چای کیک رضوی #امام‌رضا

رفقای بزرگواری که ناشناس فرمودین مشهد براتون دعا کنم راستش من نرفتم یکی از ادمین ها مشهدن ولی من پیامای التماس دعاتونو ارجاع دادم براشون. ان شاءالله که حاجت روا بشید و قسمت هممون شه مشهدِ امام رضا:)

جان بفدای او که فرمایش می‌کرد؛ «اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ، بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ» بدى را از سينه ديگران، با كندن آن از سينه خود، ريشه كن نما.

«طرازترین جواب عالم برای یک انتخاب درست اونجاست که وقتی از مولا پرسیده شد فاطمه چگونه همسری‌ست؟! فرمایش کردند؛ «بهترین یار در راه اطاعت از خدا» و این سخن شاه کلیده برای انتخاب‌ آدمی... و سوالی که باقی می‌مونه اینه که «یار تو در کدوم مسیر بهمراهته؟!»

یه جا نویسنده مینویسه آرزویم نه دستیابی به تنِ او، بلکه در آغوش گرفتن انسانی بود که درونِ او میزیست

خیلی جمله ی عجیبیه! خیلی مهمه که شما چه کسی رو دوست دارین! این که،فردی که درونِ اون شخص هست،کیه؟!

یعنی وقتی کسی که دوستش داری،دلش میگیره و میگه ای دوای درونِ شکسته دلان! منظور از دوای درونش چه کسیه؟!

و چه قشنگه که انسان،کسی رو دوست داشته باشه که درونش خدا حضور داره! و پیش از دستیابی به تنِ او،آرزوت در آغوش گرفتنِ خدایی باشه که درون اون زندگی میکنه... که با هر بار در آغوش گرفتنش، انگار لطف خدارو،رزق خدارو،عنایت خدارو در آغوش میگیری... خیلی قشنگه:))

نمیدونم کامل

روزگارِ بی مولا روزگارِ سختیه روزگاریه که تلخی ها به جان بشر افتاده وداری میبینی وراه نجاتم مشخصه... مشخصه وما حواسمون بهش نیست .

خوب ها "تو" بدها روزگار بی تو... #دوبال_مولا

دو بال مولا ینی چی؟!🙄

ادمین انتخاب کردنم سخته ها! فک کن تو کانالت محتوایی داره تولید میشه که خودت متوجهش نمیشی🤌🏻

شیعه ها دوتا تجربه میخوام بهتون بگم خوب گوش کنید شاید یه جا به دردتون خورد. اول اینکه اگه خواستین برین خانه ی سالمندان برای شاد کردن پدرومادرهایی که اونجا زندگی میکنن، قبلش حتتتما با مسئول اونجا درباره ی وسایلی که میخواین ببرین هماهنگ کنید و برنامه هاتونو کاملا توضیح بدید. امروز ما رفته بودیم و براشون گل رز و کیک خامه ای خریده بودیم؛ شیعه ها بدون هماهنگی وارد بخش شدیم و به اولین نفری که گل دادیم، دلتون نخواد شروع کرد گله رو خورد:////// من رفتم گله رو از دهنش دراوردم و فرار کردیم به سمت سالن بعدش فهمیدیم خیلیاشون نمیتونن کیکی با اون همه خامه رو بخورن. یا مثلا پک میوه درست کرده بودیم به همراه یه کاغذ که توش براشون نامه نوشته بودیم اینا پکای مارو گرفتن همه رو باز کردن چون اول اینکه گفتن بعضیاشون کاغذا و هم میخورن، بعضی هاشون میوه های سفت مثل خیار نمیتونن بخورن و استفاده از چاقو ممنوع بود. خلاصه که در عین اینکه خیلی حس خوبی گرفتیم امروز ولی خیلی عجیب بود.

دوم درباره ی کارهای تشکیلاتیه! اگه اهلش هستین

ببینید بچه ها من قبل ورودم به دانشگاه فعالیت تشکیلاتی و جهادی انجام میدادم وقتیم وارد دانشگاه شدم تو خیلی از تشکُل ها و کانون ها عضو شدم. چیزی که خیلی برام جالبه اینه که انقدری که تشکل های مذهبی حاشیه داره،غیر مذهبی ها ندارن! و این کاملا طبیعیه چون یه روایت هست که میگه شیطان بیشتر در حال بر هم زدن روابط بین مومنان هست. لذا خواستم بگم اگه وارد گروهی شدین و برای خدا،پیامبران،قرآن،اهل بیت و شهدا شروع به فعالیت کردین و این وسط دعوا و حاشیه و کش مکش و این چیزا پیش اومد بدونید راهتون درسته و فورا نا امید نشید. ولی یه مسئله ی مهم که این وسط حائز اهمیته اینه که این اختلاف ها نباید تبدیل به نفرت و دشمنی بشن. من نمیگم بحث و دعوا نکنید! نه!!! بحثم بکنید ولی بگذرید و ببخشید و باهم رفیق باشید. تلاش کنید و سعی کنید به اندازه ی خودتون در امر فرهنگ و دین تاثیر گذار باشید. همین

جایگزینی برای نام نویسنده ی متن هست .

ان شاالله توفیق چنین تربیتی رو داشته باشیم

ساعت۸ اینو بی هیچ توضیحی فرستاده بود برام. انگار که یکی یه خبر از بهشت فرستاده باشه:))

- حال و احوالت چطوره؟! + «أعيشُ هُنا، بَعيد عَن نجف، بين اشياء محطمة قلبي واحدٌ مِن بينها...» اینجا زندگی میکنم، دور از نجف... لابلای خرت پرت‌های شکسته؛ یکی‌شان هم قلبم :))

از انتهای قرب به پرورگار می‌نویسم، از او که در توحید، جهاد، پرهیزکاری، صبر، تقوا، راستی، عمل نیکو و شجاعت یگانه است. از او که با ندایی شکسته در گلو فرمود: «الدَّهْرُ اَنْزَلَنی، ثُمَّ اَنْزَلنی حَتّی قیلَ مُعاویه و عَلی» روزگار مرا پایین و پایین آورد به حدی که نام من و معاویه را در کنار هم می‌آورند و می‌گویند: «معاویه و علی». در حالی که وجود نازنین حضرتش با توجه به فراز خطبهٔ سوم نهج‌البلاغه چنین است: «يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ، وَلايَرْقى اِلَىَّ الطَّيْرُ» از کوهسار وجود من سیلاب دانش فرو می‌ریزد و مرغ اندیشه را یارای پرواز به بلندای قلهٔ وجود من نیست. از علی می‌گویم.

میگفت که: ‏از غربت علی(ع) همین بس که دنیا با معاویه هم ترازش کرد.