زندگیاتونرو وقفِ #امامزمان کنین؛
وقفِجبھهیفرهنگی؛
وقفِ ظھور ؛
وقتیزندگیاتوناینشکلیبشه،
مجبورمیشینکهگناهنکنین!
وَ وقتیکهگناههاتونکموکمترشد..
دریچهیازحقایقبهروتونبازمیشه...!
اونوقتهکهمیشینشبیه #شھدا :)🤎
#بهوقتمهدی
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#جمعه
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
4_5897534647721531387.ogg
358.2K
خدایا کبریت داری...؟:)💚
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ویدیو وایرال شده از همخوانى زیبای اسماءالحسنى توسط نقاشها حین کار در لحظه افطار
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
Ayate quran 6_22-03-24_11-34-01-386_38_12.mp3
10.9M
🎧#جلسه_ششم 6⃣
🔮 #طرح_شگفت_انگیزترین
#آیاتکاربردیقرآن
#قرآن
📚 موضوع:
چرا حکم #قطع_کردن_دست #دزد در اسلام در کشور ما اجرا نمیشه؟
چرا #اسلام چنین حکم خشنی برای دزدی قرار داده؟
🎙حاج آقا رحیمی
⏰ ۱۰ دقیقه و ۴۵ ثانیه
با دور تند گوش بدید
✅ مجموعه فرهنگی جهادی #فطرس 🇮🇷
@fotros_dokhtarane
.
🌱 عيدِت مبارک رفیقِ همراه💐
🔰 این هم از:
👈 سوالات جلسه ششمِ ✨شگفت انگیزترین✨:
1⃣ در آیه ۳۸ سوره مائده دستور داده دست دزد را باید قطع کرد،چرا اسلام چنین حکم خشنی برای دزدان قرار داده و چرا در کشور ما به این حکم اسلام عمل نمیکنند ؟
الف) این حکم شرایط زیادی دارد که به این راحتی انجام نمی سود
ب) با این حکم دزدی را محکوم کرده
ج) اگر حکم سخت نباشد دزدی در جامعه زیاد میشود
2⃣ کدام شرایط از شرایط قطع کردن دست دزد است؟
الف) باید عاقل و بالغ باشد(کودک نباشد)
ب) در سال قحطی و از روی ناچاری و تنگدستی نباشد
ج) مال باید در حصار و جای نگهداری مناسب باشد و دزد آنجا را خراب کرده باشد و دزدی کرده باشد
د) همه موارد
3⃣ کدام یک از موارد زیر حکم قطع کردن دست ، برای دزد محقق نمی شود؟
الف) اگر مال دزدیده شده قیمت کمی داشته باشد و دزد از روی تنگدستی دزدی کرده باشد
ب)اگر پدر از پسر دزدی کرده باشد یا مال دزدیده شده در جای مناسبی نگهداری نشده باشد
ج) هر دو گزینه (الف و ب)
4⃣ کدام جمله درست است ؟
الف) مشکل کشور ما این است دزد زیاد داریم
ب) یکی از مشکلات ما دزدی هاست ، یکی خام فروشی ، یکی هم مصرف زیاد و تولید کم
ج) اگر دزدها را اعدام کنند اقتصاد ما درست می شود
د) گزینه الف و ج
✅ رفقا پاسخ سوالات امشب رو اینجا ثبت کنید☺️
🌱بچه های براان شمالی به آیدی
@Panah_khanom
🌱 بچه های براان جنوبی به آیدی
@zi1385
🌱 بقیه بچه ها هم به آیدی
@Ghotbii_v
✨روزهای برگزاری مسابقه 🗓 : هر روز 😉
✨اگه هنوز رفقات و خبر نکردی ، ایامِ عید فرصتِ
مناسبیِ که #شگفت_انگیز بشن 😍👇
⊰᯽🦋@fotros_dokhtarane
میگفت که :
کسے کہ روزۍ 3 بار بگه
"بِاَبےاَنتَوامےیااباصالحالمَہدۍ♥️"
امام زمان یہ جور خاصے براش دعا میکنہ...!
#بهوقتمهدی
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#جمعه
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #رمان📙 #قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_چهارم امیر حسین سه ماه و نیمه بود که از سوریه بر
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#رمان📙
#قصه_دلبری
#قسمت_شصت_و_پنجم
بعد از تشیع دوستانش می آمد می گفت :
«فلانی شهید شده بچه ی سه ماهه اش رو گذاشتند روی تابوتش ..
تو نزار روی تابوت ، بذار روی سینه م! »
حتی گاهی نمایش تشییع جنازه خودش را هم بازی می کردیم.
وسط هال دراز به دراز می خوابید که مثلا شهید شده و می خندید😂
بعد هم می گفت : « محکم باش!»
و سفارش می کرد چه کارهایی انجام دهم .
گوش به حرف هایش نمی دادم و الکی گریه زاری می کردم ، تا دیگر از این شیرین کاری ها نکند😐
رسول خلیلی و حاج اسماعیل حیدری را خیلی دوست داشت ..
وقتی شهید شده بودند ، تا چند وقت عکس و تیزر و بنرو اینها را برایشان طراحی می کرد .
برای بچه های محل کارش که شهید شده بودند ، نماهنگهای قشنگی می ساخت .
تا نصفه شب می نشست پای این کارها 😔
عکس های خودش را هم ، همان هایی که دوست داشت بعد در تشییع جنازه و یادواره هایش استفاده شود ، روی یک فایل در کامپیوترش جدا کرده بود .💔
یکی سرش پایین است با شال سبزو عینک ، یکی هم نیمرخ .
اذیتش می کردم می گفتم : « پوستر خودت رو هم طراحی کن دیگه!»
در کنار همه کارهای هنری اش ، خوش خط هم بود ..😍
ثلث و نستعلیق و شکسته را قشنگ می نوشت . .
این خوش خطی در دوران دانشجویی و در اردوها بیشتر نمود پیدا می کرد : پارچه جلوی اتوبوس ، روی درهای ورودی و دیوارهای مسجد و حسینیه ها مینوشت:« میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم ، منم گدای فاطمه »
وقتی از شهادت صحبت می کرد ، هرچند شوخی و مسخره بازی بود ، ولی گاهی اشکم را در می آمد
گاهی برای اینکه لجم را در آورد ، صدایم می زد :
« همسر شهید محمد خانی!😭
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #رمان📙 #قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_پنجم بعد از تشیع دوستانش می آمد می گفت : «فلانی ش
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#رمان📙
#قصه_دلبری
#قسمت_شصت_و_ششم
من هم حسابی می افتادم روی دنده لج که از خر شیطان پیاده شود . .
همه چیز را تعطیل می کردم ❌
مثلا وقتی میرفتیم بیرون ، به خاطر این حرفش می نشستم سرجایم و تکان نمی خوردم 😂
حسابی از خجالتش در آمدم تا دیگر از زبانش افتاد که بگوید :
« همسر شهید محمد خانی ! »
روزی از طرف محل کارش خانواده ها را دعوت کردند برای جشن .
ناسازگاری ام گل کرد که « این چه جشنی بود ؟ این همه نشستیم که همسران شهید بیان روی صحنه و یه پتو از شما هدیه بگیرن ؟ این شد شوهر برای این زن ؟ اون الان محتاج پتوی شما بود ؟
آهنگ سلام آخر خواجه امیری رو گذاشتن و اشک مردم در اومد که چی ؟
همه چی عادی شد ؟ »😒
باید میرفتیم روی جایگاه وهديه می گرفتیم که من نرفتم .
فردایش داده بودند به خودش آورد خانه .
گفت : « چرا نرفتی بگیری ؟ »
آتش گرفتم..
با غیظ گفتم : « ملت رو مثل نونوایی صف کرده بودن که برن یکی یکی کارت هدیه بگیرن! برم جلوبگم من همسر فلانی ام و جلوی اسمت رو امضا کنم ؟ محتاج چندرغاز پولشون نبودم! » 😏
گمان کردم قانع شد که دیگر من را نبرد سرکارش ...
حتی گفت : « اگه شهید هم شدم ، نرو! » 😅
همیشه عجله داشت برای رفتن . اما نمیدانم چرا این دفعه ، این قدر با اطمینان رفتار می کرد . .🚶♂
رفتیم پلیس ۱۰+ تا پاسپورت امیرحسین را بگیریم ، بعدهم کافی شاپ ..
می گفتم : « تو چرا این قدر بی خیالی ؟ مگه بعدازظهر پرواز نداری ؟ »
بیرون که آمدیم ، رفت برایم کیک بزرگی خرید .
گفتم : « برای چی ؟ » گفت : تولدته! »
اما تولدم نبود 😐
ولی بعد رفتیم خانه مادرم دور هم خوردیم .
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚