4_6007811811401795001.mp3
21.84M
نوحه خیلی زیبا و ناب و
احساسی ترکی👌
عالیه واقعا مخصوص ماشین و مراسم
حتما گوش کنید و برا دیگران هم بفرستید.
امسال بخاطر وضعیت خاص ویروسی هر گوشی تک تک همه ما باید یک حسینیه باشه
بقول معروف
امسال حسین
جنس غمش فرق میکند...
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
4_5823323608620993392.mp3
22.05M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝«ظرفیت تمدن سازی عاشورا (جامعه سازی)» - جلسه ۴۱
📅 ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ - تهران-هیئت سید الشهدا
🎧 کیفیت 48kbps
💦⛈💦⛈💦⛈
@bartaren
🌹🕊شهید مدافع حرمی که به اربابش اقتدا کرد🖤
🥀در وسط عملیات #خانطومان و هنگام #اذان_ظهر به گوشه ای رفت تا برای #نماز_اول_وقت تیمم کند که ترکشی که سالها منتظر او بود بر شاهرگش نشست.
🌷به دلیل در تیر رس بودن ، پیکر مطهرش مانند اربابش سه روز بر زمین ماند.
🥀#شهید_حمید_رضا_اسداللهی🕊
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
🏴 " شهدا و امام حسین (ع)"...
🖤یڪ دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهـه نبود، بهش گفتند: «با یڪ دست کہ نمی تونے بجنگی برو عقب.»مےگفت:«مگه حضرت ابوالفضل با یڪ دست نجنگید؟
🍃مگه نفرمود:«والله ان قَطعتَمو یَمینی،اِنی اُحـــامی ابـداً عن دینــــی»...
🌴عملیات والفجر 4 مسئول محور بود.حمیدباکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محـاصره دشمن نجات بـده با عـده ای از نیـروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت،لحظههای آخر ڪہ قمقمه را آوردن نزدیڪ لبای خشڪش گفته بـود:
♣️«مگه مولایم امام حسین عليه السلام در لحظهی شهـادت آب آشامید ڪہ من بیاشامم.»
♠️شهید کہ شد هم تشنهلب بود هم بیدست..
✍ راوی:همرزم شهیـــد
🥀#شهید_شاپور_برزگر_گلمغانی
#فرماندهمحورعملیاتیلشکر۳۱عاشورا
🏴#لبیڪ_یاحسیـــــن
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
✏️#خاطره یکی از همرزمان شهید مدافع حرم #محمود_مراداسکندری
💐وارد #سوریه که شدیم برای عرض ادب به بارگاه #حضرت_زینب و #حضرت_رقیه سلام الله علیهما رفتیم. بعد از آن هم در محل خود مستقر شدیم.
🌷روز بعد برای شناسایی محیط پیرامون حرکت کردیم. چند قدم که رفتیم دیدم محمود پوتین هایش را از پا درآورد و با #پای_برهنه به راه افتاد.
🎋مدام می پرسیدیم چرا این کار را انجام میدهی آقا محمود؟ هنوز چند متری بیشتر نرفته بودیم که دیدیم نشست و شروع کرد به #گریه . هر چقدر اصرار میکردیم بلند نمیشد چند نفری زیر بغلش را گرفتیم و بلندش کردیم. بلند بلند گریه میکرد و میگفت خدایا حضرت زینب کبری سلام الله علیها چطور این مسیر سنگلاخی را با پای پیاده با بچه های کوچک راه رفته آن وقت من چند متر بیشتر نمیتوانم بروم!
▪️بعد گفت رفقا بیایید تا آنجا که میشود سنگها را از جلو پای #شیعیان برداریم، همانطور که اباعبدالله #شب_عاشورا خارهای اطراف خیمه ها را برداشت که در پای کودکان و اهل حرم نرود
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مصطفی هست🥰✋
*شهیدی که شهادت خود را در تاسوعا پیش بینی کرد*🏴
*شهید مصطفی صدر زاده*🌹
تاریخ تولد: ۱۹ / ۶ / ۱۳۶۵
تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴
محل تولد: خوزستان/شوشتر
محل شهادت: حلب/ سوریه
*🌹شهید صدرزاده با نام جهادی سید ابراهیم✨ ابتدا اجازهی اعزام به او ندادند🥀کمتر از ۲ ماه لحجه افغانستانی را یاد گرفت و به مسئول اعزام گفت که یک افغانستانی است!🌷او را اعزام کردند و بعدها فرمانده گردان عمار شد💫 مادرش← مصطفی در کودکی نذر حضرت ابوالفضل شد💚 هر سال تاسوعا برا سلامتی مصطفی شیر پخش میکردیم🥛پدرش← شب قبل از شهادت به یکی از مسئولین آنجا میگوید: این وصیت را ضبط کن🍂 آن بنده خدا اولش فکر میکند مصطفی شوخی میکند، برای همین چند لحظه ای ضبط میکند🎥 مصطفی میگوید: فردا روز تاسوعا است🏴 و در رحمت خدا باز است حال میدهد که فردا شهید بشی🕊️بعد مصطفی میگوید: حرف هایم را بشنو اگر میخواهی ضبط نکن🥀فقط این را بدان من تا قبل از ظهر تاسوعا🏴 بین شما نفس میکشم🌷و اگر شهید نشدم شما میتوانی من را تیرباران کنی🥀و اینکه من با یک گلوله شهید میشوم و تاسوعا میروم پیش حضرت ابوالفضل(ع)»💚 نمیدانم خواب دیده بود یا به او الهام شده بود✨ اما او طبق حرفش قبل از ظهر تاسوعا🏴 با اصابت یک گلوله🥀شربت شهادت را نوشید و به آرزویش رسید*🕊️🕋
*شهید مصطفی صدر زاده*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
4_5825714277612260137.mp3
23.79M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝«ظرفیت تمدن سازی عاشورا (جامعه سازی)» - جلسه ۴۲
📅 ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ - تهران-هیئت سید الشهدا
🎧 کیفیت 48kbps
💦⛈💦⛈💦⛈
@bartaren
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
خوش به حال کسی که الان داره این پست رو میخونه👇🏻
یه شماره بهتون میگم همین الان زنگ بزنید
شماره حرم حضرت سیدالشهدا (ع) بصورت زنده وصل به ضریح مطهر میشید
میخواستم زدوتر شماره رو براتون ارسال کنم
ولی متاسفانه اِشغال بود و تازه آزاد شده
شماره 1640 رو تو گوشی هاتون شماره گیری کنید، بدون هیچ کدی و فقط همین...
❌از طریق ایران متصل میشید به اونجا و هیچ هزینه اضافی و رومینگ هم نداره❌
التماس دعا داریم از همه عزیزانی که زنگ میزنن
برای فرج هم دعا کنید🤲🏻
💦⛈💦⛈💦⛈
@bartaren
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
#دلگویه
باز باران با بهانه.
میشود از دیده ی کودک روانه
باز هق هق مخفیانه.
میرسد...از زیربوته ی خاری
شبانه
یادش امد صبح دیروز
بودش او نازدانه,مثال شاهزاده
گه دراغوش پدر,گه عمو,گاهی برادر
غرق بازیهای,شادوکودکانه
اینک اما....
خورده او بارها تازیانه..
مردی با اسب دنبالش روانه
میکشد گوش کودک...
بهرگوشواره...
درپی بابای خود,ان نازدانه
میرود هرجای بیابان را
شبانه
سوی خیمه,میکشد اتش زبانه
میزند ان نامرد تازیانه.
بابهانه.....بی بهانه
آخ بابا...
خار درپایم کرده کمانه..
گوش من زخمی,هردوپاره
وای بابا
باز هم
تازیانه....تازیانه...تازیانه
#شاعر_حسینی
💦⛈💦⛈💦⛈
@bartaren
🏴 شهیدی که ۳ بار (یا حسین) گفت و جان داد + تصاویر
💠 رزمندههای ایرانی در محاصره قرار گرفتند، در آن حین شیمیایی زده بودند، آقا مجید از پشت خاکریز بلند شد تا تکتیرانداز بعثی را بزند که گلولهای به سرش شلیک شد، سه بار یا حسین گفت و به شهادت رسید
💠 دلدادگی شهدا به امام حسین(ع) و عاشورا
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش اصغر هست🥰✋
*ظهر عاشورا*🏴
*شهید علی اصغر وصالی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۲۹
تاریخ شهادت: ۲۸ / ۸ / ۱۳۵۹
محل تولد: تهران
محل شهادت: گیلانغرب
*🌹همرزم ← در عملیات ها پیشتاز بود✨اگر در دل شب برای شناسایی میخواست برود✨ و نیروهایش خواب بودند، دلش نمیآمد آنها را بیدار کند🍂و خودش میرفت🍃 نزديکیهای ظهر عاشورا بود🏴چند گلوله به سر🥀و کتفش خورد🥀و از بالای تپه به زمين افتاد🥀همرزمش سريع خودش را به او رساند. اصغر اسلحه اش را به او داد و گفت: «اسلحه ام را بگير تا به دست دشمن نيفتد🍂جنازه ام را هم با خود ببريد»✨همسرش← تیر به سر اصغر خورده بود و بی هوش بود🥀بالای سرش دکتر انصاری رو دیدم. او را می شناختیم🍂تا منو دید گفت: «باور کن هرکاری از دستم برمیآمد کردم ولی نشد🥀تیر به ناحیهای از سر خورده که حتما کور خواهد شد.»🥀گفتم: «تا آخر عمر باهاش میمونم.» گفت: «احتمال فلج بودنش بسیار زیاده.»🥀گفتم: «هستم.»گفت: «زندگی خیلی سخت میشه براتون.»🥀گفتم: «اصلا حرفشو نزن فقط نگهش دار.»🥀نیمههای شب 28 آبان بود🌙دیدم هنوز حلقهاش دستش هست. آقای آزاد گفت هرچه کردیم که حلقه را دربیاوریم، انگشتش را خم کرد و اجازه نداد.‼️ او تنها ۴۰ روز از شهادت برادرش میگذشت🥀که در بیمارستان شربت شهادت را نوشید*🕊️🕋
*شهید علی اصغر وصالی تهرانی فرد*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
راهنمای غیبی
قرار بود در منطقه ی سردشت عملیاتی صورت گیرد. فرماندهان در انتخاب محلّ پایگاه و استقرار نیروها جهت آغاز حمله، مردّد بودند. این وضع چند روز ادامه پیدا کرد. شهید بروجردی هم که جزو فرماندهان بود؛ از این وضعیت ناراحت بود. تا این که یک روز قبل از نماز صبح، فرماندهان را در اتاق فرماندهی جمع کرد. با اطمینان روی نقشه نقطه ای را نشان داد و گفت:
ـ این محل برای پایگاه بهترین نقطه است!
فرمانده ی سپاه سردشت که در جمع بود؛ به طرف نقشه رفت و پس از بررسی گفت:
ـ از این بهتر نمی شود!
همه متعجّب بودند. شهید بروجردی گفت:
ـ پیدا کردن این محل، کار من نبود! دیشب به این جا آمدم. مدت ها نقشه را بررسی کردم. اما به نتیجه ای نرسیدم. به امام زمان متوسّل شدم. با آقا درد دل کردم و گفتم: ما که دیگر کاری از دستمان بر نمی آید. فکرمان به جایی قد نمی دهد. خودتان کمک کنید!
نذر کردم اگر این مشکل حل شود، به شکرانه ی آن نماز امام زمان(عجّ) را بخوانم. پلک هایم سنگین شد. خستگی امانم نداد. روی نقشه به خواب رفتم. خواب دیدم آقایی وارد اتاق شد. خوب صورتش را به یاد نمی آورم. ولی انگار مدت ها بود او را می شناختم و با او آشنایی داشتم. آن آقا به نقشه نزدیک شد. انگشت روی نقطه ای گذاشت و گفت:
ـ این جا محلّ خوبی است!
با دقت نگاه کردم و محل را به خاطر سپردم. از خواب که بیدار شدم؛ دیدم هیچ کس در اتاق نیست. نقشه را نگاه کردم. نقطه ای را که خواب دیده بودم، روی آن پیدا کردم. خیلی تعجب کردم.
اصلاً به فکرم نرسیده بود که می توانیم در این ارتفاع پایگاه بزنیم. خدا را شکر کردم و شما را خبر کردم.
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
4_5828048068351625931.mp3
24.03M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝«ظرفیت تمدن سازی عاشورا (جامعه سازی)» - جلسه ۴۳
📅 ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ - تهران-هیئت سید الشهدا
🎧 کیفیت 48kbps
💦⛈💦⛈💦⛈
@bartaren