رفاقت با شهدا
#شهید_محمد_اینانلو_پدر_حلما #جانبازمدافع_حبیب_عبداللهی 🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
⬅️شهیدی که چندین ماه پیکرش روی زمین ماند➡️
بین بچهها رفاقت حبیب و محمد اینانلو یک چیز دیگه بود
همکلاسی ،هم محلهای ،هم راز و هم آرزو. اصلا با هم بزرگ شده بودند.
به گروه محمد و حبیب میگفتند گروه جی 11، یه جمع شاد و سرزنده؛
21 دی؛ توی عملیات یکی از بچه های تیربارچی شهید میشه.
وقتی فرمانده داوطلب می خواد محمد و حبیب پیش قدم میشن و خودشون را به بالای تپه می رسونن. محمد توسط تک تیراندازهای داعش زخمی میشه . حبیب که فکر کرد محمد شهید شده وقتی دید روی لباش زمزمه یا زهراس. دوید سمتش. هر طور شده بود چند متر کشیدش عقب. با محمد حرف میزد و سعی میکرد بخندونتش تا زمان بگذره
چند لحظه بعد محمد روسوار تویوتا کرد و خیالش راحت شد/
حبیب فکرش را هم نمی کرد که قراره چند دقیقه دیگه ، یک موشک کورنِت بخوره به ماشین و تموم اعضای ماشین شهید بشن بجز خودش؛محمد و 12 نفر دیگه پرکشیدند و حبیب نیمه سمت راست بدنش سوخت و سوی یک چشمش رفته و گوشت تنش ریخته. می گن مادرش به سختی شناختتش و چند روز طول کشیده تا حبیبش را به جا بیاره.
#حالا_حبیب_میسوزه_از_فراق_رفیقش
#یه_جامونده_از_شهادت
#مداحی_که_واسه_رفیق_شهیدش_میخونه
#حلما_دختر_11ماهه_شهید_محمد_اینانلو
👈سایت حیات
🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
4_814015526589169725.mp3
923.4K
کجایی رفیقم رفیقم کجایی
دارم واسه حلما ميخونم لالایی..😭
🔻مداحی #جانباز مدافع حرم #حبیب_عبدالهی برای رفیق شهیدش
شهید #جاوید_الاثر #محمد_اينانلو
🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋
*شهیدی که آرزو داشت روز عاشورا عاشورایی شود*🕊️
*سردار شهید محمد تکلو*🌹
تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۴۴
تاریخ شهادت: ۲۱ / ۶ / ۱۳۶۵
محل تولد: همدان / ملایر / بیغش
محل شهادت: جزیره مجنون
*🌹همرزم← نامش محمد بود، محمد تکلو🍃 معاون گردان ۱۵۴ حضرت علی اکبر (ع) لشکر انصارالحسین (ع) همدان✨ در ۱۷ سالگی به جبهه رفت🕊️ در ۱۹ سالگی ازدواج کرد 💐 ۲۱ سال بیشتر نداشت که در ۲۱ شهریور ۱۳۶۵ در جزیره مجنون پرواز کرد🕊️ او نيمی از قرآن را حفظ بود🌷و میگفت: «برای من که در ميدان جنگ هستم و هر لحظه امکان دارد مجروح شوم يا اسير و يا شهيد✨ بهترين مونس من در روی تخت بيمارستان یا در اسارت و يا در خانهی قبر، قرآن است🌷انس و تلاوت قرآن انسان را از آلوده شدن به گناه🔥حفظ می کند.»✨ همرزم← آرزویی داشت که همیشه به زبان می آورد🍃 میگفت: «میخوام روز عاشورای امام حسین علیه السلام عاشورایی بشم.»🏴 عاشورا از راه رسید🏴 روز عاشورا، جعبههای مهمات را جابهجا میکرد، که صدای انفجار بلند شد!💥 وقتی گرد و غبار خوابید نگاه کردم دیدم سرش از تنش جدا شده بود🥀 او در روز عاشورای حسینی عاشورایی شد🏴 و به آرزویش رسید*🕊️🕋
*عاشقان را سَر شوریده به پیکر عجب است*
*دادنِ سَر نه عجب، داشتنِ سر عجب است*
*سردار شهید محمد تکلو*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
گفتم:
ببینمتوی دنیاچهآرزویی داری؟»
قدری فڪرڪردوگفت:
«هیچی»
گفتم:
یعنی چی؟مثلاًدلتنمیخوادیهڪارهای بشی،ادامهتحصیلبدی یاازاینحرفهادیگه؟!
گفت:
«یهآرزودارم.ازخداخواستمتاسنمڪمه
وگناهم ازاینبیشترنشده،شهیدبشم.»
#شهید_نورالله_اختری♥️🕊
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada