#گره_با_برکت!
🌷برای تولد تنها فرزندمان داود در خرداد سال ۱۳۶۳ از اندیمشک به دزفول آمدیم. در طول مسیر حاجی نشان بیمارستان را از مردم میپرسید، متوجه شدیم که تنها بیمارستان مناسب که مزین به نام حضرت زهرا «سلام الله علیها» بود در همان حوالی است.
🌷وقتی حاجی نام خانم فاطمه زهرا «سلام الله علیها» را شنید، ذکر نام ایشان را آنچنان بیان کرد که فکر کردم اتفاقی افتاده! ولی خودش به من چنین گفت: نام همسرم زهراست، در عملیات فتحالمبین با رمز یا زهرا «سلام الله علیها» مجروح شدهام و اینک تولد فرزندم نیز در بیمارستان حضرت زهرا «سلام الله علیها» است.
🌷حاج عباس درست میگفت زندگی ما با رمز یا زهرا «سلام الله علیها» گره خورده بود. حتی شهادت او هم در عملیات بدر با رمز یا زهرا «سلام الله علیها» بود و پیکرش میهمان ابدی بهشت زهرا «سلام الله علیها» شد.
🌹خاطره ای به یاد سردار شهید عباس کریمی قهرودی، فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
#تا_این_حد...!!
🌷نزدیك ظهر بود. از شناسـايی برمیگشتيم. از ديشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بوديم. آنقدر خسته بوديم که نمیتوانستيم پا از پا برداريم؛ كاسه زانوهـامان خيلی درد میکرد.
🌷حسن طرف شنی جاده شروع کرد به نمازخواندن، صبر كردم تا نمازش تمام شد. گفتم: «زمين اين طرف چمنيه، بيا اينجـا نمــاز بخوان.» گفـت: «اونجا زمين كسی هست، شايد راضی نباشه....»
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید سردار حسن باقری
📚 کتاب "یادگاران کتاب شهید باقری"
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
📖#کلام_شهید
🌷خـدایـا ...
اگر مسئولیتی به من واگذار شد
و من سوء استفاده ڪردم ،
و یا زندگـی دنیـایی
مرا به خود جـذب ڪرد ،
لحظهای امانم مده و نابودم ڪن ...
💐فرمانده گردان ویژه شهدا
🌴لشڪر ۲۵ ڪربــلا
🕊شهادت : هفتتپه ۱۳٦۵/۱۰/۳
🌹#شهید_سردار_جعفر_شیر سوار
🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
#کلاهی_که_شهید_باقری_سرم_گذاشت!!!
🌷یادم هست با حسن باقری به تپه کوچکتری که پایین نبعه و دست خودمان بود، رفتیم. من همیشه کلاهِ کشی بر سر میکشیدم، آن روز قبل از حرکت، حسن کلاه آهنی یکی از نیروها را از سرش برداشت و روی سر من گذاشت. گفتم: لازم نیست، نمیخواهد. گفت: سرت کن.
🌷از بالای خاکریز خودمان رفتیم تا موقعیت عراقیها را نگاه کنیم. در همین حین یک تیر به کلاه من خورد که اگر حسن باقری آن را به زور سرم نمیگذاشت شهید شده بودم. همانجا به شوخی به من گفت: دیگر جانت را مدیون منی. سپس با حالت جدی ادامه داد: از این بهبعد، هر کدام از ما که زنده ماند، یاد همدیگر بکنیم.
🌷حسن معروف به داشتن دید نظامی بود. او در سختترین شرایط بهترین طرح را میداد. در آن زمان، بهلحاظ طراحی عملیات، نوع پدافند و آرایش نظامی در مقابل دشمن و موارد دیگر در اکثر مواقع با حسن باقری مشورت میکردیم. حسن به من خیلی محبت میکرد و دوستم داشت. هر وقت به محور ما میآمد، مرا صدا میزد و کنار دست خود مینشاند. من هم او را خیلی دوست داشتم.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید حسن باقری
راوی: رزمنده دلاور پرویز شریف
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش حسن هست🥰✋
*شهید اطلاعات و سردار اَروند*🌊
*طلبه شهید حسن یزدانی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۴۸
تاریخ شهادت: ۲۴ / ۸ / ۱۳۶۴
محل تولد: کرمان
محل شهادت: بیمارستان،مشهد
*🌹راوی ← گریه میکرد و اصرار داشت که به جبهه برود🥀پدرش گفت: تو هنوز بچهای! جبهه هم جای بازی نیست که تو میخواهی بروی🥀حسن گفت: مگر کربلا قاسم نداشت؟ من هم قاسم میشوم🕊️حاج قاسم ← اعمال و رفتار حسن بسیار بزرگتر از سنش نشان میداد🍃بطوری که بعد از شهادتش من فکر میکردم که آیا آن سالهایی که ما پشت سرش نماز میخواندیم📿 او اصلا به سن تکلیف رسیده بود یا نه؟‼️حسن یک طلبه قویالروح ۱۶ ساله و قهرمان والفجر ۸ بود🍃و اولین کسی بود که داوطلب عبور از اروند بود🌊 او پیشنماز لشکر بود📿 ۳۰ بار از اروند شنا کرد🏊🏻♀️ و به دل دشمن زد آنها را شناسایی کرد و برای لشکر اطلاعات آورد💫 با توجه به اینکه اروند رودخانهی وحشی نام دارد🌊و کمتر کسی این توکل را دارد که از آن عبور کند🌊 حسن با ارادهی قوی ۳۰ بار این کار را انجام داد»‼️او سرعت آب، هوای سرد❄️همه چیز را به جان خرید🕊️تا اینکه بر اثر حمله شیمیایی دشمن🥀زمانی که حسن در حال کمک به مجروحان بود و ماسکش را به آنان داده بود🌙دچار جراحت های سنگین شد🥀 و پس از ۱۱ روز در بیمارستان🏥 شربت شهادت را نوشید*🕊️🕋
*طلبه شهید حسن یزدانی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*