هدایت شده از کانال رسمی استاد مسعود عالی
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز رحلت حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب گرامی باد.
www.ostadaali.ir
🆔 @ostad_aali
کلبه عُشاق
#مشاهیرتخت_فولاد
حاج آقا #رحیم_ارباب در روستای چَرمهین اصفهان بدنیا امد
ایشان در نزد علمای بزرگی چون میرزا بدیع درب امامی ،سیدمحمدباقردرچه ای و سیّدابوالقاسم دهکردی کسب علم نموده و به مقام اجتهاد رسیدند.
مراتب سیر وسلوک را پیش جهانگیرخان قشقایی و آخوند کاشی فرا گرفت و شاگرد خاص اخوند کاشی بود.
ایشان شاگردان بزرگی را همچون استاد جلال الدین همایی،سیّد مصطفی بهشتی نژاد، ملاهاشم جنتی و شیخ محمّد باقر صدیقین را تربیت نمود.
وی درعلومِ فقه ،ریاضیات،هیئت و نجوم به تصدیق اهل فن استاد مسلم بود. چنانچه دکتر محمدجوادشریعت باتفاق تعدادی از دانشجویان در سال ۱۳۳۲ شمسی با مرحوم حاج آقا رحیم ارباب دیدار میکنند بعد از اینکه خودشان و رشته تحصیلی و سطح تحصیلی خودشان را معرفی میکنند حاج آقارحیم ارباب به تناسب رشته و سطح تحصیلی از بچه ها پرسشهای علمی از درس های جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مطرح کردند که پاسخ اغلب آنها از توان آنهاخارج بود که با اظهار لطف وی و پاسخ درست پرسش روبرو میشوند.
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
هدایت شده از مروج توحید
4_6003513820448818675.mp3
21.4M
هدایت شده از مروج توحید
🎙#تفسیر_مثنوی جلسه بیستم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
شروع از بیت (دقیقه ۲):
سایه یزدان چو باشد سایه اش
وارهاند از خیال سایهاش
موضوع داستان:
ادامه داستان وزیر پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت از بهر تعصب
عناوین:
🔹 دقیقه ۲: بی پایه بودن عالم دنیا
🔹 دقیقه ۵: ظلّ ذی ثلاث شعب
🔹 دقیقه ۸: دو معنی سایه خدا
🔹 دقیقه ۱۱: کار اولیاء، برگرداندن قلب
🔹 دقیقه ۱۷: اتصال مولانا به امام زمان(عج)
🔹 دقیقه ۱۹: گذر از شیخ
🔹 دقیقه ۲۱: هنر شیخ
🔹 دقیقه ۲۳: شمس من و خدای من (خاطره حضرت استاد از جناب عبدالغفور واصلی)
🔹 دقیقه ۲۵: حسام الدین، کنایه از امام زمان در برخی اشعار مولانا
🔹دقیقه ۳۰: شعر عطار در وصالش به امام زمان (عج)
🆔 @moravej_tohid
هدایت شده از مروج توحید
هدایت شده از مروج توحید
4_6003513820448818676.mp3
13.53M
هدایت شده از مروج توحید
🎙#تفسیر_مثنوی جلسه بیست و یکم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔹 شروع از بیت (دقیقه ۲):
قوم عیسی را بد اندر دار و گیر
حاکمانشان ده امیر و دو امیر
موضوع داستان:
ادامه داستان وزیر پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت از بهر تعصب
عناوین:
🔹 دقیقه ۷: ختم ولایت عامه و خاصه
🔹 دقیقه ۸: ملال و جنگ از کثرت است
🔹 دقیقه ۱۱: انسانهای داودی خو
🔹 دقیقه ۱۴: چشم بیاشک از امراض روح است
🔹 دقیقه ۱۵: غفلت، منشأ گناه
🔹 دقیقه ۱۹: نیست شدن، بزرگترین عبادت
🔹 دقیقه ۲۱: تجلی قهاری(کرشمه)
🔹 دقیقه ۲۳: یکی از اصول عشق، ناز و نیاز
🔹 دقیقه ۲۶: خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه
🔹 دقیقه ۲۸: طلب با اخلاص (داستان موسی و شبان)
🔹 دقیقه ۳۹: وصال حافظ به معشوق (ای که با سلسله زلف دراز آمدهای)
🔹 دقیقه ۴۳: یغمای دل
🔹 دقیقه ۴۵: اشعار مولانا در وصالش به امام زمان(عج)
🆔 @moravej_tohid
#اندرحکایات
#یِذَره_کتاب
#نخودکی_اصفهانی
....پیش از انکه بار اول به نجف بیایم،پدرم مرا تحت تربیت مردی آسمانی در اصفهان بنام حاج #محمّدصادق_فولادی (آرمیده در تخت فولاد اصفهان تکیه شاهزاده) قرار داد. از ۷ سالگی تا ۱۱ سالگی ام زیر نظر او به ریاضات و عباداتِ طاقت فرسا پرداختم.او بمن آموخته بودکه زهد و کثرتِ ذکر و گرسنگی، از مهم ترین راههای گشوده شدن حقیقت بروی انسان است.بعد از ایشان به خدمت مردی بزرگ بنام سیدجعفرحسینی قزوینی رسیدم. او در شهرضای اصفهان ساکن بود.غرق در گرسنگی و تشنگی بودم که خدمتش رسیدم. بمن نگاه کرد و بدون مقدمه گفت:حسنعلی! نُه روز است که چیزی نخورده ای و جز با آب افطار نکرده ای، اما هنوز در ریاضت کشیدن ناقصی.
با خودفکر کردم مگر دیگر چه میتوانم بکنم تا به کمال در ریاضت کشیدن برسم، که او ادامه داد: هنوز آثار گرسنگی در چهره ات پیدا میشود ؛ مردِ کامل مردی است که چهل روز گرسنگی میکشد، اما اثرِ آن در صورتش ظاهر نمیشود.
تمام روزهای ۱۱ تا ۱۳ سالگی ام را بجز دو روزِ حرام در سال ، روزه گرفتم و فقط خداوند از سختی هایی که کشیدم آگاه است. گمان میکردم دیگر کسی در این سطح از سختی دادن به خویش نخواهم دید تا اینکه پایم به نجف، این شهر پُر رمز و راز باز شد و اسم سیّدمرتضی کشمیری را شنیدم.
شنیده بودم همیشه نمازِ "هزارقل هوالله"را در دورکعت نمازمیخواند و در اوقات دیگرش، هرروز هزار مرتبه سوره قدر قرائت میکندو گاهی در حرم حضرت امیرالمومنین علی علیه السّلام در نماز دو رکعتی ، کل قران کریم را ختم میکند.گرسنگی های سخت با کمترین غذا به خود میداد.
....شنیده بودم روزی با دوتن از همراهانش در کربلا به کاروانسرای سرشور رسیده اند و او به نماز ایستاده و دونفر همراه به ایشان اقتدا میکنند. در بین نماز شیری از صحرا به سمتشان می آیدو در مقابلشان می نشیند. آن دو به شدت میترسند.اما سیدتکان نمیخورد و نمازش را در کمال آرامش تمام میکند. پس از نماز کمی از جا بلند میشود و گوشِ شیر را در دست میگیرد و فشار میدهد و میگوید: دیگر تورا نبینم که زوار حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام را بترسانی. با قدرت ولایی اش ،چنان تصرفی در او میکند که آن شیر پس از این ماجرا دیگر دیده نشد.
پس از شنیدن اوصافش، شوقی وصف ناشدنی داشتم و به دنبالش می گشتم تا....
ادامه دارد انشاللّه
برگرفته از
#کتاب_کهکشان_نیستی
هدایت شده از بسمت خدا | سیروسلوک
14.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ معجزه حدیث کساء
▪️ بسمت خدا | #سیروسلوک
https://eitaa.com/s_solouk
هدایت شده از بسمت خدا | سیروسلوک
حدیث کساء.mp3
7.58M
▫️
💠 حدیث کساء
🎙 علی فانی
🌷چادرت را بتکان روزی ما را بفرست...
▪️ کانال معرفتی بسمت خدا | #سیروسلوک
https://eitaa.com/saamtkhoda