📚 قسمت اول 1⃣
زندگی نامه شهید
#ادواردو_آنیلی
#شهید
#اسطوره
#قهرمان
🔸 پدر بزرگ ادواردو آنیلی شرکت فیات را تاسیس کرده بود که بزرگترین شرکت ماشین سازی ایتالیا و ششمین شرکت بزرگ دنیا محسوب می شد.
حالا این ثروت رسیده بود به پدر ادواردو و بعد از پدرش به تنها پسر خانواده
#ادواردو می رسید
فیات کارخانه های ماشین سازی زیادی داشت
فراری ، لانچیا ، لامبورگینی ، مازراتی ، جیپ و....
هواپیما سازی ✈️
تانک سازی
هلی کوپتر سازی
و... را هم بهش اضافه کنید
شرکت راه سازی و ساختمان سازی هم داشتند
تعدادی شرکت طراحی مد و لباس
چندین کارخانه تولید لوازم پزشکی
چند بانک و بیمه خصوصی
باشگاه فوتبال یوونتوس هم متعلق به خانواده آنیلی بود
چند روزنامه هم داشتند (لاستامپا و کوریره دلاسرا)
در آمد خانوادگی شان افسانه ای بود ،
سالی ۶۰ میلیارد دلار
حدودا ۳ برابر کل در آمد نفتیِ ایران
پدرش (جیانی) مسیحی و مادرش (مارلا) که از شاهزادگان ایتالیا بود ،یهودی بود
همه میگفتند خودش چه دینی انتخاب میکنه⁉️
این قدر قدرت داشتند که مردم می گفتند خانواده آنیلی بر کشور حکومت میکنند نه رئیس جمهور و وزرایش
درس خواند و کم کم بزرگ شد
به دوران جوانی و شر و شور جوانی رسیده بود.
تیپ می زد و در مهمانی های آنچنانی شرکت می کرد و سیگار می کشید و کنار دختران زیبا و نازک بدن می نشست.
قهقهه می زد و ماشین های لوکس سوار می شد و خوش گذرانی میکرد و به ثروت پدرش می نازید و مغرور این همه ثروت هنگفت بود
تا اینکه ....
🔺ادامه دارد ....
🌐 کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
بچه های ایران 🇮🇷
📚 قسمت اول 1⃣ زندگی نامه شهید #ادواردو_آنیلی #شهید #اسطوره #قهرمان 🔸 پدر بزرگ ادواردو آنیلی شرکت
📚 قسمت دوم 2⃣
🖼 زندگی نامه شهید
#ادواردو_آنیلی
#شهید
#اسطوره
#قهرمان
🔹 چند وقتی بود که سرش رفته بود توی لاک خودش،پنج شش ماهی میشد. سوالات عجیب و غریبی توی ذهنش می آمد.
انسان چیست؟ جهان چیست؟ خلقت چیست؟
اصلا حق و حقیقت چیست؟ ذهنش شده بود پر ازین سوال ها.
ثبت نام کرد و رفت دانشگاه《پرینستون》آمریکا .رفت رشته ی ادیان و فلسفه ی شرق!
رشته ای که هیچ نسبتی با خانواده ی آنیلی و گروه خونی شان نداشت.
* **
🔸 سال ها بود درس می خواند. کم کم داشت دکترای ادیانش را میگرفت. کتاب های زیادی را مطالعه کرده بود . با دین های زیادی آشنا شده بود. یهودیت ، مسیحیت ، هندو، بودا، شینتو، تائو و ...
چیزی حدود سیصد مذهب و آئین و فرقه و چه و چه .
هیچ کدام اما عطشش را برطرف نمی کرد به سوالاتش پاسخ نمی داد.
دنبال گمشده ای بود؛ گمشده ای که خودش هم نمی دانست چیست؟
آن روز رفته بود کتابخانه ی دانشگاه.
رفته بود که سری بزند . قبلا هم رفته بود بارهای بار
این دفعه اما فرق میکرد.
نمی دانست قرار است آنجا سرنوشتش تغییر کند برای همیشه.
***
🔹 داشت از کنار قفسه های کتابخانه رد می شد و به کتاب ها نگاه می کرد .
جامعه شناسی، روان شناسی ، فلسفه، تاریخ ، رمان، شعر.
جلوتر رفت .چشمش خورد به کتابی که در میان بقیه ی کتاب ها فرو رفته بود و مقداری خاک رویش نشسته بود.
بی اختیار دست برد سمتش و از قفسه درش آورد. نگاهش کرد. ترجمه ی انگلیسی کتاب مسلمانان بود . رویش نوشته بود
The Holy Quran))
کتاب را باز کرد . چند سطری از آن را خواند. به نظرش جالب آمد. کتاب را ورق زد چند سطر دیگر را خواند. به نظرش جالب تر آمد .
گوشه ای از کتابخانه روی صندلی نشست و مشغول خواندن شد . یک ساعت گذشت. دوساعت گذشت . سه ساعت گذشت و ...
کتاب برایش زیبا بود . نمی توانست برای یک لحظه هم کنار بگذاردش.
هرچه بیشتر می خواند بیشتر لذت می برد حس می کرد گمشده اش به او نزدیک شده.
کتاب را از کتابخانه ی دانشگاه امانت گرفت و برد خوابگاه
***
📍شب ها توی خوابگاه تا نزدیکی های صبح بیدار می ماند و قرآن را مطالعه می کرد.
چند ساعتی می خوابید و دوباره بلند می شد و مشغول می شد به مطالعه ی قرآن.
هرچه می خواند سیر نمی شد.لحظه به لحظه عطشش بیشتر می شد. حسابی رفته بود توی بحر قرآن.
روی آیه آیه و کلمه کلمه اش فکر می کرد .نه توراتی که خوانده بود شبیه این کتاب بود نه انجیل و نه هیچ کتاب دیگری.
روزها میگذشت و هفته ها میگذشت و ماه ها میگذشت و ادواردو قرآن را مطالعه می کرد و ذهنش پر از آیاتی بود که لحظه ای رهایش نمیکردند . بالاخره تصمیمش را گرفت.
**
برداشت و رفت یک مرکز اسلامی در آمریکا.
گفت :《 آمده ام که مسلمان شوم ؛ آمده ام که راه حق را پیدا کنم ؛ آمده ام که چنگ بزنم به حقیقت》
آنجا شهادتین را گفت . مسلمان شد . به مذهب اهل سنت در آمد . اسمش را هم عوض کرد گذاشت: (هشام عزیز).
ده سالی آمریکا ماند. دکترایش را گرفت. بعد برگشت ایتالیا پیش خانواده اش.
قبل از رفتن از ایتالیا مسیحی بود . و حالا که داشت برمی گشت اسلام آورده بود. خطرناک ترین دین از نگاه پدرش و خانواده اش و صهیونیست های ایتالیا که دور و بر پدرش بودند.
***
خیلی با خودش فکر می کرد و کلنجار می رفت. نمی دانست چه بکند . مانده بود حقیقت درونش را فاش کند یا نکند
با خودش گفت :《 حقیقت را می گویم هرچه می خواهد بشود ، بشود 》.
یک روز جلوی پدر و مادرش ایستاد. چشم در چشمشان دوخت و گفت:《 من مسلمان شده ام . پیرو دین محمد بن عبدالله . می دانست گفتن این مطلب برایش گران تمام می شود.
اما گفت . با جرات هم گفت.....🦋
🔺 ادامه دارد....
🌐 کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💗 ویژه
📹 نماهنگ جدید KHAMENEI.IR درباره کسانیکه بالاترین قهرمانان کشورند
💻 Farsi.Khamenei.ir
#شهید
#قهرمان
#مقاومت
┈┈••••✾•🌿🌺🌿
🌐 کانال #بچه_های_ایران
🆔 @b_iran 🇮🇷
📚 قسمت اول 1⃣
زندگی نامه شهید
#ادواردو_آنیلی
#شهید
#اسطوره
#قهرمان
🔸 پدر بزرگ ادواردو آنیلی شرکت فیات را تاسیس کرده بود که بزرگترین شرکت ماشین سازی ایتالیا و ششمین شرکت بزرگ دنیا محسوب می شد.
حالا این ثروت رسیده بود به پدر ادواردو و بعد از پدرش به تنها پسر خانواده
#ادواردو می رسید
فیات کارخانه های ماشین سازی زیادی داشت
فراری ، لانچیا ، لامبورگینی ، مازراتی ، جیپ و....
هواپیما سازی ✈️
تانک سازی
هلی کوپتر سازی
و... را هم بهش اضافه کنید
شرکت راه سازی و ساختمان سازی هم داشتند
تعدادی شرکت طراحی مد و لباس
چندین کارخانه تولید لوازم پزشکی
چند بانک و بیمه خصوصی
باشگاه فوتبال یوونتوس هم متعلق به خانواده آنیلی بود
چند روزنامه هم داشتند (لاستامپا و کوریره دلاسرا)
در آمد خانوادگی شان افسانه ای بود ،
سالی ۶۰ میلیارد دلار
حدودا ۳ برابر کل در آمد نفتیِ ایران
پدرش (جیانی) مسیحی و مادرش (مارلا) که از شاهزادگان ایتالیا بود ،یهودی بود
همه میگفتند خودش چه دینی انتخاب میکنه⁉️
این قدر قدرت داشتند که مردم می گفتند خانواده آنیلی بر کشور حکومت میکنند نه رئیس جمهور و وزرایش
درس خواند و کم کم بزرگ شد
به دوران جوانی و شر و شور جوانی رسیده بود.
تیپ می زد و در مهمانی های آنچنانی شرکت می کرد و سیگار می کشید و کنار دختران زیبا و نازک بدن می نشست.
قهقهه می زد و ماشین های لوکس سوار می شد و خوش گذرانی میکرد و به ثروت پدرش می نازید و مغرور این همه ثروت هنگفت بود
تا اینکه ....
🔺ادامه دارد ....
🌐 کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
10.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه های ایران 🇮🇷
#رسم_شهادت 🖼 زندگی نامه #شهید #ادواردو_آنیلی 📚 قسمت دوم 2⃣ 🔹 چند وقتی بود که سرش رفته بود توی
📚 زندگی #شهید #ادواردو_آنیلی
🖼 قسمت سوم 3⃣
جیانی آنیلی و همسرش مات و مبهوت مانده بودند. انگار برق گرفته بودشون ، انگار خواب می دیدند ، باورشون نمی شد کسی از اقوام دورشون هم ، الفِ اسلام را روی زبونش بیاره ، تا چه برسه به پسرشون .
* *
جیانی داست دیوانه می شد ، برش داشت و رفت پیش فامیل و اقوامش ، به اونا گفت که چی شده و چه خانه ای بر سرش خراب شده . بعد هم به اقوامش گفت : 《 ادواردو دیوانه شده ، یه دیوانه ی واقعی ، من برای یه لحظه هم نمی تونم باهاش صحبت کنم .
تا در ایتالیا جار نزده من مسلمانم باید از این کار منصرفش کنید. باید برش گردونید به دین قبلیش هرطوری هست 》
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
اقوام و فامیل ، این و اون پا شدند رفتند پیش ادواردو و شروع کردند به صحبت کردن باهاش. اولش با روی خوش و ملایمت ، بعد هم با عصبانیت و تهدید و تشر ، اما فایده نداشت .
ادواردو همون بود که محکم ایستاده بود سر حرفاش ، اقوامش دیدند که ادواردو درست بشو نیست. ولش کردند و میخواستند برند که ادواردو نگهشون داشت .
گفت : چند دقیقه باهاتون کار دارم .
بعد براشون صحبت کرد ، از خدا و پیامبر گفت و بعد دعوتشون کرد به دین اسلام 😁
اقوامش مات و مبهوت از پیشش بلند شدند و رفتند.
گفتند : جیانی ادواردو واقعا دیوانه شده
⬅️ ادامه دارد ....
#قهرمان
#مقاومت
#ایثار #شهادت 🇮🇷
🔺 برای خوندن قسمت اول و دوم به لینک های زیر مراجعه کنید 👇👇
قسمت اول 1⃣
https://eitaa.com/b_iran/2807
قسمت دوم 2⃣
https://eitaa.com/b_iran/2474
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
17.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلبریتیسم 🦸♀
🔺 محسن افشانی برعنداز هارو زنده زنده چال کرد با ۳ دقیقه کلیپ 👌
#قهرمان ملی کیه؟
#توماج
┅═🦋 کانال بچههای ایران 🦋═┅
🆔 عضو بشید 👈 @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
📚 زندگی #شهید #ادواردو_آنیلی 🖼 قسمت سوم 3⃣ جیانی آنیلی و همسرش مات و مبهوت مانده بودند. انگار برق
📚زندگی #شهید_ادواردو_آنیلی
🖼قسمت چهارم4️⃣
با اینکه چند سالی بود که مسلمان شده بود اما احساس می کرد دینی که انتخاب کرده هنوز آن دینِ کامل نیست.
احساس میکرد جاهایی لنگ می زند.
قرآن برایش هیچ عیب و نقصی نداشت اما با خودش می گفت کتابی با این عظمت ، معلم می خواهد؛
معلمی ک بهتر از هرکس آن را بفهمد.
معلمی که ذوب در قرآن باشد.معلمی که هم طراز قرآن باشد.
معلمی که خودش یک قرآن سخنگو باشد.
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
《کشور ایران،بهمن ماه سال ۱۳۵۷》
مردم ریخته بودند توی خیابان ها و علیه رژیمی که در آن کشور سرِکار بود قیام کرده بودند.
آن ها گفته بودند:《ما فقط حکومت اسلام و رهبری ایت الله خمینی را می خواهیم.》
رژیم هم گارد ویژه اش را در خیابان های تهران به صف کرده بود و تظاارکنندگات را به رگبار بسته بود.
همه جا آتش بود و دود و خون.
شعارهای مردم بود که در گلوهایشان خفه می شد و بدن های بی جانشان بود که یک به یک روی زمین می افتاد .
ادواردو آن ایام مدام اخبار ایران را رصد میکرد . اخبار تظاهرات ، اخبار مبارزات و اخبار مردی به نام آیت الله خمینی.
⬅️ادامه دارد...
#قهرمان
#مقاومت
#ایثار #شهادت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran
بچه های ایران 🇮🇷
📚زندگی #شهید_ادواردو_آنیلی 🖼قسمت چهارم4️⃣ با اینکه چند سالی بود که مسلمان شده بود اما احساس می کرد
📚 زندگی #شهید_ادواردو_آنیلی
🖼 قسمت پنجم 5️⃣
چند ماهی از پیروزی انقلاب ایران می گذشت.دانشجویان ایران حمله کرده بودند.تلوزیون ایتالیا در این باره مناظره ای را برگزار کرده بود.
مناظره ای بین 《محمدحسن قدیری ابیانه》
با چند کارشناس سیاسی از ایتالیا و آمریکا.
قدیری ابیانه آن موقع ها رایزن مطبوعاتی ایران در ایتالیا بود.
مناظره که آغاز شد ، قدیری شروع کرد به صحبت.
گفت 《به نام خداوند بخشنده ی مهربان. خداوند قوی تر از ناوهای آمریکایی.》
بعد هم حسابی توپید علیه آمریکا و غرب و کوبیدشان.
ادواردو آن روز توی خانه شان پای تلوزیون نشسته بود.
داشت مناظره را نگاه می کرد.
دید که یک جوان بیست و چند ساله، چه جور بی هیچ ترسی علیه آمریکا صحبت می کرد و پته شان را می ریخت روی آب.
خیلی خوشش آمد. خیلی تحت تاثیر قرار گرفت.اسم قدیری ابیانه را به خاطر سپرد.
فرداش به دور از چشم پدرومادرش برداشت و رفت سفارت ایران در ایتالیا.
برای اینکه کسی هم بهش شک نکند موتور گازی قراضه ای را گیر آورد و با آن رفت.
دلش می خواست قدیری ابیانه را ببیند.
با او حرف بزند.از او بخواهد تا از اسلام و ایران برایش بگوید.از حکومت اسلامی و رهبرش آیت الله خمینی برایش بگوید.
⬅️ادامه دارد...
#قهرمان
#مقاومت
#ایثار #شهادت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran
🛑🎥 مبینا نعمتزاده: با امام زمان (عج) عهد کرده بودم اگر مدال بگیرم، مدالم را تقدیم به مردم ایران و آقا امام زمان (عج) کنم🌱
#قهرمان
#المپیک
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧕#حجاب محدودیت و عقب ماندگی براش نداشته
🎥📍 لحظاتی از سخنان ساره جوانمردی در حضور رهبر انقلاب
#قهرمان
#سلبریتی_با_شرف
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚