eitaa logo
باب الحرم
3هزار دنبال‌کننده
99 عکس
111 ویدیو
31 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•کجا بودید؟!.. اصحاب حضرت اباعبدالله سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● کجا بودید؟! لحظه‌ای که امامتون صداتون کرد هی گریه کرد و زیر لب دعاتون کرد وقتی که دست و پا می‌ زد نگاتون کرد کجا بودید؟! با ناسزا بچه‌ها رو که می‌بردن... سرِ روی نیزه‌ها رو که می‌بردن... با گریه گوشواره‌ها رو که می‌بردن... *عینِ مقتلِ....اومد گوشواره دختر حسین رو می کشید گریه می کرد....گوشواره رو می بری ببر...دیگه چرا گریه می کنی؟گفت:دلم به حالتون می سوزه...خب از این کار دست بردار....* کجا بودید؟! با ناسزا بچه‌ها رو که می‌بردن... سرِ روی نیزه‌ها رو که می‌بردن... با گریه گوشواره‌ها رو که می‌بردن... *آقا! حرف ما اینه...* گدا مگه جز تو کیُ داره یا ثارالله وابن ثاره... چشام فقط برا تو می‌باره یا ثارالله و ابن ثاره... : رضا یزدانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
و توسل به جناب حر سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *پسر فاطمه تنها شد...یه وقت صدا زد:"یا مسلمَ بن عقیل! یا هانی بن عروه! یا مسلمَ بنَ عوسَجه! یا حبیب ابن مظاهر! یا بُرَیر! یا زُهَیر!قومو عن نَومَتِکُم اَیُّهاالکرام! "بلند شید..."وَادفَعوا عَن حَرَمِ الرَّسول.."بیاید دفاع کنید...دخترام تنها موندن...* کاشکی اونجا بودم وقتی تنها بودی با لب های خشکت هل من ناصر خوندی زیر لب می پرسید کو هانی و کو مسلم...؟! کو حر و کو عابس؟ کو اکبر و کو قاسم ؟ *امشب می خواستم روضه حر رو بخونم...همون آقایی که وقتی اومد مقابل لشگر ایستاد،صدای غریبی بلند کرد...راوی میگه: "وَاضطَرَبَ قُلبُه،وَ دَمَعَت عَیناه فَخَرَجَ باکیاََ مُتَضَرِّعاََ... " یه مرتبه دلش آشوب شد...شروع کرد گریه کردن...یه گوشه ای ایستاد...تصمیم خودش رو گرفت..." فَضَرَبَ فَرَسَه قاصداََ نَحوَالحُسَین.. " چندتا کارم انجام داد...اول سپر رو واژگون کرد...یعنی من برای جنگ نیامدم ..."وَ یَدُهُ عَلی رأسِه" دست ها رو روی سر گذاشت... شروع کرد با خودش حرف زدن... خودش رو توبیخ کردن... مناجات کردن...یه وقت صدا زد:" اللّهُمَّ الیک اَنَبتُ و تُب عَلَیَّ.."من توبه کردم...توبه من رو قبول کن...مگه چه کار کردی؟!" فَقَد هَرَبتُ قُلوبَ اَولیائک و اولاد بنتِ نبیّک صلی الله علیه و آله ...."من دل دخترای حسین رو لرزوندم...اومد مقابل آقا ایستاد..."اِرفَع رأسَکَ یا شَیخ! "سرت رو بلند کن...رفت میدان یه حرفی به مردم زد...مقابل لشگر ایستاد...گفت:آی مردم! آبی که ماهیان دریا ازش متنعمند؛ وحشِ بیابون ازش می خوره؛ شما به پسر پیغمبرتون نمیدید؟!وقتی رو زمین افتاد آقا رو صدا نزد... یه هو یه دست مهربونی سر رو بلند کرد،رویِ دامن گذاشت... "فَجَعَلَ الحُسین یَمسَحُ التُّرابَ عَن وَجهِه..."شروع کرد خاک ها رو پاک کردن... آی باوفا!... ساعتی نگذشت تنها شد... وقتی به گودیِ قتلگاه افتاد...وقتی سینه مبارکش سنگین شد...فقط یه نفر به دادش رسید... یه صدایی شنیده شد..."بُنَیَّ.... بُنَیَّ.... قَتَلوکَ... ذَبَحوکَ... وَ مِنَ الماء مَنَعوکَ..." پس خواهرش چه کار می کرد...؟!می نشست... بلند می شد.... با صورت به زمین می افتاد....صدا می زد:یکی به برادرم کمک کنه.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•پدرم کرده دعا... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها و روضه اصحاب اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج حیدر خمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم یا جوان مرگ، شهیدِ سَرِ راهت بشوم مادرم خواسته از مادرتان بعدِ نماز تا نَفَس هست فقط خَرجِ عزایت بشوم *اگه مي بيني از اين روضه به اون روضه ميري برا خاطر مادرهايِ ماست،شیرِ حلالی که با اشکِ روضه به ما دادن، الان هم اگه خودشون نميتونن بيان، ميگن: روضه ميري سلامِ مارو هم برسون...* کیمیایی ست عجب روضه ی جانسوزِ حسین مددی صاحبِ عزا تعزیه دارت بشوم رخصتِ خیمه ی خود را بده تا مثل زهیر خيمه ات آيم و مجنونِ صدايت بشوم :یدالله شهریاری *زهيري كه هر جا ابي عبدالله مي رفت راهش رو عوض مي كرد، خيمه هاش رو عوض مي كرد، داشت نهار مي خورد، زنش گفت: زهير! يه سوار داره مياد، اومد بيرون ديد علي اكبر رو فرستاده، گفت: سلام زهير، بابام سلامِت رسونده گفته بيا...گفت: برو سلامم رو به بابات برسون، بگو راهِ ما از هم جداست، تا اومد بره، زنش اومد گفت: زهير! ردش كردي، پسرِ زهرا دنبالت فرستاده، گفت: زهير الان بچه هام رو بر مي دارم ميرم، پسرِ فاطمه دنبالِ تو فرستاده ردش كردي، ديد الانِ زنش بره، گفت: باشه الان ميرم پيش حسين ببينم حرفِ حسابش چيه، سوارِ بر مركبش شد، نزديكاي خيمه ي ابي عبدالله شد، همه روشون رو از زهير برگردوندن. خبر دادن به ابي عبدالله زهير اومده، اومد دَمِ خيمه، دستاش رو باز كرد زهير رو بغل گرفت، واردِ خيمه شدن، لحظاتي گذشت اومدن بيرون، ديدن زهير مثل مجنونا داره راه ميره، گفتن: چي شده زهير؟گفت: الان منم ميام. اومد سمت خيام خودش، به زنش گفت: زود باش وسيله هات رو جمع كن، بچه هات رو هم بردار، هر چي دارم مالِ تو، برو... زنش پرسيد: تو كه اول نمي خواستي بري، چي شد؟ گفت: آي زن! حسين يار نداره. گفت: زهير! من باعث شدم بري، حالا ميخواي بري برو، حسين با زن و بچه اش اومده، تو برا حسين، منم كنيزيِ زن و بچه ي حسين رو مي كنم...* عالم علی و نورِ جهانتاب زینب است مثلِ علی و مثلِ نبی ناب زینب است از جلوه های فاطمه سیراب زینب است تشنه حسین، تشنه حسن، آب زینب است یعنی که پنج تَن دلِ یک قاب زینب است این کیست این عقیله ی آقایِ کربلاست این کیست این که غیرتِ فردایِ کربلاست این کیست این رَاَیتُ جَمیلایِ کربلاست این کیست حضرت زهرایِ کربلاست عصمت کم است، صاحبِ القاب زینب است *كاروان از مدينه دور نشده بود، اومدن گفتن: حسين! دوتا سوار دارن ميان، با عجله كاروان رو نگه داشت، رسيدن، ديد عبدالله دو تا آقازاده هاش رو آوُرده، اومد مقابل ابي عبدالله، گفت: بچه هام رو قابل ندونستي ببري؟ هر دو مهريه هايِ خواهرت هستن. عمه ي سادات پرده ي كجاوه رو زد كنار، گفت: خير ببيني عبدالله، شيرِ مادرت حلالت، داشتم دق مي كردم، بچه هام رو آوُردي.عبدالله گفت:حسين! هر جا ديدي بچه هام به كارِت ميان، هر دوتاشون فدايِ تو... كاروان راه افتاد، تا رسيدن كربلا، روزِ عاشورا هي مي اومدن دورِ ابي عبدالله، هي شمشيراشون رو نشون مي دادن، يعني دايي جان اجازه بدي رفتيم، امام حسين هي مي گفت: نه بروید پيش مادرتون. هر دوتا بغض كردن، اومدن تويِ خيمه، ناراحت، زانو بغل گرفتن، بي بي زينب اومد گفت: چي شده؟ گفتن: برو از دايي بپرس، اصلاً مارو نمي بينه، هر کی خواست بره ميدان گذاشت بره، اما نميذاره ما بريم، زينب خوشحال شد، يعني دلتون ميخواد بروید؟ آره مادر! اگه رفتید كشته ميشيد؛ مادر! فدايِ سَرِ دايي...يه ذوقي كرد خانوم، چادرش رو به كمر بست، گفت: الان ميرم اجازه ي شما رو مي گيرم...* آورده رویِ دست خودش جانِ خویش را آماده کرده است دو قرآن خویش را رو کرده است بر همه شیرانِ خویش را دو گِرد بادِ خویش دو طوفانِ خویش را خورشیدِ این دو اخترِ نایاب زینب است ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها و روضه اصحاب اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج حیدر خمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *گفت: داداش! اگه تو پسرِ علي هستي، منم دخترِ علي هستم، مي خواي جلو نجمه سرم رو بالا نيارم؟ بچه هام رو عباس شمشير زدن يادشون داده، بيا ببين بچه هام دارن دق مي كنن...* زخمِ دل شکسته ی خود را که هَم گذاشت اذن دخول خواند به خیمه قدم گذاشت از خود گذشت و تُحفه ای از بیش و کم گذاشت سنگِ تمام پیشِ امیرِ حرم گذاشت قبله حسین باشد و محراب زینب است زینب رسید و باز امام احترام کرد مثلِ علی ، حسین به پایش قیام کرد تا او سلام کرد خدا هم سلام کرد زینب که است؟ آن که ادب را تمام کرد در کربلا معلمِ آداب زینب است دو مرد از قبیله یِ خود انتخاب کرد آئینه بود و رو به سوی آفتاب کرد با التماس دامنِ خود را پُر آب کرد بر روی نام مادرش اما حساب کرد فرمود این شکسته ی بی تاب زینب است *شروع كرد با ابي عبدالله حرف زدن...* بالی اگر نیست برادر دلی که هست آورده ام شعله کشم حاصلی که هست حل کن به دست خویش مرا مشکی که هست از من بخر دو هدیه ی ناقابلی که هست باور بکن که اولِ اصحاب زینب است * ابي عبدالله به همين راحتي اجازه نداد بچه ها برن ميدان، هر چي زينب مي گفت: آقا مي گفت: نه، من جوابِ حسن رو می تونم بدم، بچه هایِ برادرم هستن، اما من جوابِ عبدالله رو چی بدم؟ گفت: باشه نمیخوای برن نمیرن، اما حسن رو یادت هست یه بار جلوش مادرم رو زدن، همه ی موهاش سفید شد، میخوای دوتا بچه هام بمونن، میخوای کتک خوردن زینب رو ببینن؟ تا حرفِ مدینه رو زد گفت: بگو برن...حرفِ مدینه رو اینجا نزن، بدو اومد خیمه، پاشید لباسِ رزم بپوشید، مُهیّایِ رفتن شدن، لباسِ رزمشون رو که می پوشوند، هی می گفت: حواستون به حرمله باشه، حواستون به سنان باشه، اون از پشت میزنه، هی دست می کشید رو سر و صورتشون، آبروم رو بخرید،رو سفیدم کنید، مهیای رفتن شدن، دَمِ دَرِ خیمه، یه وقت دیدن زینب بیرون نمیآد، یکی از بچه ها اومد گفت: مادر! چرا بیرون نمیآی؟ گفت: آروم پاش پسرم، دوتا خواسته دارم از شما، گفت: من اگه پشتِ سرتون بیام، حسین خجالت میکشه، من از اینجا براتون دعا میکنم، اما خواسته دومم اینه: مادر! هر کی از اسب افتاد حسین رو صدا کرد، یه وقت از بالای اسب افتادید من رو صدا نکنید، حسین خجالت میکشه...* از دور دید و گفت علمدار مرحبا بر ضربه هایشان صدو ده بار مرحبا بر دو امیر بر دو جگردار مرحبا زینب شدند و حیدرِ کرار مرحبا اما میانِ خیمه ی بی آب زینب است اما رسید لحظه ی در خون صدا زدن خونین نَفَس نَفَس زدن و دست و پا زدن یک بار تیغ و بار دگر نیزه را زدن دور از نگاهِ مادرشان بی هوا زدن در بینِ خمیه شاهدِ گرداب زینب است :حسن لطفی *یه وقت یه حرومی داد زد، الان داغشون رو به دلِ مادرشون میذارم، از دور نیزه اش رو رها کرد، از بالای اسب افتادن، صدا زدن:"اَمیری حسینٌ و نِعمَ الاَمیر" حسین رسید بالا سرشون، یه نگاه به اینا می کرد یه نگاه به زینب، بی بی صدا می زد: فدا سرت بچه هام،خونشون حلالت حسین....هرجا هستی صدا ناله ات کربلا برسه:حسین!....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•اول راه جمع شدن بسیاری.... اول وتوسل به سید الشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ چهارم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَاَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعا.. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.." اول راه جمعِ بسیاری؛ نامه دادن محضر سلطان بی وفاها یکی یکی رفتند گرچه ماندند بهترین یاران *امشب، شب بهترین یارانِ، ابی عبدالله یه مدال داد به همه ی این شهدا، یه مدال عمومی برا همه ی اصحابش، اين جمله ای كه حضرت فرمود: من از این شهدا از اینایی که تو‌کربلا در رکابم به شهادت می رسند بهتر و با وفاتر ندیدم...این مدال عمومی بود.* یک به یک آمدند کرب و بلا، دور اربابِ عشق جمع شدند مثل هفتادو دو گلِ عاشق، همه پروانه‌های شمع شدند زینب آرام بود وقتی که، یار سوی غریب می‌آمد آن طرف سی هزار آمده و، این طرف هم حبیب می‌آمد *به لشكر دشمن هی اضافه میشدن. وقتی لشگر اضافه میشد نامردا دَمّام میزدند، طبل میزدند، شادی می کردن، این طرف بچه های حسین تو‌ خیمه ها می لرزیدند. هی میگفتن چی شده؟ میگفتن: لشكرِ کمکی برا دشمن اومده. بچه ها بهم‌ میگفتن مگه ما چند نفریم؟! آخه این هشتاد و چهار تا زن و بچه لشكر کمکی می خواد برا چی؟ میومدن به عمه شون میگفتن، عمه پس برا ما کی لشکر کمکی میاد؟ چرا برا ما نمیاد؟ عمه میگفت: صبر کنید لشکر ما تو راهه داره میاد. یهو به خانم حضرت زینب خبر دادن دوتا سوار دارن میان. خانم خوشحال شد گفت: بچه ها رو خبر کنید. همه از خیمه ها اومدن بیرون ببینن لشکر کیه. دیدن دوتا پیرمرد دارن میان. خانم فرمودن: اینم لشکر باباتون حسینه، این حبیبِ، اینم مسلم ابن عوسجه است. ابی عبدالله به بعضی از شهدا جدای از اون‌ جمله، مدال خصوصی داده. یکیش همین‌ حبیبه."مِنَ الغَریبِ إِلی الحَبیب" گفت حبیب پاشو بیا، آقات، تو‌ بیابون تنها مونده. پاشو‌ بیا حسین رو‌ غریب گیر آوردن. * با حبیبان که راه میوفتی، عشق را باید انتخاب کرد مسلم عوسجه به ما آموخت، چهره با خون خّضاب باید کرد زن‌ و فرزند را رها کرد و رفت با عشق آشنا بشود عشق یعنی زُهیرِ عثمانی، خواست صد مرتبه فدا بشود *جَذبه ی امام بود هرکس که می رفت و راهش رو عوض می کرد، مثل زهیر که اینقدر راهش رو عوض کرد، اما بالاخره جذبه ی ابی عبدالله گرفتش. نقش همسر زهیر بعضی وقتها ندید گرفته میشه چقدر معرفت داشت همسر زهیر.چند بار فرستاده ی امام رو رد کرد آخرین بار زنش بهش گفت خجالت نمی کشی میدونی کی برات پیغام داده؟ این پسرِ پیغمبره. سراغ همه نمیره ، خیلی خاطرتو خواسته دنبالت فرستاده. راهش انداخت رفت نزد ابی عبدالله .این زهیری که رفت با زهیری که برگشت متفاوت بود با اکراه رفت اما وقتی برگشت رو پاش بند نبود. گفت حسین من رو‌ خرید....* بیست سالِ تمام هر شب‌و روز از اّجل خواست تا امان بدهد آرزوی بُرِیر این بوده است در رکاب حسین جان بدهد در میان سواره های یزید این دلاور پیاده می‌جنگید بوی صِفِین داشت شمشیرش مثل حیدر جُناده می‌جنگید رفت عابِس برهنه در میدان مستِ مست از می سبوی حسین ما همه عاشقیم اما او شاه دیوانگان کوی حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ چهارم‌ محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چند تا شهیدِ کربلا رو‌سنگ بارون کردن، حُر رو سنگ باران کرد،قاسم ابن الحسن رو سنگ باران کرد، یکیش همین عابس ابن ابی شبیب شاکری بود. دشمن چه کسی رو سنگ بارون می کرد؟ اوناییکه حرص دشمن رو‌ در میاوردن ، دشمن کوچیک و حقیر می کردن. اینقدر خبیث بودن از لجشون سنگ باران می کردن. حُر رو سنگ باران کردن چون یهو تو لحظه ی آخر رفت تو دامن حسین . عابس رو سنگ بارون کردن چرا؟ چون همه با سپر و زره و کلاه خود میان میدان جنگ. عابس اومد وسط میدان لباسش رو در آوُرد...صدا زد: حُبُّ الحُسَین أجَنَّنِی...* آن زمانی که عشق می‌آید هیچ چیزی مقابلش سَد نیست رو سفیدیِ جُون ثابت کرد، رو سیاهی همیشه هم بد نیست. *غلام بود خودش رو رسونده بود کربلا ابی عبدالله یه مدال خصوصی بهش داد. اومد بالاسرش گفت: اللّهُمَّ بَیِّض وَجهَه..* کربلا ظهر روز عاشورا، یک دم انگار روز محشر گشت نام زهرا معجزه کرد، آخرین لحظه بود حُر برگشت کم‌ کَمک ظهر شد اذان‌ گفتند، شد فدای نماز خواندن او تیرها را به‌ جان خرید سعید، تا نباشد گَزَند برتن او *سعید ابن عبدالله حَنفی شهید نمازه، این شهیدی که سیزده تا تیر خورد تا یه تیر به امام نخوره.تو‌ تاریخ از این شهدا کم داریم. امیر المؤمنین هم یه شهید مثل سعید داره، برادرِ صَعصَعةِ ابن صوحان، زید ابن صوحان، عاشق امیرالمؤمنین بود تو بغل امیرالمؤمنین شهید شد. مثل سعید ابن عبدالله‌ که تو بغل ابی عبدالله شهید شد. وقتی که زید ابن صوحان شهید شد امیر المؤمنین سرش رو بغل کرد. حضرت فرمود: فواَللَّهِ مَا عَرَفْتُکَ إِلاَّ خَفِیفَ اَلْمَئُونَةِ وَ کَثِیرَ اَلْمَعُونَةِ .زید ابن صوحان تو رو اینجوری شناختم. تو کمترین هزینه رو برا ما داشتی، کمترین دردسر رو برا ما داشتی، اما بیشترین تلاش رو‌ کردی، تمام عمرت رو صرف ما کردی.امیر المؤمنین فرمود این شهید برای ما هزینه ای نداشت ، زحمتی نداشت در عوض بار ما رو‌ برداشت خودش رو‌ خرج‌ ما کرد. بعد گریه کرد صورت گذاشت رو صورت این شهید.این شهید هم‌ گفت‌:"منَ مِثلی" کی مثله منه که علی صورت بذاره رو صورتش؟حالا کربلا هم یه شهید داره. دید امام وایستاد نماز بخونه ایستاد تا تیر به امام نخوره، می تونست بره تو صف نماز جماعت به امام اقتدا کنه. منتظر نشد کسی بهش بگه برو وایستا جلو تیرا خودش رفت.گفت: کی از من اولیٰ تر. سعید ابن عبدالله پیک بوده چهار بار این مسیر مکه به کوفه رو رفته و اومده، بالای هزار و دویست فرسخ راه رفته، تا به آرزوش برسه. «حاج قاسم تو نامه ای به دخترش یه جمله داره که نوشته: دخترم! اگه نیستم کنارت غصه نخور من تو بیابونا در بدر شهادتم تا بهش برسم...» سعید این همه راه آواره شد تا ظهر عاشورا گفت‌: من وایمیستم.وایستاد، امام‌گفت: الله اکبر، نگاه کردن دیدن دشمن رو دو‌کُنده ی زانو نشسته تیرها تو‌کمان آماده ی پرتابه، سعید گفت اماممِ هرجور شده نمیذارم نماز امام بشکنه. نمیذارم یه مو ازش کم‌ بشه.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ چهارم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سعید سیزده تا تیر خورد، دوازده تاش به بدنش خورد. اما سیزدهمیش فرق داشت. دید تیر داره میاد آخره نمازه، ابی عبدالله داره نمازش رو‌تمام میکنه، دیگه رمق نداشت دید تیر خیلی نزدیکه الانه که به امام اصابت کنه.دوازده تا تیر خورد به بدنش، اما تیر آخری صورتش رو‌ جلوی تیر گرفت.یه وقتی تیر به صورتت میخوره، یه وقتی خودت صورتت رو جلوی تیر میبری.خیلی فرق داره خیلی باید بَذَلَ مُهْجَةَ باشی، خیلی باید غرق باشی صورت به اختیار ببری. برا همین تا صورت برد جلو تیر اصابت کردبه صورت،بازم نیوفتاد، تا دید امام سلامش رو‌داد نماز تمام شد خیالش راحت شد،با صورت زمین خورد. نوشتن ابی عبدالله سر سعید رو بغل کرد خونها رو پاک‌ کرد. فرمود:"أنتَ امامی" سر سعید رو گرفت صورت رو‌ صورتش گذاشت، اینجا بود سعید گفت:"مَن مِثلی" کی مثل منه؟حسین صورت رو صورتم‌ گذاشت، نه گفت درد دارم، نه گفت آقا این همه تیر خوردم. یه جمله گفت:یه نگاه به امام‌کرد، نفس آخر و زد، صدا زد "اَوَفَیتُ یا اباعبدالله"آقاوفا کردم‌؟راضی شدی از این نوکرت؟ ابی عبدالله آرومش کرد. ابی عبدالله سر سعید رو بغل کرد، سر حرُّ رو بغل کرد، سر جُون رو بغل کرد، سر بنی هاشم رو بغل کرد. دوتا دلیل نوشتن برای اینکه ابی عبدالله سر رو بغل می کرد. دلیل اولش این بود می دونست این شهدا چقدر عاشقن، می دونست چشم به راهن ، لحظه ی آخر میو‌مد که اینا تنها نباشن. اما دلیل دوم ،حضرت می دونست دشمن چقدر نامرده، می دونست دیر برسه سر یارانش رو زنده، زنده ذبح می کنن. لذا میومد بالاسرا مینشست میذاشت راحت جون بدن... کسی زنده سر نَبُرِّه.کاش یه نفر لحظه ی آخر بالاسر ابی عبدالله بود. خودش داشت نفس می کشید داشت حرف می زد، دوتا شهید رو ذبح کردن یعنی زنده زنده کشتن.یکیش خود حسینه.... چه‌ جوری سر ارباب ما رو‌ جدا کردن؟کاشکی طبیعی جدا می کردن.امام سجاد علیه السلام فرمود:*أَنَا ابْنُ الْمَجْزُوزِ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا...." من فرزند کسی هستم که سرش را از پشت گردن جدا کردند...". ابی عبدالله سر یاراش رو بغل کرد. کسی نبود سر خودش رو بغل کنه زینب دیر رسید. زین العابدینم نتونست سر بابا رو بغل کنه ..این سر از کربلا رفت شام‌... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
🔖ویژه نامه دهۀ اول ماه محرم www.babolharam.net 👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: 🟢لازم به ذکر است که در سایت قسمت جستجو فعال و قابل استفاده کاربران می‌باشد. ــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ 📕 |⇦•کتاب قَتیلُ العَبَرات ✓ متن روضه های دهۀ اول ماه محرم ✓ برای اجرای مادحین اهلبیت(ع) ✓ شامل:متونِ روضۀ اجرا شده مداحان مشهور کشور ــــــــــــــــــ "کانال سبک و شعرِ بابُ الحَرَم" زیر نظر سایت و کانال متن‌ روضه @babollharam ⬅️ ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود. 🛒 فروشگاه فرهنگی باب الحرم 🏴جهت تهیه پرچم و کتیبه و... ماه محرم↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•نذار دیر شه... و توسل به سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ چهارم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نذار دیر شه... نذار گناها سمت من سرازیر ش نذار که گریه‌هام بدون تأثیر شه نذار که نوکرت توی گناه پیر شه گرفتارم.. آخه مگه به غیر تو کیو دارم؟! به کَشتی نجاتِ تو امیدوارم... حسین همه جوره بهت بدهکارم تویی امید عبدِ بیچاره یا ثارَ اللَّه وَابْنَ ثارِه شنیدم این اشکا اثر داره یا ثارَ اللَّه وَابْنَ ثارِه قبولم کن... بذار تا آخرین نفس گدات باشم توی شلوغیایِ روضه هات باشم منم یه گوشه و کنار باهات باشم دلم تنگه.... نذاری نوکرِ تو بی سعادت شه نذاری دوری از حرم یه عادت شه نذاری اربعین برام یه حسرت شه دلم هوای کربلا داره یا ثارَ اللَّه وَابْنَ ثارِه چشام داره برا تو می‌باره یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه *اصحابش همه رفتنددیگه کسی نموند همون زینبی که شب عاشورا سؤال کرد برادرم چقدر به اینا اعتماد داری ؟وقتی واقعه تمام شد.همین جور که به قتلگاه نگاه می کرد این زبون حالش بود:یا اصحابَ سَیدِالشهداء ! ای شهدای کربلا... کجا بودید؟ لحظه ای که امامتون صداتون کرد هی گریه کرد و زیر لب دعاتون کرد وقتی میون قتلگاه نگاتون کرد *وقتی از بالای اسب پایین می افتاد،آخرین نگاه ها رو به این بدنهای پاره پاره انداخت به اصحابش نگاه کرد.بعدبا صورت به زمین افتاد. اما این آخرین نگاه هاش نبودناحیه مقدسه فرمود:لحظه های آخر که نفس نفس میزد.با گوشه ی چشم خیمه هاش رو نگاه می کرد...* کجا بودید؟ وقتی با خنجر اونو بی هوا می زد با لبِ تشنه مادر و صدا می زد سرش جدا میشد و دست و پا می زد حرمله کرد پیرهنش و پاره کرد یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه شمر از سرش دست بر نمیداره یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه کجا بودید؟ وقتی که خیمه گاهِ مولا غارت شد وقتی که سهم خواهرش اسارت شد وقتی به دخترِ علی اهانت شد... کجا بودید؟ با ناسزا بچه‌ها رو که می‌بردن سرِ روی نیزه‌ها رو که می‌بردن با گریه گوشواره‌ها رو که می‌بردن زینب به جز حسین کیو داره؟ یا ثارَ اللَّه وَابْنَ ثارِه سرش رو نیزه گرفتاره... یا ثارَ اللَّه وَابْنَ ثارِه نگات کردم صورتم و به سمت قتلگات کردم با گریه و ناله حسین، صدات کردم ببخش اگه تو مَقتلت رهات کردم غریب بودی... بدون حر و مسلم و حبیب بودی زیر سم اسبای نانجیب بودی برات بمیرم،خَدُّ التَّریب بودی چشام فقط برا تو می باره یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه رو لبام خدانگهداره... یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•یاران لب تشنه.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعد شما توو خیمه‌ها، پای غریبه وا شده گوشواره ها از گوشای، دخترامون جدا شده کجایید، بیایید مگه قرار نبود منو، غریب و تنها نذارید حسین و دارن میکشن، غیرتیا خبر دارید کجایید، بیایید تنها شدم تنها، خداحافظ تنها در این صحرا، خداحافظ مردای عاشورا، خداحافظ «یارانِ لب تشنه، خداحافظ» بعد شما، توو خیمه‌ها، غوغا سر معجر شده بعد شما، بالا سرم، دعوای انگشتر شده می‌خندن، به اشکام بعد شما، هرکس منو، میبنه با طعنه میگه دیدی تو هم تنها شدی، یاری نموند با تو دیگه می‌خندن، به اشکام دیگه نمونده واسه من، لشگر با صورت افتادم زمین، مادر دشمن به فکر غارتِ، معجر «سیدَنا الغَریب حسین‌جانم» : رضا یزدانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦• هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی.... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کسی که برای اولین بار میخوام روضه شو بخونم یکی از شهدای کربلاست.به من بگن اسمش چیه؟میگم:نمیدونم...شهید گمنام حسینه...طبقات الکبرای ابن سعد نوشته: راوی میگه:"کانَ ابی یَتَبدّی..."پدرم عادت داشت میرفت بادیه منزل می کرد.قبلِ کربلا، مدت ها قبل از معرکه"فَیَنزِلُ قریباً مِنَ الموضِعَ الّذی کانَ فیهِ معرَکَةُالحُسَین "نزدیک اونجایی که سر امام حسینُ بریدند خیمه و خَرگاه برپا می کرد"فكنا لانبدوا إلاّ وجدنا من بني أسد هناك "میگه هروقت با بابام میرفتم بادیه می دیدم یه مردی از بنی اسد اون اطراف هی میره هی میاد،منزل می کنه. هربار که ما صحرا رفتیم این فرد اونجا بود...یه بار بابام ازش سوال کرد:" اراک ملازما هذا المکان؟ "چرا هروقت ما میایم اینجا تو هستی؟! تو این صحرا دنبال چی می گردی؟!فرمود: به من گفتن اینجا حسینُ میکشن،من همه اش میام دنبالش من همه اش میام اینجا منتظرش، شاید منم ببینمش، باهاش کشته بشم...راوی میگه: وقتی خبر کشته شدن امام حسین به ما رسید، بابام گفت بلند شید"اِنطَلِقوا ننظر هل الاسدی فی مَن قُتِل؟"بلند شید بریم دنبالش بگردیم ببینیم به آرزوش رسید یا نه؟ اومدیم وارد این دشتِ پر از خون شدیم. پیکرها رویِ زمین افتاده بود،همه جا رو گشتیم چرخیدیم. یه وقت بابام صدا زد بیاید به آرزوش رسید...بیاید شهید رو ببینید...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ راوی میگه از خیمه هاش بیرون آمد. یه صحنه ای مقابل چشماش بود.همه روی زمین افتاده بودند..."یُنادی هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟!هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یُغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟ "آیا مدافع حرمی هست یا نه؟! "تَوَجَّهَ نَحوَالقوم..."اومد مقابل لشگر ایستاد"جَعَلَ یَنظُرُ یَمینًا وَ شِمالاً"یه نگاهی به راست و چپ انداخت.کسی رو ندید..."فَنادی..."با صدای غریبی صدا زد: یا مسلم بن عقیل!یا هانی بن عروه! یا حبیب بن مُظاهر!یا زُهَیرَ بنَ القَین! و یا حرَّالریاحی!ویا علی بنَ الحسین! " ای علی اکبرم...بین این همه شهید از بنی هاشم اول، علی اکبر رو صدا زد...اول اون کسی رو صدا زد که شهادتش جیگرشو سوزونده بود..."یا اَبطالَ الصَّفا و یا فُرسانَ الْهَیْجاءِ..."آی پهلوونا !" مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی...؟! " چرا من شما رو صدا میزنم،جواب من رو نمیدید؟!آخه وقتی اینطور میگفت،از لشگر مقابل صدایی شنیده نمیشد،ولی از پشت سر صدا می آمد..."فَارتَفَعَت اصواتَ النِّساء بالعَویلِ والبُکاء..."زن ها،دخترها فریاد می زدند...گریه می کردند..."وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! "مگه صدای من رونمیشنوید؟!"أَنْتُمْ نِیامٌ..."آیا به خواب رفتید؟ " أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟ "از این خواب ابدی بلند شید..." أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ "چرا آقاتون رو یاری نمی کنید؟! صدا زد:"فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلى الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ..."بیایید زن های اهل حرم رو ببینید..."فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ..."بلند بشید از این خواب.. " أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ "بیاید از این حرم دفاع کنید...اینا چشماشون ناپاکه...اینا به دختراشون وعده گوشواره دادند...اینا به زن هاشون وعده خلخال و زینت دادند...بلند شید...بلند شید... "وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ"منم دارم میام.. هیچ کسی بلند نشد...همه شهید شده بودند...نشونه داری بگی؟ بله! یکیش رو میگم.... روزها گذشت...‌کاروان رسید به شام..یه نفر یزید رو نگاه کرد...گفت:یزید! این کنیز رو به من ببخش... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop