#زمزمه #امام_حسین علیه السلام
#کاروان_اسرا (کوفه)
#سبک_خیلی_سخته
سبک: محسن عرب خالقی
شعر: #رضا_تاجیک
〰〰〰〰〰〰
سالار من ميرم كوفه با دست بسته حسين
سالار من سرت روى نيزه نشسته حسين
سالار من كى با سنگ سرت رو شكسته حسين
اين دروازه مكان / يک عده بى سر و پاس
اين دروازه مسير / ورود برده داراس
باور كن اى برادر / اين جماعت كافر
نون و خرما ميدن به / نواده هاى حيدر
حسين غريب مادر ۴
〰〰〰〰〰〰
سالار من چقدر زجر كشيدم من اين چند شبه
سالار من ديگه جون من از غمت بر لبه
سالار من بايد باورت شه كه اين زينبه
رو نى ديدم سرت رو / رو خاكا پيكرت رو
توو قتلگاه پر خون / بوسيدم حنجرت رو
گهواره ها رو بردند / گوشواره ها رو بردند
پيش چشماى مهتاب / ستاره ها رو بردند
حسين غريب مادر ۴
〰〰〰〰〰〰
مى بينى كه شدم از غم تو عزادار حسين
مى بينى كه مى سوزم بدون علمدار حسين
مى بينى كه شدم دربه در بين بازار حسين
اين نامردا با گريه / ما رو اينجا كشوندن
تازه اونجا ديدم كه / موى تو رو سوزوندن
زينب از پا نشسته / اين نامردى كه مسته
ديدم با خيزرونش / دندونت رو شكسته
حسين غريب مادر
بسمالله الرحمن الرحیم
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
#یوسف_رحیمی
▶️
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت
یوسفترین شهید خدا پیرهن نداشت
او رفت تا که زنده کند رسم عشق را
از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت
آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود
آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت
خورشیدِ شعلهور شده بر روی نیزهها
کنج تنور رفتن و افروختن نداشت
هر کس شنید غربت او را سؤال کرد
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت؟!
بسمالله الرحمن الرحیم
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
#غلامرضا_سازگار
▶️
اینجا نگـارخانـۀ گلهــای پـرپـر است
اینجا بهشت سرخ بدنهای بیسر است
حیـران ستـادهاید چــرا ای بنـیاســد
امـروز روز دفــن عزیــز پیمبــر است
من میشنـاسم ایـن شهـدا را یکییکی
سرهایشان اگرچـه بریـده ز پیکـر است
این پیکـر حبیـب بــوَد، این تـن زهیر
این مسلمبنعوسجه، این عون و جعفر است
این پیکـری کـه مانده به گودال قتلگاه
قـرآن آیــهآیــۀ زهــرای اطهـر اسـت
این زخمها که مانده بر این نازنین بدن
آثار تیر و نیزه و شمشیر و خنجر است
دارد دو زخم بـر کمـر و بر جگـر نهان
زخمی که هر دو باعث قتل مکرر است
داغ بــرادر آمــده یـک زخـم بـر کمر
زخمی که مانده بر جگرش داغ اکبر است
نتـوان شمـرد زخم تنش را به دید چشم
از بس که جای زخم روی زخم دیگر است
این پیکـر گسیخته از هـم از آن کیست؟
این است آن علـی که شبیـه پیمبر است
چیـزی نمانــده از بـدن پــارهپــارهاش
زخـم تنش ز پیکـر بـابـا فـزونتـر است
ایـن جسـم پـارهپـارۀ دامــاد کربـلاست
کو را عروس، نیزه و شمشیر و خنجر است
پیراهـن زفــاف، زره گشتــه بــر بــدن
بـاران تیـر: لاله، حنـا خـون حنجر است
یک کشته دفن گشته همین پشت خیمهها
نامش علیست ذبح عظیم است و اصغر است
بـا هـم کنیـد رو بـه سـوی نهـر علقمـه
آنجـا تـن شـریف علمــدار لشکــر است
دست و سـرش جداست ولی مثـل آفتاب
در موج خون بـه دشت بلا نورگستر است
«میثم!» مزار این شهدا در دل است و بس
زیـرا کـه دل مقـام خداونـد اکبــر است
.
#حضرت_زینب
#اسارت
راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم
سیر نمی شود دلم، نگه دو باره می کنم
ز اشک و آه سینه ام، میان آب و آتشم
چو با توام، از این میان کجا کناره می کنم
گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان
ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره می کنم
به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شد
گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می کنم
هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت زپی
گاه نگاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می کنم
رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد
خنده زآه خویشتن به سنگ خاره می کند
علی انسانی ✍
#راس_الحسین_علیه_السلام
.___________________________
.
🖤🌹🌸🍀برمدارعشق🍀🌸🌹🖤
♠️. دوبیتی_شهادت_امام_سجاد_ع♠️
♠️ مصائب_شام♠️
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بیگهواره دید و گریه کرد
دختر آواره دید و گریه کرد
روسری پاره دید و گریه کرد
او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر از دختران شرمنده شد
مجلس می، آنچنان شرمنده شد
در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیتی نامرد بود
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
از غم ویرانهرفتن اشک ریخت
پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت
لحظهی معجر گرفتن اشک ریخت
مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت
هم زیارتنامهاش آتش گرفت
هم سر و عمامهاش آتش گرفت
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
باورش میشد که غم پیرش کند؟
خواهرش را زجر زنجیرش کند
زادهی مرجانه تکفیرش کند
حرمله اینقدر تحقیرش کند
نانجیب پست با یک مشک آب
پرسه میزد پیش چشمان رباب
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
کوچههای شام خیلی سخت بود
سنگهای بام خیلی سخت بود
طعنه و دشنام خیلی سخت بود
جام و بزم عام خیلی سخت بود
حرفهای تند و تیزی میشنید
واژهای مثل کنیزی میشنید
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
خندههای شمر یادش مانده است
ماجرای شمر یادش مانده است
چکمههای شمر یادش مانده است
جای پای شمر یادش مانده است
کندی خنجر عذابش میدهد
ضربهی آخر عذابش میدهد
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
آمد و بال و پرش را جمع کرد
دست بیانگشترش را جمع کرد
با حصیری پیکرش را جمع کرد
روی دستش حنجرش را جمع کرد
صورت خود را به روی خاک زد
یاد عریانی گریبان چاک زد
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمانها باز است
چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست
چون پنجره ای که رو به دریا باز است
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
در سوگ امام ساجدین دل خون است.
وز سوز غمش دیده ی دل جیحون است.
رنجی که ز کربلا و کوفه تا شام
او دید بیانش ز توان بيرون است.
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
شب شادی شب غم گریه می کرد
به اندوهی دمادم گریه می کرد
کتاب عمر او تقویم روضه است
محرم تا محرم گریه می کرد
(آقای مومن نژاد)
▪️♠️▪️♠️▪️♠️▪️
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
بی فایده ست روضه و ماتم بدون تو
بی فایده ست اشک دمادم بدون تو
ای منتقم.... جان عمو جان تان بیا
بی فایده ست ماه محرم بدون تو
چنگی به دل نمیزند آقای غصه دار
بیرق-علم - سیاهی و پرچم بدون تو
در حیرتم چگونه حسین زمانه ام
روی کتیبه سر بگذارم بدون تو
ماه محرم آمده است محتشم بخوان
"باز این چه شورش است..."درعالم بدون تو
مزه نمی دهد که دو ماه عزا شوم
سینه زن حسینیه ی غم بدون تو
دارم زفرط غصه وغم آب میشوم
درپای روضه های "مقرم " بدون تو
شاعر: #علیرضا_خاکساری
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
برات بیقرارم عزیزم حسین(ع)
به داغت دچارم عزیزم حسین(ع)
توو خوابم نمی دیدم این روز و که
نباشی کنارم عزیزم حسین(ع)
خزونی شدم، قد کمونی شدم
تو بودی بهارم عزیزم حسین(ع)
یه خلوت میخوام که بشینم فقط
برات خون ببارم عزیزم حسین(ع)
بدونِ تو زندونه دنیا برام
دلِ خوش ندارم عزیزم حسین(ع)
واسه خشکیِ حنجرت توو گلوم
چقد بغض دارم عزیزم حسین(ع)
تموم شد روزایِ خوش ِ خواهرت
شبه روزگارم عزیزم حسین(ع)
سرت رویِ نیزه ست و دیگه کجا-
-سرم رو بذارم عزیزم حسین(ع)؟!
کجایی ببینی میخنده سنان(لع)
به این حال زارم عزیزم حسین(ع)
به موهای غرقِ به خونت قسم
گره خورده کارم عزیزم حسین(ع)!
#مرضیه_عاطفی
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#سیدپوریا_هاشمی
ای مسیح خانه طه حسین
یابن حیدر یابن زهرا یا حسین
دست من کوتاه مانده از ضریح
تو بگیر ایندستهایم را حسین
خیر دنیا با تو مستی کردن است
تو نباشی مرگ بر دنیا حسین!
در تمام روزهای زندگیم
از همه خسته شدم الا حسین
از مدینه میروم تا کربلا
یا حسن گفتم رسیدم تا حسین
غرق بودم در لجن زار گناه
هیچکس کاری نکرد اما حسین..
روی من آغوش خود را باز کرد!
ای کس و کار من تنها حسین..
من از الان باز دل تنگ توام..
باز دعوت کن مرا اینجا حسین..
یک غریب و سی هزار اهل زنا..
نیزه ها کند است! واویلا حسین..
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#محمود_ژولیده
عمرِبی تو عمرِ بیهودست رسوایم مکن
جان زینب یا حسین، مشغول دنیایم مکن
عاشق ازلیلاییِ معشوق، حیران میشود
ازخدا خواهم،که جز مجنونِ لیلایم مکن
مدعی راه خودش را میرود،ما راه خود
از غبارِ پای خود،دور ای مسیحایم مکن
پرچمت آقا،نشانم میدهد راه تُرا
دلبرا جز در مسیر عشق بینایم مکن
من نشانِ خیمه هایت را ز هیئت یافتم
«لَیتنا کنّا معَک» رَد این تقاضایم مکن
تشنهٔ شهدِ شهادت مانده این لبَیکِ من
وقتِ مردن،جز میان خون تماشایم مکن
هیئتت میخانهٔ عشق است و ما مستِ مِی ایم
مستیِ ما را مگیر و طرد از اینجایم مکن
دل به هر کس بستم آخر رفت از دستم،چه زود
پشتِ در آقا،مُعطَل بیش از اینهایم مکن
یاری اَم تأخیر افتاده،ولی صبح و مساء
گِریَم و گویم دگر،شاید و اَمایم مکن
روز عاشوراست،قلبم سخت سنگینی کند
دورم اما بی حضورِ قلب، معنایم مکن
دستِ دور افتاده ها را هم بگیری عاقبت
در دفاعِ از حرم، محرومِ امضایم مکن
دربدر در کربلایم کن، قبولم کن،حسین
یارِ زینب کن مرا،مدیونِ زهرایم مکن
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#سيدهاشم_وفايي
هر که را مهر تو ای دوست عطایش نکنند
عاشق وشیفتۀ کرببلایش نکنند
پای میزان قیامت چه تهی دست بود
آنکه را گوهر مهرتو عطایش نکنند
به حریم تو که شد کعبۀ مقصود قسم
دل بی عشق تورا قبله نمایش نکنند
به حرمخانۀ عشق تو کجا ره یابد
هرکه را درره تو آبله پایش نکنند
کی غنی می شود ایدوست دل مسکینم
بردر خانۀ تو گرکه گدایش نکنند
هرکه امروز نبندد کمرخدمت تو
به جزا با نظر لطف صدایش نکنند
دل اگرنیست گرفتار کمند غم تو
روز محشر زغم وغصه رهایش نکنند
همۀ عمرطلب کرد «وفائی» زخدا
که زدرگاه تو یک لحظه جدایش نکنند
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#غلامرضا_سازگار
مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا
گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا
پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا
جام اشک و خون گرفتم از سبوی کربلا
کعبه و سعی و صفا و مروهء من کربلاست
هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا
روز محشر چونکه سر از خاک بیرون آورم
می کند چشمم به هرسو جستجوی کربلا
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه
ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه
دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه
بشنوم در گوشهء مقتل صدای فاطمه
دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک
با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه
دوست دارم مرقد شش گوشه، گیرم در بغل
اشک ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
من کجا از دلبرم یک لحظه دل برداشتم!؟
پیش تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم
پیش تر از بودن چشمم هزاران موج اشک
بهر گریه در غم آن جسم بی سر داشتم
پیش تر از بردن نام پدر گفتم حسین
مهر او را در دل از دامان مادر داشتم
شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک
بر گلوی تشنهء شش ماهه اصغر داشتم
پیش تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم
پاره های دل بر آن صدپاره پیکر داشتم
مادرم می گفت ای فرزند! من کام تو را
از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین
تا برات کربلایم را کند امضا حسین
با همین پروندهء سنگین و این بار گناه
می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین
از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه
ریختم اشک و زدم بر سینه، گفتم یا حسين
من که از روز ولادت کربلایی بوده ام
دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
خاک را در قتلگه گِل کردم از اشک دو عین
ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین
اشك من بر یوسف زهراست، دین و دِین من
گریه کن ای دیده نگذاری بمانم زیر دِین
ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم
با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین
از نفس های شب و عطر نسیم صبحگاه
در مدینه در نجف در کربلا در کاظمین
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
زخم دل، زخم بدن، زخم جگر، زخم زبان
آفتاب گرم و هرم تشنگی، داغ جوان
سنگ، مُهر و قتلگه سجّاده، خون آب وضو
ذکر بر لب، تیر بر دل، اشک بر صورت روان
داد زیر خنجر قاتل نمازش را سلام
گفت تسبیحات زهرا را به بالای سنان
هر کجا پا می گذارم، هر طرف رو آورم
از نسیم و از فضا و از زمین و آسمان
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا
در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا
عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد
قصّهء "ذبح عظیم" و آیهء "قالوا بلى"
آیهء قرآن نیفتاد از لب خشک حسین
از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا
جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش
بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا
سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل
خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا
«تشنهء آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا»
**
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»