eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود پیشه ام معصیت درگه دادار نبود قلب آشفته ام از دوری یادت ای کاش در دل سلسله ی نفس گرفتار نبود می شدم گر پی نجوای تو در راز و نیاز بهر من دوری و هجران تو هموار نبود گر به هنگام گناهم ز تو می کردم یاد دل غافل شده ام این همه بیمار نبود جلوه ها کردی و مهرت به دلم تابیدی قلب پر غفلت من حیف که بیدار نبود صیقل روحم اگر توبه و اشکم می شد لوح و آیینه ی جان غرق به زنگار نبود بارها خوانده ای ام تا به برت برگردم ولی این عبد فراری تو هشیار نبود کوله باری ز گنه دارم و دستی خالی کاش شرمندگی ام در دم دیدار نبود می شدم یکسره نومید اگر حاصل من حب زهرا و نبی، حیدر کرار نبود یا چه می شد به قیامت به شفاعت خواهی همره فاطمه گر دست علمدار نبود ______ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ باید امشب از خدامون بخونم دعا وذکر فراوون بخونم ناله ای از یه دل خون بخونم با دلی بی سر و سامون بخونم تر بشه چشتم و محزون بخونن دعا از دلی پریشون بخونم دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم تا سحر باید توُ این شبای تار بخونم برای یار با دل زار دیگه نیست توُ سینَه م آروم و قرار میرم و می ذارم این دارو ندار میرم و پر می کشم به سمت یار می بینم از راه دور ابر بهار دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم باید امشب تا سحر گریه کنم خیلی با دیده ی تر گریه کنم یا که با خونِ جگر گریه کنم همراه اهل نظر گریه کنم برا یارِ توُ سفر گریه کنم برا ماه منتظَر گریه کنم دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم ای قرار دلای همه بیا غصه ها رو بِده خاتمه بیا توُ بهارِ اشک و زمزمه بیا میون این همه همهمه بیا جون اون امیر علقمه بیا آخر ای یوسف فاطمه بیا دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم شبی که شب مناجات منه هر تپش که دل توُ سینه می زنه انگاری قلبمو از جا می کَنه به لبم ناله ی یابن الحسنِه چشمام اما به حال باریدنه دل من یاد اون بی کفنه دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم گناها روُ دل مثِ حجاب اومد اما عشقی به دل خراب اومد توی چشمام نقشی از سراب اومد توی گهواره ای حرف خواب اومد به مشام ، بوی نَمی از آب اومد صدای لالاییِ رباب اومد دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم محمدمبشری __ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ جانِ من هستی ولی از تن جدا افتاده ای عرش رحمان از چه زیر دست و پا افتاده ای این چنینی که برادر صورتت زخمی شده از رویِ مرکب گمانم بی هوا افتاده ای دیدم آن چیزی که یعقوب از پسرهایش شنید یوسفم هستی و دست گرگ ها افتاده ای آمدم هر طور می شد دیگر از زینب مپرس از روی تل تا کنارم چند جا افتاده ای پیکرت را نیزه تقطیع هجائی کرد و رفت حا و نون و یا و سینم ، جابه جا افتاده ای محمدمبشری _ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده شعبان به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده https://eitaa.com/babollharam
تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده شوق ظهورت نیست در راس دعاها اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده خالیست جای بندگان وقت مناجات ادعیه رفته جای آن آهنگ مانده بریازده معصوم دنیا ظلم را دید بر صفحه تاریخ ما این ننگ مانده امروز هم دعوا سَر نام علی هست آقا نیا اینجا هنوز این جنگ مانده ای ریسمان آمده از سمت بالا چیزی ندارم در بَر اما، چنگ مانده باید به خود آیم که دیگر می شود دیر چون تا ظهور یار وقتی تنگ مانده
نوشته اند دلم را برای خون جگری بدون گریه زمانه نمی شود سپری نیازمند تکامل به گریه محتاج است درخت آب ندیده نمی دهد ثمری دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست توسل سحری و عنایت سحری هزار نافله خواندن چه فایده دارد اگر نداشته باشد به عاشقان نظری به هر دری که زدم باز پشت در ماندم بس است در زدن من، بس است در به دری برای بنده خریدن بیا سر بازار چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه اگر چه نام مرا در نوافلت نبری خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد ((دعای من به خودم هم نمی کند اثری))
زندگی کردم که شاید آبرو پیدا کنم اما نشد توبه کردم با تو باشم روز و شب ای وای من آقا نشد در جوانی گرد غفلت را ببین آقا چه آورده سرم بر دلم نام حسین ابن علی بردم ولی احیا نشد معرفت را هر زمان ارزانی ما میکنی بی حد مرز من نمیدانم چرا مهرت در این دل لحظه ای هم جا نشد در نیایش های تنهایی خود هم نامی از ما را ببر من تلاشم را نمودم در دلت جاشم ولی... اما نشد!!! این دلم را مطمئنا کربلا دستی به رویش میکشد در نمازم یک زیارت من طلب کردم ز او گویا نشد!!! پر زدم از روی بام خانه آقا تا تو را پیدا کنم مقصدم جایی به جز گنبد طلای حضرت سقا نشد ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ یارب کنار سفره ات مهمان رسیده او با لباس پاره ی ایمان رسیده این بی سر و پا با تو بر سامان رسیده سائل به پیش حضرت سلطان رسیده او آمده تا پر کنی ظرفش ز عرفان محتاج محتاج آمده بر کوی احسان مهمان تو از هر دری رد شد خدایا در تنگناهایش مردد شد خدایا اعمال او بر رحمتت سد شد خدایا دوری اش از کوی تو ممتد شد خدایا حالا شکسته آمده دستش بگیری با قلب خسته آمده دستش بگیری یا سیدی من آن گدای بی پناهم عبد فراری تو هستم رو سیاهم محتاج غفران تو و نیمه نگاهم شد قامتم خم زیر این بار گناهم بر عبد افتاده ز پای خود نظر کن جان امیر المومنین از من گذر کن یارب اگر دستی نگیری از گدایت گر شامل حالم نسازی جلوه هایت گر من نباشم شامل جود و عطایت یارب اگر با تو نگردم من هدایت روز قیامت پس چه سازم یا الهی عبد تو می ماند به حال روسیاهی محمدمبشری _____________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند اول ارزوی بچه های هیئتی و مذهبیه تو محرم دم بگیرن پای تلِّ زینبیه زیر بیرقُ پرچم ارباب توی شبهای ماتم ارباب پای این روضه اخر میمیرم از غم زینب از غم ارباب سرنوشته منُ با عشق شما سرشته خدا یازینب روی سینهِ من با خطِّ جنون نوشته خدا یازینب‌ روضه های شما قشنگ ترِ از بهشتِ خدا یا زینب ذکر لبامه‌ هی گاه و بی گاه من زینبیم الحمدلله مددی یا اولیا مخدره 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند دوم خون حیدر خون زهرا جاریه تو رگ زینب خوشبحال هرکسیکه شده باشه سگ زینب حیرت آوره منبره زینب چشم عباسه معجره زینب در بین کوفه دیدن دمیده صوت علی از حنجره زینب فتحِ کرببلا به معجزه ی نگاهِ توئه یازینب تاجُ تختِ عدو مصادره ی سپاهِ توئه یازینب حِلمُ صبرِ حسن وقارِ علی سلاحِ توئه یازینب کوریِ چشمِ جُهّالِ گمراه من زینبیم الحمدلله مددی یا اولیا مخدره ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ با همه ی درد دلم آمدم خسته و زار و خجلم آمدم گم شده ای بودم و پیدا شدم من که اسیر تب دنیا شدم آمده ام راه بده سائلم سائل بیچاره ام و غافلم آمده ام با دل زشت و سیاه آمده ام تا که بگیرم پناه باز کن این باب و عطایی بده بر من بیچاره نوایی بده باز کن این باب و مرا هم بخر در صف عشاق مرا هم ببر باز کن این باب گدایم گدا سائل افتاده ی بی دست و پا یارب اگر از گنهم نگذری از دل و روی سیهم نگذری وای من و وای من و وای من وای به حال من و فردای من وای اگر روز جزا سر رسد روز جزای عمل خوب و بد نامه ی من دست چپم آید و آن ملک از دور سویم آید و با غل و زنجیر ببندند و بعد از جلوی موم بگیرند و بعد وای یکی نیست نجاتم دهد نیست یکی تا که براتم دهد عاشق نام علی ام الامان عبد و غلام علی ام الامان گریه کن شاه بلایم امان در به در کرببلایم امان ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ من مناجات و نوای سحری می خواهم از گنه خسته و حال دگری می خواهم دست من خالی اگر چه ، تو کریمی اما از تو لطف و کرم بیشتری می خواهم تا که خاموش کنم آتش سوزان ز گناه آه سردِ دل و چشمانِ تری می خواهم تا که این کوه گناهم همه سوزد یک آن جلوه ی دلبر صاحب نظری می خواهم به گدایان حرم اذن دخولی بدهید بهر اعمالِ بَدم برگ قبولی بدهید قصه ی جرم من و بخشش تو طولانی است قصه ی توبه ی صد باره و بد پیمانی است هر چه تو ساخته ای ، شد ز گناهم ویران از تو آبادی و از من همگی ویرانی است با تو بودن همه خوشبختی و عشق است و کمال بی تو بودن همه سرگشتگی و حیرانی است عاشقانه همه را سوی ضیافت خواندی ذکر یا فاطمه زیبایی این مهمانی است آمدم آمده ام یار مرا دعوت کرد حُرمت ذکر شما بود چنین رحمت کرد دستِ خالی ز پیِ لطف خدا آمده ام به امید کرم و جود و عطا آمده ام صحنه ی رزم و جهاد است ، جهاد با نفس به سِلاحی که بُوَد اشک و بُکا آمده ام منم آن بنده ی آلوده و شرمنده ی تو که پشیمان شده از جرم و خطا آمده ام گر چه نالایقم و غرق گناهم اما به امید حرم کرببلا آمده ام حال، من آمده ام توبه ی جانانه کنم رویِ دل سوی تو ای یارِ کریمانه کنم "من کجا سفره ی احسان ابا عبدالله من کجا نوکر آستان اباعبدالله کاش مانند حبیب بن مظاهر جانم بارها بود به قربان اباعبدالله بهر سوگند به درگاه خداوند کجاست جان بالاتری از جان ابا عبدالله وای از آن بزم شرابی که در آن زینب دید چوب می خورد به دندان ابا عبدالله" اولین باب بهشتِ عرفایی تو حسین بهترین راه رسیدن به خدایی تو حسین هر کسی استفاده کرد التماس دعا ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam