✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#چله_نویسی
#روز_بیست_و_چهارم
۹/خرداد/۱۴۰۲
یک روزها و شبهایی توی خانه ما هست که معمولی نیست. یعنی خودمان میخواهیم که معمولی نباشد. مثل جشنها که حتما از شب قبلش باید ریسه بکشیم و دست بزنیم و بپربپر کنیم و برای آن معصومی که فردا تولدش است، «#تولدت_مبارک» بخوانیم. حالا اگر آن معصوم، #حضرت_رضا (ع) باشد که ماجرا کمی فرق میکند.
حالا ریحان میداند آن حرمی که هرازگاهی میرویم و کلی نینی دارد، خانه #برادر امام رضا (ع) است. یا مثلا وقتی میرویم خانه داییها با محمدطاها و زینب و خدیجه بازی میکنیم، درواقع کنار خانه #خواهر امام رضا (ع) هستیم.
حالا ریحان میداند امام رضا (ع) توی #ایران خیلی دوست و فامیل دارد، مخصوصا توی #شیراز و قرار است #تابستان تا جایی که میتوانیم بهشان سر بزنیم.
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
-مامان این چیزِ؟
انگشت سبابه دست راستم را گرفته بود و با تعجب به رنگ آبیاش نگاه میکرد.
-این رنگه. انگشتمو رنگ زدم و ایرانو نقاشی کردم.
نگاهی به انگشت سبابه خودش انداخت. رنگی نبود. چند دقیقه قبلش اما، با همین دستان کوچک، تجربه جدیدی به دست آورده بود. تجربهای از جنس #مشارکت سیاسی، تمرین #مسئولیتپذیری اجتماعی، نوعی #وطنپرستی زلال.
حالا ریحان میداند کوچکی و بزرگی دست مهم نیست. رنگی بودن و نبودن انگشت مهم نیست. نداشتن سن قانونی و رایچندمی بودن مهم نیست. مهم #اندیشهای است که این دستان را به حرکت وا میدارد و #امید میکارد.
امروز ریحان فهمید با دستانش، به جز خمیربازی و توپ بازی و درست کردن کاردستی، میتواند کارهای دیگری هم بکند. مثلا میتواند #ایران را بسازد.
امروز ریحان، اولین #حضور پای صندوق رای را تجربه کرد و بعد، برای این «اولین»، #جشن گرفتیم و «شـُـکـُـکـُـلات» خریدیم و دست زدیم.
۱۱/اسفند/۱۴۰۲
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 @baahaarnaranj
🔰 @mrs_faaf