eitaa logo
باعلی تامهدی علیهما السلام
1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
905 ویدیو
9 فایل
نهج البلاغه بخوانیم باعلی همراه شویم تا دورنمای عصر ظهو ودوران زیست با امام معصوم را تجربه کنیم برای زمینه سازی ظهور
مشاهده در ایتا
دانلود
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۴۶) 📚 انتشارات عهدمانا علی تعجب کرد؛ ابوموسی اشعری، همان کسی بود که در جنگ جمل، امام را یاری نکرد و عملاً در مقابل او ایستاد. پس اینک چگونه می توانست نمایندهٔ امام در شورای حکمیت باشد و بر حق تکیه بزند و از حقوق على دفاع کند ؟! علی گفت : « من به ابوموسی اشعری راضی نیستم و او را شایستهٔ این کار نمی دانم. او از ما جدا شد ، مردم را از یاری من بازداشت ، سپس فرار کرد تا اینکه به وی تأمین دادم و از گناهش گذشتم. من به حکمیت ابن عباس راضی ام که شایسته تر از اوست. » مخالفان گفتند : « خیر ! ما جز به ابوموسی به دیگری راضی نیستیم. » بار دیگر اختلافها بالا گرفت. طبل تفرقه به صدا درآمد. یاران دیروز و مخالفان امروز على ، به گونه ای سخن می گفتند که گویی نمایندگان معاویه اند. دستور از او می گیرند و آب به آسیاب او می ریزند. علی رو به آنان گفت : « معاویه برای چنین حکمیتی عمروعاص را برگزیده که با او هم رأی و نظر است ، در حالی که ابوموسی در این امر با من هم عقیده و هم رأی نیست. پس شما هم باید در برابرش ابن عباس را قرار دهید ، زیرا عمروعاص گرهی نمی بندد مگر اینکه ابن عباس آن را بگشاید و گرهی را باز نمی کند که پیش از او ابن عباس آن را نبندد. امری را حکم نمی کند مگر اینکه آن را سست سازد و کاری را سست نمی کند که آن را محکم نسازد. » اما سخنان امام تأثیری در آن مردان ریش دراز و قاریان قرآن نداشت و پس از مدتی مجادله ، پیمان نامهٔ حکمیت نوشته شد : « رضایت دادیم که در برابر حکم قرآن ، هر چه باشد تسلیم شویم و هر دستوری داد اجرا کنیم. ما در اختلافاتی که در میان ماست ، کتاب خدا را از ابتدا تا انتها بین خود گم ساختیم. علی و پیروانش رضایت دادند که ابوموسی اشعری را به عنوان ناظر و حاکم بفرستند ، معاویه و پیروانش هم به گسیل داشتن عمروعاص به عنوان ناظر و حاکم رضایت دادند. ایشان عهد و پیمان خدا را از آن دو نفر گرفتند که کتاب خدا را ملاک قرار داده و در حکم کردن از مطالب آن ، به چیز دیگر تجاوز نکنند. از این پس سلاح بر زمین گذاشته می شود ، راه ها باز می گردد و حاضر و غایب هر دو گروه از نظر امنیت یکسان هستند و تا صدور حکم از سوی نمایندگان، امنیت و دوستی بر دو طرف حاکم خواهد بود. ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۶ مراحل پیروزی.mp3
2.37M
شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 6⃣ ⭕️ مراحل پیروزی
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 6 ) 🔹 مراحل پیروزی 🔰 با توجه به سه بحثی که پیرامون حکمت ۴۸ تقدیم شد ، محصولِ معنا و مقصود امیرالمؤمنین (علیه السلام) از این حکمت ، ان شاالله چنین است که : 🔻 اگر کسی می خواهد در اهدافش پیروز بشود ، اولاً باید حَزم و دور اندیشی داشته باشد. یعنی بتواند اهداف بلند مدت را هدف گیری کند و برایش برنامه ریزی کند. 🔻 اگر بخواهد به اهداف بلند مدّت برسد ، به ثمرات دور دست دسترسی پیدا کند، چاره ای ندارد مگر اینکه خوب فکر کند. فکر و ذهنش را خوب جَوَلان بدهد و ابعاد و شرایط مختلف مسأله را ببیند و بفهمد و بسنجد. 🔻 و اگر بخواهد فکر خودش را خوب جَولان بدهد، باید راز خودش را خوب نگه دارد. چرا که خیلی ها با خبر شدن از تصمیم شما ، به قصد های مختلف خیر و شر سعی می کنند رأی شما را تغییر بدهند. 🔻 اگر بتوانید قبل از اینکه شرایط آماده بشود ، تصمیم خودتان را به هر کسی که نیازی نیست اعلام نکنید؛ این باعث می شود که کارتان درست انجام بشود. 🔻 با این توضیح حالا می شود بر عکس قصّه را مهندسی کرد. اگر اهل تحسین اسرار باشی ، اگر آدمی باشی که بتوانی راز خودت را خوب نگه داری ، می توانی خوب فکر کنی. اگر خوب فکر کنی، می توانی دور دست ها را بیندیشی و اگر دور اندیش باشی ، حتماً به پیروزی خواهی رسید. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(20).mp3
8.98M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز چهل و هشتم : از حکمت ۴۶۷ تا ۴۸۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹 سهم : از حکمت ۴۶۷ تا حکمت ۴۸۰ ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : وصف یکی از رهبران الهی: بر آنان فرمانروایی حاكم شد، كه كارها را بپا داشت و استقامت ورزيد تا دين استوار شد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : مردم را روزگاری دشوار در پيش است كه توانگر اموال خود را سخت نگه دارد، كه به اين بخل ورزی فرمان داده نشده است، خدای سبحان فرمود: «بخشش ميان خود را فراموش نكنيد.» بدان در آن روزگار، بلندمقام و نيكان خوار گردند و با درماندگان به ناچاری خريد و فروش می كنند در حالیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از معامله با درماندگان نهی فرمود. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : دو كس نسبت به من هلاك می گردند؛ دوستی كه زياده روی كند و دروغ پردازی كه به راستی سخن نگويد. (اين كلام مانند سخن ديگری است كه فرمود:) دو تن نسبت به من هلاك گردند، دوستی كه از حد گذراند، و دشمنی كه بيهوده سخن گويد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : (از امام علیه السلام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود:) توحيد آن است كه خدا را در وهم نياوری و عدل آن است كه او را متهم نسازی. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : در آنجا كه بايد سخن گفت، خاموشی سودی ندارد و آنجا كه بايد خاموش ماند سخن گفتن ناآگاهانه خيری نخواهد داشت. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : (در دعا به هنگام طلب باران فرمود:) خدايا! ما را با ابرهای رام سيراب كن، نه ابرهای سركش. (اين كلمات از فصيح ترين و شگفتی آورترين كلمات اديبانه است كه ابرهای سركش همراه با رعد و برق را به شتران چموش تشبيه كرد كه بار از پشت می افكنند و سواری نمی دهند و ابرهای رام به شتران رام تشبيه كرد كه به راحتی شير داده و سواری می دهند.) ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : (به امام گفتند :چه می شد موی خود را رنگ می كردی؟ فرمود:) رنگ كردن مو، زینت و آرايش است، امّا ما در عزای پيامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلم) به سر می بريم. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : پاداش مجاهد شهيد در راه خدا بزرگتر از پاداش عفيف پاكدامنی نيست كه قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد، همانا عفيف پاكدامن فرشته ای از فرشته هاست. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : قناعت مالی است كه پايان نمی پذيرد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : (چون زياد بن ابيه را به جای عبدالله بن عباس، به فارس و شهرهای پيرامون آن فرستاد، او را در دستورالعمل طولانی از گرفتن ماليات نابه هنگام نهی فرمود:) عدالت را بگستران و از ستمكاری پرهيز كن كه ستم رعيت را به آوارگی كشاند و بيدادگری به مبارزه و شمشير می انجامد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : سخت ترين گناهان، گناهی است كه گناهكار آن را سبك شمارد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : خدا از مردم نادان عهد نگرفت كه بياموزند، تا آنكه از دانايان عهد گرفت كه آموزش دهند. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : بدترين دوست آنكه برای او به رنج و زحمت افتی. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : وقتی مؤمن برادرش را به خشم آورد، به يقين از او جدا شده است. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۴۷) 📚 انتشارات عهدمانا على ، غمگین و متفکّر در مقابل چادر فرماندهی اش ایستاده بود ، عده ای به دور اشعث حلقه زده بودند و او داشت عهدنامهٔ حکمیّت را با صدای بلند برای آنان می خواند . علی وقتی از میان آن جمع بیرون آمد که مالک و چند تن از یارانش را در کنار خود دید. به مالک نگاه کرد و گفت :« می بینی که مردم بی وفای کوفه چگونه فریب معاویه را خوردند؟ من ، سست عنصرتر از اینان جماعتی ندیدم.» مالک سرش را نه بر تأسف ، بلکه بر تأیید سخنان امام ، تکان داد و گفت : « آیا بهتر نبود اینان را به گردن نهادن به حق اجبار می ساختید تا چنین بر طبل نکوبند ؟ » امام آهی کشید و گفت : « در شرایطی هستم که اگر سخنی بگویم و به حق اصرار کنم ، می گویند بر حکومت حريص است و اگر خاموش باشم ، می گویند از مرگ ترسید. هرگز ! من و ترس از مرگ ؟! پس از آن همه جنگ و حوادث ناگوار. سوگند به خدا ، انس و علاقهٔ فرزند ابیطالب به مرگ در راه خدا ، از علاقهٔ طفل به پستان مادر بیشتر است . اینکه سکوت برگزیدم ، از آن است که از علوم و حوادث پنهانی آگاهی دارم که اگر بازگویم مضطرب و لرزان میگردید ؛ همچون لرزیدن ریسمان در چاه عمیق. » مالک گفت : « ما اینک نگران حوادث آینده ایم . آیا حوادثی را می بینید که دانستنش برای ما لازم باشد؟» امام گفت : « آگاه باشید که همانا ترسناک ترین فتنه ها در نظر من ، فتنهٔ بنی امیه بر شماست. فتنه ای کور و ظلمانی که سلطه اش همه جا را فراگرفته و بلای آن دامنگیر نیکوکاران است. به خدا سوگند ، بنی امیّه بعد از من برای شما ، زمامداران بدی خواهند بود. آنان چون شتر سرکشی که دست به زمین کوبد و لگد زند و با دندانها گاز گیرد و از دوشیدن شیر امتناع ورزد ، با شما چنین برخوردهایی خواهند داشت و از شما کسی باقی نگذارند جز آن کسانی که برایشان سودمند باشند و آزاری نرسانند. » ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 شناخت بزرگوار و پست فطرت 🔰 در حکمت ۴۹ نهج‌البلاغه، مولا علی (علیه السلام) می‌فرمایند: 💠«إحْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَرِيمِ إِذَا جَاعَ وَ اللَّئِيمِ إِذَا شَبِعَ» " یعنی از صولت ، قدرت، هیبت و یورش بزرگوار، در هنگامی که او را محروم می کنی و همچنین از سیری بیش از حدّ انسان پست، بپرهیز. " 🔰 در فهم این حکمت، چند نکته لازم است: 🔸 ۱. اولاً ارزش خود کریم النّفس بودن است؛ 🔻 مولا علی (علیه السلام) درباره اثر کرامت نفس، در حکمت ۴۴۹ می‌فرمایند: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ» ؛ " کسی که برای خودش احساس شخصیت با کرامت بکند، شهواتش نزد او کوچک و خوار می‌شود." یعنی گرفتار شهوات دلش نمی‌شود. 🔻 یا در حکمت ۴۳۶ می‌فرمایند: «أَوْلَى النَّاسِ بِالْكَرَمِ مَنْ عُرِفَتْ بِهِ الْكِرَامُ» «می‌دانید در بین اقشار مردم، چه کسی شایسته تر از بقیه است نسبت به احترام و تکریم؟ کسی که آنقدر صفت کرامت در او تجلّی دارد، که دیگران را در کرَم با او مقایسه می‌کنند.» 🔻و مولا علی (علیه السلام) در زیبایی رفتاری انسان های کریم النّفس، نکاتی دارند که یکی از آنها در حکمت ۲۲۲ است؛ می‌فرمایند: «مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ» " یکی از زیباترین و شریف ترین رفتارهای انسان های کریم النفس این است که اهل تغافل اند؛ عیوب مردم را که می‌بینند جار نمی‌زنند؛ خودشان را به غفلت می زنند. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
شرح حکمت ۴۹ قسمت ۱ شناخت بزرگوار و پست فطرت.mp3
2.53M
شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 1⃣ ⭕️ شناخت بزرگوار و پست فطرت
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(21).mp3
3.66M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز چهل و نهم : از نامه ۷۹ تا نامه ۷۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹 سهم : از نامه ۷۹ تا ۷۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به فرماندهان لشگر ، پس از به دست گرفتن خلافت 🔹علل نابودی ملتها ♦️پس از ياد خدا و درود، همانا ملتهای پيش از شما به هلاكت رسيدند، بدان جهت كه حق مردم را نپرداختند، پس دنيا را با رشوه دادن به دست آوردند و به راه باطلشان بردند و آنان اطاعت كردند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 :جواب نامه ابوموسی اشعری، پیرامون حکمیت 1⃣ علل سقوط جامعه ♦️همانا بسياری از مردم تغییر کردند و از سعادت و رستگاری بی بهره ماندند، به دنياپرستی روی آورده و از روی هوای نفس سخن گفتند، كردار اهل عراق مرا به شگفتی واداشته است، كه مردمی خودپسند در چيزی گرد آمدند، می خواستم زخم درون آنها را مداوا كنم، پيش از آنكه غير قابل علاج گردد. 2⃣ تلاش امام در تحقق وحدت ♦️پس بدان در امّت اسلام، هيچ كس همانند من وجود ندارد كه به وحدت امّت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) از من حريص تر و انس او از من بيشتر باشد، من در اين كار پاداش نيك و سرانجام شايسته را از خدا می طلبم و به آنچه پيمان بستم وفا دارم، هر چند تو دگرگون شده و همانند روزی كه از من جدا شدی نباشی. همانا بدبخت كسی است كه از عقل و تجربه ای كه نصيب او شده است محروم ماند و من از آن كس كه به باطل سخن گويد يا كاری را كه خدا اصلاح كرده برهم زند بيزارم. آنچه را نمی دانی واگذار زيرا مردان بدكردار، با سخنانی نادرست به سوی تو خواهند شتافت، با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به عبدالله بن عباس 🔹روش مناظره با دشمن مسلمان ♦️به قرآن با خوارج به جدل مپرداز، زيرا قرآن دارای ديدگاه كلی بوده و تفسيرهای گوناگونی دارد، تو چيزی می گویی و آنها چيز ديگر، لكن با سنّت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) با آنان به بحث و گفتگو بپرداز، كه در برابر آن راهی جز پذيرش ندارند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۴۸) 📚 انتشارات عهدمانا مردی که با نگرانی به امام چشم دوخته بود ، پرسید : « یا امیرالمؤمنین ! ما را بگویید چه کنیم؟ اگر بنی امیّه بر ما حاکم شوند چگونه به آنان مقابله کنیم؟ » امام پاسخ داد : « آنها به نام دین سخن می گویند و خود را پیرو دین محمّد می نامند. به نام دین جنایت ها می کنند. آنها به رنگ های گوناگون ظاهر می شوند. از ترفندهای مختلفی استفاده می کنند. برای شکستن شما از هر پناهگاهی بهره می گیرند و در هر کمینگاهی به شکار شما می نشینند. قلبهایشان بیمار و ظاهرشان آراسته است. بر رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند و بر بلا و گرفتاری مردم می افزایند و امیدواران را ناامید می کنند. مدح و ستایش را به یکدیگر قرض می دهند. آنها برای هر حقّی ، باطلی و برای هر دلیلی شبهه ای و برای هر زنده ای قاتلی و برای هر دری کلیدی و برای هر شبی چراغی تهیه کرده اند. در آغاز ، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست می کشانند آنها یاوران شیطان و زبانه های آتش اند. پس حاکمان خود را بشناسید و از آنها اطاعت نکنید! هرچند آنها شما را بکشند و اسیر و زندانی کنند. » همه جز امام و مالک ، بر زمین نشسته بودند. پرسش ها یکی پس از دیگری پرسیده می شد و علی با متانت به آنان پاسخ می داد. تا اینکه سواری به جمع امام و یارانش نزدیک شد و همهٔ نگاه ها متوجه او شد. سوار از اسب فرود آمد و رو به علی گفت:« یا امیرالمؤمنین! عمروعاص و ابوموسی اشعری و افرادی از هر دو سپاه ، برای انجام امر حکمیّت به منطقهٔ دومة الجندل عازم شده اند. باقی ماندهٔ سپاه می پرسند تکلیف چیست و چه باید کنند ؟ » امام پاسخ داد : « به همه بگویید آماده شوند ؛ به زودی صفین را ترک می گوییم و به کوفه باز می گردیم . » بازگشت ، اندوهناک بود . چشم ها فروافتاده ، تن ها خسته و رنجور و رنگ رخسار پریده و دلها شکسته. هرچند اینک صفین در پس بود و کوفه در پیش ؛ هرچند زنان و همسران و مادران و پدران چشم انتظار بودند ، امّا حاصل چند ماه دوری از آنان ، بازگشتی به برزخ بود؛ برزخی پر انتظار که چه خبری از شورای حکمیت می رسد، حق را به علی می دهند یا معاویه؟ ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 2 ) 🔹 شناخت بزرگوار و پست فطرت 🔰 اما اگر خواستید حکمت ۴۹ را دقیق بشناسید، این سؤال را باید پاسخ بدهید که چگونه انسانی که چنین کرامت نفسی دارد، که بخشی از ارزش هایش را از نهج‌ البلاغه برایتان گفتم، وقتی گرسنه می‌شود حمله می کند و انسان پست مگر چقدر پستی دارد که وقتی سیر شد هم حمله می کند؟ 🔻 برای فهم درست این حکمت، کافی است به پاورقی خطبه ۵۱ مراجعه کنید. یک داستانی است در ماجرای جنگ صفین. 🔻عبدالله بن عوف نقل می کند: " پیش از آنکه سپاه کوفه به صحرای صفین برسند، سربازان معاویه به فرماندهی ابوالأعور، رودخانه فرات را در اختیار گرفتند [ یعنی پست هایی در قامت سربازان معاویه آمدند، زودتر به صفین رسیدند، خودشان و اسب هایشان آب خوردند، مشک هایشان را پر آب کردند؛ راه آب را به روی سربازان امیرالمؤمنین (علیه السلام) بستند]؛ امام علی (علیه السلام) صعصعة بن صوحان را به سوی معاویه فرستاد که چرا شریعه فرات را بسته اید؟ معاویه با یاران خود مشورت کرد. ولید بن عقبه و عبدالله بن سعید گفتند: « آب را همچنان بسته نگه دار تا سپاه کوفه از تشنگی بمیرند.» [ این انسان های پستی که سیراب شدند، گفتند لشگر علی بن ابیطالب (علیه السلام) را چنان تحریم آب کن، یا تسلیم می شوند یا از تشنگی جان می دهند] ؛ ولی عمروعاص گفت: «علی مردی نیست که تشنه بماند، او همان مردی است که می گفت اگر چهل نفر یاور داشتم، حقّ خود را پس از سقیفه می گرفتم. اکنون که بزرگان عراق و حجاز همراه او می باشند.» [ او گفت کور خواندید، علی آنقدر انسان با شخصیت و با عزّت و کرامتی است که هرگز نه در تشنگی می میرد و نه تسلیم می‌شود؛ با او شوخی تحریم نکنید! اگر عصبانی بشود و تصمیم بگیرد، هیچکس حریفش نیست.] اما معاویه به حرف عمروعاص گوش نکرد و همچنان دستور داد آب را بسته نگه دارند. به فرمان امام (علیه السلام)، خط شکنان سپاه به فرماندهی کریم اهل بیت، امام حسن (علیه السلام)، حمله کردند. [ حالا حمله و صولت انسانهای کریم را ببینید ، اگر تحریم شان کردی و گرسنه و تشنه نگه شان داشتی ، اینها تسلیم و خوار نمی شوند ] حمله کردند، آب را در اختیار گرفته، سپاه معاویه را کنار زدند، امّا امام علی (علیه السلام) دستور داد آب برای هر دو لشگر آزاد باشد. این عمل جوانمردانه امام، باعث بیداری بسیاری از شامیان شد که برخی از آنها به سپاه امام پیوستند. " 🔻 حالا با این توضیح، یک بار دیگر حکمت ۴۹ را بخوانیم تا ببینیم چقدر روشن شد؛ 💠 « از یورش انسان بزرگوار در هنگام گرسنگی و از تهاجم انسان پست به هنگام سیری بپرهیز. » 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
شرح حکمت ۴۹ قسمت ۲ شناخت بزرگوار و پست فطرت.mp3
4.38M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 2⃣ ⭕️ شناخت بزرگوار و پست فطرت 🎙حجت الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سهم : از نامه ۷۶ تا نامه ۷۳ ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈ 📜 : نامه به عبدالله بن عباس،هنگامی که او را در سال ٣٦ هجری به فرمانداری بصره منصوب فرمود 🔹اخلاق مدیریتی ♦️با مردم به هنگام ديدار، و در مجالس رسمی، و در مقام داوری، گشاده رو باش، و از خشم بپرهيز، كه سبك مغزی ، به تحريك شيطان است، و بدان! آن چه تو را به خدا نزديك می سازد، از آتش جهنم دور می كند، و آنچه تو را از خدا دور می سازد، به آتش جهنم نزديك می كند. ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈ 📜 : نامه به معاويه در روزهای آغازین بیعت، در سال٣٦ هجری 🔹فرمان اطاعت به معاويه ♦️از بنده خدا علی اميرمومنان، به معاويه بن ابی سفيان. پس از ياد خداو درود! می دانی كه من درباره شما معذور، و از آنچه در مدينه گذشت روی گردانم، تا شد آنچه كه بايد می شد، و بازداشتن آن ممكن نبود، داستان طولانی و سخن فراوان است. و گذشته ها گذشت، و آينده روی كرده است، تو و همراهانت بيعت كنيد، و با گروهی از يارانت نزد من بيا، با درود. ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈ 📜 : نامه پيمان ميان ربيعه و يمن 🔹مبانی صلح و سازش مسلمين ♦️اين پيمان نامه ای است كه مردم (يمن) و (ربيعه) آن را پذيرفته اند، چه آنان كه در شهر حضور دارند يا آنان كه در بيابان زندگی می كنند، آنان پيرو قرآنند و به كتاب خدا دعوت می كنند و به انجام دستورات آن فرمان می دهند و هر كس كه آنان را به كتاب خدا بخواند پاسخ می دهند، نه برابر آن مزدی خواهند و نه به جای آن چيز ديگری بپذيرند و در برابر كسی كه خلاف اين پيمان خواهد، يا آن را واگذارد، ايستادگی خواهند كرد، گروهی گروه ديگر را ياری می دهند، همه متّحد بوده و به خاطر سرزنش سرزنش كننده ای، يا خشم خشم گيرنده ای، يا خوار كردن بعضی ، يا دشنام دادن قومی، اين پيمان را نمی شكنند. بر اين پيمان، حاضران و آنها كه غايبند، دانايان و ناآگاهان، بردباران و جاهلان، همه استوارند و عهد و پيمان الهی نيز بر آنان واجب گرديده است كه (همانا از پيمان خدا پرسش خواهد شد) و علی بن ابيطالب آن را نوشت. ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈ 📜 # نامه73 : نامه به معاويه 🔹افشای سيمای دروغين معاويه ♦️پس از ياد خدا و درود، من با پاسخ های پياپی به نامه هايت و شنيدن مطالب نوشته هايت، رأی خود را سست و زيركی خود را به خطا نسبت می دهم و همانا تو كه مدام خواسته هایی از من داری و نامه های فراوان می نويسی، به كسی مانی كه به خواب سنگينی فرو رفته و خوابهای دروغينش او را تكذيب می كند، يا چون سرگردانی كه ايستادن طولانی بر او دشوار می باشد، و نمی داند، آيا آينده به سود او يا به زيانش خواهد بود؟ گرچه تو آن كس نيستی اما به تو شباهت دارد. به خدا سوگند، اگر پرهيز از خونريزی در مهلت تعيين شده نبود، ضربه كوبنده ای دريافت می كردی كه استخوان را خُرد و گوشت را بريزاند. معاويه ! بدان كه شيطان تو را نمی گذارد تا به نيكوترين كارت بپردازی و اندرزی كه به سود تو است بشنوی. (درود بر آنان كه سزاوار درودند.) ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۴۹) 📚 انتشارات عهدمانا روزهای انتظار هرچند طولانی شد ، اما بالاخره به پایان رسید. ابن عباس و شُریح بن هانی ، دو ناظر امام از دومة الجندل بازگشتند. همهٔ نگاه ها به آنها بود که در حلقهٔ علی و یارانش ایستاده بودند. چهره های هر دو نشان می داد که خبرهای خوشی ندارند. ابن عباس در پاسخ علی که پرسید : « چه دیدید و چه شنیدید از آن دو ؟ » پاسخ داد : « خدا لعنت کند ابوموسی اشعری را ! من مردی به خرفتی و کودنی او ندیده ام ! بعد رو به شُریح کرد و گفت : « بگو آنچه را دیدیم و شنیدیم. » شریح گفت : « پیش از صدور رأی حکمین ، آن دو در تعیین و نصب خلیفه سخن گفتند. عمروعاص از ابوموسی پرسید : « آیا میدانی عثمان مظلوم کشته شد ؟ » ابوموسی گفت : « آری میدانم. » عمروعاص لبخندی زد و گفت : « ای مردم ! شاهد باشید که نمایندهٔ علی به قتل مظلومانهٔ عثمان اعتراف کرد. » آنگاه رو به ابوموسی پرسید : « چرا از معاویه روی می گردانید در حالیکه او فردی قریشی است ؟ » ابوموسی گفت : « معاویه سابقه ای در اسلام ندارد . پدر و خانواده ی او ، از دشمنان رسول اللّه بودند و مسلمانان بسیاری به دست آنان به قتل رسیدند . چگونه چنین مردی می تواند خلیفهٔ مسلمانان باشد ؟! » عمروعاص گفت : « ما دربارهٔ علی و معاویه به توافق نخواهیم رسید. بهتراست علی و معاویه را از خلافت خلع کنیم و سرنوشت خلافت را به شورای مسلمانان واگذاریم. » ابوموسی لحظه ای فکر کرد و گفت : « موافقم ، این بهتر است که شخص دیگری خلیفه شود . شاید که غائله ها ختم گردد. » عمروعاص گفت : « من حکم به عزل معاویه میدهم و تونیزحکم به عزل على بده. » ابوموسی گفت : « بسم الله . حکم کن تا بشنوند . » عمروعاص گفت : « نه ابوموسی ، تو بزرگتری و از اصحاب رسول اللّه هستی. حق تقدّم با توست. ↩️ ادامه دارد...