eitaa logo
به دنبال ستاره ها...
4.9هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
671 ویدیو
19 فایل
🌿 اینجا رمان های واقعی رو نه تنها بخونید که زندگی کنید #اعترافات_یک_زن_از_جهاد_نکاح... #ناخواسته_بود... #مثل_یک_مرد #چهارشنبه_ها... #رابطه #مزد_خون #پازل #سم_مهلک انتشار رمان ها بدون دستکاری متن بلامانع🌹🌹🌹 آیدی_ نویسنده🔻 @sadat_bahador
مشاهده در ایتا
دانلود
عملکرد زهرا منجر شده بود به این که خانه علی شده بود کانون مخالفین... ابوبکر یه نامه برا حضرت زهرا سلام الله نوشت دختر پیغمبر، من مخلص توام، من نوکر توام، تو نور چشم جامعه مایی اما ... علی از وجود تو سوء استفاده کرده، خونه ی تو رو کانون مخالفین قرار داده بنابراین برای اینکه این کانون بهم بخوره علی رو ازخونه ات بیرون کن... یا به علی بگو اینا رو بیرون کنه... نامه رو داد به زهرای مرضیه... شیطنت بود دیگه... حضرت جواب نامه اش رو نداد ابوبکر رفت سخنرانی کرد گفت: این خونه اینجوری شده... جمعیت رو آوردن درب خونه ... برای چی؟! برای اینکه علی رو ببرن... علی ابن ابیطالب، زبیر ... همه تو این خونه ان مخالفین تو این خونه ان ... چرا نمیرن؟! چرا تو نماز ابوبکر شرکت نمیکنن؟! در زدن ... کی اومد پشت در؟! حضرت زهرا سلام الله !! خب مگه علی تو خونه نیست؟! چرا هست...!! مگه زبیر و... نیست؟! چرا هست...!! چرا زهرا سلام الله اومد پشت در؟! پشت این در هر کی بیاد یا باید بیعت کنه یا کشته بشه... ...
خب اگه زهرای مرضیه فریاد میزد میگفت کمکم کنید بر علی واجب میشد بیاد به زهرا کمک کنه... واجب میشد ... درگیر میشد... کشته میشد... برای اینکه پای علی به این معرکه نرسه زهرای مرضیه همه ی درد رو قورت داد و هیچی نگفت و افتاد...😔 اینا عبور کردن... ریختن همه رو دستگیر کردن ... چون علی نباید شمشیر بکشه، دستای علی رو بستن زهرای مرضیه افتاده بود نگاه کرد از نوع رفتار و ضربه زدن اینا دید جان علی هنوز در خطره... ببیینید خانه زهرا درش به مسجد وامیشه دیگه به جایی که منبر رو میبینید تا علی رو اوردن پای علی از در خانه به مسجد رسید زهرا بلند شد کمر علی رو گرفت ... نتیجه علی علیه السلام تو مسجد زهرا سلام الله در آستانه ی در اینایی که حمله کردن مسلمونا همه میبینن... هرکاری کردن نتونستن علی رو از دست زهرا دربیارن دوباره شروع کردن به چی؟! دست زهرا رو کوتاه کردن...😔 ...
علی میدونست که زهرا خودشو سر پا نگه داشته...😔 دست شکسته، کمر شکسته ... زهرا نگه داشته خودشو سلمان و اینا رو حضرت به یه اشاره گفت بیعت کنید اینا تو صفوف رفتن حضرت فرمود سلمان به داد زهرا برس... بگو درود بر تو عملیاتت موفق شد دیگه به خودت زحمت نده... اقا سلمان اومد گفت دختر رسول الله علی میگه کار تمام شد... تا اینو گفت زهرا افتاد بیهوش شد زهرا افتاد بیهوش شد ابوبکر به او نگاه کرد مسلمونا همه دارن زهرا رو نگاه میکنن الانه که از خواب غفلت بیدار بشن... به علی گفت پاشو برو زهرا رو جمع کن، دست علی رو باز کردن رفت زهرا رو کشید برد تو خونه یه پرده در خونه اویزون کرد قضیه تمام شد و بیعت هم نکرد!! حالا زهرا تو خونه افتاده، باید به هوشش بیارن کمرش شکسته... بازوش....😔 پیغمبر اکرم فرموده بودن: فاطمه بِضعَتةٌ مِنی فَمَن آذاهَا فَقَد آذانی فاطمه پاره ی تن منه هر کس او را اذیت کنه منو اذیت کرده اینو همه ی مسلمونا شنیده بودن... این ۱۱ نفر چون بیعت کردن دیگه رفتن تو صفوف با فاصله تو صف های جماعت نشستن... این به بغل دستی گفت فلانی یادته پیغمبر گفت فاطمه بِضعتةٌ مِنی؟! -گفت آره!! گفت اینا که فاطمه رو زدن که...؟! کمرشو شکوندن که... -راست میگی 🤔 +پیغمبر نمیتونه از این راضی باشه -نه +پس این چجوری جانشین پیغمبره؟! ...
چرا؟! چون وقتی علی ابن ابیطالب اومد بشوره دستشو که بلند کرد دید عه...😔 این خیلیه ها...!!😔 یعنی آقا ما این بزرگوارا الگوهامونن شیعه نازنازی نیست که... پونزده روز ... شما نمیدونی من چی میگم باید دستت بشکنه تا بفهمی یعنی چی پونزده روز زهرا دسته رو تکون نداده تا مولا نفهمه😔 دلیل هم داشتا نگید چرا؟! دلیلشم این بود که حضرت زهرا اگر میگفت دست من شکسته علی باید میرفت بیرون پزشک میاورد علی اگه میرفت بیرون اینا همه رو از کمک به علی ممنوع کرده بودن، علی بره بیرون باید به اینا خواهش کنه... میگن بیعت کن تا بهت بدیم!! زهرا برای اینکه به اینا مبتلا نشه به علی نگفت که دستم شکسته تا علی بیرون نره... ...
حالا فهمیدی زهرا برا اسلام چه کرد؟! همه ی اسلام رو دوش زهرا بود اما این آسون نبود که... چرا؟! پیغمبر اکرم بیست و سه سال کار کرد اسلام رو آورد بالا، وقتی از دنیا رفت یهو این اسلام اومد ته ته... دشمن این پاشو گذاشت رو خرخره ی اسلام زهرای مرضیه دست اسلام رو گرفت آورد این بالای بالا تو اون بیست و سه سال پیغمبر چه کشیده بود؟! فرمود تو این بیست و سه سال من به اندازه ای اذیت شدم که هیچ پیغمبری اذیت نشد تمام اون اذیت ها تو اون بیست و سه سال بود همه ی اونا یهو جمع شد تو هفتاد روز ریخت رو سر زهرا سلام الله زهرا نجات داد اسلام رو... علی امد بیرون... خب حالا علی چه کنه؟! علی ابن ابیطالب باید اسلام رو زنده کنه مشکلش چی بود؟! نیرو نداشت!! علی نیرو نداشت با فضایی که ایجاد شد، علی شروع کرد نیرو تربیت کردن، چی کار کرد؟! این سازمان شیعه رو پایه گذاری کرد با چند نفر شروع شد؟! با چهار نفر هسته اولیه سلمان، ابوذر، مقداد، عمار ...
اقا هر چی معاویه تلاش کرد راهی پیدا کنه سازمانو پیدا کنه نکرد امام حسن رو شهید کرد😔🥀 زمان امام حسین علیه السلام نوشتن که اقا علنی بشیم ؟! فرمودن: نه پنهان ده سال گذشت معاویه از دنیا رفت امام حسین علیه السلام سازمان رو علنی کرد، کجا بود مقر سازمان؟! کوفه مسلم رو فرستاد کوفه فرمود: برو سازماندهی بکن ولی اقدام نکن تا من بیام امام تا اخر خط رو میدید... دشمن به حساب خودش زیرکی کرد یه جاسوس فرستاد رفت تو کوفه سازمانی که مسلم اورده بود شناسایی کرد به این سازمان ضربه زد همه ی روئسا رو گرفت اورد تو زندان... یزید مامور سازمان یهود بود خوشحال بودن هم سازمانو پیدا کرده بودن، هم امام رو میزنیم داغون میکنیم... امام حسین رسید به کربلا احساس اونا این بود که حسین و سازمانش تو کربلان، غافل از اینکه حسین در کربلاست اما سازمانش در زندانه، اون ضربه رو اونا اشتباه کردن تو کوفه زدن دیگه سازمان رفته بود تو زندان... حسین بن علی با هفتاد و دونفر تو کربلا... حسین شهید شد...!!🥀 اقا طومار اینا رو بهم ریخت... امام سجاد علیه السلام با عنایت خدا از کربلا نجات پیدا کرد به سازمان گفت حالا کار کنید با این پتانسیل... کار کردن ... هر چی سازمان یهود تلاش کرد سازمان شیعه رو پیدا کنه پیدا نکرد یکی بعد دیگری امام ها رو کشتن تا رسید به امام هادی... ...
حکومت شیعی درست شد خواب از کله ی یهود پرید ... ای دل غافل چی بوجود اومد؟! ما علنی هم شدیم کاری نمیشه کرد... اومدن همون شگردی که معاویه علیه علی ابن ابیطالب بکار برد همون رو علیه ما بکار بردن ترور... زدن مطهری، باهنر، رجائی... گفتن بزن عَلَم رو بنداز خیمه میریزه، بعد جنگو تحمیل کردن رده دوم ها رو زدن دستواره ، متوسلیان، همت ...اینا تربیت شده ها بودن دیگه اینا رو زدن اقا یه جا گفت حالا برو تهاجم فرهنگی رو شروع کن ... برو همه رو از دستشون میگیریم ... منتها غافل بود تو اشتباه کردی چرا؟! تو این دفعه خیمه رو عوضی دیدی، زمان علی؛علی رو مردم به دلیل واسطه ها قبول داشتن یعنی چون عمار میگفت علی اونا میگفتن علی اما الان بر عکس شده واسطه ها رو به دلیل امام قبول دارن، یعنی هرکی با امام بود میگفتن اره... هرکی با امام نبود میگفتن فاتحه برو پی کارت... ...
. . در چنین شرایطی، اگر شما در آن قافله بودید، چه تصمیمی می گرفتید؟ سود و زیان را در چه چیزی می دیدید؟ ماندن و جان دادن! یا رفتن و جان سالم به در بردن؟ . . ...
. . گفتیم حتی وقتی دو نفر مستقیما با امام حسین [علیه‌السلام] که امام عصر خودشان بودن، گفت‌ و گو کردند‌‌ و حقیقت را از زبان خود امام شنیدند ، باز هم دو رفتار کاملا متفاوت از آنها سر زد!🧐 یکی به خاطر ترس حاضر به یاری امام نشد! و دیگری از خانواده،مال و بزرگی قبیله گذشت و همراهی با امام زمانش را انتخاب کرد! آیا دو امام حسین [علیه‌السلام ] داشتیم ؟ قطعا نه! پس این انتخاب متفاوت از چیست؟ . . ...
. . حالا در این ایام ما می خواهیم راجع به دستگاه محاسبات ذهن صحبت کنیم و ببینیم چه می شود که دستگاه محاسبات ذهنی یک نفر افقش ۸۰ ساله و دیگری بی انتها می شود؟! . . ...
. . . اما یکی از مهمترین روش ها، روش تکرار پیام هست ‼️ که در ادامه مثالی برای راحت‌تر فهمیدن این موضوع بیان می کنیم. داستان شرحبیل بن حسنه که یکی از صحابیان پیامبر صلوات ا... علیه در زمان معاویه بود نمونه ایی از همین روش است . . ...
. . ببینید!👈 این عملیات رسانه ای که معاویه با روش تکرار پیام علیه شرحبیل انجام داد، باعث شد در دستگاه محاسباتی ذهن شرحبیل اختلال ایجاد شود و محاسباتش تغییر کند . کسی که تا دیروز زاهدی گوشه نشین بود و تن به مبارزه با امیرالمومنین [عليه‌السلام] نمی داد، بعد از این ماجرا شمشیر به دست گرفت و شهر به شهر به دنبال جمع کردن لشکر برای معاویه بود. علیه چه کسی؟ علیه کسی که تا دیروز او را امام حق می دانست. این همان قدرت رسانه است؛ نه در میدان نبرد جنگیدن و نه زندانی اش کردند؛ فقط ده ها بار یک جمله را تکرار کردند!!! در حقیقت معاویه توانست دستگاه محاسباتی شرحبیل را با استفاده از دو تاکتیک تغییر دهد:👇🏻 ▫️عجله نکردن و در طول زمان این تغییر را ایجاد کند ▫️ورود اطلاعات ذهن او را کنترل و تنها داده ها نادرست را به صورت یک سویه در اختیارش قرار داد . . ... به دنبال ستاره ها👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1802108966Ce26d79d286