بچــھ هـٰارو با شوخـے بیدار مےکرد
تا نمـٰاز شـب بخونـن . .
مثلـا یکـے رو بیـدار مےکـرد و مےگفت :
[ بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم ،
هیـچ کس نیست نگام کنـھ :|😂
یا مےگفت :
پاشـو جونِ مـن ؛
اسـم سـھ چھـٰارتا مومـن رو بگو
تو قنوت نماز شب کـم آوردم😅!
#شھـیدمسعـوداحمـدیان🌹
#یادش_با_صلوات
#همراه_شهدا
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان زندگی خانواده ای ترک که
غیرت و معرفت هم جلوش کم اورد
تا تهش گوش کن حتما
اونا رفتن فدای مردم شدن
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
بگرد دنبالِ رفیقی كِ دلش
گیرِ دنیا نباشه ، بویِ دنیا نده :🌺👌
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🔹شهیدی که برات شهادتش را از #آیتاللهبهجت گرفت
آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟گفت: طلبه هستم.
آیت الله بهجت فرمود:
🌱بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️
دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟
گفت: فرهاد
آقای بهجت فرمود:
🔹حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد.
🔹شما در شب امامت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شهادت خواهيد رسيد.
🔹شما يكی از سربازان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ايشان رجوع می کنید.
🌷شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید.
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🌹روزی که بابا مدال ذوالفقار را از حضرت آقا گرفتند، به ایشان تبریک گفتم، گفتند: اینها همه دنیوی است، دعا کن یک روز مدال اخرویام را از خدا بگیرم، گفتند: مبادا مغرور شوید پدرتان فلان مقام و مدال را دارد! در ذهنتان باشد پدرتان فقط یک سرباز و خادم مردم است و شما هم از مردم و خادم مردمید.🕊
سردار دلها🌷
#یادش_با_صلوات
#خاطراتشهدا
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
💎نگین گردان ...
غواصها، مثل یک نگین وسط محوّطه دورهاش کرده بودند.🌙
یکی موهایش را شانه میزد..🌱
آن یکی نوازشش می کرد. 🌙
یکی دیگر خاک لباسش را می گرفت..🌾
یکی چشم دوخته بود صورت حاجی و همینطوری بیبهانه اشک میریخت.
مثل ماه می درخشید وسط جمع..
معرکهای بود تماشایی ....
بساط شوخی و خنده به راه بود.🌱
یکی از بچّهها پیشانی حاجی را بوسید و پرسید:
"حاجی، امشب دوست داری ترکش به کجای بدنت بخوره؟"
بیهیچ توضیحی دست گذاشت روی
پیشانیاش و گفت:
«دوست دارم امشب یک قسمت از بدنم را در راه خدا بدهم...🕊
امام حسین (ع) در این راه سر داد ، من هم دوستدارم یک قسمت از سرم باشد»🥀
وقتی خبر شهادتش در کنار اروندرود پیچید، گفتند ترکش یکقسمت از سرِ حاجی را برده...🥀
🔰فرمانده نامدار گردان ۴۱۰ غواصی
لشکر۴۱ ثارالله در عملیات والفجر هشت
شهید حاجاحمد امینی🌷
شهادت: ۲۱ بهمن ماه ۱۳۶۴
#یادش_با_صلوات
#خاطراتشهدا
🥀🕊 @baShhoohada 🥀🕊
🌹شب عملیات فتح المبین، پشت قرارگاه نشسته بودیم و با هم صحبت میکردیم. در حین صحبت، دیدم. یک فشنگ کالیبر دستش گرفته و با آن بازی می کند. بعد به فشنگ اشاره کرد و گفت: «این تیر خوبه بخوره وسط پیشونی، جایی که پیشونی را روی مهر میگذاری.»
با حسرت گفت: «چه کیفی داره!»
عملیات فتح المبین آغاز شد. سعید به همراه حمید رمضانی برای سرکشی به یکی از محورها رفت. در بین راه مورد هدف تیربار دشمن قرار گرفت و سعید شهید شد. وقتی با جنازه سعید رو برو شدم، به اولین جایی که نگاه کردم پیشانی اش بود که تیر به سجدهگاهش اصابت کرده و او را به آرزویش رسانده بود.
🔸راوی:حاج صادق آهنگران
🌷#شهید_سعید_درفشان
#یادش_با_صلوات
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🔰 شهیدی که قرارش را دشت کربلا گذاشت؛
تیر خورده بـود و با پیکری زخمـی بههمراه رفیقش سوار قایقی بودند، که دشمن قایقشان را هدف قرار داد و مجبور شدند به داخل آب بروند ،و آب خروشانِ ارونـد حجت الله را با خودش بُرد ....🥀
دوستش که شهید نشد، نقل میکند:
که در آخریـن لحظات کـه آب داشت او را می بُرد ، دستش را بلند کـرد و فریاد زد: « دیدار ما دشت کـربلا »
پیکر مطهرش بعد از چند روز در حاشیه اروند پیدا و شناسایی شد و در گلزار ملامجدالدین شهر ساری به خاک سپرده شد...🕊
رزمنده گردانمسلمبنعقیل(ع)
لشکر ویژه ۲۵ کربـلا
شهادت: ۲۳ بهمن ۱۳٦٤
عملیات والفجر هشت
شهید حجتالله محسن پور🌷
#یادش_با_صلوات
#خاطراتشهدا
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🦜دو طوطی در خانه نگهداری میکرد، این دو پرنده علاقه زیادی به او داشتند، پرندهها در آخرین روزی که شهید آماده رفتن به جبهه بود، خیلی سـروصدا و بیقراری میکردند،🥀چند قدمی تا در خانه رفتنـد، دوباره به سراغ آنها آمدند و با لبخند از من پرسـیدند: میدانی اینها چه میگویند؟!🦜 گفتم: نـه، گفـت: اینها سفارش میکنند که در جبهـه باید بجنگی و حتما شهید شوی،🕊 گفتـم: این چه حرفیه؟! مگر هرکس که رفت جبهه، شهید میشود؟ انشاءالله حالا حالاها باید خدمت کنید، پس از خداحافظی در آخرین لحظـه برگشـت و گـفت: اگر که من شهید شدم، طوطیها را آزاد کنید،🦜روز هفتم وقتی طوطیها را آزاد کردیم، هر دو پرواز کردند و با وجودی که قبرهای زیاد دیگری هم در گلزار شهدا بود، اما مستقیما روی قبر محمد صادق نشستند و شروع به نوک زدن قـبر کردند.🦜
🌷شهید محمدصادق سرنوبه🌷
#یادش_با_صلوات
#خاطراتشهدا
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
3166980127.mp3
4.73M
عقد نمادین و آسمانی شهید مدافع حرم در معراج شهدا
بعد از مراسم حنابندان شهید، کیک عقد آسمانی را به داخل حسینه معراج آوردند تا مراسم در آنجا برگزار شود، اما به دلیل شلوغی بیش از حد، این کار انجام نشد و پیکر که حالا درون یک تابوت شیشهای بود را به داخل حیاط معراج منتقل کردند و آن را بر روی یک آمبولانس وسط حیاط قرار دادند. کیک عقد را همراه سبد پر از گل پر پر شده نیز روی تابوت گذاشتند. جمعیت گرداگرد آمبولانس حلقه زدند و مادر که حالا چادر رنگی نیز به سر کرده بود به همراه پدر شهید، روی ماشین رفتند تا مراسم عقد پسرشان را برگزار کنند.
#به بهانه سالگردشهادت
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5850726870064037924.mp3
4.74M