eitaa logo
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
32.4هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
12هزار ویدیو
113 فایل
❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙با خـدا باش پادشاهـ👑ـــی ڪن 💚بی خـدا باش هرچہ خواهی ڪن تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1898250367C031c8faa73
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌹✨ زبان تو، از تو همان مى خواهد كه بدان عادتش داده اى و نفست از تو همان تقاضا مى كند كه بدان خو گرفته اى. لِسانُكَ يَستَدعيكَ ما عَوَّدتَهَ، و نَفسُكَ تَقتَضيكَ ما ألِفتَهُ. [ عليه السلام ] 📚 غررالحكم حدیث ۷۶۳۴ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
داستان ارسالی از #زندگی یکی #اعضای کانال 💙🗯با عنوان 👇 #تهمت_ناروا_قسمت_ششم ولی کی به حرف من گوش م
داستان ارسالی از یکی کانال 💙🗯با عنوان 👇 🌺‌وقتی ما برای زندگی به اصفهان رفتیم اونجا من خیلی تنها وغریب بودم هیچکس نمیشناختم سعیدم شش صبح میرفت🌞 ویازده شب برمیگشت وحقوق خیلی کمی هم میگرفت زندگی خیلی سختی داشتیم 😥چهار ماه از زندگی من گذشته بود که مادرم با گریه بهم زنگ زد نگران شدم پرسیدم چی شده گفت ازت میخوام بیای به دیدنت زن دایی👩 بابام وحلالش کنی 🌺 چند ساله منتظر همچین روزی بودم ،،،گفت حالش بد شده ،دکترا تشخیص دادن سرطان کل بدنش روگرفته الان دوماهه داره درد میکشه خیلی درد فقط ناله میکنه دکترا 👨‍⚕هیچ کاری نمیتونن براش بکنن اینقد بهش مسکن زدن که کل بدنش کبوده دیگه نمیتونن براش مسکن بزنن 🌺همینجور اشک از چشمام جاری میشد😭 احساس میکردم خدا صدامو شنیده همونطور که از خدا خواسته بودم همون شده بود ولی از ته دل دلم براش میسوخت چند ماه گذشت همه چیو به سعید تعریف کردم اون ازم خواهش کرد کینه رو بزارم کنار وببخشم 🌺گفت باید بریم دیدنش ولی نتونستم هر کاری کردم به دیدنش برم مادر زنگ میزد📲 ومیگف دیگه نمیتونه حرکتی کنه یا حرفی بزنه فقط تو رختخواب درازکش افتاده واز دست درد زیاد فقط اشک از چشماش میره بازم مادرم ازم خواهش کرد ببخشمش منم همون شب سر نماز📿 از ته دل بخشیدمش 🌺ولی از خدا یه قول خواستم به خدای خودم گفتم فقط ازش بپرسین چرا چرا دروغ گفت😔 چرا دایی گول زد به خدای خودم گفتم اذیتش نکنید فقط دلیلشو بپرسین وبهش بگین که من چقد اذیت شدم بعدشم ببخشیدش فردای اون شب مادرم زنگ زدو گفت: 🌺 ادامه دارد... ⬅️ 📚داستان های واقعی و آموزنده در کانال ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
داستان ارسالی از #زندگی یکی #اعضای کانال 💙🗯با عنوان 👇 #تهمت_ناروا_قسمت_هفتم 🌺‌وقتی ما برای زندگی
داستان ارسالی از یکی کانال 💙🗯با عنوان 👇 🌺فردای اون شب مادرم زنگ زدو گفت:تموم کرده یکم احساس سبکی میکردم وبه خدا ایمانم قویتر شده بود بعد از یه سال ما صاحب پسری👶 بنام محمد شدیم 🌺ولی من هیچ وقت خوشحال نبودم همیشه گوشه گیر و افسرده هیچ چیزی منو خوشحال نمیکرد😔 همیشه تو خونه تنها بودم وهفته وماه میومد از توخونه بیرون نمیومدم برعکس من سعید خیلی شاد واهل گردش وتفریح بود الان سه سال بود ما تو یه اپارتمان🏘 سه طبقه مستجر بودیم ولی هیچ کس مارو نمیشناخت سعید که صبح میرفت وتو تاریکی شب بر میگشت منم اصلا اهل بیرون رفتن نبودم صاحبخونه طبقه سوم بود از ما خیلی راضی بود وتواین چند سال اصلا رو کرایه نکشید دوست داشت ما همون جا بشینیم 🌺یه روز داشتم برای محمد نقاشی میکشیدم که صدای زنگ تلفن دراومد مادرم بود با استرس ونگرانی گف که دایی بابام تو بیابون موقع ظهر خوابش میبره ومار🐍 زیر علف ها بود وتو خواب نیشش زده واون فوت کرد خدای من باورم نمیشد. اصلا باورم نمیشد تنها بودم خیلی گریه کردم ترسیده بودم دلم براش سوخت 😭 🌺ولی بازم دلم راضی نشد برم ختم ولی از ته دل بخشیدمش فقط گفتم خدا ازشون بپرسه چرا و بعدش ببخشه من و داداشم👨‍💼 علی فقط در حد یک سلام باهم حرف میزدیم اصلا باهم حرف نمیزدیم ولی خیلی دوسش داشتم 🌺اونم عاشق پسرم محمد بود پیش من بهش نگاه نمیکرد ولی چش منو دور میدید خیلی بوسش 😘میکرد باهاش بازی میکرد منم به روی خودم نمیوردمش خلاصه داداشم علی دبیرستان بود که با بابام سر تجدیدی حرفش شده بود واومد خونه ی ما قهر.... 🌺 ادامه دارد... ⬅️ 📚داستان های واقعی و آموزنده در کانال ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨
امام علــ💚ــی (ع): : آنکه نجاتش ندهد، بی تــابی هلاکش کند. 🌹 ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
✅ مرحوم حضرت آیت‌ الله بهجت: ✍ مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدحسين غروى اصفهانى اهل مراقبه، سکوت و محاسبه بود. پیوسته در فکر بود سخن به ندرت می‌گفت. در مجالس و محافل که بین علما بحثی در می‌گرفت سکوت می‌کرد در هر جای مجلس که خالی بود می‌نشست و بسیار متواضع، خوش اخلاق و آرام بود. با آنکه ثروت فراوانی از پدرش – که از تجّار معروف و سرمایه دار کاظمین بود – به او رسیده بود، همه را به فقرا و طلّاب داد و خود چیزی نداشت. بلکه گویند: در اواخر عمر با فقر دست به گریبان بود، ولی دلی شاد و سیمایی متبسّم و قلبی استوار داشت که حکایت از روحیّات عظیم و مواهب معنوی او می‌نمود. 📚 فریادگر توحید، ٨٣ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
✅آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) : ✍شیخ رجبعلی خیاط می گفت: "من همیشه که نماز می خواندم، نماز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نماز جعفر طیار و ...حاجتی را از خدا می خواستم. یک بار گفتم هیچ حاجتی نخواهم و برای خود خدا نمازی بخوانم." تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود روش بنده پروری داند شیخ رجبعلی همان شب خواب دید. در خواب به او گفتند:"چرا دیر آمدی؟" یعنی تو باید سی سال پیش به فکر این کار می افتادی، حالا بعد از یک عمر نماز خواندن به این فکر افتادی که نماز بخوانی بدون اینکه مزد و حاجت از ما بخواهی! ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 موضوع: توصیه های دلنشین مرحوم آیت الله ناصری قدس سره در مورد نماز شب ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
✅ استاد محمدعلی جاودان: ✍می گویند آقا شیخ رجبعلی خیاط هر شب در مفاتیح می گشت تا ببیند هر نماز و ذکر و دعایی چه اثری دارد؛ یک شب هرچه گشت چیزی پیدا نکرد و همینطوری دو رکعت نماز خواند؛ به او گفتند این دو رکعت نماز را برای ما خواندی؛ آن قبلی ها برای چیزهای دیگر بود؛ آن چیزها هم پیدا نمی شود؛ شما باید هزار هزار بار کاری را برای هدفی انجام دهید تا شاید بدهند؛ اما اگر دو رکعت را بی نظر بخوانی آن دو رکعت قبول است. ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
پیامبراکرم (ص)فرمودند خانه ای که در آن قرآن فراوان خوانده شود، خیر آن بسیار گردد و به اهل آن وسعت داده شود. منبع: کافی ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨