز در بستر بیماری افتاد و در آن حال اینگونه به ابوطالب درباره پیامبر وصیت کرد: «اى عبد مناف (ابوطالب!) نگاهدارى و حفاظت شخصى را که مانند پدرش یکتاپرست است، بر دوش تو مى‏گذارم» و ابوطالب در پاسخ گفت: «پدرجان! محمد(ص) هیچ احتیاجى به سفارش ندارد؛ زیرا، او فرزند من است و فرزند برادرم.» (ابوطالب با عبدالله پدر پیامبر(ص) از یک مادر بودند). 🔸وقتى که عبدالمطلب درگذشت، ابوطالب پیامبر(ص) را پیش خود برد، و با این که ثروتى نداشت و نادار بود، امّا بهترین سرپرست براى آن حضرت بود؛ على(ع) مى‏فرماید: «پدرم در عین نادارى، سرورى کرد و پیش از او هیچ فقیرى سرورى نیافت». 🔸ابوطالب نسبت به پیامبر(ص) چنان دوستى و محبت شدیدى ابراز مى‏داشت که هیچ یک از فرزندان خود را تا آن اندازه دوست نمى‏داشت، در کنار پیامبر(ص) مى‏خوابید و هرگاه بیرون مى‏رفت، او را نیز همراه خود مى‏برد و چنان دلبستگى شدیدى به پیامبر(ص) داشت که، نسبت به هیچ‏کس چنان نبود و خوراک خوب را مخصوص آن حضرت قرار مى‏داد. 🔸«ابن عباس» و سایر صحابه مى‏گویند: «حضرت ابوطالب رسول خدا را بسیار دوست مى‏داشت؛ به طورى که او را از فرزندانش بیشتر دوست داشته، و بر آنان مقدم مى‏نمود! بنابر این هرگز از وى دورتر نمى‏خوابید و خود هر جا مى‏رفت او را نیز با خود مى‏برد.» 🔸علامه مجلسى(ره) نقل مى‏کند: «هرگاه رسول خدا در رختخوابش مى‏خوابید، حضرت ابوطالب پس از آن که همه مى‏خوابیدند، به آرامى او را بیدار مى‏کرد، و رختخواب على را با وى جابجا مى‏نمود، و فرزند خود و برادرانش را جهت حفاظت وى مأمور مى‏ساخت.» 🔸یعقوبى مى‏نویسد: از رسول خدا(ص) روایت شده است که پس از وفات «فاطمه بنت اسد»، همسر ابوطالب، که زنى مسلمان و بزرگوار بود، فرمود: «الیوم ماتت اُمّى؛ امروز، مادرم وفات کرد»، و او را در پیراهن خویش کفن کرد و در قبرش فرود آمد و در لحد او خوابید و چون از ایشان پرسیدند: چرا براى فاطمه بنت اسد چنین بى‏تاب شده‏اى؟ فرمود: «او به راستى مادرم بود؛ زیرا، کودکان خود را گرسنه مى‏گذاشت و مرا سیر مى‏کرد. آنان را گردآلود مى‏گذاشت و مرا تمیز و آراسته مى‏نمود، و راستى که مادرم بود». 🔸حضرت ابوطالب رسول خدا را از سن هشت سالگى به خانه خویش منتقل ساخت، و تا سن پنجاه سالگى رسول خدا(ص)، لحظه‏اى از یارى و حمایت او دست برنداشت و او را بر خود و فرزندانش مقدم مى‏داشت!! و خطرهاى احتمالى را که متوجه رسول خدا مى‏گردید، خود و فرزندانش با جان و دل مى‏خریدند، و آن چنان فداکارى و ایثار مى‏نمودند که ملائکه و جبرئیل بر آنها مباهات مى‏کردند!! 🔸در تاریخ آمده است که کفار قریش بارها به حضرت ابوطالب مراجعه نموده و از او خواستند که جلوى تبلیغات پیامبر اسلام(ص) را که به نظر آنان اهانت به آیین و مقدّسات بت پرستى بود، بگیرد. پس از چندین بار تذکر، سرانجام با اخطار و هشدار شدیدتر پیش آمدند؛ به گونه‏اى که جان رسول خدا(ص) و حضرت ابوطالب مورد تهدید جدى قرار مى‏گرفت؛ در چنین موقعیتى ابوطالب با تمام قوا از رسول خدا حمایت مى‏کرد و مى‏گفت: «اذهب یا بن اخى؛ فقل ما احببت فوالله لا اُ سلمک لشى‏ء ابدا؛ تو نگران نباش و به دنبال مأموریت الهى‏ات انجام وظیفه کن؛ به خدا سوگند! به هر قیمتى (و لو جان من در خطر باشد) دست از حمایت تو برنمى‏دارم!!» منبع مقاله ابوطالب شخصیت مظلوم تاریخ مجله پاسدار اسلام کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰نامگذاری امیرالمومنین به حیدر توسط مادر 🔸امیرالمومنین در هنگام نبرد با مرحب و فتح خیبر رجزی خواندند که از آن فهمیده می شود مادر بزرگوار آن حضرت ایشان را حیدر نامیده است: أنا الذي سمّتني أمّي حيدرة اینجا بود که علی ضربه ای به فرق مرحب زد و این ضربه کلاه خود را شکافت و سر را دونیم کرد. ابو الفرج در مقاتل الطالبیین نقل می کند وقتی امیر المومنین به دنیا آمد نخست مادر ایشان او را حیدر نامید اما ابوطالب نام او را تغییر داد و نام ایشان را علی (علیه السلام) قرار داد. منبع: شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام ؛ ج‏1 ؛ ص149 🔸متن عربی : أنا الذي سمّتني أمّي حيدرة أكيلكم بالسيف كيل السندرة كليث غابات شديد القصرة و اختلفا بينهما ضربتين، بدره علي عليه السّلام فضربه على أمّ رأسه فقدّ المغفرة و البيضة، و شقّ رأسه حتى وصل السيف الى أضراسه ... و افتتح خيبر عنوة. قال ابو الفرج الاصفهاني في مقاتل الطالبيين ص 14: ان فاطمة بنت‏ اسد (أمه ره) لما ولدته سمّته حيدرة فغيّر أبو طالب اسمه و سمّاه عليا. [ضبط الغريب‏] كيل السندرة: ضرب من الكيل غراف جزاف. كذا قال الخليل. و القصرة: أصل العنق. کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰امیر مؤمنان فرمود: «ما از شادی شما شاد و از اندوه شما غمگین و از بیماری شما بیمار می شویم و برای شما دعا می کنیم.» متن روایت: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ عَمْرٍو عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ‏ الشَّامِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بَلَغَنِي عَنْ عَمْرِو بْنِ إِسْحَاقَ حَدِيثٌ فَقَالَ أَعْرِضْهُ قَالَ دَخَلَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَرَأَى صُفْرَةً فِي وَجْهِهِ قَالَ مَا هَذِهِ الصُّفْرَةُ فَذَكَرَ وَجَعاً بِهِ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع إِنَّا لَنَفْرَحُ‏ لِفَرَحِكُمْ وَ نَحْزَنُ لِحُزْنِكُمْ وَ نَمْرَضُ لِمَرَضِكُمْ وَ نَدْعُو لَكُمْ فَتَدْعُونَ فَنُؤَمِّنُ قَالَ عَمْرٌو قَدْ عَرَفْتُ مَا قُلْتَ وَ لَكِنْ كَيْفَ نَدْعُو فَتُؤَمِّنُ فَقَالَ إِنَّا سَوَاءٌ عَلَيْنَا الْبَادِي وَ الْحَاضِرُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صَدَقَ عَمْرٌو. ترجمه: ابو ربیع شامی نقل می کند: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم حدیثی از عمرو ابن اسحاق شنیدم فرمود آن را عرضه کن! عرض کردم نقل شده است: عمرو ابن اسحاق خدمت امیرمومنان وارد شد و حضرت چهره زرد او را دید فرمود این زردی از چیست؟ او بیماری خود را بیان کرد. حضرت امیرمومنان فرمود: ما از شادی شما شاد و از اندوه شما غمگین و از بیماری شما بیمار می شویم و برای شما دعا می کنیم و هنگامی که شما دعا می کنید ما آمین می گوییم. عمرو گفت: آنچه فرمودید را فهمیدم اما چگونه با دعای ما آمین می گویید؟ فرمود: برای ما حاضر و غایب یکی است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: حدیث عمرو صحیح است. منبع: بصائر الدرجات ج1 ص260. کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰وحدت نور امیرالمومنین و پیامبر (علیهما السلام) از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله روايت شده كه فرمود: من و على نورى بوديم كه در پيشانى حضرت آدم قرار داشتيم، آنگاه از صلبهاى پاك و پاكيزه به رحمهاى پاك و مطهره انتقال يافتيم تا اينكه در صلب عبد المطّلب جايگزين شديم. آن نور به دو قسم تقسيم شد، يك قسم آن در وجود عبد اللّه و قسم ديگر آن در وجود أبي طالب عليهما السّلام جاى گرفت، من از عبد اللّه و على از أبي طالب به وجود آمدیم، اين است معنى قول خداى تعالى كه ميفرمايد: الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدِيراً. کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰ثواب گفتن، نوشتن، شنیدن و مطالعه فضائل امیرالمومنین علیه السلام رسول خدا (ص) مى‌فرمايند: «خداوند متعال براى برادرم- على‌ابن ابى‌طالب- فضايلى قرار داده كه شمارش نمى‌شود، پس: ۱. هر كس فضيلتى از فضايل او را بيان نمايد- در حالى كه به حقيقت آن اقرار داشته باشد- خداوند همه گناهانش- از اوّل تا آخر را- مى‌آمرزد؛ ۲. و هر كسى فضيلتى از فضايل او را بنويسد، تا هنگامى كه آن نوشته موجود باشد، ملائكه برايش استغفار مى‌نمايند؛ ۳. و هر كس به فضيلتى از فضايل او گوش فرا دهد، خداوند گناهانى را كه به وسيله شنيدن مرتكب شده، مى‌آمرزد؛ ۴. و هر كس به نوشته‌اى از فضايل على نگاه كند، خداوند متعال گناهانى را به وسيله نگاه مرتكب شده، مى‌آمرزد». سپس فرمودند: «نگريستن به امیرمومنان على‌بن ابى‌طالب عبادت است، و ذكر او عبادت است و خداوند ايمان هيچ بنده‌اى از بندگانش را نمى‌پذيرد مگر همراه با ولايت او و برائت و بيزارى جستن از دشمنان او». وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَضَائِلَ لَا تُحْصَى كَثْرَةً ۱. فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ ۲.وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ الْكِتَابَةِ رَسْمٌ ۳. وَ مَنِ اسْتَمَعَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالاسْتِمَاعِ ۴. وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ ثُمَّ قَالَ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ إِيمَانَ عَبْدٍ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ. کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat