Ayate quran 18_03-04-24_16-23-13-335_21_44.mp3
11.28M
🎧#جلسه_هجدهم
🔮#طرح_شگفت_انگیزترین
#آیاتکاربردیقرآن
📚 موضوع:
🔹چرا اسلام برای #رابطه_دختر_و_پسر قاعده و محدودیت قرار داده ؟
♦️چرا بجای اینکه خانما را با #حجاب تو جامعه محدود کند به آقایون نمیگه نگاه نکنن؟
🔸چرا مثل کشورهای دیگه رابطه ها را #آزاد نمیذارند؟
🔺محرم و نا محرم اصلا چه صیغه ایه؟
🎙حاج آقا رحیمی
⏰ ۱۱ دقیقه و ۱۹ ثانیه
با دور تند گوش بدید
✅ مجموعه فرهنگی جهادی #فطرس🇮🇷
🦋@fotros_dokhtarane
🌱 خب خب خب! این هم از : 😇
🗂 سوالات جلسه هجدهمِ✨شگفت انگیزترین✨:
1⃣ جواب این سوال که می گویند دین اسلام با حضور زن در جامعه مشکل دارد را چه باید بدهیم؟
الف) خود واجب کردن حجاب برای زن دلیل موافقت اسلام با حضور زن در جامعه است چون حجاب برای حضور در منزل که نیست(در منزل جلوی محارم رعایت حجاب لازم نیست)
ب) آیه ۳۰ سوره نساء به خانمها اجازه حضور در جامعه را داده است
ج) هر دو گزینه
2⃣ چرا بجای محدود کردن خانمها یه کم به آقایان دستور نمیدند که رعایت کنند و نگاه نکنند؟
الف) اگر خانمها رعایت کنند آقایان به خطا نمی افتند
ب) آیه ۳۰ سوره نور اول به آقایان دستور داده که چشمشون و کنترل کنند و در جامعه شهوت رانی نکنند بعد به خانمها ولی هر دو طرف باید قوانینی را رعایت کنند
ج) آقایان تو جامعه بیشتر هستند و نمیشه به آنها سخت گرفت
3⃣ نظر اسلام در مورد جواب دادن به میل شهوت چیست؟
الف) تعطیل شهوت
ب) تحریک شهوت
ج) تعدیل شهوت
د) همه موارد
4⃣ هدف اسلام از رعایت عفت و حیا و حجاب در جامعه برای زنان چیست؟
الف) برای اینکه به شخصیت زن در جامعه توجه بشود نه به جنسیت او برای شهوت رانی
ب) برای اینکه زن مورد آزار و اذیت و سوء استفاده قرار نگیرد
ج) برای محدود کردن روابط زن و مرد
د) گزینه الف و ب
✅ رفقا پاسخ سوالات امشب رو اینجا ثبت کنید☺️
🌱بچه های براان شمالی به آیدی
@Panah_khanom
🌱 بچه های براان جنوبی به آیدی
@zi1385
🌱 بقیه بچه ها هم به آیدی
@Ghotbii_v
✨راستی! هر روز هم منتظر یه شگفت انگیزترین
باشید!
✨بارُفقات هم که به اشتراک میذاری دیگه!آره؟👇
⊰᯽🦋@fotros_dokhtarane
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_آخر صدای « این گل پرپر از کجا آمده » نزدیک تر می شد ... سعی ک
🌹🕊 بسم الله القاصم الجبارین🕊🌹
✳️ مقدمه رمان
🌹بر اساس حوادث #حقیقی
زمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه. و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم..به ویژه
🕊 #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی و
🕊 #سردارشهیدحاج_حسین_همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
🕊هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم 🌹حاج قاسم سلیمانی🌹 و همه #مردم_مقاوم_سوریه
🕌 رمان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمت ۱
ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ١٣٩٠ مانده بود و در این نیمه شب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنی تر بود.
روی میز شیشه ای اتاق پذیرایی هفت سین ساده ای چیده بودم
و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر ایرانی نبود دلم میخواست حداقل به اینهمه خوش سلیقه گی ام توجه کند.
باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی اش را میدیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس میشد.
میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی اش کلافه شدم که تا کنارم
نشست، گوشی را از دستش کشیدم.
با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی اش همیشه خلع سالحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم
_هر چی خبر خوندی،بسه!
به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد
_شماها که آخر حریف نظام #ایران نشدید، شاید ما حریف نظام #سوریه شدیم!
لحن محکم عربی اش وقتی در لطافت کلمات فارسی مینشست، شنیدنی تر میشد که برای چند لحظه نیمرخ صورت زیبایش را تماشا کردم
تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد.
به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت العربیه باز بود...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#رمان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
🌹🕊 بسم الله القاصم الجبارین🕊🌹 ✳️ مقدمه رمان 🌹بر اساس حوادث #حقیقیزمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه.
🕌 رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمت ۲
به صفحه گوشی نگاه کردم،..
سایت العربیه باز بود و ردیف اخبار سوریه که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :
_با این میخوای انقلاب کنی؟
و نقشه ای دیگر به سرش افتاده بود
که با لبخندی مرموز پاسخ داد :
_میخوام با دلستر انقلاب کنم!
نفهمیدم چه میگوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی مقدمه پرسید:
_دلستر میخوری؟
میدانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال #زندگی_مشترک، هنوز رمزگشایی از جمالتش برایم دشوار بود که به جای جواب، شیطنت کردم :
_اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمیخوام!
دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت، صدا رساند
_مجبوری بخوری!
اسم انقلاب ، هیاهوی #سال٨٨ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم با دلخوری از اینهمه مبارزه بی نتیجه، نجوا کردم :
_هرچی ما سال ٨٨ به جایی رسیدیم، شما هم میرسید!
با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشه ها را روی میز
نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :
_نازنین جان! انقلاب با بچه بازی فرق داره!
خیره نگاهش کردم و او
به خوبی میدانست چه میگوید که با لحنی مهربان دلیل آورد
_ما سال ٨٨ بچه بازی میکردیم! فکر میکنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟
و من بابت همان چند ماه، مدال دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم
که صدایم سینه سپر کرد :
_ما با همون کارها خیلی به #نظام ضربه زدیم!
در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#رمان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
#پرسش_وپاسخ
⁉️ #سوال_شما
📚موضوع: #انتشار_کتاب درفضای مجازی بدون اجازه نویسنده
سلام
ببخشید یه سؤال داشتم...
من مدیر یه کانالی هستم ؛ چند روزه که توی کانالم شروع کردم دارم صفحه به صفحه ی کتابی را منتشر میکنم
نمیدونستم که باید از کسی اجازه ای گرفته بشه ، و امروز یک نفر از اعضا ازم سؤال کردند که اجازه نشر گرفته شده یا نه یه وقت حقالناس نشه؟
حالا دقیقا من باید چه کار کنم؟
باید اجازه بگیرم یا نه؟
اگر بله، خب من دسترسی به هیچکس ندارم...
باید چه کار کنم؟
✅ #جواب ✍
سلام
خداقوت
#حق_نشر با نویسنده یا ناشره
قاعدتا باید اجازه گرفته بشه
اول کتاب شماره ناشر یا نویسنده را معمولا میزنن
زنگ بزنید اجازه بگیرید
یا اینکه از حاکم شرع یا دفتر مرجع تقلیدتون اجازه بگیرید
🌺 موفق باشید
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 بلدی با قرآن زندگی کنی؟ 😉
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
Ayate quran 19_04-04-24_14-50-51-974_71_87.mp3
11.07M
🎧 #جلسه_نوزدهم 9️⃣1️⃣
🔮 #طرح_شگفت_انگیزترین
#آیاتکاربردیقرآن
#قران
📚 موضوع:
چجوری حضرت نوح از همه جای زمین حیوانات رو جمع کرده سوار کشتی کرده؟ 🤔
مگه کشتی چقدر بزرگ بوده؟😳
آیا تو کشتی حیوانات وحشی با هم کاری نداشتند؟ 😵💫🥴
🎙حاج آقا رحیمی
⏰ ۱۱ دقیقه و ۵ ثانیه
با دور تند گوش بدید
✅ مجموعه فرهنگی جهادی #فطرس🇮🇷
🦋@fotros_dokhtarane
🌱 خب خب خب! این هم از : 😇
🗂 سوالات جلسه نوزدهمِ✨شگفت انگیزترین✨:
1⃣ چجوری حضرت نوح از همه جای زمین حیوانات را جمع کرده و سوار کشتی کرده ؟
الف) به کمک یارانی که داشت این کار را کرد
ب) ۴۰ سال برای این کار وقت داشت
ج) از همه جا حیوان جمع نکردند بلکه طبق قرآن حضرت نوح پیامبر قوم خود و در محدوده ای خاص بودند و طبق روایات حدود ۸ جفت حیوان سوار کشتی کرده اند
2⃣ در داستان حضرت نوح پسرش به بلند ترین جای زمین (که قله اورست هست) رفت و حتی آنجا هم که رفت غرق شد، چگونه حیوانات در این ارتفاع ۸ کیلومتری که منفی ۳۵ درجه دما دارد زنده ماندند؟
الف) به کمک و امداد غیبی خداوند زنده ماندند
ب) طبق قرآن این بلا مخصوص قوم ح نوح بوده و فراگیر و جهانی نبوده که تا ارتفاع قله اورست هم آب رفته باشد
ج) پسر نوح گفت به جایی بلند پناه میبرم ولی نتوانست برود
د) گزینه الف و ج
3⃣ طبق قرآن صنعت کشتی سازی و لباس و خیاطی را خداوند بوسیله کدام انبیاء اختراع کرد؟
الف)کشتی سازی حضرت نوح و خیاطی و لباس حضرت سلیمان
ب) کشتی سازی حضرت نوح و خیاطی حضرت داوود
ج) کشتی سازی حضرت سلیمان و خیاطی حضرت داوود
4⃣ پیامبران الهی چگونه مبعوث می شدند، آیا هر پیامبری بعد مرگ پیامبر قبلی مبعوث می شد ؟
الف) بعضی پیامبران صاحب شریعت و دین بودند و پیامبران دیگری هم بودند که تبلیغ همان پیامبر را میکردند
ب) در بعضی مواقع چندین پیامبر با هم حضور داشتند و تبلیغ می کردند منتها هرکسی پیامبر جای خاصی بود
ج) هر دو گزینه
✅ رفقا پاسخ سوالات امشب رو اینجا ثبت کنید☺️
🌱بچه های براآن شمالی به آیدی
@Panah_khanom
🌱 بچه های براآن جنوبی به آیدی
@zi1385
🌱 بقیه بچه ها هم به آیدی
@Ghotbii_v
✨راستی! هر روز هم منتظر یه شگفت انگیزترین
باشید!
✨بارُفقات هم که به اشتراک میذاری دیگه!آره؟👇
⊰᯽🦋@fotros_dokhtarane
💠❣ اولین تصویر از پیکر مطهر شهید القدس #سردار_محمدرضا_زاهدی در معراج شهدای تهران 🇮🇷
🌹اینجامعراجشهداست 👇
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ رجز خوانی #شهید #محسن_حسین_نیا در پایگاه دریابانی چابهار 🇮🇷
♨️ ایشون دیشب در چابهار به شهادت رسید
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
26.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
ارسال سلاح توسط شهید حاج قاسم سلیمانی به غزه از جایی که فکرش را هم نمیتوانید بکنید!
#شهید_قاسم_سلیمانی
سردار کشور #امام_زمان
#قدس
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
💌 #کــلامشهـــید
جنگ نرم
مثل خمپاره ۶۰هست،
نه صدا داره نه سوت،
وقتی متوجه میشی
که دیگه رفیقت نه مسجد میاد نه هیئت!
شهید حجت الله رحیمی🌱❣️
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
🕌 رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌قسمت ۲ به صفحه گوشی نگاه کردم،.. سایت العربیه باز بود و ردیف اخبار سوری
🕌 رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمٺ ۳
سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :
_آره خب!کلی شیشه شکستیم! کلی کلاسها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و بسیجیها درافتادیم!
سپس با کف
دست روی پیشانی اش کوبید و با حالتی هیجان زده ادامه داد :
_از همه مهمتر! این پسر سوریه ای #عاشق یه دختر شرّ ایرانی شد!
و از خاطرات خیالانگیز آن روزها چشمانش درخشید و به رویم خندید :
_نازنین! نمیدونی وقتی میدیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی میشدم! برا من که عاشق مبارزه بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!
در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :
_خب تشنمه!
و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :
_منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!
تیزی صدایش خماری عشق را از سرم بُرد، دستم را رها نمیکرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابرش چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :
_نازنین! تو یه بار به خاطر آرمانت قید خونواده ات رو زدی! و این منصفانه نبود که...
بین حرفش پریدم :
_من به خاطر تو #ترکشون کردم!
مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :
_#زینب_خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟
از طعنه تلخش دلم گرفت و او بی توجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :
_ #چادرت هم به خاطر من گذاشتی کنار؟
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#رمان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
🕌 رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌قسمٺ ۳ سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت : _آره
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمت ۴
_چادرت هم به خاطر من گذاشتی کنار؟اون روزی که لیدر اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!
به قدری جدی شده بود که نمیفهمید چه
فشاری به مچ دستم وارد میکند و با همان جدیت به جانم افتاده بود
_تو از اول با خونواده ات فرق داشتی و به خاطر همین تفاوت در نهایت ترکشون میکردی! چه من تو زندگی ات بودم چه نبودم!
و من آخرین بار خانواده ام را در محضر و سر سفره عقد با «سعد» دیده بودم..
و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای سوری، از دیدارشان محرومم کرده بود
که شبنم اشک روی چشمانم نشست.
از سکوتم فهمیده بود در مناظره شکستم داده که با فندک جرقه ای زد و تنها یک جمله گفت
_مبارزه یعنی این!
دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی میزد که ترسیدم.
مچم را رها کرد،..
شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد
_بخور.!
گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک میلرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این
شب نشینی عاشقانه ندارم که خودش دست به کار شد.
در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی #بنزین حالم را به هم زد.
صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده مستانه سعد بلند شد...
که وحشتزده اعتراض کردم
_میخوای چیکار کنی؟
دو شیشه بنزین
و فندک و مردی که با همه زیبایی و عاشقی اش دلم را میترساند.
خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد..
و من باورم نمیشد در شیشه های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم
_برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟!!
بوی تند بنزین روانی ام کرده و او...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#رمان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚