ساعتهاي 1 و 2 نيمه شب بود که در ميان همهمه و شليک توپ و تانک و مسلسل و آرپيچي و غرش هواپيماهاي دشمن در عمليات بزرگ کربلاي 5 ، فرمانده تخريب بعد ازچندين بار صدا زدن اسم من ، بالاخره پيدايم کرد و گفت : حميد هرچه سريعتر اين اسرا را به عقب ببر و تحويل کمپ اسرا بده . سريع آماده شدم.
سي و دو نفر اسير عراقي که بيشترشان مجروح بودند ، سوار بر پشت دو دستگاه خودروي تويوتا شدند و من با يک قبضه کلاش تاشو با نشستن بر پنجره خودرو دستور حرکت خودروها را به سمت کمپ اسرا صادر کردم ! مسافتي طي نکرده بودم
که متوجه شدم چند اسير عراقي به من نگريسته و اسمم را صدا زده و با هم ميخندند. اول تعجب کردم که اينها اسم مرا از کجا ميدانند . زود به خاطر آوردم صدا زدن هاي فرمانده مان را که به دنبال من ميگشت و عراقيها نيز ياد گرفته بودند . من با 18 سال سني که داشتم از لحاظ سن و هيکل از همه آنها کوچکتر بودم. بگي نگي کمي ترس برم داشت . گفتم نکند در اين نيمه شب ، اسرا با هم يکي شوند ومن و راننده بي سلاح را بکشند و فرار کنند.
بدنبال واژه اي گشتم که به زبان عربي به معناي نخنديد يا ساکت باشيد ، بدهد .
کلمه « ضحک » به خاطرم آمد که به معناي خنده بود. با خودم گفتم : خوب ! اگربه عربي بگويم نخنديد ، آنها مي ترسند و ساکت مي شوند . لذا با تحکم و بلند داد زدم لا اضحک. با گفتن اين حرف علاوه بر چند نفري که مي خنديدند ،
بقيه هم که ساکت بودند شروع به خنده کردند . چند بار ديگر لا اضحک را تکرارکردم ولي توفيري نکرد.
سکوت کردم و خودم نيز همصدا با آنها شروع به خنده کردم. چند کيلومتري که طي کرديم به کمپ اسراي عراقي رسيديم و بعد از تحويل دادن 32 اسير به مسئولين کمپ ، دوباره با همان خودروها به خط مقدم برگشتيم . در خط مقدم به داخل سنگرمان که بچه هاي تخريب حضور داشتند رفتم و بعد از چاق سلامتي قضيه را
برايشان تعريف کردم. بعد از تعريف ماجرا ، دو سه نفر از برادران همسنگر که دانشجويان دانشگاه امام صادق (ع) بودند و به زبان عربي نيز تسلط داشتند ،
شروع به خنده کردند و گفتند فلاني مي داني به آنها چه مي گفتي که آنها بيشتر مي خنديدند! تو به عربي به آنها مي گفتي « لا اضحک » که معني آن مي شود « من نميخندم» و براي اينکه به آنها بگويي نخند يا نخنديد ، بايد مي گفتي « لا تضحک » ................. آنجا بود که به راز خنده عراقيها پي بردم.😂😂😂😂
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مسعود هست🥰✋
*تَڪ پسر*🕊️
*شهید مسعود آخوندی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۲۰ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل تولد: اصفهان
محل شهادت: شلمچه
*🌹راوی← تک پسر بود🌿 خانهشان بزرگ بود🍃 آن را فروختند پولش را ریختند به حساب مسعود تا دیگر جبهه نرود🍂 کارخانه بزند و خودش مدیر شود🍁 بار آخری بود که میرفت🕊️ توی وسایلش یک چک امضا شده بدون مبلغ گذاشته بود با یک نامه📃توی نامه نوشته بود: برگشتی در کار نیست🕊️این چک روگذاشتم تا بعد از من برا استفاده از پولی که ریختین توی حسابم به مشکل بر نخورید»🍂 او فکر همه جا را میکرد🌷 راوی← معروف بود به پنج ضلعی❗ اما برای خودش یک گودال قتلگاهی بود❗هر کس میخواست وارد این پنج ضلعی بشود میدانست راه برگشتی ندارد🥀مسعود آمد جلو گفت: خودم می روم مهمات می آورم🕊️ ایستادند جلویش نه! تو صبر کن یکی دیگر برود🍂 پایش را کرد توی یک کفش که هرجوری هست خودم میروم🍂رفت مهمات را گذاشت روی شانهاش🍂یکی از دوستانش دل از دستش رفت، صدا زد: مسعود بس است🥀برگشت نگاهش کرد: سرش را که برگرداند تیر خورد توی سرش💥 و همانجا افتاد🥀فقط گفت: یا حسین و به شهادت رسید🕊️مزار این شهید عزیز در ردیف شهدای کربلای پنج🍃پایینتر از مزار شهید خرازی است*🕊️🕋
*شهید مسعود آخوندی*
*شادی روحش صلوات*🌹💙
*zeynab_roos_313*
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
مداحی آنلاین - نماهنگ صبح غدیر - علی اکبر قلیچ.mp3
7.1M
🌸 #عید_غدیر
💐تا صورت و پیوند جهان بود علی بود
💐تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
🎤 #علی_اکبر_قلیچ
👏 #نوآهنگ
👌 #پیشنهاد_ویژه
💦⛈💦⛈💦⛈
@bartaren
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
AUD-20210716-WA0047.mp3
10.44M
#تنها مسیر
جلسه دوم
#واعظ استاد پناهیان
#پیشنهاد ویژه دنبال کردن جلسات 👌
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
شهیده زینب (میترا) کَمایی❤️
تولد:۱۳۴۷
محل تولد : شهر آبادان
شهادت:۱۳۶۱/۱/۲
محل شهادت : شاهین شهر
علت شهادت : ترور به دست منافقین
🌱 سن :۱۴ سال
🔸 او را به جرم چادری بودن و فعالیت فرهنگی به شهادت رسوندن .
شهادت شلمچه یا سوریه نمی خواهد خدا عاشقت بشه اذن پرواز بهت می ده.
🌷غواص باشی درموج اروند
🌷از بچه های اطلاعات باشی در عمق مواضع دشمن
🌷خلبان باشی تو اوج آسمون ها
🌷دختر باشی تو کوچه های شاهین شهر
فقط باید عشق پرواز باشی .
شادی روحش صلوات🌱
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
⭕️ راز شیعه شدن تنها #شهید_اروپایی_جنگ
🔸تنها شهید اروپایی دفاع مقدس ژروم ایمانوئل کورسل معروف به #کمال _کورسل بود که در عملیات مرصاد شهید شد.
وقتی از او پرسیدند:👈 چه کسی تو را شیعه کرد؟ در جواب گفت: دعای کمیل امام علی (ع).»
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش ثاقب و ثابت هست🥰✋
*دوقلوهای غریب*🥀
*شهید ثاقب و ثابت شهابی*🌹
تاریخ تولد: ۲ / ۹ / ۱۳۴۳
تاریخ شهادت ثاقب: ۱۸ / ۱۰ / ۱۳۷۷
تاریخ شهادت ثابت: ۲۵ / ۹ / ۱۳۸۵
محل تولد: تهران
محل شهادت: تهران
*🌹راوی← ثابت و ثاقب شهابی نشاط، را کسی نمیشناخت🥀 وقتی نامه به خط مقدم میآمد📃معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان میزد!‼️یک روز متوجه شدیم دوقلوها دست در گردن هم در کنج سنگر گریه میکنند!🥀بعدها که موضوع را جویا شدیم، فهمیدیم آنها بیسرپرست هستند🥀هر بار دلشان میشکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست🥀روزی شخصی ثاقب و ثابت را داخل زنبیل کوچک قرمز رنگ گذاشته🥀و زیر شرشر باران کنار بهزیستی رهایشان میکند🥀از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شد تنها یادگاری از مادر ندیدهشان🥀هر جا میرفتند نوشته ای بر روی دیوارها میزدند:✍🏻"مادر، پدر! از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها میگذرد🥀حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شدهایم🍃ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم.»🥀اما هیچگاه روزی فرا نرسید که پدر مادرشان پیدا شود🥀ثاقب، به دلیل مجروحیت های ناشی از جنگ شهید شد🕊️و ثابت را تنها گذاشت🥀مدتها بعد ثابت هم دوری او را تاب نیاورد🥀و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی🥀او هم شهید شد*🕊️🕋
*شهید ثاقب و ثابت شهابی نشاط*
*شادی روحشان صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
ڪسانے بہ #امام زمانشان
خواهند رسید،
ڪہ اهل سرعت باشند!
و الا تاریخ ڪربلا نشان
داده ڪہ قافلہ حسینے
معطل ڪسے نمے ماند..✨
#شهید مرتضی آوینی
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
از عراق برڱشت؛ گفت: بابا من برگشتم تا به سوریه بروم؟!
گفتم :با چه خاطر جمعی چنین حرفی میزنی؟؟
گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
میگفت: یک روز ، بعد اذان صبح به حرم حضرت عباس علیه السلام رفتم. خیلی دور ضریح خلوت بود.
با قمر بنیهاشم علیه السلام عهد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیه در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیه شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم.
عاجزانه خواستم.
در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفت.
تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد..
🌷شهید حمید قاسم پور🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋
*مدافع وطن*🕊️
*شهید مهدی حسینی*🌹
تاریخ تولد: ۲۱ / ۵ / ۱۳۶۲
تاریخ شهادت: ۶ / ۶ / ۱۳۸۶
محل تولد: ارومیه
محل شهادت: منطقه مرزی زیوه
*🌹در روستایی در ارومیه به دنیا آمد🎊 بعد از سالها که مهدی نوجوان ۱۵ ساله ای شده بود🍃 ناگهان به بیماری صعب العلاجی مبتلا گشت🥀بیماری که درمانش نزد هیچ دکتری نبود🥀اما امیدوار به امداد مهربان اولیای خداوندی✨توانستند تنها علاج این بیماری را کشف کنند✨و آن چیزی نبود جز وجود مقدس بارگاه ملکوتی امام رضا (ع)💛 که توسلی شد به قدرت اعظم پروردگار که تن بیمار گونه مهدی، جان تازه ای بیابد🍃ایشان به مسائل دینی اهمیت زیادی میدادند🦋 او همیشه سر وقت نماز می خواند📿 به خوبی از بیت المال نگهداری میکرد🍃 یکی از توصیه های همیشگی او به خواهرش و بانوان فامیلش حفظ حجاب بود🌸شهادت نصیب هر کسی نمیشود🍂 مهدی یکی از شهدایی بود که در راه وطن به مقام شهادت رسید🕊️ او بعد از چهار سال و نیم خدمت شبانه روزی در منطقه مرزی🍂 در یکی از ماموریت ها بر اثر انفجار تله انفجاری💥🥀به شهادت رسید🕊️ او را بعد از سه ساعت به بیمارستان انتقال دادند🥀اما آسمانی شد🕊️او در روز جمعه روز فرج آقا امام زمان (عج) به دنیا آمد🎊 و سالروز به دنیا آمدن ولی عصر🎊 چشم از جهان فرو بست*🕊️🕋
*شهید مهدی حسینی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📱
#پیشنهاددانلود👆
#شــهیدانـه🕊🌷
◽️جـنـازه مـرا روی میـنها بینـدازیـد تـا مـنافقـین فـکر نـکنند کـه مـا در راهِ خـــدا از جـنـازهمـان دریـغ داریـم..!✌🏻
|🌷| #شهید_غلامعلی_پیچک
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada