هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5908977810692638635.mp3
25.13M
🔈 سخنرانی استاد رائفی پور
📝«ظرفیت تمدن سازی عاشورا-جلسه ۲۵»
📅 ۳۱ مرداد ۹۹ - تهران
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
با احتسابِ زمان و تاریخ
ما زمینی ها حالا پنج سال گذشته است،
از پروازِ تـو ؛ رفیقِ آسمانی . . .
⚘﷽⚘
📌برگی_از_خاطرات
یڪ هفته قبل از شهادتش از سوریه
خانه امد،پنجشنبه شب بود نصف شب ديدم صداي ناله و گريه جهاد مي ايد رفتم در اتاقش از همان لاي در نگاه كردم ديدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گريه است و دارد با امام زمان صحبت ميكند .
دلم لرزيد ولي نخواستم مزاحمش شوم ،وانمود كردم كه چيزي نديدم .
صبح موقعي كه جهاد ميخواست برود موقع خداحافظي نتوانستم طاقت بيارم از او پرسيدم پسرم ديشب چي ميگفتي؟
چرا اينقدر بي قراري ميكردي؟
چيشده؟
جهاد خواست طفره برود براي همين به روي خودش نياورد و بحث را عوض كرد.
من به خاطره دلهره اي كه داشتم اين بار با جديت بيشتر پرسيدم و سوالاتمو با جديت تكرار كردم،گفت چيزي نيست مادرمن نماز ميخواندم ديگر....
ديدم اينطوري پاسخ داد نخواستم بيشتر از اين پافشاري كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم...
مرابوسيد وبغل كرد و رفت.
يكشنبه ظهر فهميدم ان شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بينشان چه گذشته و ان لحن پر التماس براي چه بوده است.
راوی_مادرشهید
#شهیدجهادمغنیه🦋
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#دفتر_خاطرات_شهدا 📒
سرِ سفرهےِ عقد آروم درِ گوشم گفت:
میدونے من فَردا شَهید میشَم؟
خندیدم و گفتم..از ڪجا میدونے؟
نڪنه علمِ غِیب داری!💭
گفت:
آره..دیشب مادرم حضرتِ زهرا(س) رو تو خواب دیدمـ..🍃
ازدواجمونو بهم تبریڪ گفت
بعدشم وَعدهے شَهادتمو داد. . .
بُغض ڪردمُ گفتم: پس من چے؟
میخوای همین اولِ ڪاری منُ تنها
بزاری برے؟!😞
نبود شرطِ وَفا بِری و منو نَبری!
توڪہ میدونے فردا میخواے شَهید بشے چرا نشستے پایِ سفره عقد. . .💍
چرا خواستے منو به عقدِ خودت دربیاری!؟
دستمو گرفت خندیدُ گفت:
آخہ شنیدم شَهید میتونه بستگانشو
شفاعت ڪنه!🥰
میخوامـ ڪه اون ۲نیا جزوِ شفاعت شده هام باشے. . .
میخوام مجلسِ عروسیِ واقعی رو اونجا
برات بگیرم. . .🎈
#به_روایت_همسر_شهید
شهید #هادی_ابراهیمی {مدافعحرم}
#♥️
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش شاهرخ هست🥰✋
*وقتی شاهرخ سیبیل، حُـر انقلاب شد*🏴
*شهید شاهرخ ضرغام*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۲۸
تاریخ شهادت: ۱۷ / ۹ / ۱۳۵۹
محل تولد: تهران
محل شهادت: آبادان
🌹دوست← کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا❌چاقوکشی🔪پدر نداشت از کسی هم حساب نمیبرد🥀مادر هم کاری نمیتوانست بکند *اشک میریخت و میگفت خدایا پسرم را ببخش🥀🤲🏻 عاقبت به خیرش کن🤲🏻 پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده💚دیگران به او میخندیدند*🥀 *آنقدر دعا کرد تا اینکه دعاهای مادر پیرش گرفت*⭐ علاقهای که به امام(ره) پیداکرد باعث شد *روی سینهاش اسم امام را خالکوبی کند✨میگفت میخواهم مثل حُر بشوم🏴 توبه کرد.دیگر نماز، دعای کمیل دعای توسل میخواند آن هم با گریه*🥀 همرزم← چند تانک دشمن را منهدم کرد💥 *برای زدن آرپیجی بالای خاکریز رفت اما گلوله به سینهاش خورد*🥀 دشمنان بالای سرش هلهله میکردند🙌 *همان شب تلوزیون پیکر بی سر شاهرخ را نشان داد🥀🖤 و میگفت ما شاهرخ را کشتیم*🥀۲ روز بعد حمله کردیم و به خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکرش نبود🥀 *او از خدا خواسته بود همه گذشتهاش را پاک کند*🌷 میخواست چیزی از او نماند. *نه نام، نه نشان، نه قبر، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر🌷خدا هم دعایش را مستجاب کرد و پیکرش هرگز پیدا نشد*🕊️🕋
*شهید گمنام*
*شهید ابوالفضل(شاهرخ) ضرغام*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#اذن_شهادت_ازحضرت_زهرا_س
✾شهید #برونسی یڪ بار خیلی دیر از منطقه به خانه🏡 آمد، شب همه خوابیده بودیم ڪه متوجه شدم صدای #شهید میآید، در خواب با ڪسی صحبت میڪرد و میگفت، #یازهرا(س)
✾چند بار صدایشان ڪردم اما اصلاً متوجه نمیشدند❌ در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم #بیدارشان ڪنم، ناراحت شد😔 به سمت اتاق دیگری🚪 رفت، من نیز پشت سرش رفتم
✾دیدم گوشهای نشست، اسم #حضرت_فاطمه(س) را صدا میزد و از شدت گریه😭 شانههایش میلرزد؛
آرامتر ڪه شد، به من گفت: چرا بیدارم ڪردی، داشتم #اذن_شهادتم را از بی بی فاطمه(س) میگرفتم😭
#همسرشهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی 🌷
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
ostad raefipour - zarfiat tamadonsazi 26.mp3
22.55M
🔊 سخنرانی استاد رائفی پور
📝«ظرفیت تمدن سازی عاشورا-جلسه ٢٦»
📅 ١شهریور ١٣٩٩ - تهران
🍃
🖤🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌴💐❣🇮🇷❣💐🌴🕊
ای مالک اشتر.... ای سپهدار...!!
سرود زیبا به سبک مختارنامه
برای سردار شهید حاج قاسمسلیمانی
به یاد مردی که هنوز فکر رفتنش،
جگر را می سوزاند!!
او رفت..، اماباسپاهیازشهیدان خواهد آمد...!!!
❣هدیه صلوات❣
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقل یک رویای صادقه از امام حسین علیه السلام در بحبوحه جنگ با داعش😭
✍️راوی: شهید حاج قاسم سلیمانی
⏪انتشار برای اولین بار
بسیار عالی و شنیدنی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
باشهدا
این عکس یکی از دردناکترین و در عین حال حماسیترین لحظات تاریخ فکه است.
▪️این داستان غمانگیز ماجرای گردان حنظله است که ٣٠٠نفر از نیروهایش درون یک کانال به محاصرۀ عراقي ها در میآیند آنها چند روز باتکیه بر ايمان خود به مقاومت ادامه میدهند و بمرور همگی توسط آتش دشمن و یا عطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ، ساعات آخر بی سیم چی گردان همت راخواست، شهید همت پای بی سیم آمد صدای ضعیفی را از آن سوی خط شنید که میگوید:
احمد رفت، حسین هم رفت، باطری بیسیم دارد تمام میشود عراقیها عنقریب میآیند تا ما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم از قول ما به امام بگویید همانطور که فرمودید حسين وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم.
روحشان شاد. یادشان جاوید. راهشان پر رهرو باد
(( او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ))
یِل یاتار، طوفان یاتار، یاتماز حسینون پرچمی...
⚫️اجرک الله یا صاحب الزمان⚫️
💐الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💐
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
همسر شهید:همیشه دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که با امام باشد. من از دوران دبیرستان چادر سر میکردم و خیلی جدی و محکم قدم در این مسیر گذاشتم، البته قبل از آن هم بودم ولی در دوران دبیرستان راه زندگیام، خیلی دقیق مشخص شد. آن زمان هر هفته گلزار شهدا میرفتم و دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که با ایمان و ولایت مدار باشد. در واقع، مهمترین معیار اصلیام در ازدواج، ایمان و ولایت مداری طرف مقابلم بود.احمدآقاروزخواستگاری بیشتر درباره چه مسائلی باشما صحبت کرد؟
احمد آقافن بیان بسیار خوبی داشت و آن روز هم، بیشتر ایشان صحبت کرد که تقریبا 2 ساعت، طول کشید. برای ایشان، ولایی بودن همسر آیندهاش مهم بود. احمدآقا گفت: «از لحاظ مالی موقعیت مناسبی ندارم و ممکن است زندگی مشترکمان به سختی جلو رود، ولی ان شاالله خدا کمکمان میکند» و تاکیدداشت هر کجا ظلم باشد،آرام نمینشیند و برای دفاع میرود که من هم این شرط را قبول کردم. من ولایی بودن ایشان را دوست داشتم و همان روز که او را دیدم، دلم آرام گرفت میگفت: کسی که آقاراقبول ندارد، مدیون است که نان من رابخورد/ برسردر خانه نوشته بود:*هر که دارد بر ولایت بدگمان، حق نداردپاگذارد در این مکان*
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ #تم بسیار #زیبای " #محرم" برای ایتا.
💢راهنمای فعال کردن تم:
روی آیکن سه نقطه لمس کنید.
گزینه "اعمال فایل قالب" را انتخاب کنید.
ارتباط باما🔽
@Eittagraam
💠ایتاگرام مرجع استیکر و قالب ایتا
📱 @eitta_graam 📱
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهر داریا
قبر دختر امام علی حضرت سکینه س
که توسط داعشی ها تخریب شده
#ارسالی_مخاطبین
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
#بسيجى_بى_باك
🌷امروز تصمیم گرفتم داستانی از آن روز های داستان ساز را که از پدرم شنیده ام برایتان نقل کنم . که خودم اسم آن را بسیجی بی باک می گذارم. در یکی از روزهای جنگ در یکی از آن عملیات های سنگین و پر تلفات یکی از فرماندهان که البته رشادت های زیادی آفریده بود به طور وخیمی آسیب می بیند.
🌷سربازان سریعاً او را با آمبولانس به بیمارستانی در خرمشهر می رسانند ولی به دلیل جراحات عمیق و کمبود امکانات در آن بیمارستان مجبور می شوند که فرمانده را خیلی فوری به اهواز منتقل کنند طوری که یکی از پرستاران همراه می گوید راننده ی آمبولانس پدال گاز را تا انتها فشار داده بود و با تمام سرعت در جاده پیش می رفت تا مبادا فرمانده شهید شود.
🌷سرانجام به بیمارستان امام خمینی اهواز می رسند و پزشکان حال فرمانده را خیلی وخیم می بینند طوری که امکانات موجود در بیمارستان اهواز را برای مداوای حال فرمانده کافی نمی دانند و می گویند که باید مجروح را خیلی سریع به تهران انتقال دهند وگرنه امکان شهادت وجود دارد. راننده ی آمبولانس به همراه پرستاران فرمانده را در آمبولانس می گذارد و به طرف فرودگاه حرکت می کند ولی وقتی به آنجا می رسد می گویند که هواپیما روی باند پرواز است.
🌷در همین موقع راننده ی آمبولانس سوار ماشین می شود و به طرف باند پرواز حرکت می کند و با تمام سرعت به طرف هواپیما حرکت می کند در همین حال اخطار برج مراقبت را می شنود ولی باز هم به راه خود ادامه می دهد و از زیر بال هواپیما به جلوی آن می رود و هواپیما را مجبور به توقف می کند در همین حال چند جت جنگنده در هوا برای اسکورت هواپیما چرخ می زدند.
🌷سرانجام این هواپیما دور می زند و اول باند برمی گردد و بعد از اینکه مجروح را سوار می کند پرواز می کند و در تمام این مدت جت های جنگنده در آسمان انتظار می کشیدند. این بسیجی با این کارش لقب بسیجی بی باک را به خودش اختصاص می دهد.
🔰 این ماجرا یک داستان واقعی از خاطرات یک رزمنده ی پرستار حاضر در واقعه می باشد.
❌❌ خدا را سپاس كه از اين دست بسيجى هاى بى باك امّا گمنام زيادند.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#خاطــره🎞
دوسال پیششبپنجممحرمبود،حسین گفتمیایبریمهیئت ؟دعوتمڪردن باید برمبخونم...گفتم بریم
باخودمفڪ ڪردمشایدیه هیئت بزرگ ومعروفیهڪه یهشبمحرمرو وقت میذارهومیره اونجاوقتی رسیدیم جلویهیئت به ماگفتن هنوزشروع نشده..حسین،گفت مشڪلی نداره ما منتظرمیمونیم تاشروعشه ...نیم ساعتی توماشین نشستیم وحسین شعرهاشوورقمیزدوتمرین میڪرد ...
وقتیداخل هیئتشدیم جاخوردم ، دیدم ڪلاسه چهارنفرنشستنویڪ نفرمشغول قرانخوندنه ...بعداز قرائت قرانحسین رفتوشروعڪردبه خوندن زیارتعاشوراوروضهچشمهاشوبسته بودومیخوندبهجمعیت و،هم هیچڪاری نداشت.برگشتنیگفتمحاج حسینشمامیدونستی اینجا انقدخلوته ؟گفتبله منهرسال قول دادمیه شببیام اینجاروضه بخونم .گاهی تو اینمجالسخلوت ڪهمعروفمنیستن یه عنایاتی بهآدممیشهڪه هیچجاهمچین چیزی پیدانمیشه ..
ذاڪر با اخلاص
شهید #حسینمعزغلامی|.•°🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊