رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
💟محمدرضا هم #مداح بود و هم فرمانده سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: #یازهــــرا (سلام الله علیها)
اونقدر رابطه اش با #حضرت_زهرا قوی بود که مثل بی بی #شهید شد
خمپاره خورد به سنگرش
بچه ها رفتند بالاسرش
دیدند ترکش خورده به
#پهلوی چپ و بازوی راستش😔
📚 کتاب خط عاشقی 2
#شهید_محدرضا_تورجی_زاده
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
محمدرضا تورجی زاده علاقه ی فراوانی به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت و در تمامی مداحی های خود در مدح ایشان می خواندند.
تورجی زاده همیشه نمازهایش را اول وقت می خواند و بسیار قرآن تلاوت می کرد.
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
✅ #فقط_رضای_خدا
🌹در زندگی خود، جز رضای حق را در نظر نگیرید، هرچه میکنید و هر چه میگویید با رضای او بسنجید؛🌹
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
#خاطرات_شهدا
زیاد قرآن تلاوت می کرد.📿 یک قرآن
جیبی داشت که همیشه همراهش بود.😇
هر زمان فرصت داشت مشغول
قرائت میشد آن هم با تدبر و دقت. 👌🏻💚
#شهید_تورجی_زاده🌸
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
#سبک_زندگی_شهدا ❤️
مرتب برای خانواده نامه میفرستاد و در این نامه ها همیشه مارا نصیحت میکرد سفارش های او بیشتر در مورد #نماز و #حجاب و... بود.
اما این بار یک جمله دیگر به نامه اش اضافه کرده بود.
نوشته بود اگر دختر خوب و مناسبی پیدا کردید من حرفی برای #ازدواج ندارم! فقط به شرطی که مانع رفتن من به جبهه نشود.
چون من تازمانی که جنگ ادامه داشته باشد و تا زمانی که ولی فقیه زمان بگوید در جبهه خواهم ماند...!
تکاپوی خانواده اغاز شد...
وقتی به مرخصی امد به او گفتم: اگر ازدواج کنی باید حضورت در جبهه را کمتر کنی اما او قبول نکرد
پرسیدم: پس برای چی به فکر ازدواج افتادی؟
بی مقدمه گفت: روحانی گردانمان گفتهاند که نماز انسان متاهل #هفتادبرابر انسان مجرد است. و اینکه برای رسیدن به #کمال انسان متاهل زودتر مسیر خودسازی را طی میکند
آن شب محمد برای ما چندین روایت در مورد ازدواج و ثواب آن خواند و بعد هم گفت:
از خدا خواسته ام اگر صلاح میداند من هم از این ثواب بهره مند شوم...
تلاش های خانواده برای پیدا کردن همسری مناسب برای محمد ادامه داشت تا اینکه در اخرین نامه اش گفت دیگر دنبال پیدا کردن همسر برای من نباشید!!!
چند روز بعد هم خبر #شهادتش را آوردند...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#شادی_روح_شهدا_صلوات
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
✅ توسل به شهید برای ازدواج
هر شهیدی یہ حاجت میده ...
⚘ یڪی ڪربلا
⚘ یڪی مشهد
⚘ یڪی راهیان
⚘یکی....
خلاصہ هر شهیدی تو یہ حاجت متخصصہ
اقا محمدرضا ...ازدواج حاجت میده
#شهید_تورجی_زاده ⬇️
که خیلی از جوانها برای ازدواج به این شهید متوسل می شوند و زندگی زهرایی نصیبشون می شود..
💔برای #حاجت هایتان به این شهید نذر کنید حاجت میده.
معروف به شهیدمشکل گشاست🔓
🌹 #ڪلام_شهـید
خدایا معیار سنجش اعمال ، خلوص است من میدانم اخلاصم کم است، اما اگر مخلص نیستم امیدوارم...
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده
🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ایی زیبا و شنیدنی به نقل یکی از رفقای شهید #محمد_رضا_تورجی_زاده
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🔸 اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ #شهید_تورجی_زاده از زبان خودش
متن خاطره :
#شهید_تورجی_زاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل میکرد: بعد از شهادتِ محمدرضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمد رضا ! این همه از حضرت زهرا «س» گفتی و خوندی ، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همینکه در آغوشِ فرزندش حضرت_مهدی «ع» جان دادم برام کافیه...
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
قسمتی ازخاطرات مادر شهید #محمدرضا_تورجی_زاده🌹
خاطرم می آید که محمدرضا بعد ازعملیات والفجر هشت شدیدا مجروح شده بود وپایش درگچ بود دوستانش برای عیادتش، زیاد به خانه ما رفت و آمد داشتند. ازطرفی خواهرش هم زایمان کرده ومن خیلی کارومشغله داشتم. هم مریض داری می کردم وهم به کارهای دخترم می رسیدم. یک روز وقتی ازخانه دخترم برگشتم دیدم که محمدرضاعصاها رازیربغلش گذاشته وباهمان تن دردمند ایستاده وظرفها رامی شست؛ محمدرضاتحمل نداشت که مشغله زیاد ورنج مراببیند.🍁❤️
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
فرازی از #وصیت_نامه
زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم، به نیت لقای خدا و #شهادت بود! امروز بعد از گذشت این مدت، راغبتر شدهام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید.
#شهید #محمدرضا_تورجی_زاده
🔺بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجاتهای محمد را پخش میکردند، بیشتر مناجاتها و مداحیهای محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهرهاش خیلی نورانیتر شده بود؛ یاد مداحیهای او افتادم.
پرسیدم: محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟ محمد در حالی که میخندید گفت :
من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم.
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
شب بود که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم، دعای توسل شهید تورجی زاده در حال پخش بود، هر کس در حال خودش بود، صدای در آمد بلند شدم و در را باز کردم، در نهایت تعجب دیدم استاد گرامی ما حضرت آیت الله جوادی آملی پشت در است؛ با خوشحالی گفتم بفرمایید.ایشان هم در نهایت ادب قبول کردند و وارد شدند،البته قبلاً هم به حجرهها و طلبههایشان سر میزدند.سریع ضبط را خاموش کردیم، استاد در گوشهای از اتاق نشستند، بعد گفتند :اگر مشکلی نیست ضبط را روشن کنید.صدای سوزناک و نوای ملکوتی او در حال پخش بود.استاد پرسیدند: اسم ایشان چیست؟گفتم : محمد رضا تورجی زاده.استاد پس از کمی مکث فرمودند :ایشان(در عشق خدا) سوخته است.گفتم : ایشان شهید شده. فرمانده گردان یا زهرا (سلام الله علیها) هم بوده.استاد ادامه داد:ایشان قبل از شهادت سوخته بوده.
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
فراز هایی از وصیت نامه شهید #محمدرضا_تورجی_زاده :
خدایا
معیار سنجش اعمال خلوص است.
من میدانم اخلاصم کم است.
اما اگر مخلص نیستم ، امیدوارم.
اگر گناه و معصیت کورم کرده بینای رحمتم.
با لطف و کرم خود مرا دریاب که با لیاقت فرسنگ ها راه است..
.
نهایت و اوج محبت فانی شدن در معشوق است
و من فانی فی الله هستم ..
همه باید برویم که انا لله و انا الیه راجعون..
فقط نحوه رفتن مهم است و با چه توشه ای رفتن..
.
برادر و خواهرانم ، در زندگی خود جز رضای حق را درنظر نگیرید ، هرچه میکنید و هرچه میگویید با رضای او بسنجید.
#التماس_شهادت
رفاقت با شهدا
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: 1344/4/23 (محله شهیدا
قسمتی از وصیتنامه شهید:
آخرین پیام من این است که قدر امام و ولایت فقیه را بدانید.
خداوند میگوید : اگر شکر نعمت کردید نعمت را افزون میکنم، اگر هم کفران نعمت کنید از شما میگیرم
شکرگزاری از خدا فقط دعا به امام نیست بلکه اطاعت از فرمانهای اوست.
قدر امام را بدانید، مواظب باشید دل امام به درد نیاید و خدای ناکرده از ما به امام زمان شکایت نکند.
ما بر اساس نیازی که به اسلام داریم باید تلاش کنیم، اسلام به ما هیچ نیازی ندارد.
/رفقیش تعریف میکرد میگفت شبی محمدرضا را درخواب دیدم گفتم محمدرضا اینقد از حضرت زهرا(س)دم زدی اخرش چشد؟گفت همین که در اغوش فرزندش امام زمان(عج)جان دادم برایم کافیست
#یادش_باصلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
مادر شهید می گوید: سختیهایی که همسر شهید همت کشید، فکر نکنم در زمان ما کسی کشیده باشد، 😱
خودش می گفت: خدایا من چه کنم با این همه تنهایی (روزها، ماهها)😢
و دزد (چند بار در نبود همت)😱
و عقرب (یک روز 25 عقرب کشتم حتی در رختخواب کودکم) 😱😭🦂
و موشک (خانه شان در معرض موشک باران و او تنها در شهر دزفول غریب بود).😔
امّا در پرتو زندگی با همّت که اینچنین با محبت بود❤️
، می گفت: «در اوج تمام آن سختیها، محرومیتها، ترسها و حتی ناامیدیها، خودم را خوشبخت ترین زن دنیا می دانستم.😍😢❤️
#به_نقل_از_مادر_شهید_همت
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
خیلی خسته بود .
از یه محاصره سخت جان سالم به در برده بودند و برای آزادی الحمره خیلی جنگیده بودن .
تقریبا گرسنه بودند و قبل از اینکه چیزی بخورد وقتی به مقر رسید🚶♂️
گفت : من اول به مادرم یه زنگ بزنم .
صدای مادرش در پشت تلفن دلش را گرم کرد و در جواب احوالپرسی مادرش گفت :همه خوبیم ،همه چیز در امن و امان است .
مادرش گفت :مهدی غذای خوب می خورید ؟خوب می خوابید؟❗️
مهدی با اینکه ،هم گرسنه بود و هم بی خوابی شدید کشیده بود گفت :همه چیز عالی ،اینجا مثل رستوران غذا منو باز😌 ،هر چی بخواهیم برایمان آماده است .
از بس خوابیدیم خسته شدیم...
وقتی مهدی گوشی را قطع کرد .همرزمش گفت :مرد مومن چرا به مادرت دروغ گفتی ،تو که دیروز تو محاصره بودی❗️ .
مهدی گفت : آخه راستش و بگم که مادرم میاد اینجا منو به زور بر می گرداند..
ول کن بزار مادرم در خانه با خیال راحت فکر کند که همه چیز امن است ،بزار آرامش داشته باشن🍃
#خاطرات
#شهید_مهدی_ذاکرحسینی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊