eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از شهادت امیرالمومنین علیه السلام ◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆ بابای خوبم خدانگهدار 3 بابای خوبم خدانگهدار 3 تو رو شبونه میبرن به روی شونه میبرن خدانگهدار 2 بند اول: رفتی و سهم من چشمای گریونه رفتی و داغ تو بر دلم میمونه مجتبی سر روی قبر تو میذاره با صدایی خسته روضتو میخونه میمیرم امشب / وای از جدایی 3 یتیمه زینب / وای از جدایی 3 دنیای مارو غم گرفت زینب برات ماتم گرفت خدانگهدار2 ########### رفتی و بعد از تو زینبت شد تنها خیلی غربت داره خونه ی بی بابا دیگه پایان اومد انتظارت امشب پر گرفتی رفتی در کنار زهرا با روی خونین/ با حال خسته 3 رفتی کناره / پهلو شکسته 3 سلام منرو ای پدر برای مادرم ببر ########## بعد تو من داغه مجتبا میبینم باحسین عاشورا کربلا میبینم تشنه لب در گودال خنجر و سر ای وای ماه خود را روی نیزه ها میبینم میون مقتل / امید زینب 3 به خون نشسته/ به زیر مرکب 3 هستم به غارت میرود زینب اسارت میرود ■■■■■■■■■■■■■ ◆شاعر: مرتضی کربلایی
امیرالمومنین علیه السلام ■■■■◆■■■■◆■■■ مـــــحور حـقه علــــی و آخر و اولـــــــــــه... علی بـــــــــاور شـیعـــه همینه از همه... افضلـــه علی حیدر ساقی کوثر فاتح خیبر شافع محشر سـاقـــی کوثری فـــاتــــح خیبری شافع محشری علی علی خــطـبه هــاش تفــسیر قرآنه علی شــمــشیـرش معــنی طوفانه علی قـــسیم الـــنارِ و الجـنت... حیدره بغضش کفر و حبش ایمانه علی حیدر حیدر حیدر علی... ._____ یک تنه میره به نبرد این آقا... مرد خطره خیبرو پاشیده ز هم ایـن ســــــپاه یـــه نفره حیدر برق چشاتو اون ضربه هاتو خشم صداتو بــــــــــــرق چـشای تو اون ضربه های تو خشــــــــم صدای تو علی علی شاهـــــنـــشـــاه... حــــیدر کراره علی تـــــیــــغـــش عـــــزرائــــیـلِ کفاره علی ابروهاش وقـتی که گـره میخوره ذوالفقار از چشـماش میباره علی حیدر حیدر حیدر علی .._____ تـــوی قـامـــوس عـاشــــقا قــــبـلـــه... ایـــــوون نجفه تو مــنو دوس داری آقـا عشق ما هس دو طرفه حیدر روح خدایی آقای مایی شاه ولایی روح خدا تویی آقــــای مـا تویی شــــاه ولـا تویی علی علی مقــصـود احـــمد در معراجه علی قـدم گاهش قطب حجاجه علی نـداره دریـــا هــم شــــرح صدرشو از درکش دنیا هاج و واجه علی حیدر حیدر حیدر علی... ▣▣▣▣▣◈▣▣▣▣▣◈▣▣▣▣▣ ◆شاعر: سید محمد میر احمدی
چقدر تشنگی لحظه افطار خوش است چقدر عرض ادب ساحت دلدار خوش است   سحر و نم نم باران و کمی حال دعا اگر آن لحظه شود موعد دیدار خوش است سر لیلی بنویسید سلامت بادا سر مجنون بنویسید روی دار خوش است درد اگر از غم هجران تو باشد بهتر و به درمان نرسد عاشق بیمار خوش است به سلامی به کلامی نفس غمگینی گفتن از خشکی لب های رخ یار خوش است دم افطار چقدر بغض گلو گیر من است اصلا آن لحظه فقط ذکر علمدار خوش است به همان دست علم گیر و همان مشک تهی روز محشر اگر او هست خریدار خوش است به همان خواهر مظلومه که آهش میگفت دیدن اهل حرم بر سر بازار  خوش است به تلظی علی اصغر ارباب قسم… روزی کرب و بلا دست علمدار خوش است
هرشب دل شکسته ی ما در هوای توست در اعتکاف خیمه ی سبز عزای توست من هرچه دارم از سر این سفره برده ام آقا تمام بود و نبودم برای توست از کودکی برای شما گریه می کنم اصلاً زِ کودکی دل من مبتلای توست حاتم به سائلی درَت فخر می کند دست تمام عالم و آدم گدای توست شش گوشه ی شما شده دارالقرار عشق هرجا که می روم دل من زیر پای توست آقا تو را به جان علی اکبرت قسم ! عمری تمام آرزویم کربلای توست حالا بیا و درد دلم را دوا بده إذن طواف مرقد شش گوشه را بده
سلام حضرت آقا گدا نمی خواهی؟ کنیز و نوکرِ بی ادعا نمی خواهی؟ فدای ذره ای از خاک کفشداریتان برای خادمیت جان فدا نمی خواهی؟ تو را به جان عزیزت ردم مکن آقا اسیر مفلس بی دست و پا نمی خواهی؟ در ازدحام گداها به شوق یک نظرت نشسته ام به گدایی مرا نمی خواهی؟ ببین به پای تو در التماس افتادم دل شکسته من را شما نمی خواهی؟ به جز تو بر دگری رو نمیزنم هرگز مرا که بر تو شدم مبتلا نمی خواهی؟ رفیق سینه زنم در حرم به من میگفت برای مادر پیرت شفا نمی خواهی؟
وصیت حضرت امیرالمؤمنین با امام حسین علیهماالسلام کنار بستر ای در کنار بستر من محتضر،حسین با اشک خود مزن به دل من شرر، حسین این قدر از شهادت من ناله گون نباش از غصّه ها دگر شده راحت پدر، حسین سی سال ‌می شود که عزادار کوچه ام سی سال خسته از غم مسمار در، حسین یادم نرفته در وسط کوچه می زدند یاس مرا مقابل من چل نفر ،حسین با این شکاف آمده بر رأس من ز تیغ شدشام درد و ماتم کوچه سحر،حسین شد لحظه های آخر من وقف کربلا از داغ کربلای تو شد گونه تر حسین آمد تمام غصّه ی عالم به قلب من در لحظه ی سپردن تو بر قمر ،حسین می بینم آن زمان که بیایی به علقمه با قامت کمانی و درد کمر ،حسین دست قمر جدا و سرش زخمی از عمود گوید مرا به سوی خیامت نبر،حسین بنما تو صبر لحظه ی خواهش برای آب اصغر شود ذبیح ز تیر سه پَر، حسین من حاضرم به کرب وبلا و ببینمت در زیر سنگ وتیر و عصا بی سپر،حسین من هم شبیه مادر زار تو می شوم از چکمه روی سینه ی تو خون جگر،حسین رأست جدا ز تن شود و زینبم شود با قاتلین کربوبلا هم سفر، حسین رأست به روی نی رود و در جفای شام می افتد از جنایت ِسنگ ِگذر حسین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
زبان حال امام حسین با پدر علیهماالسلام کنار بستر گریز به روضه ی حضرت علی اکبر علیه السلام السلام علیک یا شهید محراب یا امیرالمؤمنین علیه السلام ای تو تمام رحمت یزدان نفس بکش بابای مهربان یتیمان نفس بکش از زندگی به جز غم و غربت ندیده ای ای تو ستم کشیده ی دوران نفس بکش بنگر که روی سینه ی تو گریه می کنم آرامش دو دیده ی گریان نفس بکش با بودن تو غم به دل من حرام بود دنیا بدون توست چو زندان نفس بکش مادر که رفت دلخوشی ام بود مِهر تو بر دلخوشیّ من نده پایان نفس بکش سی سال بوده ای تو عزادار مادرم شد رفتنت برای تو سامان نفس بکش زخمی که وا شده به دلت وقت غسل او با تیغ دشمنت شده درمان نفس بکش گفتی ز کربلا و جسارت به اکبرم از خواهشم به او که علی جان نفس بکش صورت به صورتش بگذارم بگویمش ای جان من شدی زچه بی جان نفس بکش داغت تمام موی پدر را سپید کرد ای تو قرار قلب پریشان نفس بکش اکبر به خاطر دل عمّه بلند شو بنگر که عمّه آمده میدان نفس کش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
شد شب قدر و نجف، شهر علی پر شده از عاشقان جان به کف بر لب جامانده ها شد زمزمه : جای ما خالیست در صحن نجف فرشی از بال ملائک پهن شد زیر پای زائرین مرتضی خوش به حال زائرش که می شود از حساب عرصه ی محشر رها هرکسی که آمده با اشتیاق در حریمش بی نیاز از جنت است گوشه ی ایوان طلای مرتضی جنت اصلی اهل هیئت است شد دوباره حضرت صاحب زمان زائر صحن و سرای مرتضی آمده تا که بگیرد در نجف مجلس ماتم برای مرتضی می چکد اشک غریب فاطمه با مرور داغ های مرتضی او شبیه جدّ مظلومش علی دیده از دنیا فقط ظلم و جفا کاش بین روضه های جدّ او مونس و هم ناله اش بودیم ما او بخواند از زبان عمه اش حضرت زینب دوباره روضه را عمّه ی مظلومه اش فرموده است با دل بشکسته از داغ پدر از زمانی که شده بابای او در میان بستر خود محتضر خواست از بابای خود که بهر من کن حدیث امّ ایمن را مرور گفت حیدر در جوابش دخترم باش در وقت مصیبتها صبور وای از عصر دهم در کربلا زینبم بر تو جسارت می شود می شوی آواره و بی تکیه گاه عایدت بند اسارت می شود می شوی ناموس حیدر،زینبم همسفر با قاتلین بی حیا با دلی بشکسته از داغ حسین می روی تا کوفه وشام بلا سایه ی روی سرت در راه شام روی نی رأس بریده می شود قامت رعنای تو در کوچه ها زیر بار غم خمیده می شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
من این شبا مهمونتم آقا راهم دادی بازم تو این خونه باید خودت فکری کنی واسم حال دلم خیلی پریشونه بار گناهم گرچه سنگینه برگشتم امشب با پشیمونی آی مهربون جان علی اکبر از نوکرت رو برنگردونی هر وقت گناه کردم خودم دیدم حال بکاء و گریه هام میره خیلی خجالت می کشم وقتی تو روضه ها گریه ام نمی گیره روزی دو وعده روضه می گیرم هم صبح و هم هنگام افطارم وقتی که ظرف آب می بینم یاد لب خشک علمدارم دست منو خیلی گرفتی و خیلی بهت نوکر بدهکاره آقا بیا امشب کنار ما با تو ابوحمزه صفا داره بازم شب هشتم دلم بدجور خورده گره با روضه ی اکبر امشب می خوام با هم بخونیم از اون روضه ای که دوست داره مادر جونم فدای اون جوونی که شد اربا اربا پیکر پاکش لشکر می خندید و پدر گریون افتاد کنار جسم صد چاکش جونم فدای اون غریبی که داغ جوونش قدشو تا کرد تا که صداشو بشنوه، آقا راه گلوی اکبرو وا کرد اینقدر این تن ارباً اربا بود توی تموم دشت میدیدش آقای ما تنها با چه حالی تیکه به تیکه رو عبا چیدش
سفره دار خدا امام زمان دگر امشب بيا امام زمان شب قدر است هر كجا هستي التماسِ دعا امام زمان منكه امشب به يادِ تو هستم ياد كن پس مرا امام زمان دست بر دامنت اگر نرنم بروم پس كجا؟ امام زمان آمدم آشتي دهي من را باخودت، با خدا امام زمان كاش قرآن به سر بگيرم من يك شبِ قدر با امام زمان جاي دوري نمي رود كه كني گوشه چشمي به ما امام زمان خوب شد در شبِ عزاي علي با تو هم هم صدا امام زمان شبِ تقديرِ من بيا بنويس يك سفر كربلا امام زمان