تو اوج درگیری وعملیات بودیم .شرایط خیلی سخت وروحیه نیروهای ما خراب بود . از همه طرف به سمت ما شلیک میشد .دشمن حلقه محاصره را کامل کرد . در این شرایط ابراهیم بر روی بلندی رفتو با صدای بلند فریاد زد:
الله اکبر...اشهد ان لا اله الا الله
وقتی اذان ونام خدا به گوش ما خورد چنان آرامش پیدا کردیم که گویی هیچ خبری نیست؛ دشمن هم با نوای ملکوتی ابراهیم عقب نشینی کرد .
وقتی ابراهیم پایین آمد،یکی از رفقا بهش گفت:خیلی عالی بود .
با صدای شما آرامش پیدا کردیم .ابراهیم یاد آور شد که:من نبودم این یاد خدا بود که آرامش ایجاد کرد:
ألا بذکر الله تطمئن القلوب
آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام ومطمئن میگردد .
رعد/۲۸
#شهید ابراهیم هادی
یاد شهدا با صلوات
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋
*خواب خاکستری*🕊️
*شهید علی شاه آبادی*🌹
تاریخ تولد: ۱۰ / ۱/ ۱۳۴۶
تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل تولد: تهران.اصالتا بوئین زهرا
محل شهادت: شلمچه
*🌹همرزم← علی برای آوردن دوربینش تردید داشت که من گفتم بیار📸 تا صبح عملیات باهاش عکس بگیریم📸 نیمه شب به پشت جادهی شلمچه - بصره رسیده بودیم🍂 پشت خاکریز شب را گذراندیم🌙صبح که شد باران گلوله بود که میخورد توی گونیهای سنگر💥 تکون میخوردی با سیمونوف دوربین دار مغزت می ریخت بیرون🥀 و جنازهات میماند روی دست بقیه بچهها🥀خلاصه قسمت نشد که با آن دوربین عکس دست جمعی بگیریم🥀من همان شب مجروح شدم و علی را دیگر ندیدم🥀صبح عملیات یکی از بچهها که از خط برمی گشت🍂گفت پیکر علی و عباس را دیده🥀عباس چمباتمه زده بود توی گودال سنگر🥀و علی افتاده بود روش🥀تیر تک تیرانداز خورده بود توی سر علی🥀از اون طرف سر دراومده بود خورده بود به سر عباس🥀 عباس هنوز زنده بود و خس خس میکرد🥀بچه ها سرش را پانسمان کردند🍂 ولی چند لحظه بعد توی آغوش آنها تمام کرد🥀عکسی که از آنها با دوربین خودش(علی) گرفته شد یکی از معروف ترین عکسهاست📸 فیلم "خواب خاکستری" به زندگی علی میپردازد و ساخته شده است🎥 این عکس تنها دلخوشی مادر علی بود*🕊️🕋
*شهید علی شاه آبادی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
#از سیلی «سرباز» به گوش بروجردی، تا سیلی #آقای نماینده به گوش «سرباز»
خودش را برای رفتن به ماموریت آماده میکرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفیح روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم.
محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت میکنی و او هم به تو میگوید که نمیشود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید.
این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت میکنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد.
محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد میخواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسهای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم.
اما سرباز که هنوز نمیدانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کارهای که دخالت میکنی؟! من با بروجردی کار دارم.
محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم.
سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر میخواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس.
اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم میشود این عصبانیتت را فرو نشاند.
از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد.
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
4_5791940802280164226.mp3
6.11M
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
tanha_masir_6.mp3
13.88M
#تنها مسیر
#جلسه ششم
#واعظ استاد پناهیان
#پیشنهاد ویژه دنبال کردن جلسات 👌👇
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/joinchat/848625697C920431b97d
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋
*شهیدی که حضرت علی (ع) به او بشارت شهادت داد*🕊️
*شهید سید علی توکلی*🌹
تاریخ تولد: ۱۶ / ۱۲ / ۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۱ / ۴ / ۱۳۶۳
محل تولد: مشهد
محل شهادت: سردشت
*🌹مادرش← بر اساس علاقه و اعتقاد به ائمه اطهار (ع) نامش را علی گذاشتیم🍃نمازهايش را به موقع و با حالت خوشی به جا می آورد📿 وقتی خبر شهادتش را آوردند، دستانم را بلند کردم و گفتم: «الحمدلله🌷الهی شکر که او به جد خود پیوست.»💛 شهید کاوه در مراسم خاکسپاری او میگفت: «اگر تا دو سال دیگر علی با من بود، کردستان گلستان میشد🍃 کوملهها برای کشتن علی جایزه گذاشته بودند.»‼️ من از اول میگفتم یک شهید تقدیم به درگاه خداوند که چیزی نیست🥀ای کاش چند پسر داشتم و همه را تقدیم میکردم🕊️ امام دستور جهاد داده بود🍃 من و فرزندانم هم مطیع امر امام بودیم و هستیم💛 بی سیم چیِ شهید سید علی توکلی📞در خاطرات خود در خصوص حالات قبل از شهادت فرمانده علی آورده است:✍🏻 شهید توکلی قبل از حضور در عملیات لیلة القدر بسیار خوشحال بود🍃 علت را که جویا شدم در جواب گفت: دیشب حضرت علی (ع) را در خواب دیدم💚 که به من فرمودند: سه روز دیگر شما به میهمانی من خواهی آمد🕊️طبق خواب او در روز شهادت امیر المومنین علی(ع)🥀با اصابت گلوله💥 به شهادت رسید و میهمان سفره حضرت علی (ع) شد*🕊️🕋
*شهید سید علی توکلی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
tanha_masir_7.mp3
14.48M
#تنها مسیر
#جلسه هفتم
#واعظ استاد پناهیان
#پیشنهاد ویژه دنبال کردن جلسات 👌👇
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/joinchat/848625697C920431b97d
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
✅ #برشی_از_وصیتنامه_شهدا
#شهید_جواد_زیوداری🥀
⬅️ بعد از سالها رنج و وحشت و درد و اشک و خون، صحنه کربلا، این تصویر کامل مظلومیت هابیل به ابعاد تمام جهان گسترش یافت و خون مطهری که از حسین (ع) این چکیده خلقت بر زمین ریخت بر بار نشست و با دعاهای برخاسته از قلوب مؤمنين که در عشق الله میگذارند بر تمام سلاح های مرگبار قرن تاختن آغازید و چنان آنها را در کوبیدند که مردگان جانی تازه یافته بر حقانیت عالم غیب ایمان آوردند و در لحظه لحظه های نبرد خویش دست ملکوت را لمس کردند و چنان ابرقدرت را به وحشت انداخته که تمام دشمنان دیرینه با هم بر علیه اش با هم دوست و متحد شدند.
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
دلنوشته دختر شهید #حسن_رجایی_فر
برای تولد #آقاامیر سجاد نازدانه شهید رجایی فر ❣🎉
سلام بابای شهیدم 🕊
بابایی شما تو #جشن_تولد آقا امیر سجادت نیستی .
آقا امیر سجاد وقتی کلاه 🎉 تولدش رو سرش کردم رفت عکستو آوردو کنار خودش گذشت دستشو آورد جلو گفت آجیــی عکس بگیر . بابایی امیر سجاد خیلی دلتنگته😔 هرروز که بلند میشه از خواب میره اول عکستو میبوسه .🌞
بابا شب موقع خواب هم عکستو دوباره میبوسه میخوابه.✨😔
#بابایی...
امیر سجاد
مثل تو #راه میره
مثل تو #صحبت میکنه.
مثل تو #میخوابه.
مثل تو #نماز میخونه .
همه کار هاشو مثل شماانجام میده .
بابا حتی #کفشتو میپوشه و به خودش افتخار میکنه که #کفش بابای #قهرمانش🕊 رو پوشیده و راه میره . بابا حتما میبینی وقتی که امیر سجادت میره #دَر و باز میکنه و میبینه تونیستی از مامان میپرسه مامان بابا ❓مامانم خیلی #دلتنگت میشه من اینو خیلی خوب میفهمم. ولی مامانم این بابا ، بابا گفتن امیرسجاد را در دلش پنهان میکند .💛
من به صبوری مادرم مانند #رباب افتخار میکنم...✌️
بقول خودت
#یاعلی✋
#عشق_قیمت_نداره
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
هم بچه های مسجد سپهسالار تعریف میکنن، هم همرزمهاش تو پادگان امام حسین و لشکر ۲۷ میگن همیشه آخر هیئت دستش رو میذاشت رو پهلوش و
روضه ی حضرت زهرا (س) میخوند.
عجیب حضرت زهرایی بود
برادر منصور اسدی همرزمش تعریف میکنه سه ساعت قبل از شهادتش
اومد داخل سنگر، نیمه شب بود
گفت اسدی بچه ها رو بیدار کن
خانوم حضرت زهرا (س) اینجاست
داره نگاهشون میکنه بگو ادب کنن...بعدش رفت و یه گوشه مشغول راز و نیاز شد.
یدالله که بعد از سه سال حضور تو جبهه هنوز وصیت نامه ننوشته بود شروع کرد زیر نور کم فانوس به نوشتن وصیت نامه.
اول سحر با قایق عازم شدیم یدالله شروع کرد تو قایق از حضرت زهرا (س) خوندن.
رمز عملیات یازهرا (س) بود.
یدالله که مسئول تخریب بود برای گرفتن دستور و بازکردن معبر باید خودش رو میرسوند به حاج قاسم سلیمانی که اون روز فرمانده محور عملیات بود
از قایق پیاده شد داشت میرفت سمت سنگر حاج قاسم...
یه خمپاره اومد
همه جا ریخت بهم به خودمون اومدیم دیدیم یدالله غرق خون به سجده افتاده...دستش رو پهلوشه و داره ذکر میگه.
#شهید یدالله ...
یاد شهدا با صلوات
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada