🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#زندگی_به_رنگ_شهدا
🍃عهد نامه ی شهیده نجمه قاسم پور با امام رضا(ع)
در زمانه ای که دلها را دلیلی برای ماندن بر سر پیمان ها نیست، دلم بهانه عشق شما را کرده است.
مولا! میخواهم وفاداری کنم، حرکت از من و برکت از شما.
و این عهدی است ماندگار بین نجمه و علی ابن موسی الرضا علیه السلام مورخه ۱۳۸۷/۱/۳ در حضور شهدا
موارد عهد:
۱- نماز اول وقت
۲- احترام به پدر ومادر
۳- ادای امانت
۴- دوری از غیبت
۵- دوری از دروغ
۶- تلاوت هر روز قرآن
۷- درس خواندن
۸- کنترل نگاه
آقا جان! قول میدهم در صورت عدم پایبندی به قراردادمان یکی از کارهای مورد رضایتمان را انجام دهم:
۱- صدقه
۲- روزه
۳- تلاوت قرآن
شاهدان عهدنامه:
۱- ستار العیوب عالمیان
۲- آقایم امام زمان(روحی فداک)
۳- شهید گمنام
۴- شهید محمد رضا نیازی
و چه زیبا به عهد خویش وفا کرد و ۳ هفته بعد از عهدنامه، به آرزویش رسید.
در مشهد وقتی از او سوال شد که آرزویش چیست؟ گفت: شهادت
شهادت: ۱۳۸۷/۱/۲۴ حسینیه سید ا لشهدای شیراز (عملیات تروریستی)
#شهیده نجمه قاسم پور
یاد شهدا با صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🍃🌷🌾🍂🌻
🌻🍁🥀
🌾
#یاد_شهدا
🌷بِسـم ِ رب الشهداءِ والصِّدیقین🍃
خواب شهید عباس آبیاری دو روز قبل از شهادت :
شب ۱۹ دی ماه ۹۴ عباس درحال استراحت بود که در خواب حضرت زینب(س) را صدا میزد .
دوستش عباس را از خواب بیدار میکند و عباس خوابش را تعریف میکند...
به نقل از شهید بزرگوار عباس آبیاری:
در خواب دیدم بانویی قد خمیده مقابلم ایستاده است و مرا صدا میکند، عباس جان پسرم بیا کنارم ، من که متوجه نبودم با من هست پرسیدم با من هستید ؟
بانوی قد خمیده گفت بله عباس جان بیا سمت راستم پسرم که نام برادرم عباس را داری ...
بعد شهید عباس آسمیه را صدا کرد عباس جان توام بیا سمت چپم پسرم و بعد شهید رضا نصیری را صدا کرد و گفت پسرم هم اسم عمویم هستی بیا کنارم،
شهید مرتضی کریمی را صدا کرد و فرموند :هم اسم پدرم هستی بیا فرزندم ، میثم(شهید میثم نظری) جان توام بیا شما پسرم و بعد با بانوی قدخمیده به داخل نور رفتیم...دو روز بعد از خواب شهید عباس آبیاری در ۲۱ دی ماه ۹۴ ،در منطقه عملیاتی خانطومان هر پنج نفر بشهادت رسیدند.
#شهید عباس آبیاری
یاد شهدا با صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
مداحی آنلاین - دور از وطنم میلرزه تنم - مهدی رسولی.mp3
7.17M
🔳 #شهادت_امام_هادی(ع)
🌴دور از وطنم
🌴میلرزه تنم
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
*[شهیدان زنده اند🕊️°•√]*
شب جمعه رفته بودم دارالرحمه (گلزار شهدای شیراز)،سر مزار شهید رودکی بودم.
دیدم جمعی از دختران دانشجو سر مزار شهید حاج منصورخادم صادق نشسته اند ، من رفتم تا فاتحه بخوانم،
آنہا پرسیدند:
شما این شهید را میشناسید ؟!
من با تعجب گفتم : مگر شما این شهید رانمیشناسید....!
پس چرا این همه وقت سر قبرش نشسته اید ....!
یکی از آنہا گفت:
ما از شهر های مختلف به شیراز آمده ایم و دانشجو هستیم.
صاحب خوابگاه دانشجویی رفت حکم تخلیه گرفت.وسط ترم به ما اعلام کردند که باید تخلیه کنید.
هر چه مسئول خوابگاه تلاش کردبی فایده بود.ما بضاعت آنچنانی نداشتیم و هر کدام از یک شهر به اینجا آمده بودیم و خانواده ی ما نمیتوانستند بیایند.
روز چهارشنبه بود که حکم تخلیه آمد. نمیدانستیم چه کنیم.مسئول خوابگاه گفت : به خانواده هایتان زنگ بزنید و ماجرا را بگوییدتا کاری بکنند،ما باید تا فردا اینجا را تخلیه کنیم وگرنه وسایل ما را بیرون میریزند...
رفتیم پیش مسئولین،هیچ فایده ای نداشت ....
ظهر بعد از نماز به امام جماعت دانشگاه موضوع را گفتیم،ایشان هم هیچ راه چاره ای نداشت،وقتی خواستیم برگردیم ایشان گفت:
از دست زنده ها که ظاهرا کاری بر نمی آید،بروید سراغ شهدا....
پرسان پرسان خودمان را به دارالرحمه رساندیم.
وقتی از میان قبور مطهر شهداعبور میکردیم ،احساس کردیم این شهید ما را صدا میزند و میگوید:چه مشکلی دارید...!؟
سر قبر شهید حاج منصور خادم صادق نشستیم و با او درد دل کردیم،
بعد فاتحه ای خواندیم و برگشتیم ....
فردا صبح صاحب ملک خوابگاه دوباره آمد.
مسئولین مربوط هم آنجا بودند.
صاحب خوابگاه گفت حاج منصور کیه..... ؟؟!!!
بعد بی مقدمه ادامه داد: من کاری با شما ندارم بگذارید دانشجو ها بمانند اما تو رو خدا به این حاج منصور این مطلب را بگویید.
دیشب وقتی خوابیدم ،تا صبح چندین بار، جوانی با هیبت به خوابم امد و گفت :
من حاج منصور هستم.نباید این دانشجو ها را اذیت کنی....
مسئول خوابگاه به سراغ ما امد و گفت :
شما جوانی به نام حاج منصور می شناسید...؟
همه ی ما زدیم زیر گریه....
موضوع برای ما کاملا مشخص بود، از آن روز هر هفته شب های جمعه بر سر مزار ایشان جمع میشویم و دعا وقرآن میخوانیم...
📚منبع:کتاب شهیدان زنده اند صفحه16
#ڪپی مطلب با ذڪر صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🔰رفاقت از جنس شهدایی🔰
تا حالا فکر کردی با یه شهید رفیق بشی؟؟
از اون رفیق فابریکا ...
از اونا که همیشه باهمن؟؟
امتحان کردی؟؟
هرچی ازش بخوای بهت میده!!
آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه
میخوای باهاش رفیق بشی؟؟!!
اول👈 انتخاب شهید.
به آلبوم شهدا نگاه کن
به عکسشون، به لبخندشون
ببین کدوم رو بیشتر دوس داری
با کدوم یکی بیشتر راحتی؟!
دوم👈 با دوست شهیدت عهد ببند و یه جایی بنویس:
با دوست شهیدم عهد مےبندم پای رفاقت او تا لحظه ی مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه ی او به هیچ وجه رو برنگردانم.
سوم 👈شناخت شهید
تا مےتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن.
عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت نامه....
چهارم👈 هدیه ثواب اعمال خود به شهید
از همین الان هرکار ثوابی که انجام میدی،
فقط یه جمله بگو: "خدایا! ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم."
این طوری، طبق روایات نه تنها از ثواب چیزی کم نمیشه، بلکه با برکت تر هم میشه!
شهید، اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه!
تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدی!
پنجم👈 درگیر کردن خود با شهید.
سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بذار!!
در طول روز باهاش درد و دل کن.باهاش حرف بزن. آرزوهاتو بهش بگو...
ششم 👈عدم گناه در حضور رفیق⛔️
روح شهید تا گام پنجم بسیار از شما راضیه
ولی آیا در حضور دوست معنویت مےتونی گناه کنی؟
نگاهمون، حجابمون، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت، دروغ، نمازامون و .....
هفتم 👈 اولین پاسخ شهید✅
کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه !!
خواب دوست شهیدتو مےبینی، دعایی که کرده بودی برآورده میشه، دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ...
هشتم👈حفظ و تقویت رابطه تا شهادت(مرگ).
🌷هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر #آبرو از او گرفت🌷
گام های سختی رو انجام دادید. درسته؟!
اما مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده....
سبکبالان🕊
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از نایت کویین
AUD-20201128-WA0498.mp3
9.62M
#سبک_زندگی_شاد ۶
شادی آخرت ، متعلق به کسانی ست که در دنیا سخت گیر نیستند.
❌ انسانهای زودرنج ، حسود و کینه ای ، نصیبی از شادی آخرت ندارند؛
❗️ زیرا نفس خود را در سختی گذاشته اند.
#استاد شجاعی 🎤
💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
4_235829026361442590.MP3
15.61M
حتما حتما گوش کنید. عالیه 👆👆
🅱سخنرانی استاد رائفی پور
🔮 #راز_هستی
♨️ مهم و جذاب
📥 15 MB
انتشار حداکثری
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
❇❇❇ #سیره_شهدا ❇❇❇
🔶 فرمانده یا...؟
یک روز در اردوگاه شهدای خیبر قرار بود آقامهدی برای بازدید تشریف بیاورند.
همه صف کشیدیم،
گردان،
گروهان،
دسته و...
فرمانده لشکرمان آمد!
آقامهدی مقابل نیروهای گردان خط شکن اش حرکت میکرد.
گاهی می ایستاد و با نیروها صحبت میکرد،
از اسلحه ای که رزمنده در دست داشت و از کاربرد آن میپرسید.
گاه گوشه یقه رزمنده ای را که تا خورده بود با آرامش درست میکرد!
یک بار هم زمین نشست و بند پوتین یکی از رزمنده ها را که زیادی بلند بود یک گره اضافی زد!
کجای دنیا می شد فرماندهی مثل فرماندهان ما پیدا کرد؟
او همزمان به ما دو درس بزرگ میداد؛
درس نظم و آمادگی
و درس محبت و همدلی بین سپاه_اسلام...
درمقابل این خلوص و محبت، بچه ها حاضر بودند جانشان را هم برای اجرای دستورات فرماندهانشان بدهند،
و میدادند...
سرلشکر #شهید_مهدی_باکری
🌸 زندگے زیباست اما شهادت زیباتر 🌸
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
✿ #شـــــــهــــــــدا ✿🕊
•| با اینکه از نسل شما نیستم
ولی
دلم بدجور هوای بیسیم هایتان را کرده😢
شما که تا می دیدید خواهری تنها در کوچه هست رد نمیشدید و نگاهش نمیکردید
امـــــــا الــــــــــان
چـــــــه بـــگـــویـــم❓
خودتان میبینید
چـــــــادرم را به تمسخر میگیرند😔
اما میدانید دلم را چه قرص میکند؟؟؟؟
دلم را خونی که دادید قرص میکند...💔
میدانم در آخرین لحظه گفتید:
به امام بگویید ما تا آخرین قطره خونمان جنگیدیم...
ای کاش من هم روزی بگویم👇
به ✿ #مهدی_فاطمه ✿ بگویید 👇
تا آخرین نفس هایم مدافع چــــــــادر بودم
#کاش_شهید_شوم_به_پای_چــــــــادرم😭
•/ یه مثلی هست که میگه
ســرم بره قـــولـــم نمیره
قول من بانو به شهدا✋
#چــــــــــــــادرمــــه
سرم بره چـــــــــادرم نمیره
#چـــــــــــــــادرم افتخاره منه\•
#حجاب_خونبهاےشهیدان💚
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
حاج حسین کاجی می گفت:👇
رفتم سر مزار رفقای شهيدم
فاتحه خوندم ،اومدم خونه،
شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم...😴
رفقام بهم گفتند :🙄
فلانی ، خيلے دلمون برات سوخت
گفتم : چرا؟
گفتن:
وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی🙂
ما شهدا آماده بوديم هر چی از خدا می خوای برات واسطه بشيم..
ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی
خيلی دلمون برات سوخت..😞
سر مزار شهدا حاجتهاتون رو بخواهید
برآورده میشه 🙃💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
‼بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که بهطرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم. داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
در وصیتنامه نوشته بود:
من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم...
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.
اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
پدر و مادر عزیزم! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم.
جنازهام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود. و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
به مردم دلداری بدهید.
به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
بگویید که ما فردا شما را شفاعت میکنیم.
بگویید که ما را فراموش نکنند.
بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است.
📚 برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار ص١٩٢ تا ١٩۵
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
خاطره ای از شهید محمود کاوه/
ساکنان ملک اعظم،ص88
مفقود الاثر
می گفت:" دوست دارم مفقودالاثر باشم، این آرزوی قلبی من است.آخر در مقابل خانواده هایی که جوانانشان به شهادت رسیدند، ولی نشانی از آنان نیست، شرمنده ام".
در روستای خودشان چند جوان شهید مفقودالجسد بودند، واقعا احساس شرمندگی می کرد.
می گفت:" آرزو دارم حتی اثری از بدن من به شما نرسد".
در نامه ای که برای دخترش، بنت الهدی فرستاد، نوشته بود:" دخترم شاید زمانی فرا رسد که قطعه ای از بدنم هم به تو نرسد، تو مانند رقیه امام حسین _علیه السلام_ هستس، آن خانم لااقل سر پدرش به دستش رسید، ولی حتی یک تکه از بدن من به دست شما، نمی رسد".
یکی از رزمندگان که از جبهه برگشته بود تعریف می کرد، که از او شنیده:" دوست دارم مفقودالاثر بمیرم، اگر شهادت نصیب من شود، دوست دارم مفقودالاثر باشم چون قبر زهرا_سلام الله علیها_ هم ناشناخته مانده است".
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
توسل
در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود.
محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم:" دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود،هیچ کس نتونست از این جا رد بشه".
گفت:" بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم".
رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی.
محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد.آهسته گفتم:" اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط".
جور خاصی پرسید:" دیگه چه کاری باید بکنیم!".
گفتم:"چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه".
گفت:" یک کار دیگه هم باید انجام داد".
گفتم:" چه کاری؟"
با حال عجیبی جواب داد:"توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم".
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از نایت کویین
AUD-20201201-WA0365.mp3
7.73M
#سبک_زندگی_شاد ۷
😍شادیِ آخرت؛ معلولِ شادیِ دنیاست!
اگر همینجا بتونی خودت رو به اهل بیت برسونی و باهاشون مسرور و سرمست زندگی کنی؛
حتماً اونطرف هم در کنارشون، آرام و شاد خواهی بود.
#استاد شجاعی 🎤
💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علیرضا هست🥰✋
*بینام و نشان*🕊️
*شهید علیرضا کیهان پور*🌹
تاریخ تولد: ۷ / ۱۰/ ۱۳۳۸
تاریخ شهادت: ۲۰ / ۱ / ۱۳۶۲
محل تولد: شیراز / فسا
محل شهادت: فکه
🌹 در خانواده کشاورز و زحمتکش به دنیا آمد🌾 *و از عشایر غیور و غیرتمند فسا بود*🌷 همرزم← فرمانده گردان فجر از لشکر 33 المهدی را بر عهده داشت💫 *آرزو داشت بدنش با مولکولهای هوا یکی شود و چیزی از او باقی نماند*🥀شب عملیات والفجر1 بود *غسل شهادت کرد💦 نماز شب خواند📿 بعد تمام پلاک و نشانی ها را از خود جدا کرد🥀و گفت: «به جایی میروم که به هیچ چیز نیاز ندارم، تنها خدا مرا بشناسد برایم کافی است.»*🕋 همرزم← فریادهای علیرضا از پشت سیمهای خاردار به گوش میرسید🥀اما همرزمان که نیمه دیگرشان آنسوی خطر جامانده بود توان یاری او را نداشتند🥀 *که اگر میماندند عملیات فردا متوقف میماند* 🥀فردا شب وقتی والفجر1 آغاز شد *همرزمان او گوشه گوشه آن غریبستان را به دنبال آن یوسف پیرهن چاک جستجو کردند*🌷واگر چه به پلاک و چفیهای از او قانع بودند *اما دریغ که آن ققنوس مجروح، اثری از خود به جای نگذاشته بود*🥀 سرانجام *او به زیبایی به آرزویش رسید🌷بر اثر برخورد با مین شهید شد🥀🖤 کسی چه میداند شاید بدنش با مولکولهای هوا یکی شد که هنوز هم پیکرش پیدا نشده*🕊️🕋
*جاویدالاثر*
*سردار شهید علیرضا کیهان پور*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔