eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠بهش گفتـم : 🌹راضی‌ام شهیـد بشی ولی الان نه ! تو هنوز جـوونی تو جـواب بهم گفـت : لذتی که علی اکبر از شهادت بُرد🕊 حبیب ابن مظاهر نبرد !🖤 ✍ راوی : همسر شهید 🥀 🕊 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
! 🌷پایگاه علم الهدی در اهواز محل شست و شوی لباس‌های خونی رزمندگان و شهداء بود که پس از شست و شو و رفو دوباره برای استفاده رزمندگان به جبهه فرستاده می‌شدند. در آنجا خانم‌های زیادی برای شست و شوی لباس‌ها مستقر بودند ولی یکی از آنها که نوه‌اش شهید شده بود فقط لباس‌های غرق به خون رزمندگان را می‌شست. 🌷در میان این لباس‌ها، گاهی تکه‌ ای از استخوان مجروحین و یا شهداء پیدا می‌شد و معمولاً او مرا صدا می‌زد و آن را به من می‌داد که داخل باغچه دفن کنم. او از ساعت ۸ صبح تا ۶ بعدازظهر بجز وقت نماز و نهار مشغول شستن لباس‌ها بود. نه گرما را حس می‌کرد و نه خستگی را می‌شناخت. 🌷تمام بدن او از گرما و آفتاب تاول زده بود ولی باز هم زیر سایه نمی‌نشست. شب‌ها تاول‌های بدن او را چرب می‌کردم تا کمی برای روز بعد التیام پیدا کند. هر چه به او می‌گفتم که زیر سایه بنشیند قبول نمی‌کرد و می‌گفت: "مگه بچه‌های رزمنده سایبان دارند که من زیر سایه بنشینم." او به این کار ادامه داد تا روزی که جنگ تمام شد. راوی: خانم زهرا محمودی از بانوان ايثارگر دفاع مقدس منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
#شهید_محمد_اینانلو_پدر_حلما #جانبازمدافع_حبیب_عبداللهی 🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
⬅️شهیدی که چندین ماه پیکرش روی زمین ماند➡️ بین بچه‌ها رفاقت حبیب و محمد اینانلو یک چیز دیگه بود همکلاسی ،هم محله‌ای ،هم راز و هم آرزو. اصلا با هم بزرگ شده بودند. به گروه محمد و حبیب میگفتند گروه جی 11، یه جمع شاد و سرزنده؛ 21 دی؛ توی عملیات یکی از بچه های تیربارچی شهید میشه. وقتی فرمانده داوطلب می خواد محمد و حبیب پیش قدم میشن و خودشون را به بالای تپه می رسونن. محمد توسط تک تیراندازهای داعش زخمی میشه . حبیب که فکر کرد محمد شهید شده وقتی دید روی لباش زمزمه یا زهراس. دوید سمتش. هر طور شده بود چند متر کشیدش عقب. با محمد حرف میزد و سعی میکرد بخندونتش تا زمان بگذره چند لحظه بعد محمد روسوار تویوتا کرد و خیالش راحت شد/ حبیب فکرش را هم نمی کرد که قراره چند دقیقه دیگه ، یک موشک کورنِت بخوره به ماشین و تموم اعضای ماشین شهید بشن بجز خودش؛محمد و 12 نفر دیگه پرکشیدند و حبیب نیمه سمت راست بدنش سوخت و سوی یک چشمش رفته و گوشت تنش ریخته. می گن مادرش به سختی شناختتش و چند روز طول کشیده تا حبیبش را به جا بیاره. 👈سایت حیات 🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_814015526589169725.mp3
923.4K
کجایی رفیقم رفیقم کجایی دارم واسه حلما ميخونم لالایی..😭 🔻مداحی مدافع حرم برای رفیق شهیدش شهید 🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا