هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
2.19M
صوت بسیار مهم ...❌❌❌
تنها راه پیروزی اصلاح طلبان😱
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
#برشی از کتاب 📚
#قطره ای در اعماق دریا
#حاج قاسم ❤️
سعی کردم از خیابان اصلی دور شوم و وارد کوچه ،پس کوچه های شهر شدم ،جهتی را در پیش
گرفتم و به سرعت در حرکت بودم ،باید مکان خلوتی را پیدا میکردم تا کمی فکر کنم و بفهمم که
چه کار باید بکنم،یعنی چه کاری می توانم،انجام دهم.
بعد از ساعتی راهپیمایی ،به فضای چمنکاری کوچک و دنجی رسیدم،در پناه دیواری که از دید
عابران پنهان بود،نشستم تا نفسی تازه کنم، وقتی که خودم را روی زمین ول کردم وسردی چمنها
در بدنم پیچید،تازه فهمیدم که چقدر خسته شده ام،به نظرم وقت عصر بود،گوشیم را بیرون آوردم
تا ببینم ساعت چند است که متوجه شدم ،گوشی هنوز خاموش است ، روشنش کردم و روی
زانویم گذاشتمش، از گرسنگی دست و پایم به لرزه در آمده بود ،آخر منی که درکل عمرم همیشه
وعده های غذایی ام سرجایش بود ،از شام شب گذشته ،دیگر هیچ چیز نخورده بودم،اینجا بود که
یاد خاطره ی ژنرال افتادم که در کوه وبرف گیر افتاده بود واز شدت گرسنگی نمی توانست حرکت
کند و آخر کار یک مشت نخودوکشمش جانش را نجات داده بود. آهی کشیدم و گفتم
،ژنرال..ژنرال....میهمانت گرسنه است...درست است که در اول به نیت شناختن تو آمدم تا به
جنگت برخیزم ،اما الان اوضاع فرق کرده،با دانستن گوشه ای از کارها واعتقاداتت ،هدفم تغییر کرد
، واینبار میخواستم بشناسمت نه برای نبرد با تو،بلکه چون محو تو شده ام ،میخواهم غریق دریای
وجودت شوم تا در محضرتو درس انسان بودن را فرا گیرم...وبه قول مش عباس....
به اینجای حرفم که رسیدم ،با آوردن اسم مش عباس ،یاد سوغاتی که به من داده بود افتادم.
به سرعت یکی از زیپهای کوله پشتی را باز کردم و پاکتی را که مش عباس داده بود ،بیرون
آوردم.
خدای من ،باورم نمیشد،انگار مش عباس میدانسته که زمانی من محتاج همین سوغات
میشوم،داخل پاکت فریزری ،مغز گردو وبادام و نخود وکشمش قاطی هم،وجود داشت و داخل
پاکت فریزر دیگری برگه ی زردآلوی خشک شده مخلوط با انجیر خشک به چشم می خورد
مانند انسان های قحطی زده ،مشت مشت از مغزها در دهانم میریختم،همانطور که از طعم
خوبشان لذت میبردم به این فکر می کردم که الان مش عباس با شنیدن خبر شهادت ژنرال، در
چه حال است؟کربلایی محمد چه می کند؟ پدرو مادر شهیدان که دلخوش به وجود ژنرال
بودند،چه حالی دارند؟ فرزندانی که پدر از دست داده اند و به عموقاسم به چشم پدر نگاه می
کردند،اوضاعشان چگونه است؟اصلا کل مردم ایران که سنگ عشق به ژنرال را به سینه میزنند
،حالشان چطور است؟ وای وای...رهبر ایران،با آن عشقش به ژنرال ،چگونه این غم عظیم را تحمل
میکند؟ وای وای کودکان مظلوم سوری،عراقی،یمنی،رزمندگان لبنان وفلسطین ،چطور با درد
نبودن این ژنرال بزرگ ،کنار میایند؟اصلا دنیا بدون ژنرالش چگونه دنیایی خواهد بود؟
غرق فکر بودم که با دیدن قطره های اشکی که بر روی چمنهای پیش رویم ،میریخت ،متوجه
خودم شدم،آری من،آدیل یهودی،یک شهروند اسرائیلی ،برای ژنرالی ایرانی،گریه می کردم.
💦⛈💦⛈💦
@bartaren
#ان شاالله کتاب رو تهیه میکنید و با مطالعه کردنش بهره کافی رو می برید
#زیر_باران_حسرت....
🌷در عملیات «کربلای ۵» از ناحیه دست و چند جای دیگر بدن مجروح شدم. اما از آنکه بادگیر در تنم بود و مچ آستینم گشاد، مانع نفوذ خون به بیرون میشد. دستم برای دومین بار بود که آسیب میدید. یک بار برحسب تصادف در یک مأموریت نظامی و این بار در عملیات «کربلای ۵». همین طور میجنگیدم و پیش میرفتم. تا آنکه....
🌷....تا آنکه شدت درد و سنگینی لخته های خون، توان لازم را از من گرفت و من به زمین افتادم از رد خونی که از من بر جا مانده بود، دوستم متوجه زخمم شد و خودش را به من رساند و گفت: «خودت را میخواهی به کشتن بدهی؟» اما من دلم پیش بچه های رزمنده بود و نمیتوانستم دست از مبارزه بکشم، تا این که نمیدانم چه وقت زانوهایم سست شد و به زمین افتادم.
🌷وقتی چشم باز کردم، خود را در بیمارستان اهواز دیدم. چند روز بود که از عملیات فخر آفرین «کربلای ۵» گذشته بود، با خودم گفتم: «ای کاش من هم می توانستم یکی از آن شهدای گلگون کفن باشم.»
راوی: شهید معزز علیاصغر شعبانی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#عاشقانه_شهدا
🌹شهید کمیل صفـری تبـار🌹
یک روز قبل تولدم یعنی سی ویک مرداد کادوی تولدم رو داد که یه انگشتر طلا و یک گوشی لمسی بود.💍📱
گفت توی این مدتی که باهم بودیم بخاطر شغل من خیلی اذیت شدی، انشاءالله اگه توی این دنیا نتونستم توی بهشت برات جبران کنم.💞💓
کادوم رو داد و برای آخرین بار از پیشم رفت.. راهی یگانشون شد و از اون طرفم راهی عملیات شمالغرب شد.
دوازده روز بعد تولدم به شهادت رسید..
😢💔
#خاطرات
#شهید_کمیل_صفری_تبار
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
│سیره شھید💚│
یکشنبه بود ۲۹ آذر ۹۴ بین منطقه خالدیه و خان طومان درگیری ما با النصره شدید شد بود تک تیراندازشون مشرف بود بهمون ،گرامون هم گرفته بودن داشتن با خمپاره میزدنمون.
هرکی یه گوشه پناه گرفته بود🏃.
سجاد عین خیالش نبود خیلی شجاع بود داش مشــتی و بامـــرام.....قبــــل از تیر خوردنش میگـــفت حاجی دعا کن شهید❣ شم ، میگه برگشتم بهش گفتم اگه قسمتمون باشه شهید میشیم ، به چند دقیقه هم نرسید که تیر بهش اصابت کرد .
بعد از تیر خوردنش بچه ها اومدن به کمکمون که دیگه خیلی خون ازش رفته بود فقط برگشـت به یکی از رفقا گفت ، بلندم کن رو زانوهام بشينـــم ، میگه برگشتم بهش گفتم واســـــه چی😳؟!
خون زیادی ازت رفته ، که آقا سجاد گفت:
#اربابم_اومد_میخوام_بهش_سلام_بدم😭
❤️السلام علیک یا ابا عبدالله حسین (ع)
#شهید_سجاد_عفتی🌷
#راوی:جانباز قطع نخاع آقا امیر حسین حاج نصیری
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از نایت کویین
ebadat_va_tafrih_7.mp3
8.47M
#چگونه با عبادت تفریح کنیم 😊
#استاد علیرضا پناهیان
#جلسه هفتم
💫💫💫💫💫
https://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
🎁@bluebloom_madehand 🎁
16.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 حرفهای عجیب جوانی که طرفدار روحانی بود
⭕️ رای میدم چون حسن روحانی یه لطفی بهم کرد؛
فهمیدم جلو امریکا دولا بشی
کتتو بدی
پیرهنتو بدی
دست بدی
فایده نداره، چون دشمنن حال و روزمون بدتر میشه
♨️ بخاطر خون سلیمانی، بخاطر اشتباه ۸ سال پیش خودم میرم رای میدم
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ّبه نظر روحانی چه کسانی را باید لعنت کنیم؟؟🤔🤔
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
18.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وصیت نامه #حاج_قاسم_سلیمانی
کلا ۷ دقیقه ست گوش کنیم .
👌الان باید گوش کنیم و به دیگران هم بگوییم بشنوند 🙏
#انتخابات
#سردار_دلها
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روشنگری
#قضاوت_با_مردم
#انتخابات۱۴۰۰
👈 این کلیپ رو دست به دست کنید!
وقتی اتاق فکر ستاد انتخابات همتی و روحانی یکی باشد.
#روحانی_دوم رو ببینید
#کپی_برابر_اصل
ایشون میفرمایند #مستقل هستند!🙈
#ایران_بدون_دروغ
فوقالعادس 👌
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
مداحی_آنلاین_پناه_بی_پناهی_پویانفر.mp3
9.39M
⏯ #زمینه احساسی
🍃سلام ای کس بی کسی هام
🍃پناهم توی بی پناهی
🎤 #محمدحسین_پویانفر
👌بسیار دلنشین
#السلطان_اباالحسن✋
#چهارشنبه_های_امام_رضایی💚
🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
سلام دوستان
مهمون امشبمون داداش سعید هست🥰✋
*شفا یافته امام زمان (عج)*💚
*شهید سعید چندانی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۶۰
تاریخ شهادت: ۱۴ / ۱۱ / ۱۳۷۵
محل تولد: سیستان و بلوچستان
محل شهادت: مشهد
*🌹مذهب او نیز سنّی حنفی بود🍂 یک غدّه ی بدخیمی در بدنش وجود داشت🥀و هیچ امیدی به زنده بودنش نبود🥀مادرش متضرّعانه از خداوند خواستار شفا یافتنش میشود🥀شبی خواب میبیند که شخصی میآید و می فرمایند: «پسرتو ببر پیش پسرم تو قم»💚 مادرش بعد از بیداری پرس و جو میکند و بالاخره جمکران را پیدا میکند💚 شهید چندانی← در جمکران بین خواب و بیداری دو نفر اومدن توی اتاقم🌷آقا به نظرم آشنا اومد💛 خانومه روبند و چادر سیاه داشت💚 چند دقیقه ای با زبان عربی با هم صحبت کردیم‼️در صورتی که من عربی اصلا بلد نبودم ولی زبانشان را می فهمیدم‼️اون خانومه خودشو معرفی کرد و گفت: فاطمه زهراست (س)💛 و گفت که چون مادرت خیلی گریه و التماس میکنه🥀من سفارش شما رو به فرزندم مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کردم.💚 با دستی که امام زمان (عج) بر بدنم کشید، شفا پیدا کردم.💛 مادرش عهد بسته بود: اگه سعید شفا پیدا کنه، من پیرو شما میشم💚 آنها به عهد خود وفا کردند و شدند شیعه و پیرو امام علی (ع)💛 پس از مدتی، وهابیت ملعون❌او را مسموم و مضروب کرد🥀و در شب شهادت حضرت علی(ع)🖤 به شهادت رسید*🕊️🕋
*شهید سعید چندانی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*Zeynab:Roos..🖤💔*
#کلام_شهید🕊⚘
◽️سر دو راهے گناه وثواب به حُب شهادت فڪر ڪن... به نگاه امام زمانتـــــ فڪرڪن...ببین میتونے ازگناه بگذرے...؟!از گناه ڪه گذشتے از جونت هم میگذرے...
#شهیدمحمودرضابیضایے🕊🌷
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
👈تصویر چپ: استانداری که درمراسم درختکاری حتی ترسید کفش هایش خاکی شود!
👉تصویر راست: شهیدمهدی باکری شهرداروقت ارومیه که سرتاپایش خاک است
اشتباه شده ایکاش زمین رامی بردین کنارمیز کارش😏
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سالهاست عکسی از یک شهید را در صفحات مختلف اینترنتی، وبلاگها، سایتها و حتی بر دیوارهای شهرها میبینیم. عکس شهیدی که با لباس بارانی آبی خود و کلاهی که به گفته مادرش او برای فرزندش بافته است، از مظلومیت شهدایمان در دل صحراهای جنوب سخن میگوید.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، هادی ثناییمقدم يازدهم تيرماه 1351 در شهرستان لنگرود بدنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز 23 ديماه سال 1365 در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسيد اما پيكرش هيچگاه بازنگشت. همرزمان او از نحوه شهادتش بر اثر اصابت مستقیم تير میگویند يادآور ميشوند كه هادی به همراه تعداد زیادی از شهدا به کنار جاده انتقال داده شد. پارچه سفید به همراه چوبی در کنار او قرار داده شد تا آمبولانسها راحت او را پیدا کنند و به عقب برگردانند. آنها از آن محل دور شدند، آمبولانسها تعدادی از شهدا را به سمت پشت خط آورد ولی خبری از پيكر هادی نبود.
تا به امروز کسی نفهمیده است بر سر پيكر شهيد هادی ثناييمقدم چه آمده است؟. عدهای میگویند احتمال دارد گلوله خمپارهای به کنار پيكرش خورده و او را در زير خاک پنهان كرده و همین امر باعث شده است كه آمبولانسها او را پیدا نکنند.
سالها از این ماجرا گذشت و از هادی تنها یک مزار خالی در شهرمان باقی ماند. در یکی از روزها مادر شهید به زیارت مزار فرزندش به گلزار شهدا میرود و پس از دعا و فاتحه از جای خود بلند میشود. ظاهرا در گلزار شهدا، نمایشگاه عکسی از شهدای کشورمان برپا بوده است. مادر شهید ثناييمقدم به تصاویر شهدا نگاه میکند و به يك عكس خيره ميشود و ناگهان فریاد میزند این هادی منه.... این هادی منه.
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا