.
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
السلام علیک یا اُمّ باب الحوائج
یا رباب علیهاالسلام
بانوی قد خمیده ز هجر پسر رباب
از داغ روی داغ شکسته کمر رباب
آخر میان روضه ی سردار بی کفن
در زیر آفتاب شدی محتضر رباب
از خاطرت نرفته برون یاس تشنه ات
پرپر شده ز نیزه ی تیر سه پَر رباب
تنها حسین بود و گلت در میان خار
گویی گلوی اصغر تو شد سپر رباب
زخم اُذُن اِلَی الْاُذُن ِ کام اصغرت
بر ریشه ی درخت تو شد چون تبر رباب
در راه شام، لحظه به لحظه دلت شکست
با حرمله چگونه شدی هم سفر رباب
بوده قرار دیده ی تو رأس اصغرت
گرچه به هر نگاه شدی خون جگر رباب
لب های زخم اصغر تو روی نیزه ها
هر روز وشب به قلب تو می زد شرر رباب
در روز ،سایه بان سرت بوده رأس او
شب هم برای دیده ی تو چون قمر رباب
از بس نگاه تو به سر ِ نیزه بوده است
پایت شده ست زخمی ِسنگ گذر رباب
پایین نمی رود ز گلوی تو آب خوش
هستی تو از لبان علی تشنه تر رباب
باید نوشت علت مرگ تو را به حق
بزم شراب وچوب و جسارت به سر رباب
یا که تورا شهیده ی عصر دهم نوشت
گویا شدی شهیده ی داغ پسر رباب
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#یادواره_وفات_حضرت_رباب
..
.
#امام_زمان
با موضوع بزرگداشت شهادت #حضرت_رباب علیهاالسلام(۲۱رجب)
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر
ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر
شد دیدن جمال تو شرط حیات ما
آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما
وقت مرور روضه ی آب است العجل
ماتم برای داغ رباب است العجل
ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب
بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب
در بین آفتاب دوباره نشسته است
از بعد عصر روز دهم دلشکسته است
او دیده است یک سر از تن جدا شده
در زیر آفتاب ، تنش را رها شده
او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد
پس سایه را به روی سر خود حرام کرد
حالا شده ست زمزمه ی لای لای او
شرح تمام مقتل کربوبلای او
گهواره ای گرفته به روی دو دست خود
گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود
ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب
شرمنده است مادر تو از نبود آب
رفته عمو به علقمه و برنگشته است
شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است
حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه
از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله
لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود
با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود
یکسال،صبح و شام ،شده قاتل رباب
بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
......................
تمامی اسرای کربلا از مصائب کربلا وشام دق کردند و به نوعی شهید محسوب می شوند.حضرت رقیه در خرابه،حضرت امکلثوم ۴ یا ۶ ماه،حضرت زینب یکسال ونیم،حضرت رباب یکسال و....علیهم السلام😭😭😭
با موضوع بزرگداشت شهادت حضرت رباب علیهاالسلام(۲۱رجب)
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر
ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر
شد دیدن جمال تو شرط حیات ما
آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما
وقت مرور روضه ی آب است العجل
ماتم برای داغ رباب است العجل
ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب
بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب
در بین آفتاب دوباره نشسته است
از بعد عصر روز دهم دلشکسته است
او دیده است یک سر از تن جدا شده
در زیر آفتاب ، تنش را رها شده
او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد
پس سایه را به روی سر خود حرام کرد
حالا شده ست زمزمه ی لای لای او
شرح تمام مقتل کربوبلای او
گهواره ای گرفته به روی دو دست خود
گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود
ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب
شرمنده است مادر تو از نبود آب
رفته عمو به علقمه و برنگشته است
شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است
حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه
از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله
لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود
با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود
یکسال،صبح و شام ،شده قاتل رباب
بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
روضه خوانی حضرت رباب در خانه حضرت ام البنین علیهماالسلام
باز هم در خانه ی حبل المتین
صاحب مجلس شده ام البنین
سفره ای شد پهن در پیش همه
آمده از عرش گویا فاطمه
پهن شد سفره به زیر آفتاب😭😭
چون که در روضه شده حاضر رباب
بین سفره دیدن یک ظرف آب
می کند چشمان او را چون سحاب
در میان ناله هایش ناگهان
می شود در پای سفره روضه خوان
من ربابم همسر شاه شهید
در میان مقتلش قدّم خمید
سایه را بر خود اگر کردم حرام
دیده ام بی سایبان بوده امام
من وفادارم به شاه کربلا
نیست یک لحظه دلم از او جدا
من ربابم مادر ابن الحسین
شیرخوارم بوده جان زینبین
اصغر من باب جاجات همه ست
وارث لطف و عطای فاطمه ست
در زمین کربلا بین دو رود
اصغر شش ماهه ی من تشنه بود
مانده در یادم تلظّی های او
لعل خشک و چشم چون دریای او
دید بابایش علی را نیمه جان
برد او را در میان دشمنان
خواست آبی بهر یاس بی زبان
شد جواب خواهشش تیر وکمان
برد بالا اصغرم را روی دست
ناگهان دستان او در خون نشست
حرمله زد یک سه شعبه بی هوا
شد سر شش ماهه ام از تن جدا
تیر در بین گلویش گیر کرد
دشمنان را غرق در تکبیر کرد
کربلا تا کوفه و شام بلا
دیده ام رأسش فراز نیزه ها
گاه پایین گاه بالا دیدمش
گاه پیش پای اعداء دیدمش
من چهل منزل میان سلسله
ساختم با طعنه های حرمله
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا رباب علیهاالسلام
در شأن او این بس که بوده مادر اصغر
شد از کمالاتش عروس حضرت کوثر
با یک نخ قنداقه ی شش ماهه اش فردا
بر پا کند در روز محشر،محشری دیگر
هر کس که لعن حرمله دارد به لب گردد
در جنت المأوي' قرین حضرت حیدر
✍ علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
کنار ضریح شش گوشه ارباب علیه السلام کلمه به کلمه این شعر با اشک سروده شد😭😭😭
زبان حال حضرت رباب علیهاالسلام
پسرم ناله نزن اینقده رو دست من
حیف چشمای قشنگ تو که اشک می باره
داری هی چنگ میزنی با التماس،شرمندم
عزیزم درد ِ توی سینه ی من بسیاره
لالایی
با تلظّی هات نکن خون جگرم
لالایی
جون من یه کم بخواب ای پسرم
لالایی
لالایی
ترک لب تو دیگه تر نگشت
لالایی
چرا رفت عموتو دیگه برنگشت
لالایی
آسمون ببار....شده قحط آب
ببین التماس....میکنه رباب
لالایی ای علی اصغر....
🌸🌸🌸🌸🌸
یه سه شعبه اومده، تو رو گرفته از شیر
خواهش بابا ی تو رو حرمله پاسخ داد
گلوی نازک تو که نمی خواست سرنیزه
تا ابد به قاتل تو حرمله لعنت باد
واویلا
پدرت چه حالی داشت تو در هر قدم
واویلا
با خجالت اومده سمت حرم
واویلا
واویلا
درآورده تیرو از حنجر تو
واویلا
فاصله ست بین سر و پیکر تو
واویلا
آغوش بابات ......شده قتلگاه
کشتنت چرا.......طفل بی گناه
لالایی ای علی اصغر....
🌸🌸🌸🌸🌸
چی به روز من رسید وقتی که دیدم دشمن
داره روبه روم سرت رو روی نی می بنده
خواستم آه و ناله سر بدم ولی ترسیدم
آخه حرمله به ناله های من می خنده
چل منزل
دیدمت علی به روی نیزه ها
چل منزل
ناامیدانه تو رو زدم صدا
چل منزل
چل منزل
منو دیدی همسفر با قاتلین
چل منزل
جلوی تو مادرت خورد رو زمین
چل منزل
می بینم تو رو...با دلی حزین
من مواظبم.....نخوری زمین
لالایی ای علی اصغر.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🏴سبک زمینه یا شور شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام
#زمینه_امام_کاظم_ع
#شور_امام_کاظم_ع
#کنج_زندونم_و
🏴بند اول
کنج زندونم و،غربت یارِ منه
هر روزِ عمر من،شام تارِ منه
تحقیرم میکنه،دشمن با طعنه ها
آزارم میده این،کُند و زنجیر خدا
دیگه تاب و توون ندارم
تو تنم دیگه جون ندارم
من دیگه طاقته شنیدنه
سَبّ و زخم زبون ندارم
من پور حیدرم
موسی بن جعفرم
🏴بند دوم
صید صیادم و،افتادم تو قفس
میکِشم از دلم،آهی با هر نفس
جونم روی لبه،بغضم توی گلو
هر لحظه میکنم،مرگم رو آرزو
شبیه مرغی بی پر و بال
افتادم کنج این سیه چال
از شکنجه ی سندیِ بی رحم
میکِشم زجر و میرم از حال
من پور حیدرم
موسی بن جعفرم
🏴بند سوم
زیر بارِ کتک،میسوزه پیکرم
من وارث فدک،وارث مادرم
روی من نیلی و،قامتم شد هلال
این دم آخرم،شد لحظه ی وصال
شاهه بغدادم و غریبم
که شده زهر کین نصیبم
تشنه لب جون میدم و یاد
لبه تشنه ی شیب الخضیبم
من پور حیدرم
موسی بن جعفرم
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴زمینه یا شور شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام
#زمینه_امام_کاظم_ع
#شور_امام_کاظم_ع
#زندانیه_بغدادم
🏴بند اول
زندانیه بغدادم،اسیر دست صیادم
به کنج این قفس من بی گناه افتادم
غریب مادرزادم،کسی نمیکند یادم
شکسته در گلو بغضم به سینه فریادم
روزم چون شب شده؛جانم بر لب شده
کار دشمن فقط؛دشنام و سَب شده
تازیانه شده؛قوت روز و شبم
مشغول گفتنه؛خلصنی یا ربم
آزارم میدهد،زنجیر گردنم
شلاقم میزند،هر لحظه دشمنم
میسوزد دائما،زخمای رو تنم
(غریب بن غریب،از نسل حیدرم
پسر فاطمه،موسی بن جعفرم)
آه و واویلتا...
🏴بند دوم
تو گریه کن بر حالم،شکسته شد پر و بالم
امام عالمم لیکن در این سیه چالم
منی که ناخوش احوالم،به هر بهانه مینالم
به هر بهانه می آید عدو به دنبالم
میزند طعنه ها،میخندد بی حیا
گوید به مادرم،او هر دم ناسزا
از مویم میکشد،میسوزد گیسویم
بی هوا میزند،بر کنج ابرویم
آزارم میدهد،نیش و لبخند او
آتشم میزند،این بغض در گلو
میکنم هر زمان،مرگم را آرزو
(غریب بن غریب،از نسل حیدرم
پسر فاطمه،موسی بن جعفرم)
آه و واویلتا...
🏴بند سوم
هوای دلبر دارم،و قلب مضطر دارم
مثال مادرم چشمی ز غصه تر دارم
و درد پهلو دارم،شکسته بازو دارم
شبیه مادرم زخمی به بال و پر دارم
زهر کین حاصلم،میسوزد این دلم
اما شد کوچه ها،عاقبت قاتلم
میسوزم از عطش،با یاد کربلا
یاد راس جدا،بر روی نیزه ها
گرچه جان میدهم،در زندان بلا
پیکر من نرفت،به زیر دست و پا
نشدم چون حسین،مقطع الاعضا
(غریب بن غریب،از نسل حیدرم
پسر فاطمه،موسی بن جعفرم)
آه و واویلتا...
🎤با نوای زیبای کربلایی آرش پیله ور
🏴هیئت انسیه الحورا (س) طهران
✍♪کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمینه یا شور شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام
#زمینه_امام_کاظم_ع
#شور_امام_کاظم_ع
#نداره_دردم_تمومی
🏴بند اول
نداره دردم تمومی
چهارده سال اسیرم
گوشه ی زندون هارون
معذب و گوشه گیرم
به ضربه شلاق سندی
اومده جونم رو لبام
ّبا غُل و زنجیره زخمی
گردنم و دستم و پام
میشنوم ناسزا
میکِشم از دل آه
(من غریبم غریب)
ناله هام بی صداس
دشمنم بی حیاس
(رفته از من شکیب)
آه و واویلتا
من غریبم غریب
🏴بند دوم
بشنو تو از قصه ی من
شمه ای از اینهمه سال
قصه ی پُر غصه ی من
تمومِشه توو سیاه چال
این منم و تنهایی و
دلهره و ترس و وحشت
یه جای تاریک و تنگ و
یهودیه بی مروت
طعنه و خنده هاش
اذیتم میکنه
(من غریبم غریب)
اونکه بی رحمه و
کارشم سبّه و
(برده از من شکیب)
آه و واویلتا
من غریبم غریب
🏴بند سوم
لحظه ی آخر به یاده
جد غریبم میدم جون
میسوزه لبهام به یاده
العطشش توو بیابون
منو تو زندون با زهر و
جدمو با دشنه کشتن
نمینوشم آب چرا که
جدمو لب تشنه کشتن
سر اطهرش رو
از قفا بریدن
(وا غریب یا جدا)
با مرکب از روی
پیکرش دویدن
(وا غریب حسینا)
آه و واویلتا
وا غریب حسینا
۱۴۰۰/۱۲/۰۲
🙏التماس دعای خیر
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمینه یا شور شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام
#زمینه_امام_کاظم_ع
#شور_امام_کاظم_ع
#قعر_سیاچال_بلام
🏴بند اول
قعر سیاچال بلام
اسیرم و شده دعام
(خلصنی یا رب)
خسته ی این جور و جفام
مرگمو از خدا میخوام
(خلصنی یا رب)
منی که بی گناه و تقصیرم
از این فضای بسته دلگیرم
خون گریه میکنه به حال من
به گردنم این غُل و زنجیرم
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
🏴بند دوم
سایه ی رو سر منه
یه بی حیا که دشمنه
(خلصنی یا رب)
شلاق و مشت و هم لگد
میزنه میگه حرف بد
(خلصنی یا رب)
میزنه آتیش به منه مضطر
با خنده این سندیِ خیره سر
میرسه جونم به لبم وقتی
ناسزا میگه به بابام حیدر
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
🏴بند سوم
روز منه شام سیاه
قوت منه ناله و آه
(خلصنی یا رب)
قاتل من زهر جفا
مثل غریب نینوا
(هستم تشنه لب)
شد حاصلم پاره جگر آخر
جدا نشد سر من از پیکر
تنم نشد پاره به زیر سم
از من نشد غارت انگشتر
واویلا واویلا
مظلوم وا حسینا
۱۴۰۰/۱۲/۰۲
🙏التماس دعای خیر
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
#امام_کاظم
چه عالمی ست عالم باب الحوائجی
با توست نورِ اعظم باب الحوائجی
مهر تو است حلقهی وصل خدا و خلق
داری به دست خاتم باب الحوائجی
در عرش و فرش واسطهی فیض و رحمتی
بر دوش توست پرچم باب الحوائجی
در آستانهی تو کسی نا امید نیست
آقا برای ما همه باب الحوائجی
بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو
در رستخیز واهمه باب الحوائجی
دیوانهی سخای ابا الفضلی توام
مانند ماه علقمه باب الحوائجی
صحن و سرات غرق گل یاس می شود
وقتی که میهمان تو عباس می شود
در ساحل سخاوت دریای کاظمین
مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین
با دست های خالی از اینجا نمی رویم
ما سائلیم، سائل آقای کاظمین
رشک بهشتیان شده حال کسی که هست
گوشه نشین جنت الاعلای کاظمین
نور الهی از همه جا موج می زند
توحیدی است بسکه سراپای کاظمین
داریم در جوار حرم، حق آب و گِل
خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین
ما ریزه خوار صحن و سرای کریمه ایم
این افتخار ماست، گدای کریمه ایم
در سایه سار کوکب موسی بن جعفریم
ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم
فیضش به گوشه گوشهی ایران رسیده است
یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم
هستی ماست نوکری اهل بیت او
ما خانه زاد زینب موسی بن جعفریم
قم آستان رحمت آل پیمبر است
در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم
با مهر و رأفتش دل ما را خریده است
ما بندهی مُکاتَب موسی بن جعفریم
چشم امید اهل دو عالم به دست اوست
مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم
حتی قفس براش مجال پرندگی ست
مدیون ذکر و یارب موسی بن جعفریم
دلسوخته ز ندبهی چشمان خسته اش
دلخون ز ناله و تبِ موسی بن جعفریم
آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش
با دست بسته غرق سجود است حضرتش
از طعنه های دشمن نادان چه میکشید
بین کویر، حضرت باران چه میکشید
در بند ظلم و کینهی قوم ستمگری
تنها پناه عالم امکان چه میکشید
خورشید عشق و رحمت و نور و سخا و جود
در بین این قبیلهی عصیان چه میکشید
با پیکرش چه کرده تب تازیانه ها
با حال خسته گوشهی زندان چه میکشید
شکر خدا که دختر مظلومه اش ندید
بابای بی شکیب و پریشان چه میکشید
اما دلم گرفته ز اندوه دیگری
طفل سه ساله گوشهی ویران چه میکشید
با دیدن سر پدرش در میان طشت
هنگام بوسه بر لب عطشان چه میکشید
وقتی که دید چشم کبودش در آن میان
خونین شده تلاوت قرآن چه میکشید
می گفت با لب پر از آهی که جان نداشت:
ای کاش هیچ سنگدلی خیزران نداشت
یوسف رحیمی
#امام_کاظم
ترسي از فقر ندارند گدايان كريم
دستِ خالي نروند از در ِ احسان كريم
حاجتِ خواسته را چند برابر داده ست
طيب الله به اين لطف دو چندان كريم
كاظميني نشديم و دلمان هم پُر بود
بار بستيم سويِ شاه خراسانِ كريم
بي نياز از همه ام تا كه رضا را دارم
به قسم هاي خداوند به قرآن كريم
طلبِ رزق نكرديم ز دربار كسي
نان هر سفره حرام است مگر نان كريم
هر كسي وقت مناجات ضريحي دارد
دست ما هم كه رسيده ست به دامان كريم
نااميدم مكنيد از كرمش فرض كنيد
باز بدكاره اي امشب شده مهمان كريم
سپر ِ درد و بلايش نشديم و ديديم
سپر درد و بلاي همه شد جان كريم
ظاهرش فقر ولي باطن او عين غنا
ترسي از فقر ندارند گدايان كريم
علی اکبر لطیفیان
#امام_کاظم
باب الحوائج هر کجا کار خودش را کرد
در پاسخ آه گدا کارخودش را کرد
با آنکه دستش بسته بود اما گره وا کرد
این حضرت مشکل گشا کار خودش را کرد
رقاصه ای را ناله هایش زیر و رو کرده
درسجده ها یا ربنا کار خودش را کرد
سادات روی مادر خود غیرتی هستند
اصلا کتک نه ، ناسزا کار خودش را کرد
وقت زمین خوردن به یاد مادرش افتاد
تاریک بود و بی حیا کار خودش را کرد
از چند جا رد کبودی بر گلویش بود
از پشت گردن حلقه ها کار خودش را کرد
سر دارد و او را کفن روی کفن کردند
آن نیمه شب هم بوریا کار خودش را کرد
هنگام دست و پا زدن زنجیر اذیت کرد
چون نیزه ها که کربلا کار خودش را کرد
خولی سنان اخنس همه تشویق میکردند
درآن میانه شمرتا کارخودش را کرد
قاسم نعمتی
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذّیّت نکند پیرهنش را
اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند
زشت است بیارند غلامان بدنش را
این ساق ِبهم ریخته کِتمان شدنی نیست
دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را
این مرد الهی مگر اولاد ندارد ؟
بُردند چرا مثل غریبان بدنش را ؟
این مردِ نگهبان که حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلویِ آن دهنش را ...
این هفت کفن روضه ی گودال حسین است
ای کاش نیارند برایش کفنش را ...
نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت
مدیون حصیرند مرتب شدنش را ...
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم
بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم
خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش
ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم
آمدم! چون راه دادی و نمیگویی که این؛
روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم
سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات
کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟!
در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام
فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم
حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب
حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم
عاشقِ شش گوشه ام! هنگام امضایِ برات
جا نمانم از نگاه تو... نیفتم از قلم
بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای
کم نمیخواهم! نخواهد رفت چون دستت به کم
صبر کن آقا... بماند بقیه را فردا بده
من نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم!
مرضیه عاطفی
نوحه سنتی شهادت امام کاظم علیه السلام
کنج زندان بلا جان میدهم
جان به جانان میدهم
سر به خاک سرخِ هجران می نَهَم
جان به جانان میدهم
بر دل خون من،درد غربت نشست
قامتم خم شد و،ساق پایم شکست
آه و واویلتا آه و واویلتا...
کشته در زندان هارونِ دَغا
ظلم زندان بان،مرا
میزند آتش شب و روز از جفا
ظلم زندان بان،مرا
این جراحاتِ بر،پیکرم یک طرف
طعنه ها بر من و،مادرم یک طرف
آه و واویلتا آه و واویلتا...
در اسارت جان من شد بر لبم
یادِ عمه زینبم
همدم اشکم به هر روز و شبم
یادِ عمه زینبم
یاد نامَحرمان،یادِ شامِ بلا
یاد بزم مِی و،یادِ طشت طلا
یا حسین یا حسین...
#امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#زمینه
#امام_کاظم_سلام_الله_علیه
---------؛---------
جواب:
آه...واویلا...
آه...واویلا...
آه...واویلا...
--------------------------------
بند اول
از زندان بان/دل من خونه
میاد دیدارم/با تازیونه
مونده جای ضرب دستش روگونم
من بر نمیگردم اینو میدونم
تا آخر عمرم اینجا میمونم
رضا بیا/زَهر تموم پیکرم رو آب کرد
رضا بیا/که تشنگی قلب منُ کباب کرد
رضا بیا/سلسله ها گردنمُ عذاب کرد
بند دوم
این زنجیرا/میده آزارم
از درد پام/تا صبح بیدارم
افتاده بر سلسله ها رد خون
هر شب میخونم با چشمای گریون
«خلِّصنی یا رب من السجن هارون»
خدا خدا/به پیکرم دیگه نمونده طاقت
خدا خدا/خسته شدم من از غم اسارت
خدا خدا/بس که شنیدم از همه جسارت
بند سوم
چارده ساله/تو این زندونم
روزا بی تاب و/شبا گریونم
با دستِ بسته،تو زندون،معذب
من روضه میخونم اما زیر لب
یادم نمیره اسیریِّ زینب
خدا رو شکر/خواهر من اسیر دشمنا نیست...
خدا رو شکر/تنم رو خاک کربلا رها نیست...
خدا رو شکر/شهر به شهر سرم رو نیزه ها نیست...
بند چهارم
چقدر دلتنگم/برا معصومه
مثه رقیه/شده مظلومه
مثل رقیه میگیره بهونه
اما نخورده دیگه تازیونه
شبها نخوابیده توی ویرونه
شام بلا/تو ویرونه رقیه رو آوُردن
شام بلا/تو کوچه ها مخدراتُ بردن
شام بلا/به نی سر حسینشُ سِپردن
※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※
●شاعر:
محمد علی انصاری