فصل دو
معامله با خدا 6⃣
و همه مردم سر مزار او میروند و حاجت میخواهند اما به جز من هیچکس او را نمیبیند که شهید روی مزار نشسته است .
شهید یک تسبیح سبز به من داد و گفت حاجتت را گرفتی ...
هیچ کس از چله زیارت عاشورای من خبر نداشت .و به فاصله چند روز از آن خواب امین به خواستگاری ام آمد .شاید بعد از یک هفته از چله زیارت عاشورا گذشته بود .
****
طور خاصی امین را دوست داشتم همیشه به مادرم میگفتم: خدا کند همسر
آینده خواهرم هم مثل امین باشد .هر چند محال است چنین همسری نصیبش شود .
عقدمان ۲۹ اسفند ۹۱ ولادت حضرت زینب بود شروع و پایان زندگی ما با حضرت زینب (سلام الله علیه) گره خورده بود .و عروسیمان ۲۸ دی ۹۲ بود .
امین در تمام ولادتها اعیاد و هر مناسبتی برایم هدیه میخرید در ایام عقد تقریبا هفته ای دو بار برایم گل میخرید .
اولین هدیه اش دیوان حافظ بود .
هر شب خودش یک شعر میخواند و درباره اش توضیح میداد .با اینکه من اصلا اهل شعر نبودم از اینکه او حرف بزند خوشحال میشدم .و هیچ وقت خسته نمیشدم .
امین خیلی خوش پوش بود بعدها که خوشپوشی اورا دیدم به او گفتم: چرا در خواستگاری انقدر ساده اومده بودی ؟
و به شوخی و خنده گفت میخواستم ببینم که منو به خاطر خودم میخواهی یا به خاطر لباسهام .
از این همه اعتماد به نفس بالا حیرت زده شده بودم .
*
روز آماده شدن حلقه های ازدواجمان گفت : باید کمی منتظر بمانیم تا آماده بشود .گفتم : آماده است دیگر منتظر ماندن ندارد .
حلقه ها را داده بود تا دو حرف روی آن حک شود .z& A اول اسم هردویمان روی حلقه حک شد .خیلی اهل ذوق بود .
سپرده بود که به حالت شکسته حک شود نه ساده .واقعا از من که یک خانم هستم بیشتر ذوق داشت .
*
همراهان بزرگوار منتظر ادامه این خاطره باشید .
🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🌸🌺
🌸🌺
🌺
سلام عید تون مبارک
یه پدر مهربون که از سید هم
هست امروز میخواد از لای#کتابش بهتون عیدی بده
به یمن وجود ۱۴ معصوم علیه سلام
۱۴ پاکت نامه براتون فرستاده😍
📨بین شماره ۱تا ۱۴ یک شماره رو انتخاب کن ،
💌در پیام بعد شما ۱۴ نامه مختلف با لینک مخصوص به خودش رو میبینی
📧لینک اون شماره رو بزن و تمبر روی نامه رو فشار بده، تا نامه برات باز بشه
ببین پدر مهربون چی بهت گفتن🌹🌹
جملت رو بخون😭😭
چند دقیقه در سکوت فکر کن🤔
شاید اون جمله خیلی مناسب حالت باشه😍
✉و بعد یک کاغذ بردار
جمله امام مهربانی ها،
حضرت علی علیه السلام رو روش بنویس
و پایینش حس خوبت رو بنویس
✅و یک قول به ایشون بده (میتونه انجام یک کار خوب یا تصمیم به ترک یک کار بد باشه)
#فقط_به_عشق_علی
چون هر نامه ای یک جوابی داره😉
💌✉نامه ارزشمندت رو همیشه نگه دار و هر از گاهی بهش سر بزن💌✉
💐❤️💐❤️💐❤️
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره یک(۱)*💌
https://digipostal.ir/c6h6q03
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره دو (۲)* 💌
https://digipostal.ir/cp2xfu9
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره سه(۳)* 💌
https://digipostal.ir/clocwgm
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره چهار(۴)* 💌
https://digipostal.ir/clytxpv
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره پنج (۵)* 💌
https://digipostal.ir/c8hn7fn
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره شش(۶)* 💌
https://digipostal.ir/clct7o1
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره هفت(۷)* 💌
https://digipostal.ir/clmjxwh
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره هشت (۸)* 💌
https://digipostal.ir/c7t7vy1
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره نه(۹)* 💌
https://digipostal.ir/cel15yt
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره ده(۱۰)* 💌
https://digipostal.ir/c2q8c2r
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره یازده (۱۱)* 💌
https://digipostal.ir/ccdoz5t
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره دوازه(۱۲)* 💌
https://digipostal.ir/cvfljsd
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره سیزده(۱۳)* 💌
https://digipostal.ir/cjzp7lv
💌 *نامه ای از طرف پدری مهربان*
*شماره چهارده(۱۴)* 💌
https://digipostal.ir/ck64nhc
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
YEKNET.IR - sorood - pouyanfar - eide ghadir 99.05.17.mp3
7.57M
🌸 #عید_غدیر
💐ای دل اگر عاشقی
💐در پی دلدار باش
🎤 #محمدحسین_پویانفر
👏 #سرود
👌بسیار زیبا
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
*لبخند بزن بسیجی *
بدن آبکش
در گردان انصار الحسین تیپ 4 که بودیم، فردی روحانی از آمل آمده بود نزد ما بماند. حوالی ساعت پنج عصر به مقر رسید. می گفت: «حقیقتش این است که من در قرارگاه خاتم الانبیا(ص) بودم از دست پشه هایش فرار کردم، وضع شما این جا چطور است؟» گفتیم:«حاج آقا خاطرت جمع باشد. پشه ها از خودمان هستند. پشه دان(بند) هم البته داریم. فوقش از خون شما کمی سفره پشه های مستضعف ما رنگین می شود». صبح شد حاجی گفت: «معلوم می شود سفارش ما را کرده بودید! چون دیشب بدنم را آبکش کردند الان اگر دویست لیتر آب به حلق من بریزید همه اش از حفره هایی که پشه ها ایجاد کرده اند بیرون می آید!»
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
📿🌱
🌱
#خاطــره🎞
❥|خواهر شهید احمد نیکجو|:
احمد نذر امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) بود. مادرم چهار پسر بدنیا آورد ولی هیچ کدام زنده نماندند تا اینکه دست به دامن امام هشتم شد و امام رضا(علیه السلام)، احمد را به ما هدیه کرد. این بار احمد ماندنی شد؛ احمد موهای طلایی داشت، واقعاً زیبا بود، تا 7 سال مادرم به احترام امام رضا(علیه السلام) لباس مشکی به تن احمد می کرد و وقتی احمد را به سلمانی برای اصلاح می برد، موهای زیبا و طلایی سرش را جمع می کرد. بعد از این هفت سال، موهایی را که جمع کرده بود، وزن کرد و مساوی با وزن موها، پول، وزن کرد و به مشهد برد و به پاس تشکر، به درون ضریح حضرت رضا انداخت.
احمد در عملیات ثامن الأئمه (شکست حصرآبادان) به همراه شهید بزرگوار محمدحسین باقرزاده شرکت کرده بود، در حین عملیات ترکشی به شکم احمد اصابت میکند و روده بزرگش پاره میشود. تا 6 ماه برای معالجه و درمان بستری بود. در طول این مدت همیشه میگفت: خدایا! چرا من دارم خوب میشوم؟ چرا من شهید نمیشوم؟
❥|محمود نیکجو برادر شهیدمیگوید|: به عنوان سرباز در کردستان خدمت میکردم. روزی احمد پیشم آمد. آخرین باری بود که میدیدمش. حال و هوای دیگری داشت. وقتی میخواست به جنوب برگردد تا ترمینال بدرقهاش کردم، در حال رفتن به من گفت: داداش! مراقب زن و بچهام باش.
- این چه حرفیه؟ انشاءالله زودتر بر میگردی.
- من خواستهای از خدا داشتم و فکر میکنم مستجاب شده. اگه شهید شدم منو با لباس بسیجی دفنم کنید.
ساعت 12 شب بود، وضو گرفت و نماز خواند، کمی با محمدرضای دوماههاش بازی کرد و او را نوازش کرد. به همسرش گفت: من دارم میرم و دیگه بر نمیگردم، این دفعه دیگه شهید میشم، جان تو و جان محمدرضای دوماههام.
❥|پدر شهید میگوید|: شب شهادت احمد، خواب دیدم در کربلا هستم، جمع زیادی را دیدم که کلاهخود بر سرشان هست و شال سبزی را هم به کمر بستهاند و همگی به من میگویند: احمد شهید شده!
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محسن هست🥰✋
*شهیدی که داعش سرش را بـُرید*🖤
*شهید محسن حججی*🌹
تاریخ تولد: ۲۱ / ۴ / ۱۳۷۰
تاریخ شهادت: ۱۸ / ۵ / ۱۳۹۶
محل تولد: اصفهان / نجف آباد
محل شهادت: سوریه
🌹۲۱ تیر ۱۳۷۰ به دنیا آمد🌷 در ۲۱ سالگی لباس دامادی پوشید💐 و ۲۵ سال بیشتر نداشت که پدر شد👶🏻 *اما در ۲۶ سالگی محسنِ قهرمان، مدال نمایندگی شهدا را بر گردن بریدهاش انداخت*🥀پدرش← آخرین بار که به سوریه رفت ۲ روز به اسارت داعش درآمد🥀 *گوسفند نذر کردیم داعش او را شهید کند و بیش از این شکنجه نشود چون میدانستیم دارند او را شکنجه میکنند*🖤🥀ما او را به حضرت زهرا سپردیم🌷 *همیشه میگفت من میخواهم در راه رهبرم سرم را هدیه کنم و همان هم شد*🕊️ از پیکر فرزندم *فقط یک پا و قسمتی از بدنش را لمس کرد*🥀🖤 مادرش← *انگشتری داشت که روی نگینش نوشته بود: «یا فاطمه الزهرا»*🌷گفتم: «مامان این رو دستت نکن🥀 *این داعشیها کینه زیادی از حضرت زهرا (س) دارند اگر دستشون بیفتی تمام عقدههاشون رو سرت خالی میکنن*🥀گفت پس میخوام حرصشان را دربیاورم.» محسن را که شهید و عکسهای سرش را که منتشر کردند🥀 *انگشتری دستش نبود🥀داعشیها آن را درآورده بودند»*🥀در نتیجه *او عباس وار جنگید💫 زینب گونه اسیر شد🖤 و در تاریخ ۱۸ مرداد ۹۶ ،حسین وار سرش بریده*🥀🖤 و شهید شد🕊️🕋
*پاسدار شهید محسن حججی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
💠 دفترچه ی «محاسبه ی نفس» داشت
هر روز کارهایی که کرده بود محاسبه میکرد
و توی دفترچه مینوشت .
محاسبات نفسش هر روز دو قسمت داشت
یک قسمت محاسبه نفس بود،
یک قسمت هم نتیجه و توصیه.
قسمت نتیجه حرفهای حاج آقا حق شناس بود.
او جز مریدان حاج آقا بود و به دستورات
اخلاقی ایشان همیشه عمل میکرد .
وقتی دروغ میگفتی واقعا رنگ علی میپرید
غیبت که میکردی ناراحت میشد.
هر وقت که میخواست نماز بخواند
تمام متعلقات دنیا را از خودش جدا میکرد.
علی واقعا توی جبهه ساخته شده بود
و این را همیشه خودش می گفت ....
#شهید_علی_بلورچی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊