فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خدایا_ما_را_ببخش
🤔آیا کاری کردیم که شرمنده شهدا نباشیم⁉️
از خودتون سوال کنید!
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🌷شهید مهدی زین الدین🌷
از آن بچه های درس خوان و باهوش بود. وقتی برای دانشگاههای فرانسه تقاضای پذیرش فرستاد، همهشان جواب مثبت دادند.
تو هول و ولای آماده شدن برای سفـر به فرانسه بود ڪه یکی از دوستانش از فرانسه به ایران آمد.
دوستش ڪه آنجا مشغول تحصیل بود،گفته بود:
"در اوج مبارزات انقلاب یکبار در فرانسه خدمت امام(ره) رسیدم.
گفتند: به وجود تو در ایران بیشتر نیاز داریم. من هم قید تحصیل را زدم و برگشتم".
همین یک جمله از امام (ره) کافی بود ڪه بعد از آن همه تقاضا و پیگیری، قید فرانسه را بزند؛
همان جایی ڪه دانشجو ها برای رسیدن به آن،سر و دست می شکستند.
🌺شهدا را یاد کنیــد به صلــواتــی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود...😄
با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها.
بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟»
یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: « منم !«
ترق! ... ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد!
دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:« یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی ماجد به دوزخ شتافت!
چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد.
فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد: « حسین اسم کیه؟ » و نشانه رفت.
اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین.
یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد:« کی با حسین کار داشت؟»
جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من ! »
ترق! ... جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید! ...
خاطرات طنز از رزمندگان😊
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋
*قرار عقدی که به شهادت تبدیل شد*🕊️
*شهید علی عسگری*🌹
تاریخ تولد: ۱۰ / ۱۱ / ۱۳۶۲
تاریخ شهادت: ۱۰ / ۱۱ / ۱۳۹۱
محل تولد: طاقانک / شهر کرد
محل شهادت: سوریه
*🌹همرزم← تکفیریها فقط تا ظهر میجنگیدند☀️ اما بعد از ظهرها خمپاره میانداختند💥هیچ کس در زینبیه جرأت نمیکرد پایش را از خانه بیرون بگذارد🍂خمپاره که میانداختند صدای ضجه و ناله بلند میشد🥀تنها کسی که به این افراد امدادرسانی میکرد شهید عسگری بود🌷برای آوارگان غذا تهیه🥖 و شهدا را غسل و دفن میکرد🌷همرزم← مقداری نان خشک و آب برای آنها فرستاده شد🍪 و لحظاتی بعد شهید عسگری برای پاکسازی با رمز "علی الله اکبر" به جلو میرود🕊️ و میگوید "با رمز یا حسین پشت سر من بیایید🍃 پس از لحظاتی مدافعان هر چه میگویند "علی الله اکبر" اما هیچ پاسخی نمیشنوند🥀برادرش← پدر و مادر تعدادی هدیه خریده بودند که برای عقد علی به سوریه بروند🎊 اما او در روز تولدش🎉 که قرار بود در همان روز عقد کند💐 یک تیر به سینه🥀و یک تیر هم به پیشانیاش🥀اصابت میکند🥀و به حالت سجده به شهادت میرسد🕊️ بعد از شهادتش وقتی سنگ مزار را میگذاشتند🍂بویی فضا را پر کرده بود💛 او وقتی از سوریه میآمد عطر مخصوصی داشت💛 تا ۴۰ روز همان بو بر سر مزارش به مشام میرسید💛 در نهایت او به آرزویش رسید*🕊️🕋
*شهید علی عسگری*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*Zeynab:Roos..🖤💔*
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷
▫️فرزندش را ندید و رفت
🌴با وجود تلاش هایی که داشت موفق شد با فاطمیون به سوریه برود و این اولین و آخرین بار اعزامش به سوریه بود.
💐بچهها را خیلی دوست داشتند هر وقت منزل ما بود بچهها را روی سر و کولش میگذاشت. سال قبل از شهادتشان ازدواج کرد و حتی اولین فرزندش را هم ندید و رفت.
🌹شهید جعفری ۲۵ ساله بود و فرزندش دو ماه دیگر به دنیا میآمد.
اما ندای حق را لبیک گفته و همراه با سه همرزم دیگرش ۲۳ رمضان در حلب به شهادت رسیدند..
✍ به نقل از: همسر برادر شهید
💐#تولد: ۱۳۷۰/۲/۲۰
🕊#شهادت: ۱۳۹۶/۳/۲۸
🌹#شهید_جعفر_جعفری_صاریانی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ شهدا
🎧 درمیان شهدای دفاع مقدس، «پهلوان ابراهیم هادی» به «علمدار» معروف است
قصه این علمداری به لحظههای آخر شهادت ابراهیم و فداکاریاش برای رفع تشنگی مجروحانی که در محاصره بودند برمیگردد.
🌹شادی روح مطهرهمه شهدابخوانیم فاتحه مع الصلوات 🌹
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
tafsir_yasin_13.mp3
16.02M
#تفسیر سوره یس ✨
#جلسه سیزدهم
#واعظ استاد عالی🎤
🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
#همسر شهید :
شهید یوسفیان علاقهای خاص به شهدا داشت و همواره زمزمه میکرد که «شهدا شرمندهایم.»
هر زمانی هم که به زیارت شهدا میرفتیم از آنها طلب شهادت میکرد.
آنقدر پاک و معصوم بود که به نظرم لباس شهادت سایز او و برازنده ی او بود .
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋
*رئیس جمهور ایران*🕊️
*شهید محمد علی رجایی*🌹
تاریخ تولد: ۲۵ / ۳ / ۱۳۱۲
تاریخ شهادت: ۸ / ۶ / ۱۳۶۰
محل تولد: قزوین
محل شهادت: تهران
*🌹او با تبلیغات مرسوم برای ریاست جمهوری موافق نبود🍃و آرزو داشت که تبلیغات انتخاباتی مردمی باشد🌷سرانجام رجایی موفق شد با فاصله بسیار زیادی از دیگر نامزدها🍃و با بیش از ۱۳ میلیون رأی از ۱۴٫۷ میلیون رأی به پیروزی برسد.✅ راوی← حاج احمد داشت حکمِ ریاست جمهوریِ رجایی رو در محضرِ امام (ره) میخواند📄اون لحظه چهرۀ شهید رجایی گرفته بود🥀شب ازش پرسیدم: وقتی داشتند حکمِ ریاست جمهوریت رو میخواندند، خیلی تویِ خودت بودی🥀گفت: داشتم به خودم میگفتم: فکر نکنیکسی شدی🥀تو همون رجاییِ سابق هستی🍂از خدا خواستم بهم کمک کنه تا خودم رو گم نکنم🍂ازش خواستم قدرتی بهم بده تا بتونم به مردم خدمت کنم🌷میگفت: گه گاهی یادم بیاورید که من همان محمدعلی رجایی فرزند عبدالصمد و اهل قزوینم🍃که قبلاً دوره گردی میکردم🍂و در آغازِ نوجوانی قابلمه فروش بودم🍂و هرگاه دیدی در من تغییراتی به وجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم🥀همان مشخصات را در گوشم زمزمه کنید🍂این یادآوری برایم خیلی ارزنده است.🌷او فقط ۲۸ روز رئیس جمهور بود🍃دشمنان در پی انفجار تروریستی💥 او را به شهادت رساندند*🕊️🕋
*شهید محمد علی رجایی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*Zeynab:Roos..🖤💔*
هدایت شده از نایت کویین
ebadat_va_tafrih_9.mp3
9.66M
#چگونه با عبادت تفریح کنیم 😊
#استاد علیرضا پناهیان
#جلسه نهم
💫💫💫💫💫
https://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
🎁@bluebloom_madehand 🎁
رفاقت با شهدا
شب جمعه آخری که اصفهان بود بهش گفتم بیا بریم هیئت سدرضا نریمانی ...
(سجاد عاشق آسدرضا بود .. هر وقت میرفتم هیئت آسدرضا ٬ سجاد یه گوشه ای نشسته بود دعا یا قرآن میخوند ... )
خلاصه بهش زنگ زدم و گفتم بیا تا بریم ...
با هم رفتیم ... سیدرضا اون شب سنگ تموم گذاشت ... یه شعر برا مدافعان حرم خوند که خیلی رو سجاد تاثیر گذاشت ...
پشت پات آب میریزم ...
دل بی تاب میریزم ...
دست حق پشت و پنات ...
تو مدافع حرم ...
تو مجاهد شهید ...
...
خلاصه با دوستاش تو هیئت خداحافظی کرد و اومدیم ...
تو راه به من گفت چراغ قوه نداری بهم بدی ببرم سوریه ؟
من گفتم نه ...
دیدم از داشپورت ماشین یه چراغ قوه درآورد گفت امروز خریدم ٬ بذا سوریه ...
به محله که رسیدیم بچه های پایگاه بسیجمون ایستاده بودن سر چهارراه با هم حرف می زدند ... ما که رسیدیم خوشحال شدند و حدود ۱ ساعت سر چهارراه با سجاد پیرامون سوریه و .. بحث می کردیم ...
فردا صبح برا دعا ندبه رفتم مسجد و خیلی منتظر سجاد بودم که بیاد ... دعا تموم شد ... ما بیشتر اوقات بعد از دعا ندبه به پایگاه میریم و کمی پینگ پنگ بازی می کنیم ...
اون روز ۶ - ۷ نفر بودیم ... زنگ زدم به سجاد گفتم بیا با بچه ها خداحافظی کن ...
اومدش ...
حسابی باهاش شوخی کردیم ...
آخر کار که میخواستیم بریم چند تا عکس دسته جمعه گرفتیم ...
بعد به سجاد با شوخی گفتیم بیا یه عکس تکی بگیر که اگه شهید شدی داشته باشیم ... خندید گفت باشه ... انگار به دل خودش افتاده بود که شهید میشه ...
عکسی که در حالت قنوت است آخرین عکس شهید سجاد مرادی است ...
وقتی من رو رسوند در خونه بهم گفت عکسم رو خیلی دوست دارم ... اگه برگشتم بریز رو CD و بهم بده ولی اگه برنگشتم ...... خودت کاراش رو بکن ... این رو که گفت و با رفتارهای سجاد تو مراسم شهید دائی تقی و خیزاب من فهمیدم که سجاد داره تو آسمون راه میره و دیگه دلش رو زمین نیست ...
آخرین وداعم را با سجاد انجام دادم و رفتم ... فرداشب خبر رسید سجاد رفت سوریه ...
هر شب من با یاد سجاد گذشت و گذشت تا ظهر چهارشنبه ۱۶/۹/۹۴
که بهم خبر دادند سجاد شهید شده ولی هیچ کس نفهمه ...
لحظه شنیدن خبر تمام دنیا رو سرم خراب شد ... نه به خاطر شهادت سجاد ... به خاطر از دست دادن سجاد ... خیلی دوستش داشتم ...
حالا تا کی باید حسرت از دست دادن سجاد رو بخوریم و تو این دنیا مشغول گناهان خودمون هی از سجاد دورتر بشیم ... خدا میدونه ...
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#وصیت نامه
پاسدار شهید مدافع حرم
سرگرد سجاد مرادی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
مرگ پلی است به سوی جهان ابدیت و انشاالله این پل با شهادت رقم بخورد.
صبر در مصیبت اجر عظیم الهی را دارد ٬ در مصیبت ها فقط برای امام حسین (ع) گریه کنید . ۲ روز روزه بدهکارم. ۱ سال از مالم برای روزه و نماز صرف شود.
۱ / ۳ مال قانونی بنده را صرف ایتام - هیئت های سیدالشهدا (ع) ٬ فقرا و امور خیریه صرف شود .
در قبرم تربت سیدالشهدا ٬ شب اول قبر نماز وحشت ٬ زیارت عاشورا فراموش نشود
از همه اقوام ٬ دوستان و آشنایان طلب حلالیت دارم
پدر و مادر عزیز هیچ وقت نتوانستم خدمتی به شما بکنم حلالم کنید .
همسر عزیزم که همیشه رنج داده ام شما را حلالم کنید
فرزند عزیزم را به درس خواندن ٬ تقوای الهی ٬ نماز و حجاب توصیه می کنم . حلالم کن
خواهرانم و برادرم حلالم کنید .
رهبر عزیزم را که راه امام عصر را ادامه میدهد فراموش نکید و یاریش نمائید .
از ۱۳۹۴/۰۴/۱۸ به بعد خمس مالم را حساب کنید
در صورت امکان آشنایان ۱ روز برایم نماز قضا بخوانید
بدهکاری هایم در سررسید موجود است.
وکیل پدرم می باشد (در کلیه امور پولی)
والسلام
۱۳۹۴/۰۸/۱۶