#خاطــره🎞
ارادت خاصے بہ حضرت امام حسین(ع) داشت و شهادت خود را همواره از ایشان مےخواست و عاشق شهادت در راه خدا بود.
یڪ بار ڪہ از ابوذر درجہ او را پرسیدم، گفت:«مریم، درجہ برای من مهم نیست من سرباز امام زمان (عج) هستم.» روز جمعہ شهید شد، روز جمعہ پیڪرش برگشت و روز جمعہ اربعین نیز چهلم او بود و من همواره مےگویم:«ابوذر تو واقعاً سرباز امام زمان (عج) بودے ڪہ همہ مراسمات تو در روز جمعہ برگزار شد.»
ڪسب لقمہ حلال توسط پدر این شهید در رفتار او بسیار تأثیر گذاشتہ بود و رفتار ابوذر در ڪل خانواده منحصر به فرد بود و از ڪودڪے میدانستند ڪہ این بچہ شهید مےشود و زمانے ڪہ بہ خواستگارے من آمد و پدرم عڪسش را دید گفت:«این پسر عاقبت بہ خیر میشود.»
ـ
ـ
🥀| #شهید_ابوذر_امجدیان |
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#برگی_از_خاطرات_شهدا 📄
📜 شهید سید حمید تقوی فر
♦️ شهید تقوی در جبهه دعای ابوحمزه ثمالی را از حفظ در قنوت نمازش میخواند. همیشه نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد.
❇️یک بار از او پرسیدم: حاج حمید، چرا این کار را انجام میدهید⁉️ جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم؟ ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم. من پایم را جلوی شما دراز کنم!؟
🔻شهیدی که داعش را از کربلا و شهر حله به عقب راند تا امنیت مسیر پیاده روی اربعین تامین گردد.
#دلتنگ_کربلا
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش عباس هست🥰✋
*متولد عاشورا🕊️ شهید اربعین*🕊️
*شهید عباس اردستانی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
تاریخ شهادت: ۲۸ / ۹ / ۱۳۵۹
محل تولد: شهر ری
محل شهادت: سر پل ذهاب
🌹همرزم← سر تا سر منطقه عملياتی مين گذاری شده بود *با كوشش ساير دوستان موفق شديم حدود 200 عدد مين را خنثی كنيم*🌷عباس هم به كمك ما آمده بود. *بعد از مدتی چاشنی يكی از مين ها در دست او منفجر میشود*💥 و به دنبال آن *انگشتان دست او قطع میگردد*🥀دوستانش از او ميخواهند تا به بهداری برگردد اما او میگوید بچهها به کمک احتیاج دارند من خجالت میكشم برای از دست دادن انگشتانم به بهداری بروم.»🥀 او وقتی دستمال را به انگشتان خود میبندد🩸 به شوخی رو به دوستانش میكند و میگويد: *« من وقتی به بهداری میروم كه لااقل سرم جدا شده باشد.»🥀* همرزم← موج حاصل از انفجار توپ باعث شد همگی بهروی زمین بیفتیم💥 بعد از لحظاتی از جای خود تكانی خوردم سرم خیلی سنگین بود🥀 *در اولين نگاه ديدم سر عباس بر اثر اصابت تركش توپ از هم پاشيده شده است*🥀🖤 ديدن اين صحنه برايم بسيار دردناك بود ولی چارهای جز تحمل مشكلات و صبر در گرفتاری و مصيبت نبود🥀 *با كمك ساير دوستان پيكر پاكش را به بهداری آورديم🥀عباس متولد عاشورا بود🏴 و اربعین به شهادت رسید🏴 اومهمان سفرهی امام حسین(ع) شد*🌷و به آرزویش رسید🕊️🕋
*شهید عباس اردستانی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊@baShoohada 🕊
#خاطــره🎞
همیشه می گفت #سرباز_امام_زمانم و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده، می گفت من صدای هل من ناصر امام حسین(ع) را الان می شنوم.
حرف های #عجیبی می گفت که ما را مجاب می کرد.
محمدرضا می گفت چون #حضرت_آقـا فرمودند ما به سوریه کمک می کنیم و هیچ #قیدی نیاوردند که چطور کمک میکنیم، من به عنوان #پیرو حضرت آقا خودم را آماده کردم و آموزش های تکاوری و #تخریب دیدم که هر موقع آقا اراده کند من آماده باشم.
میگفت شما فکر کن #امام_زمان (عج) ظهور کند و چشمش به من بیفتد و دست روی شانه من بگذارد و من یک جوان بی فایده باشم؛
امام زمان (عج) اینطور خوشحال می شود یا یک جوان سرباز و #آماده که ایشان را خوشحال کند؟
#شهیدمحمدرضادهقان
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#عاشقانه_شهدا
خطبه ی عقدمان را بر سر مزار برادر محمد که شهید شده بود در بهشت زهرا علیها السلام🕌 جاری کردیم.
خودمان دو نفر بودیم💑 یک روز بعدازظهر بود؛ متعهد شدیم کمک و همکار هم باشیم.
عقد رسمی با سادگی در منزل ما🏠 و با حضور خانواده محمد و چند نفر از دوستان خوانده شد.
در این ازدواج، مهم تر از همه افکار و اهداف محمد بود که برای من بسیار ارزش داشت.
از اول معیار ازدواجم همین بود؛ اینکه فردی را انتخاب کنم که معیارش اسلام باشد و اصول اسلامی را در عملکردش نشان دهد.
این صفات را در شهید جهان آرا دیدم.
اصولی که با هم قرار گذاشتیم بر این مبنا بود که هرکس در هر عملی که در زندگی می خواهد انجام دهد اسلام را در نظر داشته باشد، نه اینکه طرف مقابل خوشش بیاید. اگر اسلام تأیید کند، آن کار انجام شود.
#همسر_شهید_محمد_جهان_آرا🌸
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#شهدانہ♥️
🔹حیا را از شهدا بیاموزیم
👈🏻سر کلاس جواب معلمش را نمیداد🤐
میگفت :تا حجاب نداشته باشی ما باهم
صحبتی نداریم 😕
🌸شهید محمد جهان آرا
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#زندگی_بهشتی💚
مهریه ما یک جلد کلام الله مجید بود و یک سکه طلا.
سکه را بعد عقد بخشیدم اما آن یک جلد قرآن را محمد بعد از ازدواج خرید و صفحه اولش اینطور نوشت:
"امیدم به اینست که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر،که همه چیز فنا پذیر است جز این کتاب."
#شهید_محمد_جهان_آرا🌸
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید🌷🍃
✍ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.
#سالروزشهادت🌷🍃
🕊شادیروحبلندوآسمانیشسهشاخهگلصلواتبا رُبان عجلفرجهم🕊
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
【 زندگی به سبک شهدا 】🔖
ابراهیم همیشه در مقابل
بدی دیگران گذشت داشت،
بارها به من میگفت:
طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشند
میگفت:
این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین
بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره
بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن نداره آدم اگه بتونه توی این دنیا
برای خدا کاری کنه ارزش داره : (
🌱| #شهـღـیدابراهیمهادی
📕| #برشی_از_کتاب_سلامبرابراهیم2
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش ابوالفضل هست🥰✋
*شهید ارتشی که جوایز خلبانی آمریکا را درو کرد*✈️
*شهید ابوالفضل اسد زاده*🌹
تاریخ تولد: ۳ / ۹ / ۱۳۳۳
تاریخ شهادت: ۴ / ۱۱ / ۱۳۶۴
محل تولد: فارس / جهرم
محل شهادت: فاو
🌹در رشته خلبانی امتحان داد و با بهترین رتبه پذیرفته شد✈️جهت آموزش به آمریکا اعزام شد وقتی برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت *اولین چیزی که در ساکش گذاشت رساله امام خمینی(ره) بود*🌷در آمریکا 4 جایزه ممتاز وجود داشت *آکادمی پرواز✔️پرواز✔️بهترین افسر✔️از همه نظر بهتر بودن✔️* در تاریخ نیروی هوایی آمریکا *برای اولین بار تمام این جایزه ها متعلق به یک نفر شد آن هم ابوالفضل بود*🌷او پس از پروازهای مکرر در خاک دشمن و بروز مهارت و شجاعت خود✈️سرانجام در عملیات والفجر 8 پس از بازگشت از ماموریت *هواپیمایش مورد اصابت پدافند هوایی دشمن قرار گرفت✈️به هواپیما صدمه شدیدی وارد شده بود*🥀لیدر او مکرر از او میخواهد هواپیما را ترک نماید، اما او عقیده داشت به هر قیمت شده هواپیما را نجات دهد🌷اما با تلاش زیاد فرصت پیدا نمیکند🥀و در جزیره مینو به زمین اصابت میکند💥 *افسر رادار میگفت آخرین صحبت های ابوالفضل ندای یا صاحب الزمان بود💚وقتی پیکر ابوالفضل را پیدا کردند میبینند، مثل مولایش ابوالفضل، سر و دستش از بدن جدا افتاده🥀*🕊️🕋
*سرلشکر خلبان*
*شهید ابوالفضل اسد زاده*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
عکس تاریخی
از آخرین عکس های شهید همت
قبل از شهادت در عملیات خیبر
اسفند ۶۲/ طلاییه/ عملیات خیبر
حضور در جمع رزمندگان گردان عمار
شهدایی که در عکس دیده می شوند
به ترتیب از راست عبارتند از :
🌹شهید مرتضی مفاخری: کادر گردان عمار
🌹شهید اسماعیل لشگری : فرمانده گردان عمار
🌹شهید ابراهیم اصفهانی : معاون گردان عمار
🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت : فرمانده لشگر ۲۷
🌹شهید علیرضا سلیمی : (دقیق پشت سر حاج همت است)
🌹شهید علی محمد محمدی = (نفر اول از چپ)
حماسه حاج همت و یارانش در حفظ جزایر
و مقاومت در مقابل پاتک های وحشتناک، سنگین و پرحجم دشمن
که از حمایت کامل غرب و شرق برخوردار بود
غیرقابل توصیف و وصف ناشدنی است
فقط خدا می داند که چه کار بزرگی این بچه ها کردند
کارشان
خود گواه حماسهٔ جهاد، شهادت و ایثار
امامزادگان عشق است
والسلام
سلام و صلوات هدیه به تمام شهدای عملیات خیبر
به خصوص شهید حاج محمد ابراهیم همت و یاران گمنامش
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداء هم
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🌷ﺷﻬﯿﺪﯼ ﮐﻪ 20 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻋﻘﺪﺵ ﻋﺎﺯﻡ ﺟﺒﻬﻪ ﺷﺪ🌷
🌿تقرﯾﺒﺎً 20 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺣﺪﻭﺩ 40 ﺭﻭﺯ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﺟﻨﮓ ﺩﺭ 11 ﺁﺑﺎﻥ 59 ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺍﺳﻤﯽ، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺣﻠﻘﻪ 800 ﺗﻮﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻋﻘﺪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﯾﻢ... مهدی 20 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻋﺎﺯﻡ ﺟﺒﻬﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎﻣﺎﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﺮ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ. ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﮕﻮ ﺑﺨﻨﺪﻣﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﺪ. ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ ﺻﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻃﺒﻘﻪ ﯼ ﭘﺎﯾﯿن... ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ🌷 ﺁﻗﺎﻣﻬﺪﯼ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﺘوﻦ ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻦ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻣﯽﺧﻨﺪﯾﺪ؟...
ﻣﺎ ﺍﺳﻤﺎً 4 ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺘﺶ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺎﻩ ﻧﮑﺸﯿﺪ..ِ🌷
🌿 ﻣﻬﺪﯼ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ «ﺭﻣﻀﺎﻥ » ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﯿﭗ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻮﺷﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﺩﺭﺑﯿﺎﻭﺭﺩ.🌷
🌿فقط ﯾﮏ ﻋﯿﺪ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ .ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ۴ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮﮎﻣﺎﻥ ﺟﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺻﻼً ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﮐﻨﯿﻢ، ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺪﯾﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮔﺮﻓﺖ، ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﮊﻭﮊﺕ ﮐﻪ ﮔﻮﺷﻪﺍﺵ ﮔﻠﺪﻭﺯﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﯾﮏ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﻮﺩ؛ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ؛ 🌷 ﺣﺘﯽ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻗﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺍﻭ ﺟﺮﺃﺕ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻧﺪ، ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺮﻓﯽ ﻣﯽﺯﺩ، ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ .🌷
🌿۵روز ﺑﻪ ﻋﯿﺪﻧﻮﺭﻭﺯ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ؛ ۲۵ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﺳﺎﻝ ۱۳۶۳. ﺍﻣﺎ ﮐﺴﯽ ﺟﺮﺃﺕ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ,ﻫﻤﺮﺯﻣﺎﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﺗﻤﺎﺱ🌷 ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩﺍﻡ ﯾﺎ ﺧﯿﺮ؛ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺁﻗﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﺑﺒﯿﻨﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻣﺜﻞداداشاش ﺁﻗﺎیان ﺣﻤﯿﺪ و علی آقا ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍرد.🌷
کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه
.
💕شهید مهدی باکری💕
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🍃🌷🌾🍂🌻
🌻🍁🥀
🌾
#یاد_شهدا
دعای کمیل منقلبم کرده بود ؛ از چادر زدم بیرون ...
آقایی نورانی به سمتم آمد و گفت : در این عملیات پیروزید !!!
اصرار کردم خودش را معرفی کند . گفت : همانم که زیر این چادر با گریه
صدایش میکنند !
فهمیدم مولایم امام زمان(عج) است .
گفتم : آقا سرنوشت من در این عملیات چیه ؟
فرمودند : تو و برادرانت مهدی و جمال و سید محمد کدخدا شهید میشوید .
هر ۴ نفر هم شهید شدند .
🌷سردار شهید مهندس کمال ضل انوار 🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🌹🍃🌾🌷🍃🌾🌹
🌾🍃🌹🍃🌾
🍃🌷🌾
🌾
🍃
تقریـباً، شش سـالی بود ڪہ به صورت مداوم ، تو جلسات دعای ڪمیــل حاج منصور ارضی شرڪت می ڪرد. حاج منصور را مثل پـدرش دوست داشت و معتقد بود، میشه تو این جلسات هم خوراڪ مذهبـی گرفت هم سیـاسی، و هم انسان میتونه با تلاش و خودسـازی به مرحلهای از عرفـان دست پیدا ڪنه.
آخریـن پنجشنبهی قبل از اعزام به سوریه هم ، طبق روال همیشه، باهم رفتیـم زیارت حـرم عبدالعظیـم، موقع خوندن دعای ڪمیـل حال خوبے داشت. مرتب گریـه میڪرد. با حالت التمـاس با خدا حرف میزد، تا اینکه رسیدیم به فراز فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ صداے گریهاش بلنـد و نالهی اون شدیدتـر شد به نحـوی ڪه همه از صداے گریه ی اون گریـه میڪردند. حتی حاج منصور برای چند دقیقه ساکت موند.
بعد دعا بردمش بیرون، ڪه یه آبی به صورتش بزنه، ازش پرسیدم آقا حجت چی میـخواے ڪہ این طوری به خدا التمـاس میڪنی با همون مظلومیتی کہ تو صورتش بود گفت : شهــادت
✍ راوی : دوست شهید
📚 سربـاز خستـه زینـب ص ۴۸
شهید حجت اصغری
شهادت تاسـوعا۹۴
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊