eitaa logo
با سیاست عمل کن✔️
7هزار دنبال‌کننده
188 عکس
31 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
میدانستم اما شنیدنش از زبان کسی دیگر تازگی داشت. انگار که تلخی این حقیقت فقط با شنیدنش از زبان فرد دیگری ، به رخم کشیده میشد. و این چیزی نبود که بتوان انکارش کرد. نامور اگر میفهمید من باردارم ، اولین چیزی که به ذهنش میرسید و سقط و از بین بردنش بود. هیچ شکی در این باره نداشتم...هیچ شکی! _میدونم! مامان انگار که بخواهد جوانب هر تصمیمم را از قبل برایم روشن کند تا تصمیم گیری ام آسوده تر باشد ، دوباره می‌گوید: _اینم بدون که اگه بخوای این بچه رو نگه داری باید حالا حالاها قید طلاق رو بزنی! از یک طرف دلم میخواست طلاق می‌گرفتم تا چشمم هیچکس را نبیند و از طرفی دیگر به خاطر حامله بودنم نمیتوانستم روند طلاق را طی کرده و تمامش کنم. حس تعلق در هوا داشتم. هر تصمیمی میخواستم بگیرم ، یک چیز مانعم میشد. طلاق گرفتنم امکان پذیر نبود و باعث لو رفتن حاملگی‌ام میشد. و طلاق نگرفتنم نیز باعث میشد این ارتباط پوسیده‌ام با نامور همچنان باقی مانده و باعث دردسر و آزارم شود. زبانی روی لبهایم کشیده و در حالی که شدیدا نیاز داشتم یک نفر راه درست را نشانم دهد تا تصمیم قطعی‌ام را گرفته و از این برزخ رهایی یابم ، خطاب به مامان میپرسم: _مامان تو میخوای من این بچه رو سقط کنم؟! خب بالاخره اینم بچه ی ناموره و... احتمال این برخوردش در ذهنم کم بود. که حرفم را قطع کرده و بگوید: _نه! به نظر من حالا که انقدر بی وجود شده بود که تو رو توی ساختمون خالی ول کرده بود ، تو هر تصمیمی که باعث آسودگی خاطرت میشه رو بگیر و اصلا هم به اون فکر نکن! یادت باشه چه رفتاری باهات داشت و وقتی هنوز به تو متعهد بود چطور بهت خیانت کرد! @ba_siasat_bash