پلک شهریور نیمه باز بود که #چشم به #جهان گشودی. سومِ شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، #تربت_حیدریه.
نامت را #عبد_الحسین گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک #عشق بازی هایت.
به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود.
همیشه مراقب نگاهت بودی و این #مراقبت کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به #ناموست ندوزد، حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!!
و چه #امن است شهری که #نگاه مردانش، #آرام و سربه زیر باشد.
کمی با ما راه بیا، برایمان بگو چه کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی؟
که اجابتش هم صحبتی با حضرت مادر شد؟!
بعید میدانم کسی از #داستان راه گشایی مادر بی خبر باشد؟!
در آن #ظلمت وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر #خاک گذاشتی و ندا از #آسمان به گوشَت رسید که از این سو بروید.
تو خاصی...!
یعنی باید #خاص بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای #کمک بیاید.
مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را #یاری میکنند تنها نمیگذاریم؟
به گمــــانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با حسین(ع) برد.
تو عجین شده با این خانواده ای.
مورد عنایت #خواهر
#گمنام همچو مادر
بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم.
#عاشق رفته رفته شبیه معشوق میشود و تو چه خوب شکل مادر شدی.
سالها گمنامی و بینشانی...
و در آخر سهم ما از تو، یک #پلاک، صفحاتی #قرآن و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته.
سالهاست #هورالعظیم، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست.
کمی با ما راه بیا.، دعایمان کن عبدِ حسین شویم؛ جان برکف برای #حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم.
رسم عاشقی را خوب بلدی، دعا کن گرد قدمهایت بر سر و روی ما هم بنشیند.
♥️ السلام علی الحسین♥️
✍🏻زهرا قائمی
عبدالحسین_برونسی
📆 تاریخ تولد: ۳شهریور ۱۳۲۱ تربت حیدریه
📆 تاریخ شهادت: ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر
🗺محل دفن: بهشت رضا
#شادیروحشصلوات🌷🕊
🥀🕊🥀🕊🥀
🌹 @baShoohada 🌹
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
namaze_khoob_4.mp3
12.96M
#چگونه یک نماز خوب بخوانیم ؟
جلسه چهارم
#واعظ علیرضا پناهیان 🎤
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
👇👇👇👇
↶
✨ http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
♥️⃟آرامش حس حضورخداست♥️
#رمان های زیبا و تاثیر گذار به قلم بسیار زیبای ✏️
#نویسنده:طاهره سادات حسینی
#در کانال رسمی ایشون رمان ها رو دنبال کنید
#معرفی کتاب 📚
📢 #جلسات سخنرانی های ناب ناب 📣👌
#متنوع ، جذاب و شنیدنی🧚♀
#پس با ما همراه باشید 🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/joinchat/848625697C920431b97d
🌹#کجایندمردانبیادعا 🌹
🍃سیم خاردار دشمن و نفس آدمی🍃
#شهیدعلی_چیتسازیان
جماعت بچههای اطلاعات ـ عملیات مثل شاگرد پیشش زانو زده بودند.
یک تازه وارد بیخ گوش بغل دستیاش گفت: « علی آقا که میگویند این است!»
جواب را نگرفته بود که علی خطاب به جمع گفت :
« اولین درس اطلاعات ـ عملیات این است که کسی میتواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردار نفس گیر نکرده باشد!»
📕 کتاب دلیل ص58
♡ شادی روح امام و شهدا صلوات ♡
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش حبیب هست🥰✋
*سه یا حسین*🕊️
*شهید حبیب باقری*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۳۰ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل تولد: خافی / لامرد / فارس
محل شهادت: شلمچه
*🌹مادرش← شیرخوار بود که مریضی سختی گرفت🥀و بالاخره یک روز نفسش رفت🥀در کوچه داد و بیداد می کردم. یکی از همسایه ها حبیب را از آغوشم کشید و گفت این دیگه مرده!🍂 جگرم کباب شد🍂فریاد زدم یا امام رضا، بچم را از تو می خوام🥀نذر تو کردم💛 ناگهان شروع کرد به دست و پا زدن🍃 او با تمام گرفتاریها و مشکلات دست و پاگیر زندگی که داشت🍂هیچگاه از شرکت در مجالس مذهبی و هیئت های عزاداری غافل نمیشد🍃راوی← کارهای سخت و نفس گیر راه سازی در کوه ها را حبیب به عهده می گرفت🗻قرار بود برای یکی از این جاده های کوهستانی🗻 یک ماشین مواد منفجره را از کنار دره ای عمیق عبور دهیم💥 هفده نفر بودیم و هیچ کس جرأت این کار را نداشت‼️اما حبیب انجام داد‼️ همرزم← عملیات کربلای 5 بود. توی سنگر نشسته بودیم🍂حبیب گفت: فلانی من فردا بین دو نماز شهید می شوم!📿 با تعجبم گفتم: یعنی چی؟ گفت: دیشب خواب دیدم امام حسین(ع) سه بار مرا در آغوش کشید💚 گذشت تا روز بعد. وارد سنگر شد🍂همراهش هم خمپاره ای کنار سنگر منفجر شد💥 و چند ترکش به تن حبیب نشست🥀سه بار گفت یا حسین و شهید شد!*🕊️🕋
*شهید حجت الله(حبیب)باقری*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
namaze_khoob_5.mp3
13.04M
#چگونه یک نماز خوب بخوانیم ؟
جلسه پنجم
#واعظ علیرضا پناهیان 🎤
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
👇👇👇👇
↶
✨ http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
♥️⃟آرامش حس حضورخداست♥️
*نمازِ آخر*📿
*پاسدار شهید علیرضا نوری*🌹
تاریخ تولد: ۵ / ۵ / ۱۳۶۶
تاریخ شهادت: ۲۹ / ۱۲ / ۱۳۹۳
محل تولد: تیران و کرون. اصفهان
محل شهادت: سوریه
*🌹همسرش← اخلاق نیکو او را به شهادت نزدیک کرد 🍃 ۲۰ روز سوریه بود و ساعت ۸:۴۵ صبح جمعه شهید میشود🌷زمان دقیقش را هم به خاطر این میدانم که لحظه شهادت ساعتش روی مچ دستش بوده⌚و موج انفجار باعث میشود باتری ساعت بخوابد🍂حلقه ازدواج و ساعتش را بعد از شش ماه در روز تولدم برایم آوردند🦋یک بار سر مزار خواستم هدیه تولد برایم بفرستد🎊 که روز تولدم یکی از همرزمانش این وسایل را برایم آورد✨ کتاب ارتباط با خدا با دفترچهای که عربی جملاتی رویش نوشته بود✨ و عکس من هم جزو وسایل بود🍃 وضو گرفتم و با کتاب ارتباط با خدا زیارت عاشورا خواندم و به ایشان هدیه کردم🌷 و جالب است که فردایش دیدم ساعتش کار میکند⌚شهادتشان اینگونه بود که نماز صبح را که میخوانند📿 در حالت خواب و بیدار داعش غافلگیرانه به پایگاهشان حمله میکند💥 و دور تا دور را محاصره میکنند🥀 سربازان سوری هم در پایگاه و در خواب عمیق بودند🍂 و تا آمدند به خودشان بجنبند شهید شده بودند.🕊️ در اتاقشان آرپیجی پرتاب میکنند💥 و راکتش به سر علیرضا برخورد میکند🥀و باعث شهادتش میشود.*🕊️🕋
*پاسدار شهید علیرضا نوری*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
26.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فتبارک الله احسن الخالقین
#پیشنهاد دانلود 👌
🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
#کتاب قطرهای به وسعت دریا
اولین رمان پیرامون زندگی حاج قاسم سلیمانی | فروشگاه کتاب قم
#نویسنده:طاهره سادات حسینی
👇👇👇👇👇
برای خرید کتاب به آی دی زیر مراجعه کنید
@Ahmad57h
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#راز_عشق_رزمندگان_به_شهید_خرازی
🌷عراقیها همزمان با چزابه، از پل سابله هم با چهار پنج تیپ زرهی پاتک کردند. حسین وقتی خود را به سابله رساند که همه بروبچههای مسئول شهید و مجروح شده بودند. آخرین نفر کریم نصر بود، میگفت: وقتی من مجروح شدم، حسین آمد بالای سرم و گفت: تو هم مجروح شدی؟ حالا حسین یکه و تنها در میان بسیجیان تاخت و تاز میکرد.
🌷تازه خودم را به حاشیه رودخانه رسانده بودم. تانکها آن طرف، خیلی نزدیک آمده بودند، به آر.پی.جیزن گفتم: چرا شلیک نمیکنی؟ گفت: نیروی کمکی من رفته موشک بیاره. چند دقیقه بعد حسین از راه رسید، خسته و کوفته با یک گونی موشک آر.پی.جی و شروع کرد به بستن خرج موشک. فهمیدم کمک آر.پی.جیزن هم شده!
🌷بیش از سیصد نفر از رفقایمان در چزابه به شهادت رسیدند و جسم پاک آنها در رملها مانده بود. آخرین نفراتی بودیم که به دوکوهه برمیگشتیم. دلمان گرفت. موقعیت مهدی (عج)، پل سابله، جاده سوسنگرد و دهلاویه، وجب به وجب خاطره بود. اشکهایمان جاری بود، مدرسه سوسنگرد آرام گرفته بود، محلی که در روزهای گذشته بیش از هزار شهید را در خود پذیرا بود.
🌷آرام روی جاده حمیدیه حرکت کردیم. گریه حسین لحظهای قطع نمیشد. چهره گَردآلود و خاک گرفته بچههای جبهه را که میدید آنها را در آغوش گرفته و خود را به آنها متبرک میکرد. سادگی او سبب شده بود که قلب رزمندگان جایگاه محبت او شود. هر کس با او یک برخورد جزئی میکرد، شیفته مرامش میشد.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید حاج حسین خرازی
راوی: رزمنده دلاور حمید خلخالی
📚 کتاب "خاکهای نرم کوشک"
❌❌ مسئولین!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
🌹 @baShoohada 🌹