✳️ السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ ... ✳️
با اشک بیزوال خودم گریه میکنم
بر روز و ماه و سال خودم گریه میکنم
این پلک ها به روضهی تو زخم شد حسین
بس با زبان حال خودم گریه میکنم
حالا دگر بدون عصا میخورم زمین
گاهی خودم به حال خودم گریه میکنم
میپرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟
بر پاسخ سوال خودم گریه میکنم
گاهی که یاد عصر دهم میکند دلم
بر غارت جلال خودم گریه میکنم
من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز
هر شب ز درد بال خودم گریه میکنم
ای بهترین برادر دنیا برای تو
تا وقت ارتحال خودم گریه میکنم
میلاد حسنی
#شعر_مذهبی
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
✳️ السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ ... ✳️
زینبم نائبة الزهرایم
مادرم گفته که بی همتایم
بشنوید ارض و سما! آوایم
این حسینی که بُوَد، آقایم ...
... تا که دیده به روی من وا کرد
مهر خود را به دل من جا کرد
کوثر حضرت کوثر هستم
زین اَب هستم و زیور هستم
زیور فاتح خیبر هستم
خطبه ام گفت: که حیدر هستم
همه دیدند هنر دارم من
مثل عباس، جگر دارم من
ذوالفقار سخنم برّان است
یکی از لشکر من طوفان است
دشمن از «مردی» من حیران است
بی سبب نیست که سرگردان است...
... دیده هر بار، حریف همه ام
پروش یافته ی فاطمه ام
ای برادر! به دلم غم دارم
دل سوزان و قدی خم دارم
دم آخر شده ماتم دارم
خاطراتی ز محرّم دارم
لرزش دستم اگر جلوه نماست
همه اش زیر سر عاشوراست
همه جا پای به پایت بودم
دائماً زیر لوایت بودم
مثل یک کوه برایت بودم
شاهد کرب و بلایت بودم
من که بازیچه ی تقدیر شدم
از غم تو به خدا پیر شدم
روضه ی باز شنیدن سخت است
بار بر دوش کشیدن سخت است
تلخی آه چشیدن سخت است
سوی گودال دویدن سخت است
دیدم آن جا که چه غوغا کرده
بی حیا، کار خودش را کرده
حنجری سوخته شد بعد از آن ...
جگری سوخته شد بعد از آن ...
مادری سوخته شد بعد از آن ...
معجری سوخته شد بعد از آن ...
زیر و رو شد بدنت با نیزه
تا که شد در تن تو تا نیزه
وای از آن سفر شام، حسین!
وای از آن ملأ عام، حسین !
وای از طعنه و دشنام، حسین !
وای از سنگ لب بام، حسین !
آن دیاری که پر از بیداد است
شام نه، کشور کُفر آباد است
ذرّه ای رحم در آن ناس نبود
بینشان عاطفه بشناس نبود
حرفی از غیرت و احساس نبود
کاش آن جا سر عبّاس نبود ...
... تا نبیند سر بی معجر را
پای پر آبله ی خواهر را
محمد فردوسی
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️
⚜سه بند سبک تک یا واحدتند رجزگونه ی عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب س
:بند اول:
آموزگاره درس صبر کربلا زینب
گفتی که غیر زیبایی ندیدی یازینب
کاخ یزید و زیر و رو کردی
در حقیقت تو زن نه که، مردی
خطبه خوندی و
شد عدو حیرون
اسکتوا گفتی
با دلی محزون
یا عقیله یا زینب کبری
بند دوم:
آئینه ی وقار و شوکت و حیا زینب
ای ساحل همه در کشتی بلا زینب
زانوی عباس شد رکاب تو
حافظ مکتب انقلاب تو
بعد عاشورا
پرچم و داری
یک تنه بانو
تو علمداری
یا عقیله یا زینب کبری
بند سوم:
یک دم جدا نبودی از برادرت زینب
این خط قرمزت بود:حفظ معجرت زینب
خم به ابرو که تو نیاوردی
از عدوی خود آبرو بردی
تا سخن گفتی
لشکری لرزید
تو صدای تو
حیدر و می دید
یا عقیله یا زینب کبری
#علی_علی_بیگی
#حضرت_زینب_شور
#شور
حسین جان ۲
روی صورتم یادگاری تُ بازم می زارم
به غیر از همین پیروهن از تو چیزی ندارم - واویلا
حسین جان ۲
تو رفتی و یک سال و نیم از غمت گریه کردم
برای تو و غربتِ و ماتمت گریه کردم - واویلا
کجایی ببینی که دارم جون میدم
چه روزای سختی که بعد از تو دیدم
منم تشنه لب دارم اینجا می میرم
مث تو منم زیر نورِ خورشیدم
تو رفتی ۲
برای تو و زخمای پیکرت گریه کردم
چقد با رقیه برای سرت گریه کردم - واویلا
تا حالا ۲
هزار دفعه از داغ دوریِ تو جون سِپُردم
دلم خون شد از بس برات غصه خوردم - واویلا
هنوز دارم از داغ دوریت می سوزم
با گریه برا تو گذشته هر روزم
همش با خودم میگم آخر میایی...
شب و روز چشام و به این در می دوزم
به والله ۲
فراموش نکردم تو رو حتی واسه یه لحظه
تو رو جا گذاشتم زیر اون همه تیر و نیزه - واویلا
بمیرم ۲
لبِ تشنه از تن سرت رو بُریدن تو گودال
زیر سم اسبا تن بی سرت شد لگد مال - واویلا
نداره دلم بعد تو سامون داداش
منم کاش برا تو می دادم جون داداش
بلایی سر تو آوردن توو گودال
که نشناختمت بین خاک و خون داداش
#بهمن_عظیمی
#حضرت_زینب_نوحه
#واحد
السلام السلام شهید کرب و بلا
یااخا یااخا کنار خواهر بیا
تشنهی بیکفن
ای حسین جان من
وای حسینم
......................................
مانده چشمم به در، به زیر نورِ هلال
بعدِ یکسال و نیم، رسیده وقت وصال
بعد تو قلبم از، غم لبالب شده
لحظهی آخرِ عمرِ زینب شده
وای حسینم
......................
زندگی کردهام با روضههایت حسین
دل من مانده است در کربلایت حسین
مرثیه خواندهام، از غم قتلگاه
قتلوکَ حسین، بالسَّنان بالرِماح
وای حسینم
......................
سرِ تو روی نی رفت و تنت روی خاک
اسبها آمدند خواهر تو شد هلاک
پیشِ چشم حرم، لِه شده پیکرت
دخترت دید وای، چه کند خواهرت
وای حسینم
#حمید_رمی
#پانزدهم_رجب
#شهادت_حضرت_زینب_علیها_السلام15
با موضوع شب جمعه و شب شهادت حضرت زینب علیهاالسلام وبندپایانی توسل به امام زمان علیه السلام
داره راحت میشه زینب
از غم و درد روز وشب
وسط روضه ی مقتل
رسیده جون او بر لب
همیشه برای نگاه ترش
تداعی شده گودی قتلگاه
نرفته ز یادش امامی که شد
زیر نیزه ها بی کس و بی پناه
تداعی میشه لحظه ای که عدو
حسینش رو میزد با سنگ وعصا
یادش مونده اون سینه ای که شکست
زیر چکمه ی دشمن بی حیا
تو نگاش مونده یک صحنه:
خون پاشیده از حنجر
صدایی مونده تو گوشش:
دوازده ضربه ی خنجر
غریب فاطمه زینب.....
یا
غریب فاطمه ارباب...
🌸🌸🌸🌸🌸
روی بستر زیر آفتاب
خیلی وقته نخورده آب
گمونم بازم افتاده
یاد شش ماهه ی ارباب
چطور آب بنوشه که یک سال ونیم
توی گوششه روضه های رباب
دیده که نرفته زیر سایه و
برا اصغرش می کشه هی عذاب
یه گهواره ی خالیه مونسش
لالایی می خونه با ناله و آه
میگه اصغر تشنه ام کشته شد
با تیر سه شعبه چرا بی گناه
نرفت از یادش اون دم که
دیده شش ماهه رو بی جون
کشیده با حسین تیرو
از گلوی علی بیرون
غریب فاطمه زینب.....
یا
غریب فاطمه ارباب...
🌸🌸🌸🌸🌸
شب جمعه حرم غوغاس
شب جمعه چشا دریاس
آخه بازم با قدّ خم
مهمون کربلا زهراس
دوباره کنار ضریح حسین
رسیده صدای ِ( بُنَیَّ) به گوش
با هر روضه که مادحین میخونن
زده لطمه زهرا و رفته ز هوش
نگاهش بازم خیره به مقتله
پر از ماتم یک تن بی سره
هزاران جراحت روی پیکر و
جای بوسه روی رگ حنجره
میگه رأس حسین من
چرا رفته روی نیزه
مونده روی تن پاکش
نشون نعلای تازه
غریب فاطمه ارباب
🌸🌸🌸🌸🌸
شب جمعه س امام ما
روضه می گیره باز تنها
نداره مستمع ای وای
خیمه ی یوسف زهرا
یه عمره که ما می کشیم انتظار
بیاد مهدی عقده ز دل وا بشه
دیگه درد بی درمون این نگاه
با دیدار مهدی مداوا بشه
بیاد کوری چشم آل سعود
بده بر همه شیعیان آبرو
بیاد و با سربند یا مرتضی
بگیره دیگه انتقام از عدو
کار ابر چشام عمری
توی هجر تو بارونه
آقا جونم بیا قلبم
از دست دشمنا خونه
العجل یوسف زهرا....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن
#پانزدهم_رجب
#شهادت_حضرت_زینب_علیها_السلام16
یه سال ونیمه کارم ،همیشه روضه بوده
به سینه زخم ِ داغت، همیشه تازه مونده
نیومده بعد از تو،به چشمای من خوابی
با دل خوشی بعد از تو، نخورده ام من آبی
حسین غریب مادر...
یا
ام المصائب زینب....
🌸🌸🌸🌸🌸
یادم نمیره تنها ،تو بودی و یک لشکر
شدی تو ای یاس من با تیر و نیزه پرپر
میون گودال می زد تو رو عدو با کینه
عدو اومد با چکمه روی ضریح ِسینه
حسین غریب مادر...
یا
ام المصائب زینب....
🌸🌸🌸🌸🌸
دیدم تن زخمیت رو،به زیر نعل تازه
دیدم چهل منزل من، سرتو رو رو نیزه
منو با مشتی جانی،به سمت کوفه بردن
جواب آهم رو داد، با تازیونه دشمن
حسین غریب مادر...
یا
ام المصائب زینب....
🌸🌸🌸🌸🌸
ببین که هر جای من، زخمی ز سنگ بامه
رو سینه سنگین داغ ِ،بزم شراب شامه
با خیزرون زد دشمن، روی لب و دندونت
جلوی چشم گلهات،روی زمین ریخت خونت
حسین غریب مادر...
یا
ام المصائب زینب...